مزرعه سبز: هیچ تردیدی نیست که تنظیم بازار آن هم وقتی نوسان قیمتها زیاد میشود، عملیات پیچیده و هوشمندانهای است که ضربالمثل ایرانی «کجدار و مریز» را تداعی میکند؛ یعنی نهاد تنظیمکننده بازار که معمولا دولت یا وابسته به دولت است با درک شرایط و محاسبه اوضاع تولیدکننده و مصرفکننده، بهگونهای وارد بازار میشود که هم از مصرفکننده و هم از تولیدکننده حمایت شود و دست آخر بازار به سامان برسد.
یادداشت/ نادر کریمی جونی؛ کارشناس اقتصاد کشاورزی: روشن است که در این فرآیند هزینه یا هزینههایی به نهاد تنظیمکننده بازار تحمیل میشود و او باید از محل بودجه خویش این هزینهها را پرداخت کند.
از این روست که تنظیم بازار همانطور که انتظار میرود فعالیتی هزینهزا است و سود یا منفعتی در آن مشاهده نمیشود.
به عنوان نمونه، همین اضافه تولید مرغ در کشور که اکنون دولت و شرکت پشتیبانی امور دام اعلام کرده که تمامی مازاد تولید مرغ را از مرغداران خریداری میکند، هزینههایی برای آن شرکت دربر خواهد داشت؛ چه این شرکت اضافه تولید مرغداران را با قیمت مرغ گرم خریداری و انبار میکند و در هنگام نیاز بازار و کمبود گوشت مرغ در کشور مرغی که با قیمت گوشت گرم خریداری و در سردخانه نگهداری شده را با قیمت مرغ منجمد به فروش میرساند.
همین تعبیر به معنای کاهش 30درصدی قیمت از نوع گرم و مرغ منجمد است و اگرچه دولت مرغهای گرم را از مرغداران با قیمت فروش نخریده؛ اما حتما بالاتر از قیمت فروش مرغ منجمد خریداری شده که این مابهالتفاوت منفی زیان دولت از محل ورود به بازار و انجام عملیات تنظیم بازار محسوب میشود.
در اقلام دیگری که دولت و نهاد اجرایی آن یعنی وزارت جهاد کشاورزی به موضوع ورود کردهاند، مانند پرتقال و سیب برای تنظیم بازار شب عید اوضاع مشابه است و حتی اگر دولت مازاد میوه شب عید ذخیره شده در انبارها و سردخانهها به قیمت خرید بفروشد، باز هم دستکم 40 تا 50درصد میزان خریداری شده در انبارها و سردخانهها رسوب میکند که به ضایعات تبدیل میشود.
امسال براساس اعلام مقامات وزارت جهاد کشاورزی این میزان ضایعات بهطور کلی کاهش چشمگیر داشته و به حدود 15درصد میزان خریداری شده رسیده است. در این رابطه نکته قابل ذکر آن است که میوههای خریداری شده برای ذخیرهسازی حتی اگر از میوههای درجه 2 و 3 انتخاب شده باشد، باز هم پس از گذشت چندماه نگهداری حتماً میوهها دچار افت کیفیت میشوند و از این بابت قیمت آنها کاهش پیدا میکند.
ضمن آنکه پس از گذشت ایام عید نوروز، اصولا جذابیت خرید سیب و پرتقال کاهش یافته و تقاضا نیز کم میشود و از این بابت است که اگر میوههای ذخیره شده در ایام یک ماهه نیمه دوم اسفندماه تا نیمه اول فروردین ماه به فروش نرسد، بعید به نظر میرسد بتوان تمام میوهها ذخیره شده را به بازار تزریق کرد و به فروش رساند.
در این فرآیند البته بخشی از میوهها به فروش نمیرسد و راهی مصارف صنعتی میشود و بخشی نیز به ضایعات تبدیل میشود که در هر صورت زیان نهاد تنظیمکننده بازار را به همراه دارد.
البته در بسیاری از کشورهای جهان فرآیند تنظیم بازار اگرچه از سوی نهاد حاکمیتی و دولت مرکزی مدیریت میشود؛ اما عملیات اجرایی آن را بخش خصوصی انجام میدهد؛ در این صورت بخش خصوصی از طرف دولت مرکزی حمایت مالی نمیشود، بلکه به خاطر برخی امتیازها مسئولیت را قبول میکند. چه به هنگام خرید و ذخیرهسازی و چه به هنگام تزریق به بازار بر اساس اصول مدیریت بازار و محاسبات دقیق رفتار میکند.
در این صورت تنظیم بازار برای مجری نه فقط زیانبار نیست، بلکه حاشیه سودی دارد که سرمایهگذاری و هزینهکردها را پاسخ میدهد.
علاوهبر این اگر ساماندهی از مبدأ یعنی تولیدکننده شروع شود، آن گاه هم هزینهها به شدت کاهش پیدا میکند و هم کمتر محصول قابل مصرف به ضایعات تبدیل میشود.
شاید در این صورت دولت بتواند خود را کنار بکشد و اجازه دهد که تولیدکننده و مصرفکننده خود با یکدیگر تعامل کنند و از محل این تعامل بازار سامان دهی شود.