مکانیزم ماشه؛ ابزار یا هدف
بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و اجرای مکانیزم ماشه، به دغدغهای مهم در میان دستاندرکاران نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.

بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و اجرای مکانیزم ماشه، به دغدغهای مهم در میان دستاندرکاران، تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ آنچه امروز اجرایی شده، با آنچه پیش بینی میشد، تفاوت ماهوی نداشته و از این رو مقامات و سیاستمداران ایرانی در موقعیت پیش بینی نشده، قرار نگرفتهاند.
اینکه موقعیت حاضر برای مجریان حکومت ایران قابل پیش بینی باشد یا نه، تاثیر چندانی در اصل اجرای این مکانیزم و تاثیرهای اقتصادی و سیاسی آن ندارد.
چیزی که این دیدگاه را پدید میآورد پیش بینی تاثیرات، تمهید راهکارهای مقابله و رو شهای مدیریت این اقدام دشمنان علیه ایران است.
در هفتههای گذشته دیپلماتها و مقامات جمهوری اسلامی ایران تلاشهای فراوانی را برای عدم اجرایی شدن این مکانیزم انجام دادند و حتی شرکای ایران یعنی روسیه و چین دو بار قطعنامههایی برای به تعویق انداختن بازگشت تحریمها و حل و فصل این منازعه از طریق دیپلماتیک ارائه کردند، اما همان طور که سال گذشته و در جریان رایزنی برای کسب رای اعتماد، عباس عراقچی احتمال داده بود، اروپاییها تصمیم خود را برای به اجرا درآوردن تحریمها و عملیاتی شدن مکانیزم ماشه گرفته بودند.
تنها هنگامی که ترامپ به مقام معظم رهبری نامه نوشت و مذاکرات ایران و ایالات متحده شروع شد نوعی خوشبینی پدید آمد که احتمالاً استیو ویتکاف و عباس عراقچی مذاکرات موفقی را به پایان خواهند برد و نتایجی مرضی الطرفین حاصل خواهد شد که از بازگشت تحریمها جلوگیری میکند.
اما حمله اسرائیل به ایران که با بمباران تاسیسات و مراکز هستهای ایران از سوی آمریکا تکمیل شد نشان داد که امیدواریهای ابراز شده برای حل و فصل منازعه واقعی نبوده است.
عدول ترامپ از مواضع اولیهاش درباره برچیدن تواناییهای موشکی و هستهای ایران بسیاری از مقامات امیدوار کرده بود که مذاکرات در مسیری درست پیش میرود و احتمالاً نتایج صلحآمیزی به دنبال خواهد داشت.
در عین حال نه فقط حمله آمریکا و اسرائیل به ایران بلکه این اعتراف صریح دونالد ترامپ که مذاکرات خرید زمان برای آمادگی هرچه بیشتر اسرائیل بوده، نشان داد که آمریکاییها از همان ابتدا به مذاکرات خیانت کردهاند و در همان وقت که به دیپلماتهای ایرانی برای حصول نتیجه مناسب لبخند میزدند در همان حال به اسرائیلیها برای حمله به ایران کمک میکردند.
این نکته روشن است که اسرائیلیها به هیچ عنوان حاضر به پذیرش توان هستهای و موشکی ایران نیستند؛ اسرائیل پنهان نکرده که نه فقط توان هستهای و موشکی ایران را نمیپذیرد بلکه اصولاً حاضر به پذیرش حکومت جمهوری اسلامی در ایران نیست.
تل آویو تصور میکند حتی اگر همه توان هستهای و موشکی ایران برچیده شود باز هم وجود جمهوری اسلامی و حکومت شیعیان در این کشور یتواند ظرف مدت کوتاهی همه آنچه نابود شده بود را بازسازی نماید.
غربیها همچنین تجربه صدام حسین را دارند که هیچ یک از تحریمها سبب کاهش اقتدار درون مرزی حکومت عراق نشد. یعنی هیچ تحریمی هر چقدر که گستردهتر و جامع باشد، راه های فرار از تحریم ها را مسدود کند باز هم قابلیت براندازی حکومت کشوری را ندارد.
از این بابت احتمالاً همین تحریمها نیز نمیتواند پایداری حکومت جمهوری اسلامی در ایران را به مخاطره بیندازد؛ اگرچه تل آویو از برقراری تحریم های مختلف علیه ایران استقبال و از اجرای آن پشتیبانی میکند، اما کاملاً واقف است که هدف اصلی منازعه، نابودی جمهوری اسلامی ایران است و به کمتر از براندازی نظام راضی نمیشود.
از دید اسرائیلیها تحریمها تنها ابزاری است که حکومت ایران را با نارضایتیهای گستردهتر مواجه کند، شورشهای داخلی پدید آورد و زمینه را برای براندازی جمهوری اسلامی در ایران مهیا نماید.
اسرائیلیها میخواهند با نیرو و توان ایرانی و شهروندان داخل کشور مهمترین دغدغه شان در خاورمیانه را بیاثر سازند. به همین دلیل برقراری تحریمها و اعمال گسترده آن به معنای پایان منازعه ایران و غرب و عبارت بهتر غرب با ایران نیست. بلکه گزینه بهتر آن است که به واسطه افزایش نارضایتیهای شهروندان ایرانی از نیروی مردم ایران برای رفع دغدغههای تلآویو و واشنگتن و سقوط حکومت مستقر در ایران استفاده کنند.