حکومت خود را از پشتیبانی مردم بینیاز نبیند؛ اهمیت آزادیهای مدنی در موقعیتهای بحرانی
در این یادداشت، با تکیه بر تجربه ایران پس از جنگ و بحران، اهمیت پشتیبانی مردم و لزوم احترام به آزادیهای مدنی را برای پایداری حکومت بررسی میکنیم.
همواره و در تمامی جوامع، وقوع جنگ و بحرانها موجب افزایش سختگیری حکومتها علیه آزادیهای مدنی شهروندان میشود.
اخبار سبز کشاورزی؛ جالب آنجاست که در چنین رویدادهایی، میزان انسجام ملی افزایش یافته و شهروندان با درک بهتر شرایط، رواداری بیشتری نسبت به رفتار حکومت نشان میدهند.
با این حال، حکومتها غالباً چنین رویکردی در قبال شهروندان ندارند و به جای درک وضعیت مردم و فراهم کردن بستر مناسب برای بیان آزاد نظریات آنان، محدودیتها را افزایش داده و سختگیری بیشتری اعمال میکنند.
اغلب حکومتها در موقعیتهای بحرانی تصور میکنند اعطای آزادیهای مدنی یا توسعه آن ممکن است موجب سوءاستفاده دشمنان شود؛ در حالیکه هویت و توان دشمن و میزان آسیبپذیری جامعه مشخص نیست.
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا، شاهد تکرار این اتفاقات در کشور بودیم. بهگونهای که برخی مقامات کشور حتی آزادی بیان را برای دولتمردان سابق مناسب نمیدانستند و بر ساکتکردن آنان تأکید میکردند. این در حالی است که دولتمردان ایرانی در زمان جنگ، خوشحال بودند که شهروندان با هر اندیشه و گرایش سیاسی از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده و هیچگاه خواستههای دشمنان را اجرا نکردهاند.
در آن دوران، به دولت و سیاستگذاران توصیه میشد که پاسخ پشتیبانی مردم، رواداری بیشتر و احترام به خواستهای مدنی باشد. بسیاری از مقامات ارشد، تحت تأثیر حمایت مردم، وعده توسعه آزادیهای مدنی را داده و تأکید میکردند که سپاسگزاری از مردم فقط با محترم شمردن حقوق مدنی محقق میشود. در غیر این صورت، این رفتار نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
انتظار آن بود که تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور، در مقابل حمایتهای راهبردی مردم، سپاسگزار باشند و از ناسپاسی پرهیز کنند. با اینحال، پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، ایرانیان به جای لبخند حکومت، با شدت عمل و سختگیری مواجه شدند؛ بهگونهای که آمار اعدامها و بازداشتها تنها به خاطر اظهار نظر مکتوب و شفاهی، به شکل نگرانکنندهای افزایش یافت. حتی دستگیری اندیشمندان و نویسندگان حوزههای سیاسی و اجتماعی نیز خبرساز شد و اظهارنظر رئیسجمهور و وزیر خارجه سابق با واکنش تند مقامات همراه شد تا جایی که رئیس مجلس ناگزیر به تذکر دادن شد.
پیشتر، در موضوع خیانت روسیه به ایران در بحران سوریه، نگارنده اظهارات مشابهی با برخی فرماندهان سپاه شنیده بود؛ اما همین سخنان از زبان حسن روحانی موجب انتقادات شدید محافظهکاران شد. چرا باید حتی یک اظهار نظر ساده از سوی فردی که اکنون مسئولیت سیاسی ندارد، با محدودیت آزادی بیان مواجه شود؟
بهویژه در این روزها، روند تحدید آزادی بیان موجب نگرانی جدی است. آیا قابلپذیرش است که فرد سالم و امیدوار به ناگاه دست به خودکشی بزند و جسدش پیدا شود؟ آیا طبیعی است فردی به دلیل عقاید مخالف با جهتگیری رسمی کشور ناپدید شود و خانوادهاش بعد از بازداشت مطلع شوند؟
بیتردید باید تغییر رخ دهد و این تغییر باید از رأس نظام آغاز شود. رفتارهای سختگیرانه و محدودکننده باید کنار گذاشته شوند. مسئولان حاکمیتی باید بدانند که رویدادهای سخت اجتماعی و سیاسی قابل تکرار است و تنها با پشتیبانی مردم و احترام به آزادیهای مدنی میتوان از بحرانها عبور کرد.