تمایل به عقلانیت، منافع شخصی و کلیات اقتصاددانان
در مباحث اقتصادی، مولفه «امید» چندان رایج نبوده است. با پیروی از پارادایم نئوکلاسیک، اقتصاددانان تمایل به عقلانیت، منافع شخصی و کلیات دارند.
اخبار سبز کشاورزی ، آرمان امروز نوشت: اعتقاد بر این است که تجربه هنجاری و ذهنی مانند امید با این دیدگاه مطابقت ندارد. با این حال، توسعه چندین رویکرد اقتصادی هترودوکسی در دهههای گذشته، مانند اقتصاد رفتاری، منجر به توجه مجدد به احساسات، ذهنیت و هنجارگرایی شده است.
در نتیجه تحقیقات اقتصادی بر روی مفاهیم مرتبط با امید، مانند احساسات، اعتماد (مصرف کننده)، انتظارات و آرزوها افزایش یافته است.
این مطالعات نشان میدهد که احساسات امیدوارکننده دارای قدرت محرک قوی برای رفتار (اقتصادی) هستند. به طور کلی، اثرات امید مثبت به نظر میرسد، از طول عمر و سلامتی گرفته تا نوآوری و رفاه. با این وجود، نشانههایی نیز وجود دارد که احتیاط را ضروری میکند، به عنوان مثال وقتی صحبت از امیدهای واهی، ناامیدی، یا دستکاری احتمالی امید اجتماعی میشود.
اساساً علم اقتصاد درباره تولید، توزیع و مصرف محصول بحث میکند و دارای ارزش میداند. آنچه را که ما با ارزش میدانیم میتوان به روشهای مختلفی تعیین کرد. واژه مطلوبیت که بحث ارزش در اقتصاد است، در ابتدا بخشی از نظریه فایدهگرایانه بود که توسط متفکران فلسفی مانند جرمی بنتام و جان استوارت میل توسعه یافت و نشان دهنده لذت یا شادی کلی بود. علاوه بر این، نظریههای روانشناختی و اخلاقی نیز از ابتدا پایههای مهم تفکر اقتصادی نئوکلاسیک بودند.
به عنوان مثال، آدام اسمیت، فضایل مانند احتیاط و اعتدال را برای عملکرد صحیح سیستم اقتصادی از طریق پیگیری منافع شخصی ضروری میدانست.
علاوه بر این، متفکران اقتصادی اولیه نئوکلاسیک سازههای روانشناختی را برای توضیح رفتار اقتصادی در نظریههای خود وارد کردند، به عنوان مثال، تمایلات انسانی، اثرات محرکها، لذت و حساسیت را بررسی کردند.
با این حال، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اقتصاد چندین تغییر اساسی را پشت سر گذاشت که منجر به افزایش تمرکز بر روی مدلهای ریاضی، انتخاب عقلانی و نظریه شد و ابعاد روانشناختی و اخلاقی خود را کنار گذاشت.
با اتخاذ این رویکرد و استفاده از دادههای تجربی و مدلهای ریاضی، فرض بر این بود که اقتصاد سادهتر، روشنتر، مرتبطتر در پیشبینی پدیدههای اقتصادی و بهبود خطمشی عمومی میشود و از خطر نتیجهگیری نادرست بر اساس مفروضات پیشفرض اجتناب میکند.
پیامد این تغییر این بود که احساسات، امید، تجربه و ذهنیت دیگر جایی در تحقیقات اقتصادی نداشتند. این امر، در نحوه برخورد اقتصاددانان به موضوعی مانند ترجیحات واضح است.
در حالی که حوزه اقتصاد بر چگونگی تأثیر چشم اندازهای آینده بر رفتار و نتایج متمرکز است، ناهمگونی قابل توجهی در رویکردهای آن و اجماع کمی در مورد اصطلاحات وجود دارد. مفاهیمی مانند خوش بینی، انتظار، امید، آرزو و اطمینان اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند.
در حوزههای فلسفه و روانشناسی، امید موضوعی رایجتر بوده است، بنابراین این رشتهها تعاریف بسیار دقیقتری را ارائه کردهاند، که میتوانیم برخی از تعاریف را از آنها وام بگیریم. در حوزه روانشناسی مثبتگرا، امید اغلب به عنوان میل، عاملیت و تدبیر در مواجهه با موانع مسیر رسیدن به هدف تعریف میشود.
رویکردهای فلسفی معمولاً از تعریف متعارف امید پیروی و ادعا میکنند که امید مستلزم میل به یک رویداد ممکن، اما نامشخص است. دیدگاههای مثبت آینده بر طول عمر، سلامت و کیفیت زندگی ما تأثیر میگذارند و باعث ایجاد انگیزه در رفتار و افزایش نوآوری، خلاقیت، بهرهوری، رهبری و کارآفرینی میشوند. علاوه بر این، فقدان امید میتواند باعث بیانگیزگی، سستی و نزدیکبینی شود. از سوی دیگر، امیدواری بیشتر لزوما همیشه بهتر نیست.
امیدهای بیش از حد خوش بینانه میتواند منجر به ناامیدی و رفتار بیپروا شود و امید سادهلوحانه میتواند به راحتی مورد سوء استفاده قرار گیرد.
در مجموع، به نظر میرسد امید نقش مهمی در بسیاری از پدیدههای اقتصادی ایفا میکند و این حوزه احتمالاً میتواند از مطالعه بیشتر این موضوع سود ببرد. با این حال؛ امید، خوش بینی، انتظارات، آرزو و اعتماد اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما به حالتهای اساساً متفاوت اطلاق میشوند.
سرمایه گذاری متغیر اصلی در امید اقتصادی
جمشد عدالتیان در گفت وگو با «آرمان امروز» در مورد تاثیر امید در اقتصاد و ارتقای امید اقتصادی در جامعه اظهار داشت: داشتن امید در کل بحث فلسفی است و باید امید واقعی را از واهی تفکیک کرد.
در اقتصاد معمولا براساس شاخصها و میزان سرمایه گذاری بصورت واقعبینانه روند کشور در آینده را ارزیابی میکنند. برای نمونه میزان سرمایه گذاری در حال حاضر باعث رشد اقتصادی، کاهش بیکاری و بهبود ارزش پول ملی خواهد شد. بنابراین، امید واقعی خود را در شاخصها نشان دهد.
وقتی مصرف کننده تورم روزانه را احساس کند و یا درآمدشان کفاف هزینه را ندهد، بتدریج امید آن تبدیل به یاس میشود. وی ادامه داد: اگر در جامعه امید واقعی حاکم باشد، سرمایهگذاری افزایش، جامعه بانشاطتر، افسردگی کاهش و جوانان فعالتر میشوند.
در این میان باید فاکتور فرهنگ را نیز در ارزیابی خود وارد کنیم، نگرش کلی مردم ریشه در ساختار فلسفی آنها دارد و چون بسیاری از ما ایرانیان خداباور هستیم معمولا امیدوارتر هم خواهیم بود که آن را میتوان در گفتوگوها محاورهای جامعه مشاهد کرد و باعث افزایش امید میشود. همچنین دولتباوری مردم و سرمایه اجتماعی آن در ایجاد امید نیز تاثیرگذار است.
این کارشناس اقتصادی تورم را آفت امید اقتصادی دانست و افزود: در واقع معیار و شاخص مردم همین میزان نرخ تورم است یعنی مردم براساس تجربیات گذشته خود نسبت به آینده امیداور یا ناامید خواهند بود.
بهترین راهکار برای افزایش امید اقتصادی در جامعه، بهبود پیشبینی سرمایهگذاران از اقتصاد کشور است. چون رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری ریشه در افزایش سرمایهگذاری دارد و آنها در روند سرمایهگذاری به فاکتورهایی مانند نرخ بازگشت سرمایه و نرخ سود خود توجه میکنند.
بنابراین دولت باید به سمت بهبود فضای کسب و کار حرکت کند تا تاثیرگذاران واقعی یعنی سرمایهگذاران و کارآفرینان، چشم انداز مثبتی نسبت به اقتصاد داشته باشند.
این استاد اقتصاد دانشگاه تصریح کرد: شاخصی بنام «هاروارد» برای بررسی ادوار تجاری و اینکه اقتصاد در رونق است یا رکود، مورد استفاده قرار میگیرد. هر شش ماه یکبار، از ۵۰۰ سرمایهگذار بزرگ در مورد میزان آن پرسش میکنند و براساس آن، رونق یا رکود را پیشبینی میکنند.
لذا امید سرمایهگذار با امید خانوارها متفاوت است و بیشتر خانوارها براساس قیمت و بنگاه طبق سود دریافتی، امید خود را تنظیم میکند.
عدالتیان تصریح کرد: به باور بنده شاخصهای اعلام شده از سوی دولت مانند نرخ تورم و ارزش پول ملی در شرایط کنونی مناسب نیست. همچنین شاخص فضای کسبوکار کشور احتمالا بالای ۱۴۰ بین ۱۵۰ کشور است یا در پارامتر آزادی اقتصادی و همچنین شفافیت که در میزان سرمایهگذاری تاثیر دارند، شرایط خوبی نداریم. متاسفانه در سالهای اخیر سرمایه گذاری بزرگی در کشور صورت نمیگیرد.
همچنین دولتها بودجه کافی برای زیرساختها ندارند. از همین روی، براساس این معیارها فضای خوبی برای امید اقتصادی وجود ندارد. با این وجود، نور امیدی مشاهده میشود تا فضای کسب و کار بهبود و مشکلات سیاسی برطرف شود. دلیل این امید در کشور ما نیز ریشه در منابع فراوان، نیروی انسانی متخصص و وجود همه عوامل موفقیت در کشور است. این بهبود نیز پیچیده نیست و در گرو تصمیمهای درست سیاستگذاران است.