آیا خودی-ناخودی؛ عامل ناترازی حکمرانی است!؟
درباره مقوله ناترازی قبلاً وجیزهای را تقدیم کردم (ناترازی در مدیریت؛ امالناترازیها، شرق، ۱۵دی۴۰۳) اما اینبار میخواهم به چرایی این معضل بپردازم

اخبار سبز کشاورزی؛ درباره مقوله ناترازی (بهداشتی بحران) قبلاً وجیزهای را تقدیم کردم (ناترازی در مدیریت؛ امالناترازیها، شرق، ۱۵دی۴۰۳) اما اینبار میخواهم به چرایی این معضل بپردازم!
بیشتر بخوانید: ناترازی مدیریت؛ امالناترازی!
یکم: دوستانی که این روزها به تلویح و یا به تصریح، بنده را بهخاطر رأی دادن به دکتر پزشکیان (ولو ۳ دانگ) و اینک نقد وی، سرزنش میکنند! عنایت داشته باشند، وی علاوه بر تعهد به اجرای سیاستهای کلی رهبری؛ در کمپینهای انتخاباتی، خودش نیز قولهایی داد! اینکه بهرغم رد صلاحیت در تبریز و رد شدن سه تن از اکابر نظام، صلاحیتش تأیید شده بود، به گمان ما، او برای عبور از بحران مشارکت آمده و اختیارات ویژهای نیز گرفته است!
دوم: فقط در این صورت میتوانست روابط با دنیا را بهبود بخشیده و بهقول خودش؛ ایران را از قفس رها کند! چه، با این اختیارات میتوانست سرمایهگذاران معتبر و بزرگ داخلی و خارجی را دعوت به سرمایهگذاری کرده و با ایجاد اشتغال و کاهش تورم، سفره مردم را بزرگتر میکرد. (پزشکیان؛ رییسجمهور معمولی یا فوقالعاده، اخبار سبز کشاورزی- مزرعه سبز- ۲۶بهمن ۴۰۳)
بیشتر بخوانید: پزشکیان؛ رئیسجمهور معمولی یا فوقالعاده!؟
سوم: بهرغم اینکه از معرفی وزرا (بهویژه پدیده کشاورزیاش!) و عدم حذف ردیفهای قلابی! میشد فهمید که او هم مثل اسلافش، عزم جدی حل مسائل کشور را ندارد! اما با بسته شدن پنجره مذاکره، برایم قطعی شد که باز هم فریب خوردیم! اما اینبار با بازی مردی شهره به راستگو یی و به کارگردانی دلتنگشدگان عمو قدرت و عمهثروت!؟
چهارم: پزشکیان، خیالپردازی-رؤیافروشی میکرد شوربختانه روزنهگشایان نیز زودتر از همه، آنها را باور کرده و بدون هیچ پیششرطی، اعلام حمایت کردند!؟ در حالی که ما در اینجا، برای نامزد شورای شهر کلی دنگ و فنگ داشتیم!
پنجم: روزی که آنمرد سیستم را مقصر دانست، ما فکر میکردیم فرافکنی میکند! اما الآن با رگ و پوست متوجه منظورش میشویم! آیا آنها که در این ۴۷ سال، عهدهدار امور اجرابی کشوربودند چنین شهامتی رادارندیا مشتی رطب ویابس بهم میبافند درحالی که مردم ما به همه چیز واقفند؟!
چرا حکمرانی ما، روزبهروز ناترازتر میشود!؟
ششم: در سال ۷۰ که با تفسیر موسع از اصل ۹۹ قانون اساسی؛ نظارت استصوابی متولد شد! منصرف از تالی فاسدهایش! روزبهروز کشور بیشتر بهسوی ناترازی رفت!چه، صرفاً خودیهای ریشدار کارنابلد و بعضاً بیریشه! مجاز به ورود به مجلس شورا، خبرگان و ریاست جمهوری بودند! به حدی که دردوره هفتم، در برخی مراکز، نامزدهای تأیید شده، با تعداد مورد نیاز برابر بود! اینکار صدای خاتمی و کروبی را نیز درآورد و"یک کیلو گلابی" آذری قمی برایم تداعی شد! اگر معدودی نیز از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و در صددا ستیفای حقوق مردم بودند، "شمشیر داموکلس" روی سر شان بود تا هر آئینه خطا کردند؛ اخراج شوند و یا دور بعدی را نبینند!
هفتم: دایره خودیها آنقدر مضیق شد که رؤسای جمهور قبل، حتی شناسنامه انقلاب (هاشمی) نیز رد شدند! اگر مام میهن را غنیمتی ندانسته وبجای امتگرایی؛ملت خودرابزرگ شمرده وبه ایشان اعتماد میکردیم؛ بر همه ناترازیها فائق آمده و بعد از هزاران سال، مجدداً کشور سرآمد میشدیم!
هشتم: آنروز که غیرقانونی نام مجلس از ملی به "اسلامی"تغییر یافت یا نام بزرگترین خیابان طهران را بهنام چهره ضدمشروطیت و ضد آزادی نهادند! باید میفهمیدیم که اولاً ایران و نهادهای حاکمیتیاش متعلق به همه ایرانیان نیست، بلکه متعلق به برخی از آنهاست (جمهورناب) ثانیاً هر آئینه ممکن است وقایع بدتر از این نیز رخ دهد! هنوز هم شاید برای آشتی ملی دیر نشده باشد! مهم استفاده از موقعیتها در زمان خودش است!
علی فریدونی- عضو هیات علمی