غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران: معمای خطوط قرمز و راههای احتمالی برونرفت
به نظر میرسد موضوع غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران به کانون اصلی واکنشها و اظهارنظرها میان طرفین تبدیل شده است.

مدتی است که مذاکرات حساس میان ایران و آمریکا بر سر پرونده هستهای به تعویق افتاده و در این فضای انتظار، به نظر میرسد موضوع غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران به کانون اصلی واکنشها و اظهارنظرها میان طرفین تبدیل شده است.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ این تمرکز بر غنیسازی تصادفی نیست؛ بهویژه پس از آنکه وزیر خارجه آمریکا موضعی صریح گرفت و مدعی شد که ایران نباید از چرخه کامل غنیسازی برخوردار باشد.
در مقابل، وزیر امور خارجه ایران نیز به سرعت واکنش نشان داد و تأکید کرد که ایران، بهعنوان یکی از امضاکنندگان مؤسس معاهده مهم انپیتی، کاملاً حق قانونی داشتن چرخه کامل سوخت هستهای را داراست. این تقابل آشکار بر سر حق غنیسازی، پیچیدگی مذاکرات هستهای ایران را بیش از پیش نمایان ساخته است.
اختلاف نظر بر سر «حق غنیسازی»؛ ریشه تفاوتها کجاست؟
تا پیش از علنی شدن این موضعگیریهای تند، به نظر میرسید تهران و واشنگتن توانسته بودند دستکم بر سر کلیات موضوع کلیدی غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران و مسائل فنی مرتبط با آن، مانند سطح غنیسازی اورانیوم، میزان ذخایر مواد غنیشده، سازوکارهای نظارتی و دیگر جزئیات، به یک تفاهم کلی دست پیدا کنند. این تفاهم اولیه، امیدواریهایی را برای پیشرفت مذاکرات ایجاد کرده بود.
اما اظهارات اخیر نشان میدهد که هنوز اختلاف نظرهای عمیقی، بهویژه بر سر "حق غنیسازی" و ابعاد آن از جمله داشتن چرخه کامل سوخت، باقی است.
وقفه در مذاکرات: مشکل فنی یا برخورد با خطوط قرمز؟
با توجه به فضایی که ایجاد شده و مواضع اخیر اعلام شده، اکنون باید به چند پرسش کلیدی پاسخ داد تا وضعیت مذاکرات هستهای ایران را بهتر درک کنیم.
آیا این وقفهای که در مذاکرات پیش آمده، صرفاً یک فاصله طبیعی برای ورود به جزئیات فنی پیچیدهتر است که انتظار میرفت طرفین با پیشرفت گفتوگوها بر سر آنها دچار اختلاف شوند؟ یا اینکه ماجرا فراتر از این حرفهاست و مذاکرات عملاً به یک مشکل اساسی و گره کور بر سر غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران برخورد کرده است؟ مشکلی که حکم همان خطوط قرمزی را دارد که پیش از شروع مذاکرات و حتی در جریان نامهنگاریها بین مقامات ارشد دو کشور بر آنها تأکید شده بود.
معامله بر سر خطوط قرمز: آیا ایران و آمریکا حاضر به امتیازدهی هستند؟
در این شرایط دشوار، راه برونرفت از این وضعیت بنبست بر سر غنیسازی چیست؟ آیا ایران یا آمریکا، یا هر دو طرف، حاضر خواهند شد بخشی از خطوط قرمز خود را کنار بگذارند و آن را با دریافت یک امتیاز مهم دیگر معامله کنند؟ تاریخ مذاکرات بینالمللی نشان داده که گاهی حل مسائل پیچیده نیازمند انعطاف و امتیازدهی متقابل است. سؤال اینجاست که در موضوع حیاتی غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران، این انعطاف تا چه حد امکانپذیر خواهد بود؟
کدام مدل غنیسازی برای برنامه هستهای ایران امکانپذیر است؟
وقتی صحبت از راه حل میشود، باید به مدلهای مختلفی که برای غنیسازی هستهای در جهان وجود داشته نگاه کرد و دید کدامیک میتواند الگوی مناسبی برای برنامه هستهای ایران باشد. مدلهایی مانند الگوی لیبی (که از نظر ایران به دلایل متعدد ناممکن و غیرقابل قبول است)، یا حتی چارچوب برجام از نگاه دولت ترامپ (که آن هم نامطلوب تلقی شد)، الگوهای مناسبی نیستند.
آیا میشود به دنبال یک مدل حد وسط بود؟ شبیه آنچه در کشورهایی مانند برزیل، آرژانتین، ویتنام و... پیاده شده است؟ بررسی این مدلها شاید بتواند دید بهتری برای یافتن راه حل در خصوص غنیسازی در مذاکرات هستهای ایران ارائه دهد.
نگاه کارشناسی: راه حل فنی برای غنیسازی ۳.۶۷ درصد وجود دارد؟
در همین رابطه، آقای رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل، در گفتوگو با روزنامه «دنیای اقتصاد» دیدگاه کارشناسانه خود را درباره بحث غنیسازی در ایران و ارتباط آن با مذاکرات مطرح کردهاند.
به اعتقاد ایشان، اگر طرف آمریکایی تمرکز خود را صرفاً بر موضوع فنی هستهای معطوف کند و از انگیزههای سیاسی یا دیگر مسائل فاصله بگیرد، حل مساله غنیسازی آنقدرها هم ناممکن نیست.
آقای قهرمانپور میگوید میتوان راهحلهای فنی مشخصی پیدا کرد که در عین حال که به ایران اجازه داشتن سطح غنیسازی ۳.۶۷ درصد را میدهد (سطحی که برای مصارف صلحآمیز و تولید سوخت نیروگاهی عادی است)، از طرف دیگر با سازوکارهای نظارتی یا تضمینهای فنی، خیال آمریکا را نیز از بابت نگرانیهایش راحت کند.
این دیدگاه نشان میدهد شاید کلید عبور از چالش غنیسازی در مذاکرات هستهای، نگاهی فنی و غیرسیاسی به موضوع باشد.