خبر فوری
شناسه خبر: 50904

ناامنی غذایی در ایران؛ زنگ خطری بر سر سفره مردم: تحلیلی بر آمار فقر و کاهش مصرف

وضعیت ناامنی غذایی در ایران واقعیتی تلخ؟ این مقاله فقر و کاهش چشمگیر سرانه مصرف گوشت و لبنیات، دسترسی به غذای کافی را در ایران بررسی می‌کند.

ناامنی غذایی در ایران؛ زنگ خطری بر سر سفره مردم: تحلیلی بر آمار فقر و کاهش مصرف

وضعیت ناامنی غذایی در ایران واقعیتی تلخ؟ این مقاله به قلم مهدی رجول دزفولی، با استناد به آمار تکان‌دهنده فقر و کاهش چشمگیر سرانه مصرف گوشت و لبنیات، دسترسی به غذای کافی را در ایران بررسی می‌کند. چرا سفره‌ها کوچک‌تر شده‌اند؟

اخبار سبز کشاورزی؛ آیا در کشوری که زمانی از تنوع منابع و اقلیم‌های مساعد کشاورزی برخوردار بود، امروز تأمین حداقل غذا به یک چالش بزرگ تبدیل شده است؟ مقوله ناامنی غذایی در ایران دیگر یک بحث نظری یا مربوط به مناطق دوردست جهان نیست؛ بلکه دغدغه‌ای فزاینده است که مستقیماً با معیشت و سلامت بخش بزرگی از جامعه ما گره خورده است.

در حالی که در سطح جهانی، ناامنی غذایی اغلب با شرایط اقلیمی ناهنجار گره می‌خورد، ایران با وجود منابع و امکانات فراوان، داستانی متفاوت و نگران‌کننده دارد. این تحلیل به قلم مهدی رجول دزفولی، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که شاید بسیاری نمی‌خواهند ببینند.

 

تعریف جهانی و واقعیت ایرانی: امنیت غذایی کجاست؟

سازمان ملل متحد بیش از چهل سال پیش، تعریف روشنی از امنیت غذایی ارائه داد: «دسترسی تمام مردم به غذای کافی و پایدار در تمام اوقات برای داشتن یک بدن سالم». این دسترسی باید همگانی و فارغ از هرگونه تبعیض باشد. اما با نگاهی به شرایط کنونی ایران، به نظر می‌رسد این تعریف ایده‌آل فاصله زیادی با واقعیت تلخ دارد.

 

از ادعای مسئولان تا سفره‌های خالی: شکاف عمیق واقعیت و شعار

سال‌هاست که مسئولان از تلاش برای تأمین امنیت غذایی جامعه سخن می‌گویند، اما شواهد میدانی و آمارها چیز دیگری را نشان می‌دهند. توانایی بخش قابل توجهی از شهروندان، به‌ویژه اقشار کم‌درآمد که به دلایل مختلف اقتصادی زیر خط فقر یا حتی خط فلاکت رانده شده‌اند، برای تهیه حداقل نیازهای غذایی و تأمین کالری مورد نیاز بدن به شدت کاهش یافته است.

شعارهای گذشته در خصوص «فقرزدایی» نیز نتوانسته جلوی رشد قارچ‌گونه فقر و شدت گرفتن آن را بگیرد؛ واقعیتی که به گفته برخی مسئولان امنیتی و اجتماعی، منجر به افزایش جرائم ناشی از ناتوانی در تأمین اولیه‌ترین الزامات زندگی، یعنی غذا شده است.

 

آمارها فریاد می‌زنند: گستره فقر در ایران

اعداد، تصویر واضح‌تری از عمق فاجعه ارائه می‌دهند:

سال ۱۳۵۷: حدود ۲۰ درصد جمعیت زیر خط فقر.

سال ۱۳۶۸: حدود ۴۰ درصد جمعیت زیر خط فقر.

سال ۱۴۰۰: بیش از ۵۲ درصد جمعیت زیر خط فقر.

سال ۱۴۰۱: افزایش تکان‌دهنده به ۶۰ درصد از کل جمعیت، با بخش بزرگی که به زیر خط فلاکت سقوط کرده‌اند.

این روند صعودی فقر، اولین و آشکارترین نشانه‌ی فروپاشی امنیت غذایی در جامعه است؛ جایی که درآمد با هزینه‌ها همخوانی ندارد.

 

سفره‌های کوچک‌تر: کاهش سرانه مصرف گوشت و لبنیات

یکی از ملموس‌ترین شاخص‌های ناامنی غذایی در ایران، کاهش شدید سرانه مصرف کالری و به‌خصوص اقلام پروتئینی و لبنی است. مقایسه‌ها بسیار گویا هستند:

مصرف گوشت قرمز: در سال ۱۳۵۶، یک ایرانی می‌توانست با حداقل حقوق خود حدود ۷۴ کیلوگرم گوشت قرمز بخرد. امروز این رقم به کمتر از یک‌سوم رسیده است. بر اساس گزارشی، سرانه مصرف گوشت قرمز که زمانی ۱۲ کیلوگرم با قیمتی پایین‌تر بود، اکنون به ۳ کیلوگرم کاهش یافته است. آمار بانک مرکزی حتی از این هم نگران‌کننده‌تر است و سرانه مصرف گوشت قرمز را تنها ۷۰۰ گرم برای هر نفر در سال (معادل روزی حدود ۲ گرم!) اعلام کرده است. با چنین اعدادی، صحبت از امنیت غذایی بی‌معنی است.

مصرف لبنیات: وضعیت لبنیات نیز بهتر نیست. گزارش‌ها نشان می‌دهد که سرانه مصرف لبنیات به دلیل گرانی کاهش یافته و آمارهای متفاوتی از ۵۵ کیلوگرم تا ۴۰ کیلوگرم در سال مطرح می‌شود. این کاهش تقاضا موجب شده است که بسیاری از واحدهای تولید لبنیات با حداقل ظرفیت (مثلاً ۲۰ درصد) کار کنند، چرا که بخش قابل توجهی از جامعه، لبنیات را از سبد مصرفی خود حذف کرده‌اند.

 

نتیجه‌گیری: جامعه در وضعیت ناامنی غذایی عمیق

با نگاهی به قیمت سایر اقلام اساسی خوراکی مانند حبوبات، برنج، تخم‌مرغ و ماهی و مقایسه آن با سطح درآمدها، مشخص می‌شود که دسترسی به غذای کافی و باکیفیت برای بسیاری به رؤیایی دور تبدیل شده است. صحبت از امنیت غذایی در چنین شرایطی شبیه یک طنز تلخ است. مسئولان باید این واقعیت را بپذیرند: جامعه در یک «ناامنی غذایی» جدی به سر می‌برد و هر روز بر تعداد گرسنگان افزوده می‌شود. نادیده گرفتن این زنگ خطر، نمی‌تواند سرانجام خوشایندی برای آینده کشور داشته باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای