وزیر و لوبیای سحرآمیز: رمزگشایی از گرانی حبوبات در ایران
گرانی حبوبات در ایران، به ویژه لوبیا، سر به فلک کشیده و سوالات بسیاری را ایجاد کرده است. آیا پای "لوبیای سحرآمیز" دیگری در میان است؟

گرانی حبوبات در ایران، به ویژه لوبیا، سر به فلک کشیده و سوالات بسیاری را ایجاد کرده است. آیا پای "لوبیای سحرآمیز" دیگری در میان است؟ این مطلب به بررسی نقش سیاستهای دولتی، نوسانات ارزی و ناکارآمدی مدیریت در افزایش بیسابقه قیمتها میپردازد.
اخبار سبز کشاورزی؛ همه ما داستان «جک و لوبیای سحرآمیز» را به خاطر داریم؛ پسرکی فقیر که با یک دانه لوبیا، به ثروتی عظیم دست یافت. این داستان خیالی، این روزها تمثیلی دردناک از واقعیت گرانی حبوبات در ایران و اقتصاد رانتی کشور ما شده است.
چه بسیار «جکهایی» که در چهار دهه اخیر، به یمن «لوبیاهای سحرآمیز» هدیهشده از سوی دولتها، به ثروت و مکنت بیحساب رسیدهاند؛ اما به بهای تهی شدن جیبهای کمعمق اقشار فقیر و ناتوانی مردم در تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی.
جامعه ایرانی سالهاست که هر روز با نگرانی و اضطراب دست و پنجه نرم میکند. تأمین نان، گوشت، لبنیات، سبزی، میوه، دارو و قبوض آب، برق، گاز و تلفن، دغدغههایی است که آرامش را از مردم سلب کرده است. اما ریشهی تمام این فشارها را در دست دولتها مییابیم. با پرواز مرغ از سفرهها و فرار دامها، حبوبات به عنوان جایگزینی ناکامل برای پر کردن شکمهای گرسنه ظاهر شدند.
در رأس این جدول، لوبیا چیتی قرار گرفت که به دلیل سهولت تهیه، میتوانست با اندکی نمک و ادویه و چند لقمه نان، سفرهای ساده را رنگین کند. اما این روزها، «اشرف حبوبات» به چنان جاه و جلالی ارتقاء یافت که همردیف گوشت قرمز شد و از دسترس طبقه فرودست دور ماند.
افزایش قیمت لوبیا: سونامی از تصمیمات دولتی!
سلسلهجنبان این ماجرا، باز هم اقدامات دولتی بود. افزایش نرخ دلار از 28,500 تومان به حدود 70,000 تومان، زمینهساز جهش در قیمت صدها کالا و از جمله حبوبات شد. این اتفاق، بازرگانانی را که کیسههای حبوباتشان در انبارها روی هم تلنبار شده بود، یکشبه مانند «جک» داستان، صاحب کیسههایی پر از سکههای طلا کرد.
در کمتر از دو ماه، قیمت لوبیا دو برابر شد و سایر حبوبات نیز افزایش قیمتهای مشابهی را تجربه کردند. این رخداد، اقشار کمدرآمد را بیش از پیش نگران کرد؛ چرا که همترازی قیمت لوبیا چیتی با گوشت قرمز و چند برابر شدن آن نسبت به گوشت مرغ، نشان از پریشانی و سوءمدیریت در بازار داشت. اگرچه دولت اندک زمانی مانع از صادرات حبوبات شد، اما به دلیل آنکه علت اصلی افزایش نرخ دلار بود، این تصمیم نیز با شکست مواجه شد.
تصور کنید یک بسته 900 گرمی لوبیا چیتی 500 هزار تومان باشد؛ یعنی قیمت یک کیلوگرم آن به 550 هزار تومان میرسد. خرید این کالا برای اقشار کمدرآمد، دیگر آسان نخواهد بود. به یاد بیاورید که در یازدهم بهمن 1403، قیمت یک کیلوگرم لوبیا چیتی 300 هزار تومان بود که نسبت به هفتههای قبل افزایش قابلتوجهی داشت. این رقم در مرداد 1403، بین 95 تا 100 هزار تومان بود؛ یعنی در یک بازه زمانی 6 ماهه، قیمت لوبیا 3 برابر (300 درصد) بالا رفت!
سکوت ستاد تنظیم بازار: آیا کسی پاسخگوست؟
حال پرسش اصلی اینجاست: ستاد تنظیم بازار، که وظایف آن بر عهده وزارت جهاد کشاورزی است، چه اقدامی برای جلوگیری از این آشوب در بازار کالاهای اصلی غذایی انجام داده است؟ وزیر محترم اعلام کردند که با "تلاش فراوان"، هر کیلوگرم لوبیا 10 هزار تومان ارزان شد! آیا این وزارتخانه و در رأس آن وزیر مربوطه، واقعاً در اندیشه پایین کشیدن فتیله این نابسامانی بودهاند؟
در شرایطی که دولت خود را فعالمایشاء عرصههای اقتصادی میداند، آیا حاضر است در قبال بروز این مشکلات برای عامه مردم، مسئولیتپذیر و پاسخگو باشد؟
این «لوبیای سحرآمیز»، سکههای طلا را به کیسه چه افرادی میریزد؟ آیا زمان آن نرسیده است که مسئولان، به جای وعدههای بیعمل، به دنبال راهحلهای واقعی برای پایان دادن به گرانی حبوبات در ایران باشند و دست سودجویان را از سفره مردم کوتاه کنند؟