خبر فوری
شناسه خبر: 11985

تنور گرم و بوی نان تازه عالمی دارد

لطفاً توقف کنید، در کیلومتر 52 جاده چالوس و در سرمای دو تا سه درجه زیر صفر، شیرعسل داغ می‌چسبد. در بهار و تابستان بستنی تازه با شیر تازه، ثعلب و عشق غوغا می‌کند

تنور گرم و بوی نان تازه عالمی دارد
مزرعه سبز : لطفاً توقف کنید، در کیلومتر 52 جاده چالوس و در سرمای چند درجه زیر صفر، شیرعسل داغ می‌چسبد. در بهار و تابستان بستنی با شیر تازه، ثعلب و عشق غوغا می‌کند.
کلوچه و نان فطیری که به دست پاک زنان نیک‌‎اندیش در تنور جان پخته شده، و توسط مردان خیراندیش توزیع می‌گردد، چه صفایی دارد، «تنور گرم و بوی نان تازه عالمی دارد». کافی است ایزد در یکی از سه چهار فروشگاه دهاتی در جاده چالوس یا عظمیه کرج حضور داشته باشد، تو را ببیند و لبخند معرفت و انساینتش را آرام آرام به سویت روان کند، تا طبیعت سه فصل (جاده چالوس معمولاً 3 فصل دارد) را حس کنی.
ایزد پل‌خوابی دهاتی است، به معنای عام. دهاتی به مفهوم یک جوان روستایی که هم چوپانی کرده و به دنبال گوسفند بوده و هم هیزم جمع کرده تا به سهم خود، زمستان‌گذرانی خانواده را تسهیل نماید و هم به رسم قدیم گوش به فرمان پدر نوجوانی را سپری نمودم و هم در مراسم شاهنامه خوانی قدیمی‌ها، حافظ خوانی شب‌های چله‌ و هم ورود به اشعار نیما، شاملو و… شرکت داشته باشد و هم خواندن کتاب‌های غیردرسی را در کنار دروس انجام دهد تا یک دهاتی روشنگر از خود پدید آورد.
او، از دهاتی یک فرهنگ و نماد قابل توجه در مسیر گذر شهری‌ها و البته در هم پوشانی با فرهنگ روستایی پدید آورده، اما بی‌ادعا و بی‌تبلیغ آنچه را از کار، نام و نان به دست آورده یا صرف خرید اقلام فرهنگی و بهداشتی برای محصلین روستایی کرده یا ساخت مدرسه یا تهیه البسه، خوراک، غذای گرم، ایجاد اشتغال مولد و… .

ایزد کتاب گویا

ایزد پل‌خوابی خود یک کتاب گویای چندین هزار صفحه‌ای است؛ از نیما یوشیج تا ژان پل ساتر از حافظ تا گوته و همه کتاب های نگاشته شده در باب فرهنگ کهن و تهران ایرانی و ایرانی دولتی تا …. باید لحظاتی کنارش بنشینی تا بخش‌هایی از یک رمان را با حسی وصف ناشدنی برایت بخواند و فراموش کنی تمام غم‌های دنیا را.

تو را به خویش می‌خواند

با این همه، ایزد به رستگاری رسیده است، ایزد توانسته کارگاه‌های دهاتی را به پاتوق هنرمندان، شاعران، فیلم‌سازان، نویسندگان و زبردستان بی‌اسلحه تاریخ تبدیل کند و همین است که در فروشگاه دهاتی قبل از مبادله کالای تجاری، فرهنگ و تاریخ و موزه و تصویر و معماری سنتی روستا پیش دستی می‎کند و تو را به خویش می‌خواند.

تقاص کارآفرینی

شاید اگر ایزد پل‌خوابی نامی، در هر کشوری چنین کرده بود از او مجسمه‌ها می‌ساختند بر دروازه هر شهری الگویی از وی تصویر می کردند تا همگان از این مرد بیاموزند؛ اما حالا در کشور خودمان مالیات و دارایی، تامین اجتماعی، تعزیرات، اماکن، اداره بهداشت و بهانه های سیب سلامت محیط زیست، آب و فاضلاب و.. البته غم مردم بی نوایی که هر آنچه برایشان انجام می دهد تکافو نمی کند ریشه رشد فکری و کارآفرینی را در این اسطوره خشکانده‌اند تا تقاص کارآفرینی در روستا و جهش واقعی تولید را از او بستانند تا او را به دلالی و بازرگانی صرف سوق دهند که فراری‌اش دهند به سوی آسمانخراش‌های شهری! به سوی کانادا، اروپا و استرالیا که حتما برایش فرش قرمز پهن می کنند؛ اما چه صبور است این مرد!
یاران و همکاران ایزد در 52 روستای جاده چالوس از کرج تا کندوان سعی در توانمندسازی روستاییان مقیم و ایجاد اشتغال پایدار برای زنان سرپرست خانوار، مردان مسن و البته جوانان روستایی دارند. آنها از هر خانواده روستایی یک بنگاه کوچک تولید محصولات کشاورزی، غذایی و خانگی ساخته‌اند تا میوه خشک ، لواشک، ماسک و نیز سرشیر، کشک، رب های خانگی، نان سنتی، گیاهان دارویی و… را در این فروشگاه ها عرضه کنند و عایدی داشته باشند.
روستاییان هم در بهترین اراضی و آب و هوای پاک محصولی سالم و تا حدودی ارگانیک تولید می‌کنند؛ اما مامور بی انصاف اداره بهداشت بدون اینکه توجه کند تولیدات مثلاً 80 خانوار از 52 روستا را نمی توان با سیب سلامت محک زد (گو اینکه سیب سلامت در کارگاه های صنعتی صرفا یک آرم و مجوز است نه سلامت و کیفیت!) حاصل یک ماه روستایی را با ریختن آهک یا ماده ای که محصول را غیرقابل فروش کند، حال کار روستایی را می گیرند تازه اگر روستایی از این مرحله جان به سلامت برد، قانون مالیات بر ارزش افزوده او و فروشنده را زمین گیر و پشیمان از کار می کند تا بنگاه های کوچک به ورطه نابودی کشانده شوند.
با این همه، هنوز دهاتی تن به فرمول فقط سود پول، پایتخت‌نشینی، اجازه بگیری، رها کردن زنجیره عشاق در روستا و آرامش در کنار حساب‌های بانکی را نداده است.
با توجه معرفی کوتاه خلاصه زندگی ایزد پل‌خوابی و تاریخ ویرانگری کارآفرینی در روستا را به قلم ایزد برایتان می‌آوریم؛
«گاه گاهی قفسی می‌سازم از رنگ
می‌فروشم به شما
تا به آواز قناری که در آن زندانی است
دل تنهایی‌تان تازه شود…

کارگاه و فروشگاه دهاتی، جاده چالوس

تولید هر کشور پایه و اساس تولید ناخالص ملی است و بی تردید تولید مانع از بیکاری و آسیب های اجتماعی در جامعه خواهد شد و توسعه کارگاه‌های کوچک تولیدی، رشد و بالندگی اقتصاد کشور را به همراه خواهد داشت، شایان ذکر است که سیاست های حمایتی کشور چین از کارگاههای کوچک، منجر به تقویت کارگاه های بزرگ گردید و هم اکنون درآمد کارگاههای تولیدی کوچک آن کشور ۲۱ درصد تولید ناخالص داخلی و سهم صنعت ۵/۴ درصد است.

کارگاه‌های تولیدی کوچک

با توجه به شرایط اقتصادی کشور؛ استفاده از تمامی ظرفیت ها و تکیه بر توان مردمی امری ضروری است و در این زمینه ایجاد و تجهیز کارگاه های کوچک به خصوص در زمینه ی تولید محصولات دامی و کشاورزی از جمله مواردی است که نیاز به سرمایه ی اولیه ی کم تری خواهد داشت. ایجاد اشتغال پایدار و استفاده از ظرفیت های نیروهای انسانی موجود، از دیگر محاسن این کارگاه های تولیدی کوچک است.

2 دهه پل ارتباطی تولیدکنندگان روستایی و گردشگران

آغاز فعالیت کارگاه و فروشگاه دهاتی در جاده چالوس با هدف تولید محصولات دامی و کشاورزی به سال ۱۳۸۰ برمی گردد که تاریخچه، فرایند شکل گیری و فعالیت های این واحد تولیدی را بطور اختصار در پی می آورم.
در انتها اضافه نمایم که تأکید این نوشته ی کوتاه بر این است که همه ی انسان ها می توانند با همدلی و همراهی واحد کوچکی چون خانواده و با سرمایه ای اندک حتی رویاهای کودکانه ی خویش را به واقعیت تبدیل کنند.

سرگذشت از سر گذشت

کودک روستایی، با کار و تولید، دوران کودکی را سپری می کند. چرای گوسفندان، آبیاری باغات و چیدن علف؛ که به نوعی تجربه ی مشاغلی خواهد بود که در آینده انتظارش را می کشد.
از کودکی که با پدر بزرگ برای رسیدگی و مراقبت به باغ ها و زمین های کشاورزی می رفتم، فضای زیبا و پر طراوت و هم نشینی با پدر بزرگ تاثیر پایدار و بزرگی در آینده ی من بر جای نهاد، علاقه ی ایشان به ایران و حکیم توس باعث ورود بی کم و کاست قهرمانان شاهنامه به افکار کودکانه ی من گردید. و عشقی آتشین نسبت به ایران را در دلم شعله ور ساخت که پیوسته به آن مبتلایم.

روستا، درس و کار

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را همراه با کارهای روزانه به پایان رسانیدم. پدرم که علاقه مند به کارهای عمرانی بود، از نوجوانی به کارهای پیمانی اشتغال داشت، بعد از اصلاحات ارضی و ملی شدن جنگل ها و مراتع در سال های ۴۱ و ۴۲، دولت وقت، مراتع متعلق به روستاییان و از جمله خانواده ما را از مالکیت خصوصی آنان خارج نمود و جزء اراضی ملی به حساب آورد.

افول دامداری سنتی

با این سیاست ها کم کم دامداری در این مناطق رو به افول نهاد و در کنار این سیاست ها نهاد هایی برای احیای جنگل و مرتع همچون: آبخوان داری، آبخیزداری، مطالعات گیاه شناسی و جلوگیری از فرسایش خاک بوجود آورد و توانست بخشی از خوش نشین ها و روستاییان بیکار را جذب نماید.

جاده چالوس و دگرگونی فعالیت معیشتی مرم منطقه

از طرف دیگر، ساخت و افتتاح جاده ی چالوس یا جاده ۵۹ در سال ۱۳۱۳، تأثیری عمیق بر رفتار و همچنین نوع معیشت مردم گذاشت، این مهم، مردم بومی را که تابستان ها در کوهستان های سرد و مرتفع و زمستان ها را در دشت های جنوبی می گذراندند، اول یکجا نشین ساخت و بعدها نوع فعالیت و معیشت شان را دگرگون کرد.

ورود حساب و کتاب در زندگی اقتصادی روستاییان

در دوران کوچ های شبانی، زمین و چراگاه منابع لایزال مردمی بودند که باعث شده بود کوچک ترین حسابرسی از زندگی شخصی خود نداشته باشند. یکی از نشانه های زندگی مدرن، ورود حساب و کتاب در زندگی های روزمره ی مردم بود. اگرچه شوربختانه هنوز بسیاری با بهره مندی از اسباب زندگی مدرن، همان شیوه ی قدیم را ادامه می دهند. وضعیت جدید حتی بر تونالیته ی صدا و نوع گویش مردم تأثیر گذاشت، صدای بلند مخصوص دشت های باز و کوهستان های مرتفع بود.

فرآورده‌‌های دامی کشاورزی در روستاهای جاده چالوس

با راه اندازی محور شمال و تقاضا برای راه اندازی مراکز پذیرایی و رفاهی در طول مسیر، نوع فعالیت های منطقه ای دچار دگرگونی های شگرفی گشت، قبل از تأسیس جاده، یک روستایی، فراورده های دامی خود را باید از راه سخت شهرستانک، یونجه زار، فرحزاد و نهایتاً دروازه قزوین به تهران منتقل می کرد، که با ساخت جاده، این محصولات در بازار های کوچکی که در همان مسیر وجود داشت قابل عرضه بود. علاوه بر آن برنامه های عمرانی دولت وقت که از سال ۴۱ شروع و در سال ۵۶ خاتمه یافت، طی سه دوره پنج ساله توانست به میزان قابل توجهی وضعیت موجود را تغییر دهد.

تغییر چهره روستا با ورود سپاهیان دانش، بهداشت و ترویج

ساخت و بهره برداری از تأسیسات سد امیرکبیر، ساخت راه های روستایی، بهینه سازی منابع آب شرب روستاییان، ساخت و راه اندازی مجموعه ی ورزشی و گردشگری دیزین، ساخت مجموعه آب اسکی و هتل واریان، گسیل داشت سپاهیان دانش، بهداشت و ترویج آبادانی به روستاها که خود کاری بود کارستان به تعییر چهره منطقه و ورود گردشگران و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی در روستاها کمک کرد. در همان سال ها و کمی بعدتر، پدر با تاسیس شرکتی ساختمانی به نام "چارچوب"، بخشی از کارهای عمرانی سازمان تعاون روستاها را که وابسته به وزارت کشاورزی بود بر عهده گرفت و این فعالیت تا بعد از انقلاب و سال ۵۹ ادامه داشت.

مجموعه رفاهی توچال، برند غذایی کیفی

با وقوع انقلاب و وقفه در سازندگی کشور، پدر مجبور به فروش ماشین آلات ساختمانی گردید و در یکی از املاک حاشیه ی رودخانه کرج مجموعه ای رفاهی تاسیس نمود که بعدها نام "توچال" را بر آن نهاد. این مجموعه شامل رستوران، تالار پذیرایی و واحد کوچکی برای تولید لبنیات بود. لازم به ذکر است که ساختمان تالار که در میانه ی باغ توچال قرار گرفته است در سال ۵۴ ساخته شده بود، که بعدها تکمیل گردید.

کار، تحصیل، مطالعه و کنکاش در زندگی روستاییان

از بدو شروع ساختمان رستوران، (سال ۶۰)در آنجا مشغول به کار بودم و بیست سالی را که در آن مجموعه گذراندم، ۱۰ سال در رستوران و ۱۰ سال دیگر را در تولید لبنیات سپری نمودم. کار در بخش لبنیات به جهت ابتدایی بودن ابزار های تولید به شدت سخت و توان فرسا بود، حمل شیر در بشکه های ۲۰۰ لیتری و انتقال آن به قسمت پخت و پز که در زیرزمین تعبیه شده بود و دیگ های پخت کوچک مسی با حرارت مستقیم و پاروهای چوبی برای هم زدن شیر که به نقطه ی جوش رساندن فقط ۲۵۰ کیلو شیر ۲ تا ۳ ساعت از وقت من را می گرفت.

تولید دیگر

با تمام این اوصاف سعی کردم با تغییراتی در شیوه ی تولید، سختی کار را برطرف نمایم. باز با این حال هم در تولید و هم در فروش موفق شده بودم. و همین موفقیت زمینه ی جدایی ام را از مجموعه ی پدر فراهم ساخت و این مهم در سال ۸۰ اتفاق افتاد و نهایتاً در سال ۸۳ "کارگاه و فروشگاه دهاتی" متولد گردید. و این گونه بود که رویاهای من در قالب کارگاه جدیدی در کیلومتر ۴۵ جاده ی چالوس و در قریه ی ماهان شکل گرفت، منطقه ای که به سبب وجود مسجد، سرویس های بهداشتی و پارکینگی عریض، حکم بارانداز جاده و بهترین مکان برای پیاده کردن ایده های جدید را داشت.

من، دهاتی و مردم روستا

در آن سال ها، که خلاء وجود یک کارگاه مدرن تولید در فراوری بهداشتی محصولات دامی و کشاورزی در منطقه احساس می شد، با درک این نیاز و با رویکرد ایجاد اشتغال برای افراد بومی اقدام به تأسیس این مجموعه نمودم. بدیهی است پیدایش مجموعه هایی این چنینی نیاز به وجود زیرساخت هایی چون، آب لوله کشی بهداشتی، برق فشار قوی، وضعیت دفع پساب و غیره را داشت. که روشن نبودن وضعیت اسناد ملکی منطقه نیز مزید بر علت بوده است و با تأکید بر این نکته که عدم وجود زیرساخت های لازم عملاً فراهم سازی این موسسات را با مشکل مواجه می ساخت. همواره کارآفرینی در چنینی محیطی به نوعی خوف و رجا و چه کنم چه کنم در نبرد تصمیمی گیری می‌انجامید.

۱۶ آذرماه، اینجا هم

با توجه به نکات فوق دهاتی در ۱۶ آذرماه ۸۳ افتتاح گردید که در روز های اولیه به جهت تکمیل نبودن تجهیزات، موفق به تولید لبنیات نشد. روز اول با فقط ۶۸۰۰ تومان و در اولین روز تعطیل با ۴۰۰ هزار تومان فروش بدون تولید فراورده های شیری کارش را شروع نمود.

همه یعنی دسترنج خانواده

هنگام جدایی از پدر هیچ سرمایه ای نداشتم و تنها نقدینگی که با آن توانستم این حرکت را انجام بدهم، از فروش زیورآلات همسرم بود که مبلغ 5 میلیون و 200 میلیون تومان به دست آمد و با لطفی که دوستان داشتند توانستم مبلغ اولیه برای خرید ملک را که هفت میلیون تومان می شد پرداخت نمایم. کل مبلغ خرید زمین 15 میلیون و 500 هزار تومان بود که باید مابقی در دو قسط دیگر پرداخت می‌گردید. این تازه اول راه بود و من برای ساخت و راه اندازی مجموعه احتیاج به سرمایه داشتم.

و حالا حکایتی دیگر

حالا باید داستانی دیگر را برایتان تعریف کنم و آن هم مربوط به دورانی بود که در بخش تولید لبنیات توچال مشغول به کار بودم، در یکی از روزها که افراد مختلف به آنجا می آمدند، آقایی هم هر از چند گاهی برای خرید به ما سر می زد، این فرد از آن جهت توجه مرا به خود جلب کرد که همراهان وی احترام زیادی برایش قائل بودند و گویای این بود که از ارباب دولت باشند، نام و مقام شان را پرسیدم:
مهندس جلال رسول اف، معاون وزیر کشاورزی و رییس سازمان جنگل ها و مراتع کشور… فردی ریزنقش، آرام و با نگاه تیز و عمیق این رفت و آمدها بابی را برای دوستی فراهم ساخت و محبتی که همیشه از طرف شخص ایشان شامل حال من می گردید. طولی نکشید که مهندس رسول اف با قبول مدیریت عامل بانک کشاورزی از مینی سیتی به ساختمان مرکزی بانک کشاورزی واقع در گیشا نقل مکان کرد.

حمایت از کارآفرینی

نهایتاً با قرار قبلی در یک صبح تهران موفق به اخذ نظر مدیر عامل مبنی بر دریافت 87 میلیون تومان(در چند فقره) برای ساخت و تجهیز مرکز جمع آوری و فراوری شیر و همچنین بسته بندی محصولات محلی گردیدم. سیستمی نیمه اتوماتیک با تجهیزات خریداری شده شامل: دستگاه هموژنایزر به جهت یکنواخت سازی شیر، پلیت کولر برای خنک کردن شیر، نصب گرم خانه و سرخانه های بالای صفر جهت عمل آوری محصول به بهره برداری رسید. به جز تجهیزات تولید، دهاتی برای حفظ محیط زیست از آلودگی، سیستم تصفیه ی بی هوازی فاضلاب را به جهت تصفیه ی پساب موجود در مجموعه خریداری و نصب نمود که شامل: سند فیلتر، منهول و ایمهاف تانک بود که پساب تولید پس از این پروسه وارد چاه جاذب می گردید.

مدیران دهاتی جوان

در این دوره مجموعه ی دهاتی با جذب مدیرانی جوان در سطوح مختلف، سعی در ارتقاء کیفیت محصول و بهبود رفتار پرسنلی در محیط کسب و کار را نمود که به این موفقت نائل گردید. با کمک و هم فکری نیروهای جوان مجموعه توانستیم "طرح توسعه ی مجموعه دهاتی" را کلید بزنیم

شعبه دوم، گام دوم

با توجه به سیستم تولید جدید و کیفیت محصولات و نشان دادن اقبال از طرف مشتریان عزیز و از طرف دیگر کم بودن مساحت کارگاه و فروشگاه، نیاز به فضایی فراخ تر و کاربردی تر، احساس می گردید و نهایتاً با خرید ملک فروشگاهی که از دهه شصت اقدام به تولید و فروش لبنیات می کرد و همچنین مقداری از زمین های مجاور و تهیه ی نقشه زمین و محاسبات دقیق جهت اجرای پلان های ساختمانی و بازسازی و مرمت بناهای سابق به صورتی که به بافت سابق آسیبی وارد نگردد، بیشتر تلاش ها معطوف به این گردید که روح معماری ایرانی در سازه ی جدید لحاظ گردد.

معماری سنتی ایرانی

به همین خاطر کار بازسازی و مرمت به درازا کشید و پس از ۵ سال تلاش بی وقفه توانستیم مجموعه ای در خور، با معماری چشم نواز ایرانی ارائه دهیم. پس از اتمام بازسازی تجهیزات سخت افزاری تولید شامل، سردخانه های مدرن، دیگ های پروسس، هموژنایزر، پاستوریزاتور، هولدینگ، سی آی پی (جهت شستشوی خط و دستگاه های بسته بندی ماست و دوغ) نصب گردید، از لحاظ زیر ساخت تولید نیز این مجموعه دارای بی نظیر ترین سالن تأسیسات می باشد، دیگ بخار توسط ماشین سازی اراک ساخته و نصب گردیده است و برای خنک کردن محصول، دهاتی داری سیستم برودتی "آیس بانک" با مخزنی ۱۰ هزار لیتی گردید. ظرفیت تولید محصول در این مجموعه ۹ تن در روز می باشد.

خوشه‌های تولید روستایی دانه بستند

مجموعه ی ما با جذب نیروهای جوان و متخصص در بخش های تولید، بسته بندی،تأسیسات، فروش، آی تی، حسابداری و علوم آزمایشگاهی، بهترین کادر ها را در خود جای داده است. دهاتی با جذب ۶۰ نفر از بهترین نیروهای کاری منطقه به صورت مستقیم، و با تأسیس خوشه های تولید روستایی، به نوعی تولید محصولات محلی را به درون خانه های روستاییان کشیده و هر کدام را به یک بنگاه کارآفرینی تبدیل کرده است. امروزه تولید محصول در خانه، راه کاری مهم برای ایجاد درآمد به شمار می رود. قابلیت انجام این کارها در منزل، دارای مزایایی است که می توان به: حذف هزینه های مربوط به خرید، رهن و اجاره ی کارگاه ها و رفت و آمد و همچنین به ایجاد زمینه ی کار خانوادگی اشاره کرد، که تولید انواع نان های خانگی، مرباجات، ترشی جات، سبزی جات خشک، سبزی جات کوهی و حتی غذای پرسنل قبل از طرح توسعه را شامل می گردید.

استقلال اقتصادی و معیشتی زنان سرپرست خانوار

در طرح تولید محصول در خانه، بسیاری از زنان سرپرست خانوار، زنان مسن و تنها، افراد معلول که قادر به حرکت در مسیر رفت و آمد نیستند با بهره‌گیری از محصولات گیاهی (سبزی، قارچ)، گیاهان دارویی، دانه های گیاهی باغی (آلبالو، گیلاس، سیب، گلابی، گردو، زردآلو و…) فرآورده‌های دامی (شیر گوسفند، گاو و فرآورده‌های آنها) نان‌های سنتی و… زندگی را اداره می‌کنند.

یادم می‌ماند همیشه بدهکار به انسانیت هستیم

مجموعه دهاتی این افتخار را دارد که بخش قابل توجهی از درآمد خود را صرف کار های عام المنفعه نماید، کارهایی چون مدرسه سازی، راه سازی، تعمیر و تجهیز مراکز بهداشتی، ارتقاء ورزش منطقه و تأسیس مرکزی کوچک جهت نگهدای کودکان بی سرپرست در کرج و همچنین نگهداری کودکان بیمار منطقه در مرکزی دیگر.

و در نهایت رفع فقر با بهبود مسیر کارآفرینی

این مجموعه با چشم اندازی روشن نسبت به آینده با شعار تولید و سازندگی کشور، ترویج کارآفرینی، رفع فقر و همچنین بهبود معیشت مردم، سعی و اهتمام ویژه ای در برداشتن گام هایی اساسی در اهداف تعریف شده خود را دارد، مدیران و کارکنان مجموعه با رویی باز، مشتاق شنیدن نظرات دوستان در مواردی چون کیفیت محصول، برخورد پرسنل و نهایتاً بارورتر شدن محیط کسب و کارشان خواهند بود.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای