تاثیر سوءتدبیرها در بخش کشاورزی
پسلرزههای خشکسالی سال 99 میرود تا به تداوم آن در سال 1400 بپیوندند

پسلرزههای خشکسالی سال 99 میرود تا به تداوم آن در سال 1400 بپیوندند. دومین ماه از پاییز 1400 را پشتسر گذاشتیم، اما به جز بارندگی اندکی در بعضی از نقاط، خبری از بارندگیهایی که بتواند امیدی در دل کشاورزان به وجود آورد ندیدیم.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی به نقل از خبرگزاری العربیه فارسی در تاریخ 4/5/2021(5 خرداد 1400)، ایران در سال پیشرو با خشکسالی جدی مواجه خواهد شد که در نتیجه آن، زندگی جمعیت زیادی در مناطق خشک تحتتاثیر قرار خواهد گرفت.
بیابانی شدن بخشهای زیادی از ایران تا 2050 پیش از این نیز هشدار داده شده بود، اما گویی که مسئولان، اساسا مرغشان یک پا دارد و هیچگاه سخن و تذکر دیگران را وقعی نمینهند.
در گزارشهای مراکز هواشناسی اعلام شد که متوسط بارندگیهای بلندمدت در این فصل باید در حدود رقم 127 میلیمتر باشد، اما فقط 4 میلیمتر باریده که نشاندهنده شرایطی خطرناک است.
در سال 2015، سازمان ناسا در مورد شرایط گرم شدن زمین و خشکسالیها در جهان و خاورمیانه، اعلام نمود که در30 تا 40 سال آینده بخش زیادی از ایران به بیابان تبدیل خواهد شد اما کسی این حرفها را جدی نگرفت.
در اول بهمن 99(10 ماه قبل)، خبرگزاری تسنیم طی گزارشی از استان خراسانجنوبی نوشت: در نتیجه بیآبی و بیتدبیری مسئولان، این استان دچار بحران شده و منجر به کوچ روستاییان و خالی شدن روستاها گردیده است.
بهگفته کارشناسان محیطزیست، به دلایلی مانند: برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی، سدسازیهای غیراصولی و بدون در نظر گرفتن مسائل اکولوژیکی، تخریب جنگلها و اقداماتی از این دست، ایران مبدل به یک بیابان خواهد شد.
تکیه کردن بر مقوله آب و عوارض ناخوشایند آن نه از روی تفنن که به آن دلیل است که اگر آب نباشد، کشاورزی نیز نخواهد بود و به دنبال آن تولید محصولات کشاورزی و موادغذایی نیز به یک تصور و توهم مبدل خواهد شد. طی دهههای گذشته، افرادی که چندان اطلاعی از موضوع آب و مشکلات آن در کشور نداشتند کمر به نابودی ذخایر آب هزارساله بستند و با اپیدمی احداث سد که بسیاری از آنها نابهجا و ناکارآمد بودند، سرزمین ایران را در چاهی فرو بردند که بیرون آمدن از آن به امری ناممکن بدل شده است.
شوربختانه این روند برخلاف تمام واقعیتها و آثار زیانباری که بر جا گذاشته همچنان ادامه دارد و سعی و کوششها در جهت بهبود این شرایط از حرف و سخنرانی فراتر نمیرود.
بدیهی است در روستاهایی که توسط تانکر به آنها آبرسانی میشود، کشاورزی معنا و مفهومی ندارد و بدتر از آن مهاجرت روستاییان مناطق بدون آب است که بنابر آمار در حدود شش هزار روستا را در بر میگیرد.
بهنظر میرسد که در مقوله آب، مسئولان کشور در پی بیتدبیریهای چهل ساله به بنبست رسیدهاند و هیچ راهکاری پیش روی خود ندارند. یک عارضه پیوند خورده با بیآبی، از بین رفتن اراضی کشاورزی، باغها و دامداریها است که بهتدریج به حال خود رها شده و کاربران آنها به لشکر مهاجران به حاشیه شهرها میپیوندند که همین موضوع شدت بیابانی شدن را سرعت میبخشد.
در موضوع نهادههای کشاورزی(کود، بذر و سم) و نهادههای دامی(ذرت، سویا، علوفه، جو و …) نیز در سالهای اخیر با بیتدبیریهای فاحشی روبرو بودهایم که بهنوبه خود، زیربخشها را تحتتاثیر قرار داده و آثار آنها جامعه را نیز با چالشهایی روبرو کرده است. در شهریور سال 99، دولت دوازدهم در سال پایانی عمر خود اقدام به افزایش نرخ کودهای شیمیایی نمود که بنابر نظر کارشناسان، قیمت آنها نسبت به سال پیش از آن بین 4 تا 10 برابر گردید، یعنی در عمل، امنیت غذایی کشور را با چالش مواجه کرد،
به نظر میرسد که برخی از سوءتدبیرها تعمدی بوده و فاقد وجاهت عقلانی هستند. حذف دلار 4200 تومانی فسادآور از تامین کود و تبدیل آن به ارز نیمایی چنان که امکان بررسی راهکارهای دیگری نیز وجود داشت موجب مات شدن کشاورزان درعرصه تولید محصولات کشاورزی گردید و علاوهبر آن قطع یارانه کودهای شیمیایی که بر اساس تبصره 14 قانون بودجه پرداخت میشد، شوک مضاعفی بر این بخش وارد کرده و قیمت تمامشده تمام محصولات کشاورزی را در مسیری صعودی قرار داد که آثار زیانبار آن در سفرههای کوچک شده اکثریت مردم دیده شد.
در عرصه نهادههای دامی که نیمة برتر امنیت غذایی است نیز وضعیت نه بهتر که بسیار بدتر از بخش پیشین است و در این 3 سال گذشته رگبار سوءمدیریتها و بیتدبیریها یکی پس از دیگری تمامیت این عرصه و جامعه را تحتتاثیر خود قرار داده است و برخلاف آن که دولت پیشین در ظاهر برای سامان دادن به مشکلاتی که خود به وجود آورده بود کوششهایی بهعمل میآورد، اما هیچ توفیقی حاصل نکرد.
در سالهای 98 و 99، دلارهایی که برای خرید نهادهها تخصیص داده شده بود، سر از ناکجا آبادها در آوردند و چنان آشوبی در تولید مرغ، تخممرغ، جوجه یکروزه، کشتار و توزیع و … به وجود آمد که حتی هنوز نیز امواج آن به ساحل زندگی مردم زیر خط فقر کوبیده میشود. سایر زیربخشها مانند مکانیزاسیون، حفظ نباتات، خاک، مراتع و جنگلها و … نیز شرایطی مشابه دارند و هر یک بهنوبه خود و به تناسب، تحتتاثیر بیتدبیریها و سوءتدبیرها بوده و هستند و گویی که این برف را سر باز ایستادن نیست.
ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۵۸- آذر ۱۴۰۰