عقبنشینی وزارت جهاد کشاورزی یا بازگشت به عقلانیت
بلافاصله بعد از صدور بخشنامه ممنوعیت صادرات چهار قلم از محصولات کشاورزی، فعالان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی با تعجب اظهار داشتند که
مزرعه سبز : بلافاصله بعد از صدور بخشنامه ممنوعیت صادرات چهار قلم از محصولات کشاورزی ، فعالان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی با تعجب اظهار داشتند که مگر قرار نبود ممنوعیت صادرات محصولات کشاورزی از قبل به اطلاع صادرکنندگان و تولیدکنندگان رسانده و از انجام اقدامات خلقالساعه و دفعی پرهیز شود؟
یاداشت/ نادر کریمی جونی؛ کارشناس اقتصاد کشاورزی : هنگامی که سیدجواد ساداتینژاد در مردادماه گذشته میخواست از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد بگیرد به تندی به تصمیمهای آنی که شرایانهای صادراتی محصولات کشاورزی را مسدود کرده و اعتبار تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی در بازارهای جهانی را کاهش میدهد، حمله کرد و قول داد که مانع تداوم چنین رویهای شود.
ممنوعیت صادرات باید از 6ماه قبل اطلاع داده شود
در قانون بودجه 1401 نیز تصریح شده که ممنوعیت صادرات اقلام کشاورزی باید از شش ماه پیش به دستاندرکاران و تولیدکنندگان اطلاع داده شود تا آنان خود را با شرایط موجود تطبیق دهند و از پذیرفتن مشتری یا مشتریان جدید پرهیز کنند.
با این همه، دوشنبه گذشته عباس عسکرزاده، معاون توسعه بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی، در اقدامی عجیب و از پیش برنامهریزی نشده، صادرات سیبزمینی، گوجهفرنگی، بادمجان و پیاز را ممنوع اعلام کرد.
وزارت جهاد کشاورزی مجبور شد از موضع خود عقبنشینی کند
هر چند این اقدام دفعی و برنامهریزی نشده با واکنش نمایندگان مجلس مواجه و وزارت جهاد کشاورزی مجبور شد از موضع خود عقبنشینی کند؛ اما در این باره پرسشهای متعددی مطرح است؛ در وهله اول آیا معاون توسعه بازرگانی به لحاظ حقوقی و قانونی از اهلیت و مشروعیت لازم برای ممنوع کردن و یا رفع ممنوعیت از صادرات یک محصول کشاورزی برخوردار است؟
حال فرض کنید این معاونت در شرح وظایف خود از اختیار ممنوعیت و با رفع ممنوعیت صدور یک محصول برخوردار باشد، آیا تصمیمهایی این گونه که تاثیر ملی و راهبردی دارند و علاوهبر تاثیرگذاری بر فعالان اقتصادی داخل کشور بر اعتبار و بازارگاههای کشورمان در خارج از مرزها نیز تاثیر میگذارد به صورت آنی و بدون هماهنگی یا توجه به دیدگاههای سایر مقامات و مدیران اتخاذ میشود؟
اگر چنین است آیا سیدجواد ساداتینژاد موافق این گونه اتخاذ تصمیمهای جزیرهای است؟
حال اگر آقای وزیر با این شیوه تصمیمگیری موافق نیست، چرا هم اکنون و باز هم تصمیمات راهبردی و مهم با چنین شیوهای اتخاذ شده است؟
در گام بعدی تصور میشود که اتخاذ این تصمیم در صلاحیت اعضای معاون توسعه بازرگانی نیست و این معاونت ملزم به رایزنی، همکاری و هماهنگی با سایر معاونان و وزیر بوده است؛ در این صورت رویه متعارف آن است که برای اتخاذ و اعلام چنین تصمیمی دستکم رایزنیهایی به صورت حضوری یا تلفنی انجام گیرد و سرانجام مدیر ذیربط تصمیم را رسانهای و اعلام کند.
اکنون این سوال مطرح ست که آقای عباس عسکرزاده آیا رایزنیهای معمول را انجام داده و سپس تصمیم را اعلام کرده است؟
در این صورت چرا آقای وزیر به عهد خود برای پایان دادن به تصمیمگیریهای ناگهانی و دفعی پایبند نبوده است؟
از آن مهمتر چرا مجموعه وزارتخانه به قانون بودجه که اتخاذ تصمیمهای این گونه را فقط با اطلاع پیشین مجاز میداند، توجه کافی نکرده است.
البته جای خوشحالی آن است که هماکنون این تصمیم لغو و صادرات اقلام یاد شده به روال عادی خود بازگشته است؛ اما لغو این تصمیم آیا از نظر مدیران و مقامات وزارت جهاد کشاورزی عقبنشینی محسوب میشود یا این مدیران متوجه اشتباه خود شده و به ریل منطق و عقلانیت بازگشتهاند؟