آن کس که گوشت میخورد، از فاجعه خبر ندارد
هر کسی میگوید: دغدغه معیشت مردم را دارند؛ اما آنچه در سطح و عمق جامعه میگذرد کاملاً خلاف این مدعاست. این در حالی است که توان خرید گوشت قرمز کاهش یافته
مزرعه سبز : سخنگوی دولت، رئیس دولت، رئیس مجلس و هر کسی که به نوعی رئیس است در جملات و عبارات مشابه و خلاصه در یک کلام میگوید: دغدغه معیشت مردم را دارند؛ اما آنچه در سطح و عمق جامعه میگذرد کاملاً خلاف این مدعاست.
شهروندی که وضعیت و مکانی که بهعنوان خانه در آن زندگی میکرد گواه بر واقعیت تلخ فقر بود، جلوی دوربین میگوید: « دوازده سال است که گوشت قرمز نخورده »؛ نه به آن دلیل که به گیاهخواری روی آورده، بلکه توان خرید گوشت قرمز را بهعنوان یک منبع اصلی تامین پروتئین نداشته است.
3 کیلوگرم سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور
مسعود رسولی، دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروئیتنی کشور ، میگوید: « مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز را در سال 4کیلو بهازای هر نفر اعلام کرده؛ اما آنچه واقعیت دارد و به شما اعلام میکنم چیزی حدود 3کیلوگرم است (روزی 8گرم) که برای هر جامعهای نگرانکننده است ».
او اضافه میکند: «در سال 1993 (29 سال قبل)، سرانه مصرف گوشت قرمز مردم کشور چین 5کیلو در سال بود که در حال حاضر به 53کیلو (5/ 10برابر) رسیده است».
در این بازه زمانی، اما مصرف گوشت قرمز بهعنوان یک ماده غذایی پایه برای حفظ سلامت افراد جامعه ایرانی پیوسته در حال نزول است که میتواند بهدلیل تورمهای مسلسلوار دو رقمی سالانه، عدم تطابق درآمدها با هزینهها، سرکوب دستمزد و حقوقبگیرها و اقشار متوسط دولت، رشد بیکاری و ناتوانی در خرید نیازهای روزانه و ازجمله گوشت قرمز، نوسانهای شدید و افزایشی قیمتها که نتیجه آن کاهش توان خرید مصرفکنندگان بوده، معضل رانت تهیه نهادههای دامی و بسیاری موارد دیگر باشد که همگی موجب سیر نزولی در مصرف گوشت قرمز شدهاند.
توسعه فقر
در چهار دهه سپری شده و علیرغم ادعای تولید گوشت بیشتر و در بسیاری از موارد واردات از کشورهای مختلف، اما مصرف سرانه آن روند نزولی داشته که بارزترین آن توسعه فقر و سقوط بیش از نصف جمعیت به زیر خط فقر است که متاسفانه توسط هیچ یک از دولتها مورد توجه قرار نگرفته است.
در حالی که طبق استانداردهای جهانی بهازای هر نفر باید 100گرم گوشت مصرف شود ؛ اما براساس آخرین آمارها این میزان در حدود 8گرم است که برای آینده سلامتی کشور در حد یک فاجعه است؛ چراکه عوارض ناشی از آن میتواند هزینههای بهداشتی، درمان و دارو را بسیار بالا ببرد.
مرکز آمار ایران در 17 اردیبهشت 1400 (دقیقاً یک سال قبل) اعلام کرد که طی 10سال گذشته میزان مصرف گوشت قرمز به نصف کاهش یافته و این روند از سال 57 آغاز شده است.
طی همین اعلامنظر مرکز آمار ایران ، از سال 1384 تا 1400 (16سال) مصرف سرانه یک خانوار 4نفره از 57 کیلو به 24کیلو رسیده است که در نتیجه سرانه فردی از 14 به 6کیلو کاهش یافته و گوشت گوساله 4580 تومان بوده است. همین ارقام در پایان سال 1400 به عبارت 130هزار تا 180هزار تومان برای گوشت گوسفندی و تا 170هزار تومان برای گوشت گوساله بود.
مقایسه ارقام 16ساله مرکز آمار ایران نشان میدهد که با رعایت میانگین تغییر قیمتها در این بازههای زمانی گوشت قرمز 30برابر (سه هزار درصد) شده؛ در حالی که چنین افزایش دستمزدی بهویژه در اقشار حقوقبگیر دیده نشده است.
روی دیگر سکه
اما این سکه روی دیگری نیز دارد که چندان منطقی به نظر نمیرسد. منصور پویان، رئیس شورای تامین دام کشور، در مهرماه 1400 گفت: اکنون با مازاد 2/ 7 میلیون رأس دام سبک روبهرو هستیم و در بخش دام سنگین این رقم 200 هزار رأس است که باید برای صادرات آن تمهیداتی اتخاذ شود.
در یک تحلیل بسیار ساده دیده میشود که دو روی این سکه با یکدیگر همخوانی ندارد؛ از یک سو مازاد تولید هفت میلیونی دام داریم؛ اما از طرف دیگر مردم قادر به خرید گوشت این دامها نیستند. این به آن معناست که قوانین عرضه و تقاضا در این موضوع مصداق ندارد و قواعد اثبات شده جهانی در کشور ما مفهوم خود را از دست دادهاند که به صراحت میتوان سیستم مدیریتی و تصمیمگیرندگان را به زیرسوال برد؛ اینکه چرا مردم قادر به خرید یک محصول داخلی نیستند، باید از سوی دولتمردان پاسخ داده شود که یکی از دلایل آن تحمیل تعمدی فقر بر اکثریت مردم است.
مهدی رجول دزفولی