روستازادگان دانشمند
حبیب کریمی، از نویسندگان و روزنامهنگاران بنام نیمه دوم دهه 30، 40، 50،60، 70 و تا به امروز است که در نشریات بسیاری قلم زده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ حبیب کریمی، از نویسندگان و روزنامهنگاران بنام نیمه دوم دهه 30، 40، 50، 60، 70 و تا به امروز است که در نشریات بسیاری قلم زده، وی گرچه در کار اداری با کارشناسی حقوق و علوم سیاسی و قضائی و روابط عمومی از یک بانک دولتی بانکی بازنشسته شده است، اما گویا تصمیم ندارد در کار روزنامهنگاری و گردشگری بازنشسته شود.
گزارش زیر نگاهی دارد به همت و اراده روستاییان برای ایجاد اشتغال، کار و تولید که نبود حمایت دولتی مانع از پیشرفت آنان شده است. مشروح گزارش را در ادامه میخوانیم:
در بحبوحه جنگ خاورمیانه (جنگ حماس و اسرائیل) تلفن دستیام به صدا درآمد و پیامکی به این شرح برایم ارسال شد که به مناسبت روز روستا و عشایر (روستا آباد) نمایشگاهی تحت عنوان عرصه محصولات روستایی و عشایری با اجرای گروههای آیئینی در مصلی تهران در 12 تا 18 مهر 1402 برگزار میشود.
من چون خود عقبهای از روستا دارم و روانشاد پدرم، علیاصغر کریمی، از عشایر شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری بود و خود نیز 14 ماه (در سالهای 1346 تا 1348) از دوران جوانیم را بهعنوان سپاهی دانش در روستای «3 یک آب» شهرستان شیروان از مجموعه شهرهای خراسان شمالی طی کردم و همچنین از آنجا که نام مجله بر محور «دام و کشت و صنعت» میچرخد، دو و نیم روز وقت خویش را صرف بازدید از این نماشگاه کردم که در آن کاستی و بیبرنامگی موج میزد.
کشکک زانو و نبود «ون»
این نمایشگاه در مصلی تهران برگزار شد (راستی پایان کار خود مجموعه مصلی با آن بودجه کلان، چه زمانی خواهد بود؟)، طی طریق از خروجی مترو خیابان شهید بهشتی تا محوطه اصلی نمایشگاه حدود 2 کیلومتر است که از «ون» جهت حمل و نقل گردشگران و بازدیدکنندگان تهی بود.
اگرچه تعداد محدودی ون دیده میشد، اما باز هم باید مسافتی بهصورت پیاده طی میشد که با توجه به اینکه کشک زانوی نگارنده در حال «تقتق» و «قژقژ» کردن هست! با این اوصاف جسمی خسته را به محل غرفهها میرساند.
نبود ستاد اطلاعرسانی
معمولا هر نمایشگاهی دارای ستاد، نهاد یا مرکزی برای اطلاعرسانی به مردم با چاپ و انتشار به اصطلاح دفترچه راهنما یا توضیحات درمورد شماره و نام غرفهها است که این دفترچه شامل معرفی غرفههای موجود در آن نمایشگاه یا دادن اطلاعات مناسب به اهالی رسانه میشود که حتی در بورکینافاسو - این کشور عقب مانده آفریقایی- هم این اقدام رایج و ساری است، اما در نمایشگاه مزبور این دفترچه وجود نداشت و آن تعداد از کسانی هم که در ورودی سالنها با دستگاههای تاکی تاکی ! همکاران خود را از وضعیت موجود مطلع میکردند، نمیدانستند که مثلا غرفه استانهای گیلان، چهارمحال و بختیاری، مازندران و… کجاست و پاسخ مسئولان این بود که خودتان بچرخید و پیدا کنید!
بوی کباب بناب دیدارکنندگان را مدهوش میکرد!
در غرفه آذربایجان شرقی، بساط طبخ کباب ناب بناب با 2 سیخ کوبیده و یک سیخ گوجه و یک تکه نان برپا بود و جماعت دیدارکننده برای خوردن کبابی که قیمتش 190 هزار تومان بود، صفی طویل تشکیل داده بودند.
اندر مقوله بیتوجهی به تولیدکنندگان خانگی!
شهین زرگر، بانوی کشاورز 53 ساله اهل روستای قرانچای شهرستان آبیک است که به گفته خودش پنج کلاس بیشتر سواد ندارد و با هکتارها زمین ملکی که در اختیار دارد به کاشت زعفران، سبزی و میوه مشغول است و با تهیه سیرترشی، بافت گلیم و… تولیدکننده هم خانگی بهشمار میرود.
وی توانسته همسر، دو فرزند، عروس و داماد خود را نیز به کار تولید وادارد، اما نبود امکانات و بیتوجهی مسئولان سازمان کشاورزی و اداره کل صمت استان قزوین که آبیک جزو شهرهای این استان است، گلایههای او را در پی دارد.
شهین بزرگر در ادامه از به بیتوجهی اداره کل صمت استان قزوین و اداره صمت شهرستان آبیک نسبت به کارآفرینان خانگی با بغض میگوید، اما قیافهاش نشان از عزمی راسخ دارد که با همت عالی خود و همسر و فرزندانش، محصولات تولیدی خویش را به بازدیدکنندگان عرضه کند.
وی میگوید: برای کاشت زعفران، روزانه به دهها کارگر، هر کارگر هرروز مبلغ 60 هزار تومان به اضافه ناهار و همچنین پذیرایی قبل از ناهار و عصرانه میدهد و همین روند در زمان برداشت زعفران و پاک کردن آنها تداوم دارد و این در حالی است که موش صحرایی با خوردن محصول، زیان بسیاری به زعفرانکاران وارد میکند.
خانم برزگر به عدمهمکاری برگزارکنندگان نمایشگاه با آنان که دارای غرفه و محل استقرار محصولات خانگی در نمایشگاه هستند اشاره کرده و میگوید: در حالیکه من سبزی پاککرده، خورشت قرمهسبزی را در بستهبندی قرار دادهام، متصدیان نمایشگاه از دادن فریزرهای مخصوص که در محوطه دیگری از نمایشگاه قرار داشت خودداری نمودند!
دریافت وام برای اجاره غرفه نمایشگاه
بانو ملکزاد ملکان که همراه شهین برزگر در غرفه به عرضه گردوی پاککرده، سیرترشی، دستمال دوخته شده، لواشک و… میپردازد هم از بیتوجهی مسئولان اداره صمت آبیک گلایه دارد و یادآور میشود که متصدیان نمایشگاه برای یک هفته اجازه غرفه مبلغ 7 میلیون تومان دریافت کردهاند، اما هیچ حمایتی از آنان نمیکنند و سرویسی ارائه نمیدهند.
او میگوید: خودمان باید هزینه ناهار را بدهیم، در حالی که از 50 میلیون تومان وامی که از بانک کشاورزی آبیک گرفتهایم، به ناچار 7 میلیون تومان را به متصدیان این نمایشگاه دادهایم و باید آخر سالجاری آن را با بهره سنگین و سپردن سفته و ضامنی که کارمند دولت است، پرداخت کنیم.
مخترع اولین کمپلکس گیاهی
دکتر دلارام ادهمی را در غرفه استان تهران و در غرفهای به نام کود جنگل میبینم، او که در مرکز رشد موسسه گیاهپزشکی به تحقیق و پژوهش میپردازد و درمورد کمپلکس گیاهی معتقد است این نوع کود در مرحله آبیاری، محلولپاشی و غوطهور کردن نشاء نقش موثری دارد.
ادهمی میگوید: نقش عناصر در رشد و باروری گیاه با استفاده از نیتروژن، پتاسیم، فسفر، اسید فولویک، محسوس است و علائم کمبود عناصر در گیاه عبارتند از کمبودهایی که در میان عناصر رشد گیاه به آن اشاره شد.
دریغ از نیم نگاهی به کارآفرینان
رحیمی، مسئول غرفه، هم در گفتگو با «مزرعه سبز» از عدم همکاری وزارت جهاد کشاورزی با کارآفرینان اظهار تاسف میکند و معتقد است که کارآفرینان باید از جیب خود برای عرضه کالا و محصولات خرج کنند، ولی دولت و وزارت مربوط حتی نیمنگاهی هم به کارآفرینان نمیندازند.
دادور، یکی از هموطنان اهل شهر لردکان، در حالی که به فروش محصولات گیاهی که نوعی داروی طبی بهشمار میرود مشغول است، میگوید: تمام این گیاهان که برای مداوای بیماران کلیوی، دیابتی و… موثر است محصول پژوهش و گردش در دامنه کوهها و تپههای مستقر در استان چهارمحال و بختیاری است.
دادور سپس با شوق وافر میگوید: علاوهبر کار تحقیق و پژوهش یافتن گیاهان دارویی در زمینه تهیه فیلم و برپایی تئاتر، اجرای موسیقی فعال است و حتی در چند جشنواره موسیقی محلی و تئاتر فجر حضور داشته و الواح تقدیر از جشنوارههای مزبور دریافت نموده است.
خانم کارشناس ارشد، مغازهدار است!
دادور هم از بیتوجهی مسئولان نمایشگاه گلایه دارد و میگوید: برای 40 متر زمین در مصلی مبلغ 7 میلیون تومان برای 7 روز استقرار در غرفه دریافت شده است، اما هیچ امکاناتی در اختیار او و همکارانش قرار نمیگیرد و با اشاره به نگین داودی که ملبس به لباس زیبای خاص عشایر چهارمحال و بختیاری و در حال فروش گیاهان به مردم است میگوید: بیا و تو هم انتقادی را که درباره این نمایشگاه و موضوعات مرتبط با آن داری به این آقای خبرنگار بگو!
نگین داودی هم گلایه از اینجا و آنجا و همهجای نمایشگاه دارد و میگوید: با وجود آنکه عشایر و روستائیان از اقصی نقاط کشور به این نمایشگاه آمده و نمایشگاه برای اسکان آنها و وجوهاتی دریافت کرده، اما محل اقامت آنان فاقد همه نوع امکانات از قبیل استحمام و… است.
نگین در ادامه میافزاید: با توجه به اینکه در رشته هنر دارای کارشناسی ارشد است، در شهر فارسان از توابع استان چهارمحال و بختیاری با وام گرفتن از این و آن، مغازهای برای فروش البسه عشایری و گیاهان طبی اجاره کرده و بانک جهاد کشاورزی برای پرداخت وام جهت توسعه و عرضه تولیدات محلی، ضامن کارمند با کسر حقوق و یا سفته و چک کارمندی طلب کرده است و به هیچ وجه اداره صمت شهرستان فارسان و حتی اداره کل صمت استان چهارمحال و بختیاری جهت رفع مشکلات تولیدکنندگان محصولات خانگی توجهی به آنان نمیکند و اکثر تولیدکنندگان مجبورند یا از پسانداز خود که چندان درخور اعتنا نیست استفاده کنند یا از فامیل، دوست و آشنا قرض کنند و بدهی خود را با ناتوانمندی بپردازند.
کارآفرینان خانگی سرزمین رستم
در غرفه استان سیستان و بلوچستان با 3 نفر از هموطنان بلوچ آشنا میشوم که در زمینه ساخت و پردازش آئینه، بافت روسری، شال و لباس بلوچی با پسانداز خود و کمک گرفتن از این و آن، مبادرت به عرضه کالا از طریق شبکههای مجاز مینمایند.
شیرین رئیسی، فاطمه ارباب و آرزو رحیمی هموطنانی بهشمار میروند که به گفته خودشان با دست خالی و اندکی پسانداز و با وام گرفتن از آشنایان در روستای سبیلان رودبار در بخش چگردی از توابع شهرستان ایرانشهر با همکاری دیگر زنان و دختران روستا به تولید محصولات سنتی می پردازند و در این راستا از همکاری 200 نفر از زنان روستاهای شهرستان فنوج نیز بهرهمند میشوند.
مدرس مدارس متوسطه و راهنمایی هم میتواند تولیدکننده محصولات خانگی باشد
آرزو رحیمی با مدرک کارشناسی ارشد در روستای زرچاه نزدیک زاهدان در دوره متوسطه و راهنمایی مدرس دختران بلوچ است و همزمان با زنان مقیم روستا به تولید محصولات سنتی و عرضه آن در شهرهای زاهدان، ایرانشهر و… میپردازد. وی از کاستیهای حمایتی متصدیان اداری درخصوص کمک به کارآفرینان خانگی میگوید و خواستار کمک و یاری مسئولان ادارات مرتبط در سطح استان و شهرهای تابعه است.
زنی که هندوانههای بسیاری را با دو دست خود حمل میکند
یلدا باقری که در روستای تپه (شهرستان گلوگاه از توابع استان مازندران)، گرداننده غرفه استان مزبور در نمایشگاه است و حرفه و سخنان او نشانگر تلاش و کوشش یک زن تولیدکننده است با دو دست خود هندوانههای بسیاری را حمل میکند!
او که اولین دهیار روستای تپه بوده، از مشقت و زحماتی که برای بهبود و توسعه روستا کشیده، سخن میگوید و یادآور میشود روزهایی شخصا با فرقون آسفالت حمل میکرده و حتی برای تسطیح جاده راه شوسه روستا به شهر گلوگاه به تنهایی بیل میزده است!
یلدا از ایامی یاد میکند که برای کودکان دبستابی و راهنمایی بهخاطر آنکه در روستای تپه، دبستان و مدرسه راهنمایی نبود و فقط در شهر گلوگاه این امکانات وجود داشته با فروش النگوی عروسیاش و بهخاطر آنکه درآمد اهالی روستا تکافوی تامین هزینه سرویس حمل و نقل را نداشت، یک تنه این کار را انجام میدهد.
اهالی این روستا همه چوبکار هستند
در گوشهای از غرفه استان سمنان تعداد زیادی میزهای دو منظوره چوبی انواع مصنوعات که از چوب ساخته شده، مثل کابینت و غیره را میبینیم.
مجید یوزباشی که دهیار روستای راهنجان، از توابع شهرستان شاهرود و در 70 کیلومتری جنوبغربی شهرستان مزبور است، میگوید: در 12 سال اخیر کسی از روستای راهنجان مهاجرت نکرده است.یوزباشی میگوید: راهنجان از 180 خانوار که بالغبر 520 نفر هستند، تشکیل شده است.
او در ادامه میگوید: در این روستا نزدیک به 250 کارگاه که هر کارگاه به طور متوسط 4 نفر را به اشتغال واداشته وجود دارد و اکثر محصولات به شهرهای مشهد، ارومیه، تبریز، اصفهان و سراسر کشور صادر میشود.
حمید و علی یوزباشی، حسین عطائی، سلطانی، سجادی، حسن رضایی از جمله چوبکاران حاضر در غرفه استان سمنان هستند که خواستار کمک و مساعدت از سوی وزارت صمت، و همچنین بانکها در خصوص ارائه خدمات از جمله اعطای تسهیلات با کاهش تعهدات عجیب و غریب است.
…و در پایان نمایشگاه عرضه محصولات خانگی در قالب روستاآباد را درحالی ترک میکنم که هنوز بوی کباب بناب، محوطه نمایشگاه را تحت سلطه خود در آورده و زنان، دختران، مردان و پسران را که هر یک از غرفههای موجود، عسل و سیرترسی و روسری و شیرینی و… البته فراوان خریدهاند، به سوی آپارتمانهای لانه زنبوری خود میروند.
ای کاش دولت و وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی برای بهبود تولید محصولات خانگی به خواستههای روستاییان توجه کنند تا آنها مجبور نشوند، به خاطر عدم توانایی در تامین هزینه زندگی خود و خانواده به فروش زمینی که خاص تولید محصولات کشاورزی است اقدام نکنند و خریدار هم در آن زمین مبادرت به احداث ویلا نماید و گاه به گفته یلدا، فروشنده زمین بهعنوان سریدار ویلا یا نگهبان آن به خاطر تنگدستی جهت تامین معیشت خود و خانواده اش تن در دهد.
*موخره: با توجه به نظر جناب آقای مهندس گلباف، مدیر و سردبیر محترم مجله «دام و کشت و صنعت»، درخصوص عدمبازنشستگی من از رسانهها، خاصه رسانه نوشتاری، به یاد دوستی افتادم که اینک آن سوی آبهاست و میگفت: نویسندگی مثل «ویر»ی است که بهحال آدمی میافتد و به هیچ وجه دستبردار نیست و به نظر او «ویر» همان «کرم» است که در وجود کسانی که قلم به دست هستند به غلیان میافتد و نوشتن تا آخرین لحظه زندگی همراه و قرین آنهاست.
ضمن آنکه به گفته روانشاد پدرم، روزنامهنگاری در این مرز و بوم آبی برایت گرم نمیکند، اما چه کنم که هرگاه به تلاطم میافتم و به اصطلاح «گُر» میگیرم و بلافاصله سوی قلم و کاغذ میروم و مینویسم و آرامش را در خود حس میکنم.
ایدون باد!