آخرین خبرها:
شناسه خبر: 45056

کدام ایرانی از حمله به کنسولگری ایران شادی کرد

حمله ددمنشانه اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه

حمله ددمنشانه اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه

به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ روز 13 فروردین امسال یک خبر مهم، سطر نخست رسانه‌های دیجیتالی دنیا را با برداشت‌های مهم‌تر به خود اختصاص داد:

  • کنسولگری ایران در دمشق مورد حمله اسرائیل قرار گرفت
  • حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق
  • ساختمان کنسولگری ایران در سوریه ویران شد
  • تعدادی از سران سپاه در این حمله کشته شدند
  • جلسه مهم سران نظامی ایران با 7 مستشار نظامی رده بالا و چندین نیروی سوری و لبنانی در کنسولگری مورد حمله اسرائیل قرار گرفت
  • و ...

بیشتر بخوانید: ویرانی ساختمان کنسولگری ایران در دمشق+ ویدئو


جدای از این‌که این حمله بسیار ددمنشانه و برخلاف اصول دیپلماتیک و بین‌المللی و تنش‌زا بوده است و باید به شکل ممکن پاسخ داده شود، (زیرا اگر قرار باشد امنیت نهادهای دیپلماتیک به خطر بیفتد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود) اما متاسفانه برخی از هموطنان ما در بعضی از فضاهای مجازی داخل و خارج، از حمله به ساختمان کنسولگری (در حقیقت خاک کشور ایران) نه تنها ناراحت نشده‌ و همدردی نکرده‌اند، بلکه ابراز خوشحالی نموده و درخواست حملات بیشتری کرده‌اند.

در حالی‌که همان فرد سپاهی نظامی مستقر در ساختمان کنسولگری، احدی از آحاد جامعه ایران است و در این آب و خاک و در کنار دیگر هموطنان بزرگ شده و اگر نقدی به عملکرد وی با سازمان و نهاد بالاسری او یا مدیریت کشور است در چنین ایامی نباید زمان تسویه حساب کن و دشمن شادکن تقلی شود.

یک معلول و چندین علت

سوال این است که چرا باید از کشته شدن هموطن یا تخریب ساختمان و خاک ایران خوشحالی کرد.

نگارنده ضمن محکوم کردن این حمله، نگاه مسئولان ارشد و تصمیم‌سازان کشور را به آسیب‌شناسی این نوع موضع‌گیری بخشی از جامعه کشورمان در داخل و خارج جلب می‌کند.

چرا و چگونه یک جلسه مهم نظامی در روز روشن و در یک ساختمان دارای تابلو که اظهرمن‌الشمس است و رفت و آمد درون آن برای همه قابل دیدن است، برگزار می‌شود.

  • فرد یا افرادی که گرای حضور افراد مهم را به حمله کنندگان داده‌اند، آیا ایرانی بوده‌اند یا سوری یا لبنانی یا اهل کشورهای تحت قیمومت روسیه (زیرا به جز این افراد، کمتر ملیتی در آن منطقه امکان تردد دارند)
  • چه می‌شود که ایرانی از کشته شدن ایرانی شادی می‌کند. بر فرض که ایرانی معارض یا معترض باشد چرا به این درجه از نفرت و حالت پدرکشتگی می‌رسد.

این‌ها و ده‌ها سوال دیگر از آنجا به ذهن متبادر می‌شود که احتمالا اکثر این حملات با جاسوسی و آدم‌فروش‌های جیره‌خوار که به نوعی اعتماد نیروهای مسلح را جلب کرده‌اند، صورت می‌گیرد و متاسفانه همواره ادامه داشته است.

  • آیا نحوه برخورد حکومت با مردم کشور و سخت‌گیری‌ها و درگیری‌های تعارض منافع ملی موجب چنین موضع‌گیری‌هایی شده است.
  • آیا می‌توان اصلاحی در امور پیش آورد که چنین موضع‌گیری‌هایی به حداقل برسد.
  • آیا می‌توان به راهی در حکومت‌داری رسید که همان بخش اندک، احساس مسئولیت، وطن دوستی و همدردی داشته باشد.

قدر مسلم اینکه شناسایی نگارندگان این‌گونه اخبار، فوروارد کنندگان، دریافت کنندگان و توزیع کنندگان و دستگیری، زندان، بازجوئی و احکام سبک یا سنگین دردی دوا نخواهد کرد و با دستگیری هر فرد، خانواده و نزدیکان وی نیز به صورت خوشه‌ای به مخالفین تبدیل خواهند شد.

بپذیریم که بسیاری از اطلاعات ریز و درشت و محرمانه کشور (خواسته یا ناخواسته) توسط همین ناراضیان (که مورد بی‌مهری یا ستم دولت و حکومت قرار گرفته‌اند یا به هر دلیل چنین برداشتی دارند) به فضای رسانه‌های خارج ارسال می‌گردد که در مجموع می‌تواند (و احتمالا توانسته است) آسیب‌پذیری حکومت را زیاد کند؛ به‌ویژه اینکه تقریبا هر خانواده‌ای یک عضو یا دوست و آَشنا در خارج دارد که مراوده اخبار، فیلم، عکس و... را تسهیل می‌کند حاکمان باید راهی برای نفوذ معنوی در دل مردم ایجاد کنند تا به جای بغض و کینه، دوستی و تعصب کشورداری حتی در بین همان اقلیت حکم‌فرما شود.

چه سود اگر مردم یا بخشی از آنها احساس کنند نمی‌توانند در داخل، اعتراض و انتقاد (البته به شکل صحیح) خود را مطرح کنند یا در صورت طرح مشکل و انتقاد، به زندان و تیر و تفنگ گرفتار می‌شوند.

پس صلاح را در این می‌بینند پایه‌های میزهای قدرت را موریانه‌وار بدون توجه به تبعات بعدی آن تخریب کنند.

هشدار

هشدار که اگر روش مردم‌داری در همه ساختارهای حاکمیت اصلاح نشود، روزهای خوش همه ما کمتر می‌شود.

 

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای