پای لنگ بخش کشاورزی
بیثباتی در تامین کالاهای اساسی و رنجی که اکثریت مردم با درآمد پایین، تحمل میکنند؛ بهتدریج به موضوعی نهادینه و عادی تبدیل شده است

اخبار سبز کشاورزی؛ بیثباتی در تامین کالاهای اساسی و رنجی که اکثریت مردم با درآمد پایین، تحمل میکنند؛ بهتدریج به موضوعی نهادینه و عادی تبدیل شده است. اما برای مسئولان برحسب وظایفی که دارند؛ چندان واکنشی برنمیانگیزد. ریشهیابی مشکلات حاکم بر عرصه کشاورزی به علت چندگانه بودن ابعاد آن، گاه به درهای بستهای میخورد که هیچ کاری برای گشودن آنها نمیشود. چرا که سر از سردابهایی در میآورد؛ که ورود به آن مکانها، امکانپذیر نیست.
در سالهای اخیر مجموعه عواملی از قبیل خشکسالیهای بلندمدت، بحرانهای زیستمحیطی، تورم و گرانیهای افسارگسیخته، سقوط ارزش پول ملی، بیثباتی در بازار نهادههای کشاورزی و در راس آنها سوءمدیریت، بخش مولد مهمی را که ضامن امنیت غذایی کشور، ایجاد اشتغال و ارزآوری است، تحتفشار قرار داده و باعث توقف فعالیتهای آن شده است.
انعکاس معضلات بخش کشاورزی به سرعت در جامعه مشهود و باعث واکنش اقشار گوناگون شده و میشود. چنانکه افزایش قیمتهای چند قلم از کالاهای اساسی نظیر: برنج، حبوبات، روغن، لبنیات، میوه و سبزی و ... با تغییرات روزانه و البته صعودی، نشانهای آشکاری در لنگیدن پای بخش کشاورزی و ناتوانی در ایفای نقش واقعی آن بدون اما و اگرهای بسیار است.
با توجه به این که وزارتخانه جهادکشاورزی مسئول تنظیم کالاها و نیازهای ضروری غذایی جامعه است، اما تقریبا و بدون استثناء، همهساله مواجه با کمبود و گرانی برخی از اقلام غذایی بنابر مناسبتها و حتی بدون دلایل قانعکنندهای هستیم.
ماجرای نایابشدن سیبزمینی و پرواز قیمت آن به حدود 80 هزارتومان برای هر کیلوگرم، تکرار کمبود محصولاتی چون پیاز، گوجهفرنگی و حبوبات در سالهای گذشته بوده در حالی که هزاران تن سیبزمینی از ایران صادر میشود و در خروجی مرزها به انتظار مجوز ورود به کشورهایی نظیر عراق و افغانستان هستند. نکته اسفبارتر از این ایجاد تنش در بازار عرضه سیبزمینی و مجوز واردات 50 هزار تن از کشورهای ترکیه و پاکستان بود.
این بدهبستان، نشان بارزی از بیتدبیری مسئولان عرصه کشاورزی را آشکار میکند که ادعاهای بس بزرگ برای اداره جهان دارند. بهطور یقین این اقدام نه در جهت منافع کشاورزان، که در راستای منافع عدهای غیرکشاورز و با سودهای کلان بهاجرا درآمده تا سفرههایشان پررنگتر شود. آنچه در این غوغا بر کشاورزان رفت، مصداق«سنگ برای پای لنگ» بود تا باز هم زحمتکشان امنیت غذایی، شاهد بههدر رفتن رنج طاقتفرسایشان باشند.
سیبزمینی، گوجهفرنگی، خیار و بادمجان که به قیمت عرق ریختن کشاورزان و تحمل میلیاردها تومان هزینه تهیه بذر، کود، سم، اجاره زمین، مخارج کاشت، داشت و برداشت، تولید شده بود بهعلت بیبرنامگی و سوءتدبیر در اراضی مجاور مرزها معدوم و نابود شدند.
آنچه بر جای ماند باز هم تکرار آن رنج و یاسهای بیپایان در بخش کشاورزی بود. از قرار معلوم، عرصه کشاورزی هیچگاه به روزهای ثبات و دلگرمی از تولید محصولات نخواهد رسید.