مگر این چند قطره را دریابید!
اینقدر تعلل کردند و بی تفاوت از کنار کمبود منابع آبی رد شدند تا سدها یکی یکی خشک شد و با فاجعه و بحران بی آبی روبرو شدیم!

بالاخره شد آنچه نباید می شد و رسید آن روزی که همه نگران آن بودیم. اینقدر تعلل کردند و بی تفاوت از کنار کمبود منابع آبی رد شدند تا سدها یکی یکی خشک شد و با فاجعه و بحران بی آبی روبرو شدیم!
اخبار سبز کشاورزی؛ در حالیکه این زنگ خطر، مدتها پیش به صدا درآمده بود اما گوش سنگین مسئولان، قادر به شنیدن آن نبود و اکنون ، نتیجه ی فاجعه بار آن را به چشم می بینند!
آن گاه که دریاچه ارومیه را خشکاندند، زنگ خطر به صدا درآمده بود!
آن گاه که تالاب ها و برکه ها خشک شدند، باید به فکر می افتادند.
کاشتن هندوانه در استان های بیآب، ناشی از عدم نظارت بر اصلاح و ارائه الگوی کشت از سوی کسانی بود که در وزارت کشاورزی باید به این مهم توجه میکردند.
راه انداختن صنایع فولادی در دل شهرهای کویری و مصرف بی حد واندازه آب برای صنایع مختلف، با وجود هشدارهای فراوان از سوی متخصصان دلسوز، به چه کار آمد؟
ساخت و ساز بی رویه باغ ویلا در اطراف تهران با استخرهایی که برای پر کردن آن، چاه عمیق زدند و تمام سفره های آب زیرزمینی را هم مصرف کردند، با مخالفت جدی کدام یک از مسئولان روبرو شد؟ (فقط در دولت آقای رئیسی ، با بلدوزر برخی از این ویلاها تخریب شد که بعد از مرگ ایشان، ادامه این روند، خاتمه یافت).
در اصفهان خشک و کویری برنج میکارند!
تمام صنایع را در چند استان متمرکز کردند و تراکم جمعیت به وجود آمده در آن نقاط، به مصرف بیش از حد آب انجامید و اکنون که به نقطه صفر آب رسیده اند تنها راهکاری که به ذهنشان می رسد این است که با قطع آب مناطق مسکونی است در گرمای شدید تابستان، باقیمانده آب را برای مدت بیشتری ذخیره کنند، مشکلی که در استان های جنوب کشور با دمای بیش از ۵۰ درجه و قطع برق، واقعا طاقت فرسا و زجر آور است.
یکی از دلایلی که کشورمان را در این شرایط حاد و دشوار قرار داده امثال معاون وقت وزیر کشاورزی دولت آقای رئیسی است که اردیبهشت ۱۴۰۲ مدعی شده بود: برای ۲ میلیارد نفر هم میتوانیم آب تامین کنیم!
حفر غیر مجاز بیش از ۶۰۰ هزار چاه، مصرف بیرویهی آب در صنایع و معادن، نداشتن سامانههای ذخیرهی آب باران،
و بیبرنامگی در مصرف شهری و روستایی، همه دستبهدست هم دادند تا کشوری تشنه، زانو بزند.
این در حالیست که کارشناسان و متخصصان بارها هشدار دادند، بارها فریاد زدند؛ اما صدایشان به گوش مسئولان غیر متعهدی ، که دغدغهای جز حفظ پست و پر کردن میز نداشتند، نرسید!
اکنون ما ماندهایم و فصل گرما...
ما ماندهایم و بحران آب…
ما ماندهایم با مشکلاتی که هر روز بزرگتر و تلختر میشوند،
و مسئولانی که گویی تنها هنرشان، سکوت در برابر فاجعه است.
کاش همانقدر که برای حفظ جایگاه خود و مسائل حاشیه ای اهمیت قائل می شدند نگران
نان شب مردم، آب سالم، هوای پاک و زمین تشنهی وطن نیز بودند.
کاش یکبار هم، دغدغهشان زندگی بود.
فریبا نبوی طهرانیفر