ریشههای بحران در بخش کشاورزی ایران
کشاورزی ایران در دوراهی ورشکستگی یا نجات: واکاوی نقش حکمرانی در بحران منابع آب و امنیت غذایی
کشاورزی ایران در آستانه ورشکستگی یا نجات؟ این مقاله عمیقاً به بحران آب و امنیت غذایی پرداخته و نقش حیاتی حکمرانی را در این دوراهی بررسی میکند.

بخش کشاورزی ایران، ستون فقرات امنیت غذایی و اقتصادی کشور، در حال حاضر با چالشهای چندوجهی روبرو است. دیدگاهی رایج، این بخش را به عنوان مقصر اصلی بحران آب و فرسایش محیط زیست معرفی میکند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ اما این مقاله با رویکردی تحلیلی و جامع، نشان میدهد که کشاورزی ایران نه تنها مقصر نیست، بلکه خود قربانی اصلی مدیریت ناکارآمد منابع، نارساییهای بازار، و کمبود سرمایهگذاریهای استراتژیک است.
این تحلیل، با در نظر گرفتن هشت عامل کلیدی – چهار عامل طبیعی (آب، خاک، اقلیم، تنوع زیستی) و چهار عامل انسانی-اقتصادی (سرمایه، بازار، نیروی انسانی، فناوری) – دو سناریوی محتمل «ورشکستگی» یا «نجات» را پیش روی ما قرار میدهد.
یافتههای این پژوهش بر ضرورت گذار از «مقصرشناسی» به سوی «اصلاح حکمرانی یکپارچه» و سرمایهگذاری همزمان و متوازن در کل نظام کشاورزی تأکید دارد؛ غفلت از این مهم، به معنای پذیرش ورشکستگی زیستی-اقتصادی و وابستگی فزاینده غذایی خواهد بود.
بیشتر بخوانید: نظام کشاورزی و غذا قربانی اصلاحات شتابزده
پایه های پایداری و پیچیدگی نظام کشاورزی
پایداری تولید کشاورزی بر دو ستون استوار است: عوامل طبیعی (آب، خاک، هوا، تنوع زیستی) و عوامل انسانی-اقتصادی (سرمایه، بازار، نیروی کار، فناوری). تعادل و هماهنگی میان این عوامل، ضامن عملکرد مطلوب نظام پیچیده کشاورزی است. اما رویکرد تکبعدی و جزیرهای به مسائل کشاورزی در ایران، بدون درک این ارتباطات درهمتنیده، منجر به شکست سیاستگذاریها شده است.
پرسش اساسی این نیست که «چرا کشاورزی آب زیادی مصرف میکند؟»، بلکه این است که «چرا نظام حکمرانی منابع آب کشور اجازه داده است این بخش حیاتی با این سطح از بازدهی، مصرفکننده غالب آب باشد؟ و چرا برای ارتقاء بهرهوری آن، اقدامات جدی صورت نگرفته است؟»
بیشتر بخوانید: مروری بر برنامه اقدام ملی «امنیت مزرعهای، امنیت ملی است» ایالات متحده آمریکا
این مقاله با پذیرش این چارچوب تحلیلی جامع، ردپای حکمرانی ناکارآمد را در تمام هشت عامل کلیدی ردیابی میکند.
واکاوی عوامل هشتگانه: قربانیان حکمرانی ناکارآمد
عوامل طبیعی: زیر ضرب سیاستگذاریهای کوتاهمدت
- آب: بحران آب در کشاورزی ایران عمدتاً ناشی از مدیریت نادرست تقاضا و تخصیص نامناسب توسط نهادهای حاکمیتی است. راهکار، گذار از مدیریت بخشی و عرضهمحور به حکمرانی یکپارچه حوضهای و گسترش فناوریهای نوین آبیاری است.
- خاک: فرسایش، کاهش حاصلخیزی و تغییر کاربری خاک، که امنیت غذایی بلندمدت را تهدید میکند، نتیجه فقدان برنامهریزی جامع حفاظتی و ترویج روشهای ناپایدار است.
- اقلیم و هوا: اگرچه تغییرات اقلیمی یک تهدید جهانی است، اما عدم اولویتدهی به راهبردهای سازگاری (مانند توسعه ارقام مقاوم و سیستمهای هشدار زودهنگام) توسط نهادهای متولی، آسیبپذیری بخش را تشدید کرده است.
- تنوع زیستی: این پشتیبان نامرئی تولید و ستون فقرات امنیت غذایی، به دلیل بیتوجهی در سیاستهای کلان توسعه، در معرض نابودی قرار دارد.
عوامل انسانی-اقتصادی: بازتاب شکست نهادها
- سرمایه: کمبود مزمن سرمایهگذاری در بخش کشاورزی (کمتر از ۵ درصد کل سرمایهگذاری کشور)، ناتوانی نظام حکمرانی در هدایت منابع مالی به این بخش راهبردی را نشان میدهد. ناپایداری قوانین، ریسک بالا و فقدان نهادهای پشتیبان کارآمد، عوامل اصلی این مشکل هستند.
- بازار: ساختار ناکارآمد بازار، حضور پررنگ واسطهها و ضعف در زنجیره ارزش، بازتاب عدم تنظیمگری مؤثر و فقدان سیاستهای شفاف قیمتگذاری است.
- نیروی انسانی ماهر: سالخوردگی نیروی کار و پایین بودن سطح مهارت، مانع بهرهگیری از فناوریهای نوین میشود. این امر مستقیماً با ضعف سرمایهگذاری در آموزش، کمجاذبه بودن کشاورزی و عدم جذب نسل جوان مرتبط است.
- فناوری: شکاف فزاینده با کشورهای پیشرو در حوزه فناوری، نتیجه تحریمها، کمبود سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، و ضعف در انتقال دانش است.
سناریوهای پیش رو: ورشکستگی یا نجات بخش کشاورزی
تحلیل عوامل هشتگانه در پرتو حکمرانی ناکارآمد، دو سناریوی متضاد را ترسیم میکند:
- سناریو ۱: ورشکستگی (تداوم وضع موجود): ادامه روند کنونی مدیریت بخشی، مقصرشناسی، و کمتحرکی در سرمایهگذاری، منجر به تشدید فرسایش منابع طبیعی، حذف تدریجی کشاورزان خردهپا، افزایش شدید وابستگی غذایی (با کسری تجاری بیش از ۱۱ میلیارد دلار)، و در نهایت، بحران امنیت غذایی و بیثباتی اجتماعی خواهد شد. کشاورزی ایران در این سناریو ورشکسته میشود.
- سناریو ۲: نجات (تغییر پارادایم): نجات کشاورزی ایران در گرو یک *تغییر نگرش اساسی از مقصرشناسی به مسئولیتپذیری نهادی است. این سناریو بر محوریت «حکمرانی خوب» و «سرمایهگذاری همزمان و متوازن» در تمام عوامل هشتگانه استوار است. اجرای سند ملی امنیت غذایی، ایجاد نهاد یکپارچه مدیریت آب، هدفمند کردن یارانهها به سمت فناوریهای نوین آبیاری، توسعه زنجیره ارزش و تقویت بازارهای شفاف، از ارکان کلیدی این مسیر هستند. این سناریو، کشاورزی را به موتور محرکه امنیت غذایی، اشتغال و پایداری محیط زیستی تبدیل خواهد کرد.
نتیجهگیری و راهبردهای کلان گذار به سوی نجات
کشاورزی ایران در یک دور باطل «کمبود سرمایهگذاری → بهرهوری پایین → مقصرشناسی → کمبود سرمایهگذاری» گرفتار شده است. خروج از این چرخه معیوب و اجتناب از سناریوی ورشکستگی، نیازمند اراده ملی و اصلاحات ریشهای در نظام حکمرانی است.
راهبردهای کلیدی برای گذار:
- تدوین راهبرد ملی جامع کشاورزی: مبتنی بر چارچوب تحلیلی نظاممند و با پذیرش این واقعیت که حل بحران آب در گرو نجات کشاورزی است، نه نابودی آن.
- اصلاح حکمرانی آب: ایجاد یک نهاد فرادستگاهی، قدرتمند و غیرسیاسی برای مدیریت یکپارچه منابع آب در سطح حوضههای آبی.
- جهش در سرمایهگذاری: افزایش سهم سرمایهگذاری در بخش کشاورزی به بیش از ۱۰ درصد و هدفمند کردن آن در حوزههای مهارتافزایی، فناوریهای نوین (بخصوص آبیاری)، مکانیزاسیون و صنایع تبدیلی.
- تقویت نهادهای بازار: توسعه بازارهای شفاف، کاهش نقش واسطهها از طریق دیجیتالیسازی و تضمین خرید محصولات استراتژیک.
- اجرای فوری سند ملی امنیت غذایی: تشکیل «ستاد راهبری اجرای سند» تحت نظر مستقیم رئیسجمهور با اختیارات تام برای هماهنگی و رفع موانع.
نتیجهگیری نهایی:
آینده امنیت ملی ایران، در گرو انتخاب میان این دو سناریو است: تداوم وضع موجود و حرکت به سوی ورشکستگی، یا انتخاب عقلانی و شجاعانه مسیر نجات از طریق اصلاح حکمرانی و سرمایهگذاری راهبردی. *کشاورزی نه تنها مشکل نیست؛ بلکه کلید حل بسیاری از بحرانهای کشور و راه حل اصلی است.
نویسندگان: دکتر اسکندر زند و دکتر شاهرخ شجری