رقابتی ایرانی، موفقیت ایرانی
این روزها، روزهای داغ و هیجانانگیز المپیک تابستانی در پاریس فرانسه است.
اخبار سبز کشاورزی؛ آوردگاهی که ورزشکاران کشورهای دنیا به دور از قومیتها، دین و نژاد به رقابت ورزشی میپردازند و صحنههای بسیار انساندوستانه و مهربانانهای را به وجود میآورند.
یکی از این صحنههای تاثیرگذار لحظهایی بود که در مسابقه تکواندو ناهید کیانی و کیمیا علیزاده اتفاق افتاد، مسابقهای که البته ناهید کیانی از ایران آن را برد، ولی در پس از پایان رقابت و هنگام توزیع مدالها کیمیا علیزاده را در آغوش گرفت؛ چراکه هر دو ایرانی، ولی در زیر پرچمهای متفاوت بودند. لحظهایی که برای همیشه در اذهان باقی میماند و در عرصه المپیک جاودانه خواهد شد.
اما تلویزیون ایران از این لحظه غرورآفرین چشمپوشی کرد و آن را انشان نداد، اما سوال اصلی این است که چرا؟ حال که خانم علیزاده با نامهربانی و محدودیتهای بیمورد ناچار به ترک وطن شد و علیرغم میل باطنی خود به کشور بلغارستان پناهنده شد و اکنون مجبور است برای آن کشور مبارزه کند، مقصر کیست؟
آیا او بیوطن است آیا باید مورد تحقیر و توهین گزارشکر صداو سیما قرار بگیرد؟ آیا حتی نام او هم نباید برده شود، ولی در آخر کار دیدیم که صدا و سیما مجبور شد لحظه اهدای مدالها او را بدون حجاب نشان دهد به راستی همه این اتفاقها برای چیست؟
چرا از بین نزدیک به چهل و چند ورزشکار پناهنده در تیم پناهندگان المپیک امسال حدود 14 نفر آنان ایرانی هستند؟
چه شد که این جوانان با انگیزه، غیور و با اراده قوی جلای وطن کردند و همه چیز را پشتسر گذاشتند و اکنون برای کشورهای دیگر مبارزه میکنند.
واکاوی این موارد در این مجال نمیگنجد، فقط نگارنده بهعنوان یک ایرانی دلسوز پس از دیدن در آغوش کشیدن این دو بانوی ورزشکار اشک در چشمانم حلقه زد و از طرفی خوشحال شدم برای پیروزی دختر با اراده و غیور وطنم و از طرفی ناراحت که چرا رقیب مقابل که او هم ایرانی است برای کشوری دیگر مسابقه میدهد و واقعا صحنههای جالبی بود، تقابل اشکها و لبخندها.
بگذریم دیرزمانی است که ما فقط تاسف میخوریم و کماکان این استعدادها و گوهرهای گرانبها را از دست میدهیم و متاسفانه مسئولین ورزشی همچنان بیاهمیت و منفعلانه عمل میکنند و هیچ کس هم جوابگوی اذهان مردم نیست.
بیاییم تا دیر نشده همین بضاعت و افرادی را که داریم از دست ندهیم، امروز ناهید کیانی، مبیناها و دیگر ورزشکاران زن و مرد جوان که با حداقل امکانات به عرصههای جهانی میروند و افتخارآفرینی میکنند به داد آنها برسیم، آنها را حفظ کنیم، امکانات در اختیارشان بگذاریم.
بابت مدالها و غرورآفرینیشان پاداش بدهیم که اگر غفلت کنیم آنان نیز بهزودی از کشور خواهند رفت و این سرمایههای انسانی در کشورهای دیگر مشغول میشوند.
به هر حال تا چند روز دیگر المپیک تمام میشود، ولی آنچه که باقی میماند همین لحظات ناب انسانی است.