مشکلات باغداران خرما موروثی است!
خرمای تلخ
خرما یکی از نشانهها و سمبل شیرینی و حلاوت است، اما آن گاه که در پایان شتاب تولید آن چیزی جز تلخ کامی برای نخلدار بر جا نمیماند، خرما دیگر حلاوتی به همراه ندارد.
اخبار سبز کشاورزی؛ روزهای پخته شدن خرما (خرماپزان) بهویژه در مناطق جنوبی ایران فرا رسیده و میرود تا صدها هزار تن انواع خرمای نخلداران بر غصهها و نگرانیهای آنها از محصولی که پس از آن همه مشقت به دست آمده بیفزاید، چراکه هر ساله این دور باطل تکرار شده و این در باز هم بر همان پاشنه میچرخد. به گفته اکثریت کشاورزان، بدترین روزهای زندگی آنان فرا رسیدن زمان برداشت محصولشان است.
کشورهای خاورمیانه و در رأس آنها، ایران، مصر، عربستان و عراق، در زمره بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان خرما و فرآوردههای آن به سرتاسر دنیا هستند.
تا سال 2000، ایران برترین و اولین تولیدکننده با یک میلیون و 200 هزار تن خرما در جهان بود، اما از دو دهه قبل، کشور مصر با توسعه نخلستانهای خود، این جایگاه را از ایران گرفت و کشور ما در رتبه دوم نشست. در سه دهه اخیر بهطور اعم و در این سالها بهطور ویژه، نخلداران ما دچار مسائل و مشکلاتی ساختاری بودهاند که اکثرا خارج از اختیار آنها و به حاکمیت و دولتها مرتبط بوده است.
در وهله نخست، این که چرا ایران علیرغم افزایش سریع جمعیت در دهههای 60 و 70 و فرزندان نخلدارانی که وجود آنها میتوانست عامل و محرکی بهمنظور افزایش اراضی زیرکشت درخت خرما شده و با امنیت در اشتغال، ایران را همچنان در جایگاه اول تولید خرما قرار دهد، این گونه نشد و هر ساله هزاران تُن از دسترنج نخلداران به ضایعات تبدیل گردید، جای پرسش دارد.
از آن جایی که درخت خرما در مناطق گرم و خاص رشد میکند، امکان پرورش غالب آن در 5 استان وجود دارد که عبارتند از استانهای هرمزگان، خورستان، بوشهر، کرمان و سیستان و بلوچستان که از مناطق عمده تولید خرما میباشند و لذا اهم مشکلات تولید، فرآوری، بازاریابی و صادرات آن نیز در رابطه با این استانها است.
از 3 هزار نوع (واریته) خرما در جهان، در حدود 400 گونه و به بیان دیگر 600 گونه از آن در ایران کشت و پرورش داده میشود که از این تعداد در حدود 30 گونه آن تولید غالب را دارند.
متوسط برداشت در سالهای مختلف از 900 هزار تن تا یک میلیون و 200 هزار تُن بوده که بعضاً از این مقدار نیز افزایش داشته که در سه بخش تازهخوری، صادرات و فرآوری به مصرف میرسیده است. بدیهی است که در روند برداشت، بخشی از آن به شکل ضایعات از بین میرود که پارهای از منابع، آن را بین 5 تا 20 درصد میدانند که به هرحال رقم بالایی بوده و به نخلدارانی که محصول و دسترنج آنها این گونه از بین میرود آسیبهای جدی وارد میشود.
سطح زیرکشت خرما در کشور در حدود 218 هزار هکتار است که در صورت ثابت بودن میزان تولید، متوسط برداشت از هر هکتار در حدود 5/5 تن خواهد بود که رقم چندان بالایی نیست. اما نکته مهم در این جا است که نخلداران در فروش همین مقدار اندک نیز با هزار و یک مشکل مختلف دست به گریبانند.
در حالی که برخی از نخلداران بهصورت موروثی مالک بسیاری از نخلستانها شدهاند، گویی که تمامی مشکلات نیز به شکل موروثی به آنها واگذار و هیچگاه از مقابل پای آنها برداشته نخواهند شد.
مشکلات حاکم بر تولید خرما
آنچه که شیرینی خرما را به دهان نخلداران به تلخی مبدل میکند مشکلاتی است که گویی هیچگاه قصد به سرانجام رسیدن نداشته و همه ساله دامنگیر این کشاورزان زحمتکش است. چنانچه پای سخن نخلداران و مسئولان ذیربط، از دولتی گرفته تا خصوصی بنشینیم، میتوانیم به نتایج زیر دست پیدا کنیم:
1- بدون شک اولین معضل بخش کشاورزی بهطور اعم و نخلستانها بهطور اخص، مشکل آب است. اساساً درخت نخل بر مبنای صفات ژنتیکی، ویژه مناطق گرم میباشد. محدودههایی از جغرافیا که اصولاً کم باران و دورههایی با خشکسالیهای چندین ساله روبرو است و مشکل کمبود آب علیرغم مقاوم بودن درخت خرما به کم آبی، همیشه گریبانگیر نخلداران است. سعی شده تا با اجرای سیستمهای آبیاری نوین در بعضی از مناطق و البته به شکل محدود، در مصرف همان اندک آب صرفهجویی به عمل آمده و به شکل بهینهای مصرف شود، اما نخلداران کم درآمد قادر به اخذ تسهیلات گران قیمت بانکی نبوده و در صورت دل به دریا زدن از انجام تعهدات مربوطه بر نمیآیند و مأیوستر از گذشته با یک بن بست مواجه میگردند.
2- نبود زیرساختهای لازم بهمنظور ذخیره و نگهداری محصولات به دست آمده جهت ارائه تدریجی و منطبق با قواعد عرضه و تقاضا و درنهایت ایجاد تعادل در کسب درآمد و معیشت نخلداران، آنها را با معضلاتی مواجه کرده است. خرما محصولی است که پس از رسیدن میوه باید برداشت شود و انواعی از آن که دارای میزان آب بیشتری میباشند، اجباراً باید در سردخانه ذخیره که در غیر اینصورت فاسد شده و از چرخه اقتصادی خارج میشوند.
3- اگرچه حضور دلالان و واسطهها در تمام بخشهای کشاورزی زالووار خون اندک کشاورزان را میمکد، اما در مقوله خرما این معضل حضور پررنگتری دارد و همیشه محصول خرمای نخلداران با قیمتهای اندک توسط آنها خریداری و با نرخهای بالا به فروش میرسد که در واقع سود اصلی به جیبهای این افراد ریخته میشود.
تداوم این چرخه باطل همیشه موجب ضرر و زیان و بر باد رفتن زحمات خرماداران میشود. البته نباید این نکته را فراموش کرد که موضع ضعیف نخلداران و نبود انسجام بهمنظور صیانت از منافع خود در میان آنها یکی از عوامل اصلی در تجری و فعال مایشاء کردن دلالان و واسطهها در این عرصه است.
نکته دیگر ناتوانی نخلداران در ایجاد ارتباط با بازارهای هدف و یافتن مشتری است که این امکان میتواند توسط تعاونیهای روستایی و یا تأسیس انجمن و یا موسسه حافظ منافع نخلداران توسط آنها به وجود آید.
4- یکی از نکات بسیار مهم که نه فقط در مقوله خرما، بلکه در سایر زیربخشهای تولید محصولات کشاورزی جای آن همیشه خالی است، موضوع بستهبندی است که تمام زیربخشهای کشاورزی از زراعی گرفته تا باغی و دامی را آزار میدهد و هنوز این معضل لاینحل، سالیانه صدها میلیارد تومان به کشاورزان ما از زعفران کار گرفته تا نخلدار و باغدار خسارت وارد کرده و سود اصلی به جیب دیگران میرود. بهترین انواع خرمای ایرانی بهصورت فله به کشورهای حاشیهنشین خلیج فارس رفته و در آنجا با بستهبندی شیک و چشمنواز به چند برابر قیمت وارد بازارهای صادراتی میشود.
5- اما نقش دولت در تلخ کامی نخلداران بسیار پررنگ و غیرقابل اغماض است، چراکه، آن گاه که ضرورت حضور دولت در سروسامان دادن و حمایت از نخلداران و محصولی که میتواند برای کشور ارزآوری بالایی ایجاد نماید، احساس میشود، به نظر میرسد که جای آن خالی و همه چیز به حال خود رها شده است.
در حالی که خرما یکی از پنج محصول مهم کشاورزی صادراتی است چرا دولت از مراحل کاشت و توسعه نخلستانها تا داشت و برداشت محصول، بازاریابی، تأسیس سردخانه بهمنظور ذخیرهسازی و عرضه به بازار در زمان مناسب، صنایع بستهبندی و صادرات، حمایت از شرکتهای صادرکننده در بازارهای بینالمللی، ایجاد تمهیدات لازم بهمنظور بازگرداندن درآمدهای حاصل از فروش در سایر کشورها، صدور گواهیهای صادرات و مجوزهای مربوطه و بسیاری موارد دیگر، در صحنه حضور ندارد و چرا از تقویت نخلداران زحمتکش خودداری میشود؟