تاریخچه زنجیره ارزش
خوشبختانه امروزه در گفتوگوها و نوشتارهای رسمی و حرفهای، مخصوصاً در حوزه سیاستگذاری کشاورزی مدیریت زنجیره ارزش محصولات کشاوری به واژگان
خوشبختانه امروزه در گفتوگوها و نوشتارهای رسمی و حرفهای، مخصوصاً در حوزه سیاستگذاری کشاورزی مدیریت زنجیره ارزش محصولات کشاورزی به واژگان غالب تبدیل شده است، کما اینکه تا حدود 10سال پیش این ادبیات در مباحث توسعه ای کشاورزی ایران زیاد مطرح نبودهاند. این در حالی است که مدیریت زنجیره ارزش در کشورهای توسعه یافته شالوده و اساس سیاستگذاری در تولید محصولات و خدمات مختلف از جمله محصولات کشاورزی است.
اخبار سبز کشاورزی ؛ نوشته مهندس بهزاد نیکخواه، لیسانس مهندسی کشاورزی، فوق لیسانس MBA(گرایش مدیریت استراتژیک) | اگرچه تلاش برای بیشینهسازی سود مقارن با شکلگیری دادوستد در تمدن بشری است، ولی اولین اقدامات علمی و مکتوب در جهت ارائه مدلی برای افزایش بازدهی و درآمد در سال 1758 توسط فرانسوا کینه انجام شده است بعد از ایشان ودر سالهای میانی قرن بیستم واسیلی لئونتف با ارائه مدل ورودی/ خروجی شرایط کسب و کار را در صنایع تبین کرد.
میتوان گفت که این دیدگاه پایه و اساس شکلگیری دیدگاه مدیریت زنجیره ارزش است؛ چراکه در 1985 مایکل پورتر با توسعه همین مبانی مدل مدیریت زنجیره ارزش را ارائه کرد.
مدل زنجیره ارزش مایکل پورتر در واقع مبانی و چارچوب نظری تمامی نظریات درمورد مدیریت زنجیره ارزش محصولات و خدمات در حوزههای مختلف اقتصادی از جمله کشاورزی است.
تعریف زنجیره ارزش
زنجیره ارزش (Value Chain) مدلی است که شامل تمامی فرآیندها، روابط، فعالیتها و به مفهومی عامتر تمامی تراکنشهایی است که بین کنشگران زنجیره ارزش (حلقههای زنجیره) اتفاق میافتد تا ارزش نهایی به دست مصرفکننده نهایی برسد.
شناسایی بخشهای مختلف زنجیره ارزش به صاحبان کسب و کار کمک میکند تا آنها بتوانند آنالیز و تحلیل دقیقی روی کسب و کار و نقش و جایگاه خود در زنجیره داشته و از این طریق با رویکردی نتیجه محور نسبت به حداکثرسازی سود خود مبادرت ورزند.
یک زنجیره ارزش چشمانداز تمام نمایی از یک شبکه و بهعبارتی بهتر یک پیوستار است که از شکلگیری یک کسب و کار از مرحله تحقیق و توسعه، تجاریسازی، توسعه محصول، فرآوری، تولید، خدمات مرتبط با تولید، تامینکنندگان، بازاریابی، برندینگ و در نهایت خردهفروشی و مصرفکننده نهایی را شامل میشود.
برای مثال این زنجیره در کشاورزی Farm to fork (از مزرعه تا سر چنگال آشپزخانه) و در ادبیات خودمان از مزرعه تا سفره است.
البته این تعریف یک تعریف کلی از زنجیره ارزش کشاورزی است؛ در واقع زنجیره ارزش کشاورزی برای مثال در مورد گندم مشتمل بر بخش تحقیق و توسعه، انتخاب واریته و تولید بذر، انتخاب مناطق و اقلیمهای مناسب، تعیین شیوههای کاشت داشت، برداشت، سیستم تامین مالی، بیمه محصولات کشاورزی تشخیص صنعت تبدیلی مناسب براساس واریته تولید شده، توسعه صنایع تبدیلی مرتبط، سیستم انبار و سیلاژ، ناوگان حمل و نقل، بازار یابی محصول نهایی و… است.
ارزش در زنجیره ارزش پورتر به چه معنی است؟
جای امیدواری است که در کشور ما نیز اخیراً به در کنار مسائل فنی تولید به مباحث بازار نیز پرداخته میشود، در نوشتارهای پیشین از منظر آسیب شناختی به چالشهای فروش و ناکامی در بازار محصولات ایرانی از جمله محصولات کشاورزی و غذایی پرداخته و سه نقطه قابل بهبود شامل قیمت تمام شده بالا، کیفیت پایین و خامفروشی در این محصولات شناسایی شد و راهکار تبدیل این نقاط ضعف به نقاط قوت و فرصتسازی در بازار مدیریت زنجیره ارزش محصولات کشاورزی عنوان شد.
مدل زنجیره ارزش پورتر دقیقا روی مشتریان تمرکز دارد کسب رضایتمندی مشتریان، وفادارسازی آنان از طریق ارائه ارزشی بالاتر از انتظار و فراتر از محصولات و خدمات رقبا میتواند با ایجاد مزیت رقابتی باعث افزایش سهم از بازار و در نهایت بهبود حاشیه سود شود.
زنجیره ارزش مایکل پورتر
هدف نهایی زنجیره ارزشی که مایکل پورتر طراحی کرده بود، دقیقا این نکته است که بتوان تولید ارزش و مزیتهای رقابتی را حداکثر کرد و در کنار این موضوع، بتوان نظارت درست و دقیقی روی مراحل داشت.
بزگترین مزیت مدیریت زنجیره ارزش اعمال تفکر سیستمی و مدیریت جامع روی محصول نهایی از ابتدا تا انتهای زنجیره است.
تعریف پروتکلی جامع برای روابط مشتریان با سه مولفه برد- برد -برد بین خریدار، فروشنده و جامعه میتواند پایداری تولید و بهتبع آن پایداری توسعه را تضمین کند.
پرواضح است که در بین هریک از حلقههای زنجیره ارزش اعم از اینکه رابطه آنها در زنجیره متوالی باشد یا متناوب هر یک از کنشگران در نقش خریدار یا فروشنده ایفای نقش خواهند کرد؛ برای مثال نقش تامینکننده کود برای کشاورز فروشنده است و نقش کشاورز در این فرآیند خریدار در مرحله بعدی نقش کشاورز فروشنده سیب فروشنده است و نقش میدان ترهبار خریدار، تعریف روابط بر مبنای انصاف و شکل دادن رابطهای مبتنی بر برد -برد بین خریدار و فروشنده و نهادینه کردن تجارت منصفانه Fair Trade از وظایف مدیریت زنجیره ارزش در کنار تامین و تدارک جریانهای نقدی و غیرنقدی در داخل زنجیره است.
جا دارد مختصری هم به درمورد سودمندی جامعه بهعنوان یکی از اصلیترین ذینفعان رویدادهای مالی صحبت کنیم بهرهمندی هر یک از کنشگران زنجیره ارزش محصولات مختلف و برای مثال محصولات کشاورزی موجب پایداری خود و شرکای تجاریشان در امر تولید شده و این پایداری موجب تحکیم جایگاه اجتماعی و خانوادگی شخص گردیده و لذا نگرانی در مورد بیکاری این بخش از جامعه و تبعات آن مانند کودکان کار، زنان بیسرپرست، فقر، فحشا، مهاجرت و.. منتفی است؛ چراکه پایداری تولید و اشتغال یکی از ارکان توسعه پایدار است که متضمن فراگیری رفاه و خوشبختی در زیست سپهر زمین محسوب میشود.
در عین حال امنیت غذایی، امنیت شغلی، کاهش هزینههای سلامت و امنیت ملی از تبعات و توسعه پایدار است که بهواسطه اعمال مدیریتی جامع در قالب مدیریت زنجیره ارزش قابل دستیابی است.
از طرف دیگر عملیاتی کردن TQM (مدیریت کیفیت جامع) برای احراز استانداردها و گواهینامههای مختلف برای حضور در بازارهای جهانی از طریق اعمال مدیریت زنجیره ارزش به راحتی امکانپذیر است.
از اینرو صاحبان کسب و کار میتوانند با شناسایی دقیق ساختار، ماهیت و کارکرد هریک از کنشگران زنجیره و با رویکرد بهبود مستمر از طریق ارتقاء کیفیت، کاهش قیمت تمام شده با ایجاد مزیت رقابتی برای خود سهم از بازار خود را در بازارهای جهانی افزایش داده و رهبری بازار را به دست آورند.
همچنین از طریق توسعه زنجیره ارزش و خلق محصولات جدید و بازارسازی برای محصولات جدید بهویژه با اتخاذ استراتژیهای تمایز و تمرکز جایگاه ویژه با مزیت رقابتی برای خود ایجاد کنند.
شناسایی گلوگاهها و مراحل تولید و همچنین بازمهندسی فرایندها و جانمایی مجدد حلقههای زنجیره حذف و اضافه نمودن حلقههای جدید و مخصوصا استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و بستر مجازی و هوش مصنوعی و روشهای خلاقانه و عملی برای کاهش قیمت تمام شده و ارتقای کیفیت و کاهش ضایعات و تلفات و نهادینه کردن فلسفه بهبود مستمر، مدیریت کیفیت جامع در تمامی ساختار و اجزای زنجیره، همه و همه در قالب مدیریت زنجیره ارزش قابل انجام است.
مزایای استفاده از مدیریت زنجیره ارزش
مدیریت زنجیره ارزش بهدلیل دیدگاه جامعنگر و سیستمی ابزار کارآمد و اثربخشی برای تدوین خط مشی، نقشه راه و در نهایت طراحی استراتژی کسب و کار است.
هدف نهایی این شیوه مدیریت در کنار مدیریت نتیجهمحور (Result Based Management) بهبود حاشیه سود از طریق رضایتمندی و وفادارسازی مشتریان افزایش سهم از بازار، بهواسطه کاهش قیمت تمام شده و ارتقائ کیفیت و تولید محصولاتی فراتر از انتظار مشتریان است.
در این بخش از مباحث بهطور مختصر به چارچوب نظری مدیریت زنجیره ارزش پرداخته شد، در مباحث آتی با تمرکز بر زنجیره ارزش محصولات کشاورزی به چگونگی امکان مدیریت تولید محصولات کشاورزی از طریق عملیاتی کردن مدیریت زنجیره ارزش با هدف بیشینهسازی سود ضمن کمک به تحقق اهداف توسعه پایدار خواهیم پرداخت.