سرگردانی دنبالهدار «لالین»
یک دامپزشک حیات وحش: موفقیت ما در نجات، درمان و بزرگ کردن لالین این فرصت را در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار داده
مروری بر پرونده توله خرس سیاه بلوچی در سالی که گذشت
یک دامپزشک حیات وحش: موفقیت ما در نجات، درمان و بزرگ کردن لالین این فرصت را در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار داده که به این بهانه، مرکز اختصاصی خرس سیاه بلوچی که دهههاست نیازمند آن هستیم تاسیس شود
اخبار سبز کشاورزی ؛ در حالی که یک ایران تصاویر بزرگ شدن «پیروز» را با شوق تماشا میکرد، «لالین» تولهخرس سیاه بلوچی در سیزدهم خرداد از قاچاقچیان کشف شد.
این تولهخرس در سکوت خبری، نخستین تغدیهاش را از دامپزشکش دریافت کرد و بالید و بزرگ شد و در نهایت با توجه به اینکه استان اصفهان که محل کشف این گونه بود،نمیتوانست از آن نگهداری کند،به پردیسان منتقل شد.
چندی بعد گمانهزنیهایی مبنی بر انتقال این تولهخرس به باغوحش زابل مطرح شد، هرچند خوشبختانه تاکنون این اقدام صورت نگرفته است. در آخرین روزهای اسفند، «لالین» همچنان مهمان پردیسان است و در این انتظار که تکلیفش در سال ۱۴۰۲ مشخص شود.
زمزمههایی از احتمال تاسیس مرکز اختصاصی خرس سیاه بلوچی در استان هرمزگان شنیده شده که البته هنوز قطعی نیست اما در هر حال روزی این اقدام مهم باید برای این زیرگونه به شدت در خطر انقراض جهانی انجام شود
بدون شک در سال ۱۴۰۱ در کنار به دنیا آمدن سه تولهیوز در اسارت و یافتن جفت برای امید، کشف «لالین» بهعنوان گونهای در معرض خطر انقراض جزو خبرهای مهم در حوزه حیات وحش در سال ۱۴۰۱ بود.
دو پروژه اول با مرگ سه تولهیوز و بازماندن رویا از همراهی با امید، در رسیدن به اهدافشان ناکام ماندند. با این حال کشف لالین شاید بتواند نویدبخش تاسیس مرکزی برای خرسهای سیاهی باشد که اینگونه از طبیعت کشف میشوند.
به گفته خاکپور «بهترین کار تاسیس مرکز تخصصی در یکی از استانهای زیستگاه خرس سیاه است مشابه آنچه در پارک ملی توران برای یوز داریم،البته نه به قصد تکثیر،بلکه به قصد نگهداری. تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی بهعنوان مرکزی که برای اهداف علمی-پژوهشی و حتی برای تکثیر امکانات لازم را داشته باشد ضروری است. فقدان این مرکز عامل از بین رفتن خرسهای سیاه قبلی شده است. ما چندین تلفات در کرمان ویکی در بندرعباس داشتهایم. بنابراین تمام افرادی از جمعیت که میتوانستیم داشته باشیم و از ژن ارزشمند آنها استفاده کنیم را امروز نداریم. اتفاقی که برای یوز نیفتاد و خوشبختانه این بینش و دانش در سازمان بود که تمام یوزها باید در یک مرکز واحد و تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست باشند.»
با این حال چندی پس از این گفتوگو، خبر انتقال لالین به باغ وحش زابل مطرح شد. باغ وحشی که «نادیا»، دیگر خرس سیاه، در آن تلف شده بود و همین امر انتقادهای زیادی درباره مدیریت این مرکز را به دنبال داشت.
این در حالی بود که داود میرشکار، مدیرکل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان در ۱۰ دیماه گفتههای منتقدان درباره وضعیت باغ وحش «چاهنیمه» را مغرضانه دانست و گفت: «این باغ وحش ایراداتی داشته که جدیدا آنها را برطرف و محیط مناسبی را برای حیات وحش فراهم کردهاند. علیرغم اینکه پیشنهادهای دیگری برای نگهداری از این تولهخرس سیاه وجود داشت، به واسطه اینکه زیستگاهش در استان سیستان و بلوچستان است،قرار شد این تولهخرس سیاه به این مرکز منتقل شود.»
مهجور ماندن این تولهخرس سیاه در میان ایرانیها به خاطر این است که این توله به سرنوشت گونه خود دچار شده است
سوءسابقه باغ وحش «چاهنیمه» در نگهداری خرسسیاه
گفتههای داوود میرشکار باعث نشد که انتقادها نسبت به این موضوع پایان یابد. محمد بلوچزهی هشتم بهمن با ارسال یادداشتی نوشت: «درباره استانداردهای کافی و برقراری ضوابط و اصول لازم مراقبتی در این باغ وحش آنچه که به تشدید نگرانیها منجر شده نه صرف انتقال «لالین» به این باغ وحش است بلکه تناقضاتی است که در همین اظهارات طی این مدت درباره مناسب بودن یا نبودن این مرکز بیان شده و نیز از همه مهمتر سوءسابقه باغ وحش چاهنیمه در نگهداری و شرایط غیراستاندارد حاکم بر آن و پنهان داشتن حوادث مرگبار و ناگوار بسیار که تاکنون در آنجا اتفاق افتاده. از یاد نبردهایم که حدود سه سال پیش نیز یک تولهخرس سیاه بلوچی دیگر با نام «نادیا» در همین مرکز نگهداری باغ وحش چاهنیمه در سکوت تلف شد و تا مدتها این حادثه از دید عموم پنهان داشته شد تا اینکه خبر مرگ تاسفبار آن تولهخرس بختبرگشته به شبکههای اجتماعی درز کرد و موضوع از همین طریق اطلاعرسانی شد. حال چگونه است که پس از آن رخداد تاسفبار برای «نادیا» و نیز حوادث ریز و درشت دیگر از جمله تلف شدن یک قلاده شیر و همینطور تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی درباره وضعیت نابسامان و شرایط نامطلوب نگهداری حیوانات این مرکز، باز متولیان امر بر انتقال «لالین» به همین باغ وحش اصرار میورزند!»
چرا نسبت به لالین که از نظر درجه حفاظتی تنها یک رتبه با یوز فاصله دارد،از سمت جامعه حساسیتی وجود ندارد؟ هومن خاکپور، دامپزشک «لالین» معتقد است مهجور ماندن این تولهخرس سیاه در میان ایرانیها به خاطر این است که این توله به سرنوشت گونه خود دچار شده است.
او میگوید: «گونه خرس سیاه بلوچی در کشور ما مهجور مانده و به شهرت بسیاری دیگر از گوشتخواران وحشی از جمله یوز آسیایی و پلنگ ایرانی نرسیده است. با این حال این گمنامیخرس سیاه بلوچی در بین عموم مردم باید با کمک رسانهها جبران شود.»
چند توله مانند لالین تا به حال از قاچاقچیان کشف شده و آنها چه سرنوشتی داشتند؟ خاکپور پاسخ میدهد: «تمام تولهها از قاچاقچیان کشف نشده است. اما در سالهای گذشته چندین تولهخرس سیاه بلوچی شیرخوار در سنین مشابه لالین به ادارات کل محیط زیست استانهای مختلف از جمله کرمان و هرمزگان تحویل شده بودند که همگی در همان سن شیرخوارگی به دلیل فقدان دامپزشک حیات وحش و عدم تغذیه و نگهداری استاندارد و اصولی تلف شدند.»
بهترین استان برای تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی، استان کرمان است چرا که هم به شهرهای اصفهان و تهران نزدیکتر است و در صورت نیاز به انتقال نیروی متخصص یا تجهیزات این موضوع سریعتر و سهلتر میتواند انجام شود