خبر فوری
شناسه خبر: 49707

جای سیمرغ محیط‌زیست در سینمای ایران خالی است

خاتی؛ روایتی از آتش و زندگی در زاگرس

در سینمای ایران هنوز حمایت‌های رسمی از فیلم‌های محیط‌زیستی مانند سیمرغ محیط‌زیستی وجود ندارد و این مسئله نیازمند توجه از سوی سازمان‌های مربوطه است

خاتی؛ روایتی از آتش و زندگی در زاگرس

اخبار سبز کشاورزی؛ جنگل زاگرس طعمه آتش‌ شده. مردم می‌دوند تا آتش را خاموش کنند و حیوانات را فراری دهند. زنی در این میان، روباه سوخته‌ای را بغل می‌گیرد.

این شروع سکانس آغازین فیلم «خاتی» است که تصاویرش برای ما غریبه نیست. سال‌های اخیر زیاد دیده‌ایم که داغ زاگرس بر دل طبیعت مانده است و مردم محلی هم همیشه برای کمک حضور داشته‌اند.

فیلم «خاتی» که امسال در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده، روایتی است از طبیعت این منطقه و تعارض جامعه محلی با حیات‌وحش.

خاتی؛-روایتی-از-آتش-و-زندگی-در-زاگرس

«فریدون نجفی»، کارگردان این فیلم، از «خاتی» و اهمیت ساخت فیلم‌های محیط‌زیستی می‌گوید.

محوریت اصلی فیلم «خاتی» محیط‌زیست و زندگی با طبیعت است. چرا سراغ این موضوع برای ساخت یک فیلم داستانی آمده‌اید؟

من در فیلم‌های قبلی‌ام هم سعی کرده بودم این رویکرد محیط‌زیستی را دنبال کنم. شاید به این دلیل است که خودم را یک فعال محیط‌زیست می‌دانم و دغدغه‌هایم هم به محیط‌زیست برمی‌گردد. بیشتر فیلم‌هایی هم که می‌سازم، درباره انسانیت و مسئولیت اجتماعی و به‌خصوص مسئولیتی است که مردم در برابر محیط‌زیست دارند. همه اینها دغدغه شخصی من است که در فیلم‌هایم نمود پیدا می‌کند.

چقدر طبیعت منطقه زاگرس برای ساخت فیلم به کمک شما آمده؟

فیلم، فضایی ناتورالیستی دارد و در اصل، طبیعت کاور فیلم است. هر کجای ایران بروید رنگین‌کمانی از زیبایی‌ها و طبیعت است. سعی کردم بروم در منطقه زاگرس که در آن بزرگ شده‌ام. همان‌طورکه می‌دانید جنگل‌های زاگرس در سال‌های اخیر قربانی آتش‌سوزی‌های زیادی شده‌اند و شروع فیلم من از همینجا و آتش‌سوزی‌های زاگرس شکل می‌گیرد؛ چراکه هنگام آتش‌سوزی بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی از بین می‌روند. قصد داشتم این موضوع را به‌عنوان یک فیلمساز به‌گونه‌ای آگاهی‌رسانی و فرهنگسازی کنم که مخاطب گسترده‌ای آن را درک کند و به داد طبیعت برسد.

همچنین، می‌خواستم برای افرادی که بیشتر به طبیعت و حیات‌وحش نزدیک هستند، فرهنگسازی شود تا بدانند زمانی که جنگل آتش می‌گیرد و حیوانات به‌سمت آبادی‌ها و روستاها هجوم می‌آورند، باید چه کاری انجام دهند؛ چراکه این طبیعت برای حیوانات هم هست.

من در دل طبیعت و حیات‌وحش زندگی کرده‌ام. خاطره‌ای که از این محیط دارم، این است که یک خرس شب‌ها می‌آمد در خانه ما را می‌زد. پدرم با اینکه تفنگ داشت، اما هیچ‌وقت به‌سمت حیوانات وحشی شلیک نمی‌کرد و می‌گفت آنها هم حق زندگی دارند و به‌دنبال آب و غذا هستند. این نگاه انسان‌دوستانه‌ای که نسبت به حیات‌وحش دارم، از آنجا سرچشمه می‌گیرد.

چرا در این فیلم انسان را در مقابل حیات‌وحش قرار دادید؟

فیلمسازی نشان دادن همین تضادها است. اگر بخواهیم همه‌چیز را خوب و لطیف نشان دهیم و بگوییم همه حیوانات را دوست دارند، قطعاً فیلم تأثیرگذاری ندارد. باید این تقابل باشد و ذات درام و داستان این است که یک چالش ایجاد کنی و طبیعت را مقابل انسان قرار دهی.

در این فیلم همه با یک خرس می‌جنگند و دلیل این موضوع هم به یک اشتباه برمی‌گردد. شخصیت اصلی فیلم، یعنی خاتی، هم این خرس را از بچگی‌اش آورده و بزرگ کرده که خود این کار یک آسیب است و مخاطب باید از این درس بگیرد که چنین اتفاقی چه مشکلاتی به بار آورده؛ درواقع کار او هم به محیط‌زیست و هم به زندگی انسان‌ها ضربه زده است. درواقع، پیام خاتی من همین است که حیوان وحشی باید در محیط خودش زندگی کند و اگر کنار انسان بیاید، دیگر برگشتش به محیط طبیعی امکانپذیر نیست.

در این فیلم، خاتی زنی است که با تمام زن‌های ایل متفاوت است. مستقل است و جایی از فیلم مردم درباره‌اش می‌گویند که او از هیچ‌کس حساب نمی‌برد. همین زن به‌دنبال زنده نگه داشتن خرس داستان است. دلیلتان برای انتخاب یک زن به‌عنوان قهرمان چه بود؟

کاراکتر زن یک بار احساسی به‌همراه خود دارد و می‌تواند تأثیر زیادی بگذارد. یک زن قهرمانی می‌خواستم که در مقابل این فشارهای اجتماعی بایستد و هم از حقوق زن بودن خودش دفاع کند و هم حقوق محیط‌زیستی که در آن زندگی می‌کند. از طرف دیگر معمولاً شکارچی‌ها مرد هستند و فکر کردم یک زن می‌تواند بیشترین تأثیر را بر مرد خانواده بگذارد.

آیا برای استفاده از حیوانات در این فیلم ناظر هم وجود داشت تا آسیبی به آنها وارد نشود؟

برای انجام این کار تمام هماهنگی‌ها با سازمان حفاظت محیط‌زیست انجام شد و حتی حیواناتی هم که آوردیم، همه را سازمان به ما داده بود. فیلمبرداری هم زیر نظر مسئول حیوانات، پزشک حیوانات و مسئول تغذیه حیوانات انجام شد و لحظه به لحظه چک می‌کردند تا به آنها صدمه‌ای وارد نشود.

آیا از سینمای مردم‌نگار مانند مستند «علف» هم وام گرفته‌اید یا تأثیر بر شما گذاشته است؟

مستند «علف» ساخته «مریان کوپر» یکی از فیلم‌های اوایل سینما است و فیلم مهمی است. اما ازآنجاکه خودم در آن طبیعت و مردم زندگی کرده‌ام، بیشتر از تجربیات خودم استفاده می‌کنم؛ از لالایی مادر گرفته که در گوش من خوانده شده تا زیستن با طبیعت. قطعاً دیدن این فیلم‌ها بر من بی‌تأثیر نبوده، اما اینکه به‌طور مستقیم تأثیر گرفته باشم، خیر.

چقدر جای فیلم‌های محیط‌زیستی را در سینما ایران خالی می‌دانید؟

 فکر می‌کنم در سینمای داستانی هنوز نتوانسته‌ایم آن را به‌طور مؤثر نشان دهیم.

فکر می‌کنم لازم است سازمان حفاظت محیط‌زیست به آن ورود جدی کند و از سال‌های بعد یک سیمرغ بلورین بهترین فیلم محیطزیستی در نظر گرفته شود. این حمایت‌ها باعث می‌شود سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان هم به ساخت این فیلم‌ها ترغیب شوند و بدانند روزنه‌ای وجود دارد. بدین‌گونه، قطعاً فیلم‌هایی که محوریت اصلی‌شان محیط‌زیست نیست هم سعی می‌کنند نکات کوچک محیط‌زیستی را رعایت کنند.

فکر می‌کنید ساخت این فیلم‌ها می‌تواند بر مخاطب تأثیر بگذارد؟

سینما، یکی از قدرتمندترین هنرهای دنیاست. قطعاً اگر فیلمی هوشمندانه ساخته شود، بر مخاطب هم اثرگذار خواهد بود. اما اگر فیلمی قصد داشته باشد شعار محیط‌زیستی دهد، جواب عکس می‌دهد. درواقع، آموزه‌های خوب محیط‌زیست باید برود در لایه‌های چندم فیلمنامه تا بر مخاطب تأثیر بگذارد./ پیام ما

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای