به پارسه پاسارگاد بیمهری نکنید
«بعضیها میخواهند تختجمشید خراب بشه. مگه میشه یکی این بنا به این مهمی رو رها کنه...» پیرمردی را میشناسم که هر بار اینها را میگفت، دستانش میلرزید؛ با اینکه هیچگاه در زندگیاش تختجمشید را ندیده بود.
اخبار سبز کشاورزی؛ او یکی از میلیونها ایرانی است که دل درگرو «تختجمشید» دارند و هر بار خطر گلسنگها، فرونشست و آلودگیهای کارخانهای آن را تهدید میکند، نوعی اندوه آمیخته به عصبیت جانشان را فرامیگیرد.
هر خبر نگرانکنندهای مربوط به این محوطه جهانی تنشزاست. آخرین شنیدهها نشان از قطع بودجه ملی سالانه تختجمشید دارد.
هر چند که «محمدهادی ایمانیه»، استاندار فارس زیر بار نمیرود و در آخرین گفتههایش در حضور خبرنگاران میراث فرهنگی میگوید؛ ازآنجاکه بهنوعی در تفاسیر قرآنی آمده کوروش ذوالقرنین است، ما هم اصرار داریم که محوطه پارسه و پاسارگاد بهشدت حفاظت شود و برایش بودجه مناسب در نظر گرفتیم.
مشاهدات اما نشان از گلسنگهایی دارد که نقشها را میخورند. نقشرستم زمینش شکافته و بیم امتداد آن در مرودشت و دربرگرفتن تختجمشید میرود.
پاسارگاد هم وضعیت بهتری ندارد و همه اینها باهم نوستالژی جمعی یک ملت را آشفته میکند. از سویی دیگر، مجوز دادن به چاههای عمیق ادامه دارد و کشاورزان بهشدت مشغول به کشتوکارند.
منافع شخصی بر منافع جمعی غلبه کرده است و پایگاههای میراثفرهنگی بهدلیل حقوقهای کم و دیرپرداخت دارد از متخصصان خالی میشوند. تختجمشیدی که نقطهثقل نگاه جهانیان است. رؤیای یک ملت است، اوج آمال و آرزوهای آنهاست حالا در هالهای از ابهام قرار گرفته.
گاهی نیازی نیست که تیشه برداریم و بر پیکر یک بنا بزنیم و همچون آدمهای صدسال پیش به جان نقشها بیفتیم و آنها را خطخطی کنیم. گاهی نبود مدیریت و برنامهریزی صحیح همه ادعاها را زیرسؤال میبرد.
اگرچه «محمد ثابت اقلیدی»، مدیرکل میراثفرهنگی استان فارس میگوید خودش ایستاده تا از آثار تاریخی پاسداری کند و تختجمشید را متحول خواهد کرد. بخشهای زیرخاکمانده آن را به کمک کارشناسان بیرون میآورد و حریم را خریداری میکند و افزایش میدهد. او از بررسی و مطالعه روی فرونشست نقشرستم هم خبر میدهد.
اما چگونه میشود ملت نگران را آرام کرد؟ هر سال بهار محوطههای پارسه پاسارگاد با بیشترین بازدیدکننده روبهروست که حتی امسال به ۲۵ هزار نفر رسید و بعد از حافظیه پربازیدترین محوطه جهانی ایران شد. تختجمشید همواره رکورددار گردشگران خارجی است.
بهنظر میرسد فقط شاخصههای کمنظیر معماری و یافتههای تاریخی نیستند که این کاخ عظیم را برای ایرانیان حائز اهمیت کرده است؛ مردم باور دارند دروازه ملل نشان از خواست یک ملت دارد برای همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای دیگر.
آنجا که خشایارشاه میگوید: «این بارگاه همه ملل را، من به توفیق اهورامزدا ساختم. بسا ساختمانهای خوب دیگر در این پارسه (تختجمشید) کرده آمد، که من برآوردم و پدرم بر پا کرد. هر آن بنایی که زیبا مینماید، همه را به تأیید اهورامزدا ما ساختیم.»
واقعیت این است که نوستالژی جمعی پادشاه عادل در تختجمشید معنا پیدا کرده. چنانکه در شاهنامه فردوسی آمده «جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را برپا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.»
تختجمشید همواره خاستگاه رؤیای جمعی ایرانیان بوده که در طی قرون همواره مورد ظلم پادشاهانی چون ضحاک بودند. تختجمشید اما حس شکوه و فروپاشی را همزمان در خود دارد.
۲۰۰ سال آبادانی که با حمله اسکندر به آتش کشیده میشود. بیش از دو هزار سال است که تختجمشید ایستادگی کرده است تا ثابت کند، رؤیای جمعی مردم ایران خاستگاهی داشته. این مفهومی نمادین است. مردم ایران بیمهری به پارسه پاسارگاد را برنمیتابند.