خبر فوری
شناسه خبر: 48758

وزارتخانه همان آش و همان کاسه

روز جهانی خاک امسال با شعار مراقبت از خاک با سنجش، پایش و مدیریت صبح روز شنبه 10 آذر در محل وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد

وزارتخانه همان آش و همان کاسه

اخبار سبز کشاورزی؛ در این همایش غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی گفت که 4 برابر متوسط جهانی در ایران فرسایش خاک داریم، در حالی که شینا انصاری، رئیس سازمان ملی حفاظت محیط زیست، معتقد است 7 برابر استاندارد جهانی در ایران فرسایش خاک داریم، دو عدد از دو نفر فعال در دولت که هر دو ارتباط مستقیمی با خاک دارند.

مشاور وزیر و فرق بین گندم و جو

این اختلاف برای من دغدغه ذهنی شد و من بین دو عدد 4 و 7 در رفت و آمد بودم که جلسه تمام شد و از سالن که بیرون آمدیم و با فردی که به تازگی از بیرون وزارتخانه به تیم وزیر محترم پیوسته برخورد کردم و بعد از احوالپرسی از وی سوال‌کردم که به وزارتخانه تشریف آوردید؟ وی با تایید این مطلب گفت: فعلا به‌عنوان مشاور وزیر مشغول هستم.

پرسیدم: چه‌ کار می‌کنید؟ گفت: به ایشان مشورت می‌دهیم.

خلاصه این اختلاف عدد 4 و 7 فراموش شد و ذهن من مشغول این موضوع شد که فردی که از خارج وزارتخانه وارد شده و وزارتخانه را نمی‌شناسد و رشته تحصیلی غیروابسته دارد و فرق بین گندم و جو و فرق بین گیلاس و آلبالو و فرق بین روش آبیاری و سطحی را نمی‌داند، چگونه و چه مشورتی دارد که به وزیر محترم بدهد؟

مرغ 85 تومانی یا 103 تومانی؟

ناگهان ذهنم به سمت دو عدد 4 و 7 فرسایش خاک رفت و با خود گفتم که آقای وزیر هم فرق بین آب و خاک و فرق بین گندم و جو را نمی‌داند و زیر هم کشاورزی و مدیریت کشاورزی را نمی‌شناسد و خلاصه ذهنم و فکرم تا عصر گرفتار بین 4 و 7 و مشاور و فلاکت و بدبختی کشاورزی ایران بود که عصر مدیر و مدیر منزل (خانم) دستور دادند که اگر شامی می‌خواهی بخوری باید مرغ و نان بخری و خلاصه در هوای سرد شال و کلاه کرده و بیرون رفتم. وقتی به قصابی محل رسیدم، سوال کردم: مرغ کیلوی چند است؟ قصاب گفت: 103 هزار تومان، عرض کردم: وزیر ما فرمودند مرغ کیلویی 85 هزار تومان است، قصاب گفت: بروید و با همان قیمت از وزیرتان بگیرید.

پیش خودم گفتم که تا من بروم از وزیر وقت ملاقات بگیرم و گوشت مرغ بگیرم، حداقل یک سال زمان می‌برد، چون وزیر ما فعلا با یک دست کت شلوار سرمه‌ای و یک پیراهن سفید هر روز ملاقات‌های آن‌چنان دارد و مهلت به ما نمی‌رسد.

خلاصه به‌جای دو تا مرغ (پول کفاف نداشت)، یک عدد مرغ خریدم به قیمت 199 هزار تومان، مرغ کیلویی 103 هزار تومان، عدد 4 و 7 را در هاله‌ای از ابهام برد.

نان 12 هزار تومانی!

در برگشت در صف نانوایی قرار گرفتم و دو عدد نان درخواست کردم، نانوا 24 هزار تومان ناقابل از کارت کشید و اعتراض کردم که قیمت نان 5 هزار تومان است، چرا برای نان 12 هزار تومان برداشت کردید، ایشان گفتند هر کس گفته 5 هزار تومان، برو از خود ایشان بخر!

خلاصه در راه بازگشت به منزل مرغ کیلوی 103 هزارتومان، نان دانه‌ای 12 هزار تومان، به 4 و 7 اضافه شد و با هم با این اعداد کلنجار می‌رفتم که یک دفعه صدای بوق ماشین‌ها به صدا درآمد و متوجه شدم وسط خیابان هستم، فقط شانس آوردم که کارم به بیمارستان نکشید!

مخلص کلام

تا زمانی‌که مشاور آن باشد، تا وقتی وزیر این باشد، تا زمانی که فردی با رشته تحصیلی امور مالی مدیرکل حوزه وزارتی و همه کاره وزارت باشد وضع همین است و چه انتظاری باید داشته باشیم. به منزل رسیدم و خدا را شکر کردم که تصادف و سکته نکردم و فعلا سالم هستم.

ابراهیمی‌پاک

دیدگاه تان را بنویسید

  • گلیم باشی پاسخ به نظر

    حرف در این دولت ها برای درمانگری است. پول در این جامعه برای گرسنه نماندن است.
    بنابراین پول چاره رفع مشکل است و نه حرف و ز.....

چندرسانه‌ای