برنج، قربانی بیتدبیری و رانت
سفرههای ایرانی در آستانه عید نوروز کوچکتر میشود
در آستانه سال نو، قیمت برنج به عنوان یکی از اصلیترین اقلام مصرفی ایرانیها، روند صعودی نگرانکنندهای را طی میکند.

اخبار سبز کشاورزی؛ قیمت این کالا به حدود ۲۰۰ هزار تومان در هر کیلوگرم رسیده و پیشبینی میشود تا شب عید به ۲۵۰ هزار تومان نیز افزایش یابد. این افزایش قیمت، فشار مضاعفی را بر خانوادههای ایرانی در ایام تعطیلات و مهمانیهای خانوادگی وارد میکند.
این اولین بار نیست که بازار برنج با چنین تلاطمی روبرو میشود. در سالهای اخیر نیز جهشهای قیمتی مشابهی را تجربه کردهایم، از جمله در سال ۱۴۰۰ که قیمت برنج از مرز ۱۰۰ هزار تومان گذشت. بررسی روند افزایش قیمت برنج در این سالها نشان میدهد که بیتدبیری و بیعملی وزارت جهاد کشاورزی، در کنار فساد و رانتخواری، از عوامل اصلی این وضعیت نابسامان است.
در این گزارش، نگاهی به بازار تامین برنج ایرانی و چالشهای موجود در آن خواهیم داشت.
برنج ایرانی و خارجی؛ تعادل، حلقه مفقوده بازار
برنج، یکی از مهمترین محصولات کشاورزی در مناطق مختلف ایران است و نقش پررنگی در سبد غذایی و معیشت مردم دارد. با این حال، تولید داخلی برنج همواره کمتر از میزان مصرف بوده و واردات، امری اجتنابناپذیر است. اما واردات بیرویه و بدون برنامهریزی، میتواند تاثیر منفی بر قیمت برنج داخلی و معیشت کشاورزان داشته باشد.
در سالهای گذشته، ستاد تنظیم بازار با توجه به نیاز بازار، پیشبینی تولید و چالشهای پیشروی کشور، مجوز واردات برنج را صادر میکرد. برای مثال، در سال ۱۴۰۰ به دلیل تنشهای آبی و خشکسالی، تولید برنج کاهش یافت و نیاز به واردات بیشتر بود. در مقابل، سال ۱۴۰۱ یکی از بهترین سالهای تولید برنج در ایران بود و نیازی به واردات زیاد وجود نداشت.
با این حال، عملکرد ستاد تنظیم بازار در این زمینه با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است. در سال ۱۴۰۰، واردات برنج به اندازه کافی انجام نشد و همین امر منجر به افزایش شدید قیمت آن شد. در سال ۱۴۰۱، علیرغم تولید مناسب برنج در داخل، بیش از ۴۰۰ هزار تن بیشتر از حد نیاز، برنج وارد کشور شد که در نهایت با مازاد محصول مواجه شدیم.
این آزمون و خطاها، بار دیگر در سال ۱۴۰۳ به اوج خود رسیده و تنظیم قیمت برنج را به چالش بزرگی برای تولیدکننده، واردکننده و مصرفکننده تبدیل کرده است.
بیکفایتی مدیریتی، عامل اصلی بحران
مدیریت، پدیدهای مبتنی بر دانش، اطلاعات، آمار و ارقام است. در ایران، اما استخدام افراد فاقد شایستگیهای لازم مدیریتی، مشکلات بسیاری را برای مردم ایجاد کرده است.
یکی از نمونههای بارز آن، ماجرای تنظیم قیمت برنج است. بر اساس آمار رسمی سازمان ملی آمار، نقطه تعادلی واردات برنج بین ۱,۲۰۰,۰۰۰ تا ۱,۵۰۰,۰۰۰ تن است که با توجه به میزان تولید داخلی در هر سال، متغیر است.
با این حال، در سال ۱۴۰۱ که بهترین سال تولید برنج در ایران بود، بیش از یک میلیون و هشتصد هزار تن برنج وارد کشور شد که ۴۰۰ هزار تن بیشتر از میزان مطلوب بود.
در سال ۱۴۰۳ نیز، علیرغم پیشبینی نامناسب تولید برنج، معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی با ارائه گزارش اشتباه، مانع از واردات به موقع برنج شد و در نتیجه، شاهد افزایش قیمت آن تا مرز ۲۰۰ هزار تومان هستیم.
رانت، همچنان در جریان است
پس از رسوایی چای دبش، صدور مجوز واردات اقلام، سیستمی شد. به این معنا که سابقه پنج ساله واردکننده در واردات محصول خاص، رتبهبندی و تعیین سقف برای واردکنندگان، به فرمولی برای صدور مجوز تبدیل شد.
این سیستم، در مدت کوتاه، کارایی قابل توجهی داشت و از توزیع رانت جلوگیری میکرد. اما در دولت مسعود پزشکیان، وزیر جهاد کشاورزی تصمیم گرفت تا این فرایند سیستمی را نادیده بگیرد و به صورت شخصی، مجوزهای خاص برای واردات اقلام مصرفی را صادر کند.
به این ترتیب، مسیر بازگشت امضاهای طلایی و توزیع رانت فراهم شده است. بر اساس اطلاعات رسیده، مجوز واردات ۱۰ هزار تنی برنج برای فردی به اسم «کمال خانبابایی» و دو مجوز واردات بیش از ۷۰ هزار تنی روغن و کنجاله برای آقای «مدلل» صادر شده است.
این مجوزها، بدون در نظر گرفتن فرایند سیستمی و عادلانه صدور مجوز واردات، صادر شده و توزیع آشکار رانت و فساد را به دنبال دارد.
ترجیح منفعت شخصی بر خیر عمومی
ریشه تمام این اتفاقات را میتوان در چند نقطه مشخص یافت. نقاط مشترکی که چالش امروز ایران و دلیل اصلی توسعهنیافتگی کشور است. شاید یکی از بزرگترین موارد، ترجیح منفعت شخصی و حزبی بر خیر عمومی باشد.
این ترجیح را میتوان از زمان انتخاب وزیر تا تصمیمات خرد و کلانی که منجر به این اتفاق میشود، مشاهده کرد. در حالی که در بدنه کارشناسی وزارتخانهای چون جهاد، حتما کارشناسان خبرهای حضور دارند که از میزان تولید برنج و نیاز به واردات آگاهند.
اما مشکل زمانی ایجاد میشود که از وزیر تا مدیران میانی بر اساس ترجیحات شخصی انتخاب میشوند و آنها نیز بر اساس ترجیحات شخصی تصمیم میگیرند و زندگی ۸۰ میلیون ایرانی را تحت تاثیر قرار میدهند. داستان برنج امسال و سال ۱۴۰۰ را میتوان به خودرو، فوتبال، مسکن و هر چیز دیگری که در زندگی امروز از دست رفته است، تعمیم داد.