بخش سیودوم: وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر
سیاست پنبه در ایران؛ تاریخچه و تحولات در عصر پهلوی اول
بررسی سیاست پنبه در ایران از دوره جنگ جهانی اول تا پایان عصر پهلوی اول. این مقاله اقدامات دولت در توسعه کشت و صنعت پنبه را در این برهه روایت میکند

بررسی سیاست پنبه در ایران از دوره جنگ جهانی اول تا پایان عصر پهلوی اول. این مقاله به قلم دکتر حسین شیرزاد، تأثیر وقایع جهانی، اقدامات دولت در توسعه کشت و صنعت پنبه، نقش شخصیتهای کلیدی و رشد کارخانجات نساجی را در این برهه حساس تاریخ اقتصادی ایران روایت میکند.
اخبار سبز کشاورزی؛ جنگ جهانی اول تأثیرات چشم گیری بر عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روستاهای مناطق مختلف ایران داشت. با شیوع جنگ در این نواحی، خسارتهای جبرانناپذیری به ساختارهای منابع پایهای اقتصاد روستاها وارد شد. بهعلت استقرار نیروهای متخاصم و تبدیل شهرها به پایگاه نظامی آنها و برخورد میان متفقین و متحدین، بسیاری از ساختارهای تولیدی روستایی از بین رفتند. بی ثباتی سیاسی در این ایام به اوج خود رسید، در بازه زمانی 1289 تا 1297 تعداد 20 صدر اعظم با متوسط کمتر از 5 ماه زمامداری از قدرت کناره گیری نمودند. در سال 1292 با تأثیر ﺑﺎزارهای ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺗﺠﺎری ﺳﺎزی زراﻋﺖ نباتات صنعتی در اﯾﺮان، ﻣﺤﺼﻮل ﭘﻨﺒﻪ صادراتی کشور معادل 1/100/000 ﺧﺮوار ﺑﻪ ارزش 71/000/000 ﭘﻮﻧﺪ ﻧﻘﺮه رسید.
اﻣﺎ در ﺳﺎل ﻫﺎی 1296-1297، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ روﯾﺪادﻫﺎی اﻧﻘﻼب اکتبر روﺳﯿﻪ، این ارقام ﺑﻪ 62000 ﺧﺮوار ﺑﻪ ارزش 41/000/000 ﭘﻮﻧﺪ نقره تنزل نمود. به گزارش شرکت «ﭘﺮﺳﺨﻠﻮﭘﮏ»، ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﭘﻨﺒﻪی ﺷﻮروی، ﺻﺎدرات ﭘﻨﺒﻪ اﯾﺮان ﭘﯿﺶ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ اول تقریبا 1/635/000 ﭘﻮد معادل (8/992/500 ﻣﻦ) ﺑﻮد ﮐﻪ 4/95 درﺻﺪ آن فقط ﺑﻪ روﺳﯿﻪ و 6/4 درﺻﺪ آن ﺑﻪ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﺻﺎدر ﻣﯽﺷﺪ. ﺑﻪ ﺑﺮآوردی نزدیک ﺗﺮ، ﺑﺮداﺷﺖ (ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺻﺎدرات) ﭘﻨﺒﻪ اﯾﺮان در ﺳﺎل ﻫﺎی 1292 حدود 30716 تن ﺑﻮد.
با سقوط حاکمیت تزاری و جرقه های آﻏﺎزین اﻧﻘﻼب روﺳﯿﻪ ﺗﺎ ﺳﺎل 1301 زراﻋﺖ ﭘﻨﺒﻪ و ﭘﻨﺒﻪﮐﺎری در شمال و ﺷﻤﺎل ﺷﺮﻗﯽ اﯾﺮان و ﺗﺠﺎرت ﭘﻨﺒﻪ ﺑﺎ روﺳﯿﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ رﺳﯿﺪ. بسیاری از ایالات از کشت پنبه سرباز زدند ﺑﻪ ﺧﺼﻮص در اﯾﺎﻻت اﺳﺘﺮ آﺑﺎد ﮐﻪ زراﻋﺖ ﭘﻨﺒﻪ جای خود را در الگوی کشت ﺑﻪ زراﻋﺖ رقیب ﮔﻨﺪم داد. با گسترش کشاورزی در اروپای بعد از جنگ بین الملل اول و کاهش تقاضا برای واردات محصولات خام کشاورزی در این کشورها، از سال 1925 به بعد قیمت محصولات کشاورزی در بازارهای جهانی سقوط کرد. تولید کشاورزی کشورهای اروپایی در نتیجه به کارگیری اصول علمی و رکود بهبود یافته بود و به دلیل عرضه زیاد به بازار، قیمت محصولات کشاورزی کاهش یافت. در فاصله سالهای 1929-1924 قیمت پنبه 40 درصد کاهش یافت.
برخی از کشورها نیز تعرفه گمرکی واردات محصولات کشاورزی را افزایش دادند. این وضعیت برای کشورهایی مانند ایران که اقتصادشان وابسته به کشاورزی بود، آثار زیان باری داشت. کاهش تقاضا و کاهش قیمت محصولات کشاورزی موجب پایین آمدن ارزش صادرات و در نتیجه کاهش عواید ارزی کشور شد.
در میان مورخان اقتصادیِ ایران معاصر بر سر تلقی آغاز جنگ جهانی اول به عنوان عامل تاخیر در روند گسترش اولیه سرمایهداری در ایران اجماع وجود دارد این جنگ بدلیل آفریدن هرج و مرج و آشفتگی اقتصادی- اجتماعی در فرایند توسعهی اقتصادی و مطالبات مشروطیت ایران انقطاع پدید آورد. بسیاری از اصلاحات در فراگرد تولید کشاورزی متوقف شد، زیر ساخت های آبی-خاکی تولید کشاورزی مستهلک شده و نیروی کار تولید از بخش های اقتصادی رانده شده یا توان خود را از دست دادند.
زنجیره ارزش پنبه در سال های جنگ جهانی اول
با وقوع جنگ جهانی اول، به دلیل موقعیت سرزمینی کشور علیرغم بی طرفی اعلام شده توسط دولت ، کشور ایران نتوانست از مخاصمه دولت های بزرگ دور بماند و در سال 1293 کشور عرصه جنگ میان دولت عثمانی و نیروهای متحد انگلستان وروسیه تزاری گردید. دامنه این نبردها عمدتا مناطق غربی کشور و میان دولت عثمانی و نیروهای متخاصم آن بود. سایر نقاط کشور عملا عرصه تسلط نیروهای انگلیسی بود. در سال های 1295 و 1296 نا آرامی سراسر ایران را فراگرفت زیرا صرفا نیروهای بیگانه در معرض جنگ نبودند.
برخی از نیروهای داخلی نیز در عملیات جنگی شرکت داشتند و از آنان برای حمله به خطوط ارتباطی و ساختن استحکامات استفاده می گردید. به طور کلی قیمت جهانی پنبه در سال های جنگ اول به علت رکود اقتصادی دامنگیر، کاهش نیاز صنایع بافنـدگی کشورهای صنعتی به پنبه به تدریج پایین آمد و تا زمستان 1300 به پایین ترین حد خود رسید. شاید بتوان گفت که جنگ جهانی اول، در تولید پنبه تقریباً وقفة کامل ایجاد کرد، اما یکی دیگر از علل کاهش تولید پنبـه ایـران بعـد از جنـگ، کـاهش تقاضـای روسـیه بـود. به طوری که درنتیجه ناامنی ها و انقلاب های داخلی این کشور، صادرات ایران بـه روسـیه در 1299 و 1300 به حدود 5 خروار یعنی پایین ترین حد خود رسید. یکی دیگر از علل پایین آمدن ارزش پنبه صادراتی ایران، این بود که به رغم کـاهش تقاضـای کشورهای صنعتی، تولید جهانی این محصول افزایش یافت. همچنین، افزایش تولیـد نـخ مصنوعی به عنوان یک کالای جایگزین احتمالا در کاهش قیمت جهانی پنبـه مـؤثر بـود. مثلا تولید الیاف نخ مصنوعی آمریکا از 710 تن در 1292 به 116 هزار تن در 1314 و تولیـد انگلسـتان در همین مدت از 5 هزار تن به حدود 50 هزار تن و تولید جهانی آن از 14 هزار تن به 462 هزار تن افزایش یافـت. گذشـته از ایـن، بیشـتر پنبـه ایران به روسیه صادر می شد و این کشور تقریباً انحصـار خریـد پنبه ایـران را در دسـت داشت، اما در سال های بعد از جنگ، تولید پنبه این کشور بـه خصـوص در قسـمت هـای فرغانه و ماوراءالنهر تقریباً دو برابر شد. اراضی تحت کشت پنبه روسیه در این منطقه که قبل از جنگ اول جهانی حدود 635/000 جریـب بـود، در 1308 بـه 1/036/000 جریـب رسید و میزان تولید آن از حدود 195 هزارتن در هنگام جنگ، به حدود 322هزار تن در 1308 و بیش از 585 هزار تن در 1315 افزایش یافت. در آمریکا نیز علی رغم کاهش سـطح زیر کشـت پنبه این کشور از 16/3 میلیون هکتار بـه 12/1 میلیـون هکتـار در سـال هـای پـس از بحـران اقتصادی، به علت مراقبت بیشتر، سطح تولید همچنان افزایش یافت و این امر در کاهش قیمت جهانی پنبه تأثیر داشت.
روند احیای کشت پنبه پس از جنگ و نقش پیشگامان در سیاست پنبه ایران
بعد از پایـان جنگ و بهبود وضعیت اقتصادی جهان، تولید و صادرات پنبه ایران نیز به تـدریج افـزایش یافت. از ابتدای دهة 1300 تولید کشور دوباره به سطوح پیش از جنگ و به حدود بیست هزار تن در سال رسید. پس از جنگ اول جهـانی فعالیـت مؤسسـات بازرگـانی روسـیه بـرای تجارت و افزایش تولید پنبه ایران بالا گرفت. در سال 1305 تولید پنبه به بیش از 30 هزار تن رسید.
اولین بار "میرزا علی اکبرخان حکیمی" رقم فیلستانی کشت پنبه را به طور رسمی در روستای خود (فیلستان) ورامین آغاز کرد و پنبه خوب ایران را در این ناحیه پرورش داد. حکیمی (متولد حدود ۱۲۶۲ خورشیدی در تبریز) دانش آموخته دارالفنون ، نخستین وزیر کشاورزی ایران و از طرفداران جمع آوری و اصلاح و گزینش ارقام پنبه بومی ایران بود. او در شهریور ۱۳۲۰ و با اشغال ایران در زمانی که محمدعلی فروغی نخست وزیر شد، با اصلاح ساختاری اداره کل کشاورزی آن را به وزارتخانه تغییر نام داد. فروغی تنها پنج روز پس از کنارهگیری رضاشاه، حکیمی را به عنوان نخستین وزیر کشاورزی ایران به مجلس شورای ملی معرفی کرد.
او تا هنگامی که فروغی در اسفند آن سال کابینه خود را برای آخرین بار تمدید کرد، این سمت را عهدهدار بود. نقش حکیمی در جمع آوری ارقام سنتی، به گزینی و ازدیاد تولید پنبه کشور و تسهیل در تجارت آن بی بدیل است. با نزدیک شدن آلمان به سیاسیون کشور، در سال 1304 مهندسین کشاورزی آلمانی بیش از 2 هکتار از از اراضی کشاورزی جویبار را برای احداث مزارع نمونه پنبه اجاره نمودند تا سنگ بنای کارخانه های پنبه پاک کنی، تصفیه پنبه و پارچه بافی نوین در مازندران نهاده شود. آلمانی ها این تجربه را بفاصله کمتر از دو سال بعد در اصفهان نیز بکار بستند. آلمان ها رضا شاه را تشویق به کشت فراگیر پنبه نمودند چنانکه رضا شاه در در بخشی از سفرنامهاش به مازندران در مهر 1305 ؛ اشاره به سیاستهایی درباب اصلاح زراعت و گسترش اراضی تحت کشت پنبه دارد.
او مینویسد:" تمام اراضی و مزارع اطراف و جوانب «علیآباد» پوشیده شدهاند از محصول پنبه، و برای تأمین تجارت این نقطه، فوراً باید یک کارخانه بزرگ نخریسی در اینجا دایر نمود، که رعایای اینجا منتظر خرید این و آن نشده، بلافاصله بتوانند مقدمات زحمت و زراعت خود را به یک نتیجه قابل انتظاری تبدیل نمایند، و راه ثروت و تمول را بروی خود بگشایند….اراضی "خوزستان" در جنوب ایران، و "صحرای ترکمان" در شمال، از لحاظ زراعت و فلاحت پنبه قابل وصف نیست. حقیقتاً سعادتمند است آن مملکتی، که در شمال و جنوب خود دارای این قسم اراضی باشد. نباتاتی که در این صحرا میروید، مثال پنبه، اصلاً قابل شباهت به پنبة سایر نقاط ایران نیست، و گاهی ارتفاع و نمو آن تعجب آور میگردد. کاملا مورد خواهد داشت که "خوزستان" و این صحرا را، به "مصر" ثانی و ثالث موسوم نمائیم. این دو نقطه از آن نقاطی است که باید مورد توجه کامل قرار دهم، زیرا محصول این دو نقطه، نه تنها احتیاجات اهالی ایران را، از حیث آذوقه و مواد اولیه به حد اعلی رفع خواهد کرد، بلکه اضافات آن، در ضمن صادرات یک مبلغی را تشکیل خواهد داد که ممکن است اسم آن را سرمایة مملکتی گذارد".
نقشه توزیع ملی زراعت پنبه و اهمیت اقتصادی آن
در اوایل حکومت پهلوی مهمترین مناطق تولیـد پنبـه ایـران ایالـت هـای مازنـدران، اســترآباد، خراســان، اصــفهان، تهــران و آذربایجــان بــود. در ســایر منــاطق ماننــد همدان،کرمانشاه، قزوین، اراک و سمنان نیز تولید می شد اما بیشتر تولید پنبه به مصـرف محلی میرسید. به تدریج در نواحی جنوبی ایران نیز کشت این محصول مورد توجه قرار گرفت. پنبه یکی از منابع مهم درآمد حکومت طی سالهای 1304 تا 1307 به شمار می آید بگونه ای که پیش از بحران اقتصادی1929 میلادی یعنی حوالی سال 1307 از مجموع 208126246 ریال درآمد حاصل از صدور هشت محصول بزرگ صادراتی کشاورزی کشور، رقمی معادل 52680120 ریال فقط از صادرات پنبه به دست می آمد.
بر اساس آمارها، پنبه پس از تریاک دومین رقم بزرگ صادراتی محصول کشاورزی تا سال1308 و پیش از سرایت کامل پیامدهای بحران اقتصادی به کشور بود اما بحران مالی جهانی کاهش قابل توجهی در صادرات پنبه و کسب درآمد ناشی از آن ایجاد کرد. چنانکه صادرات پنبه در دومین سال سرایت بحران به ایران در سال 1309 به میزان 31252825 تن کاهش یافت. اما علیرغم چنین کاهشی حکومت به ادامه سیاست توسعه کمی و کیفی کشت پنبه با هدف تأمین پنبه مورد نیاز صنایع نساجی در داخل مصمم بود، به گونه ای که کارخانه نختابی و پارچه بافی متعددی از سال 1306 تاسیس و بفاصله کمی در افتتاح گردید. این کارخانه ها روز به روز گسترش مییافت و برای کامل کردن این کارخانه ماشینهای پشم ریسی و نخ بافی ساخت آلمان با کشتی از راه خلیج فارس به اهواز و سپس به قزوین ترابری شده بود.
تلاش های دولت در اصلاح بذور پنبه و ترویج آن در مناطق مستعد کشور
دولت به منظور اصلاح بذر پنبه و چغندر درسال 1312 اقدام به تاسیس شرکت اصلاح بذر در ورامین نمود این شرکت در این زمینه دو اقدام اساسی نمود:
الف –اصلاح بذر پنبه فیلستانی و تهیه بذر مزبور در نقاطی که آب و هوای آن مستعد و قابل کشت برای این محصول بود. ب- تهیه تخم چغندر قند در مملکت به وسیله بذرهای الیتی که از خارج خریداری نمود. همچنین انتقال تجربیات و شروع به عملیات اصلاح بذر پس از به دست آوردن تجربیات لازم راجع به تولید بذر؛ در واقع با این اقدام صرفه جویی ارزی زیادی صورت گرفت زیرا مخارج حمل بذر ازخارج بسیار زیادتر از ایجاد این شرکت می شد. در اواخر سال 1315 در ورامین بعنوان یکی از مناطق مهم پنبه خیز کشور بنگاه اصلاح نباتات تاسیس و نسبت به تهیه بذر الیت پنبه و همچنین انواع گندم اقدام نمود.
اولین مزرعه تحقیقات کشاورزی بوسعت بیش از 65 هکتار با هدایت مدرسه فلاحتی کرج و تحت ریاست اداره مالیه تهران در سال 1305 احداث شد که بفاصله یک سال بعد ضمیمه اداره خالصه گردید. این مزرعه دارای ادوات ماشینی، دنباله بندها، دروگر و دستگاه گندم پاک کنی بود.
مطابق برنامه تنظیم شده قبل از آغاز سال زراعی حدود 60 هکتار از اراضی منقسم به اراضی مخصوص کشت گندم، توتون و پنبه تسطیح و شخم زده می شد. به نوشته میلسپو، در اراضی این کشت زار، بیش از 14 نوع گندم که از نقاط مختلف کشور جمع آوری شده بود، 15 نوع پنبه و 6 گونه توتون [1]کشت می گردید. هدف از کار اصلاحی بر روی گیاه گندم، آزمون های افزایش تولید در واحد سطح و مقاومت در برابر آفات و بیماری های گیاهی بویژه زنگ گندم بود.
ورود بذور پربازده خارجی و تأثیر آن بر سیاست پنبه در ایران
از سال 1305 کاشـت انـواع بـذرهای آمریکایی و مصری مورد توجه ملاکین بزرگ و زارعین قرارگرفته و از آن نتایج خوبی به دست آمد. بعدها ایـن نـوع بذرها به طور فزاینده ای در تمام مزارع کشور مورد استفاده قرار گرفت. تولید پنبه واریته آمریکایی به خصوص در مازندران و سبزوار گسترش یافت. چنانکه تا اواخر دهه 1300 حدود 55 تا 65 درصد محصول پنبه ایران از نوع پنبه بـومی ، و فقـط 35 درصد آن از انواع آمریکایی و فیلستانی بود اما با اقدامات ترویجی کـه صـورت گرفـت از اواسط دهه 1310 ،55 تا 60 درصد پنبه کشور از پنبـه نـوع آمریکـایی و 40 تـا 45 درصد آن از نوع پنبه بومی گشت می گردید. با اقبال زارعین به بذور جدید پنبه، دولت، اقداماتی برای توسعه و خرید انواع نمونه های جدید و مرغوب پنبه انجام داد. به تدریج بـا رواج کشـت نـوع پنبه آمریکایی، در سال 1314 حدود 70 درصد پنبه ایران از نوع بذر آمریکایی به دست می آمد و در بعضی مناطق نیز زراعت پنبه مصری آغاز شد. درنتیجه بهبود به نسـبت چشـمگیری در تولید پنبه به وجود آمد.
علاوه براین، باتوجه به اهمیت پنبه در اقتصاد ایـران بـه ویـژه در دوره پهلوی اول، برنامه های اقتصادی دولت در واکنش به محرک های بیرونی نظام اقتصاد جهانی، از طریق تأسیس شرکت های سهامی پنبه و توسعه صنایع نساجی پنبه ای، نمـود آشکارتری پیدا کرد.در این میان یکی از اقدام ها برای بهبود کمی و کیفی کشت و تولید پنبه خریداری تخم های پنبه مرغوب اروپایی بود. اداره مالیه تهران در فروردین سال 1309 درصدد خرید تخم پنبه امریکائی برآمد. همین اداره در فروردین 1310 نیز به برای کشت پنبه مرغوب در خالصجات ورامین و خوار نود خروار تخم پنبه فیلستانی از شرکت پنبه روس و ایران خریداری کرد.
در سال 1310 وزارت اقتصاد ملی که یک بخش از آن اداره صنایع و معادن بود تاسیس شد. در این سال دویست و سی کارخانه صنعتی در ایران وجود داشت که سی و چهارتای آنها کارخانه پنبه پاککنی بود، همچنین در آبان سال 1312 رضاشاه به منظور تأمین نخ مورد نیاز کارخانه های داخلی از پنبه های مرغوب تولید شده در کشور اداره کل صناعت را مأمور خرید تخم پنبه آمریکائی و تقسیم آن در میان زارعان کرد. طرفه اینکه اتخاذ سیاست پیش خرید پنبه از سوی شرکت های دولتی، رونق به سزایی در بازار پنبه بوجود آورد این سیاست در سال 1314 به اوج خود رسید.
مکانیسم کشت قراردادی پنبه و حمایتهای دولتی
علی اکبر داور به علی وکیلی ـ رییس شرکتهای مرکزی کشورـ گفته بود: «من هم کاملا به این موضوع اعتقاد دارم، اما گرفتاری اینجا است چون تاکنون در ایران کاری انجام نشده مردم آشنا به کارهای اساسی نیستند و تشکیلاتی در امور قراردادی وجود ندارد. یکی از وظایف دولت یاد دادن به مردم است. فکر و قصد من این است که دولت شروع کند و عملا فوائد و چگونگی کارها را به مردم نشان بدهد و بعدا به تدریج هر رشتهای را به خود مردم واگذار نماید. در تشکیل شرکت پنبه و پشم و پوست نیز نیت من این بود که کار را به مردم واگذار نمایم. برای پشم و پوست بره ایران بازار بسیار خوبی موجود است لیکن طرقی که برای این کار در ایران معمول است به اندازه ای غیر علمی و مستلزم اسراف و ضرر است که قانونی در ۳۰ جوزای (خرداد) ۱۳۰۱ برای جلوگیری از کشتار بره و کاهش دامهای پرورشی، و منع صدور پوست بره وضع گردید. درتحت هدایت متخصصین و بوسیله ورود نژادهای خوب و کنترل کامل می توان از این دو رشته استفاده های بزرگ نمود بدون اینکه به احشام و أغنام مملکت زیانی وارد آید. به همین جهت هم سهام آن را در اختیار مردم گذاشتم و اصل بهای سهام را با صدی دوازده سود سالانه توسط بانک کشاورزی در مقابل خریداران تضمین کردم. میخواستم این رشتهها را خود مردم به دست گیرند و تعهدات خارجی دولت را انجام دهند".کشت قراردادی پنبه با کمک های مالی و مساعدت های فنی مطلوبی از طرف دولت همراه بود چنانکه پنبه کاران ضمن دریافت بذر اصلاح شده بر اساس قراردادی که با شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست داشتند در سه قسط کمک های مالی دریافت می نمودند.
قسط اول برای شخم اراضی و آماده سازی زمین برای کشت بذر(پس از کاشت مامورین مساح مکان کشت را بررسی و پس از اطمینان از مقدار و نحوه کشت اجازه پرداخت صادر می نمودند)، قسط دوم در مرحله داشت(وجین، آبیاری، دفع آفات) قسط سوم، جهت جمع آوری محصول و حمل تا درب کارخانه با نظارت مامورین فنی شرکت پنبه کمک های مالی صورت می گرفت. با ورود محصول پنبه به کارخانه پنبه پاک کنی، با توجه به تار آن رقم بندی و رتبه بندی و قیمت گذاری می شد. این امر نوعی انگیزش درونی برای زارعینی بود که سعی داشتند تا با کمک به توصیه های آموزشی و عملیات صحیح داشت و برداشت به کیفیت بالاتری از محصول دست یابند. پرداخت منظم اقساط نوعی کمک های مالی نظارت شده تلقی می شد و دولت متعهد بودکه مبارزه با آفات پنبه را با کمک کشاورزان انجام دهد.
سیاست تشویق به تأسیس کارخانجات نساجی داخلی
در دوره پهلوی اول برای حمایت از صنایع نساجی داخلی در 1302 قانون استفاده از لباس های وطنی تصویب شد که برطبق آن کلیه کارمندان دولت و افراد نظامی و پلیس مجبور بودند از پارچه های وطنی استفاده کنند. برای افرادی که از پارچه های خارجی استفاده می کردند، جریمه نقدی درنظر گرفته شد. همچنین در شهریور 1303 از کلیه وزارتخانه ها و ادارات ولایات خواسته شد تا درباره نتیجه اقدامات خود در اجرای قانون استفاده از البسه وطنی گزارش دهند. در 1303 ورود ماشین های صنعتی و فلاحتی تا 10سال از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف شد. در 1311 نیز واردات ماشین های فلاحتی و صنعتی از پرداخت مالیات راه و حق انبارداری معاف شد و بر اساس سیاست جدید توسعه صنعتی ایران، توسعه کشت پنبه به منظور جایگزینی کالاهای وارداتی از ژاپن، روسیه و انگلستان، مورد توجه قرار گرفت.
در سالهای اوایل حکومت پهلوی واردات کالاهای پنبه ای و نخ پنبه در رأس واردات ایران قرار داشت. در 1305- 1304به طور متوسط، سالانه 200 میلیون ریال کالاهای پنبه ایی وارد ایران میشد درحالی که صادرات پنبه ایران تنها کمتر از نصف این مبلغ را پوشش میداد. این رقم اگرچه در سال های بعد نسبت به کل صادرات کشور کاهش یافته و به حدود 25% رسید، اما ازلحاظ حجم و ارزش میزان واردات منسوجات نسبت به قبل بسیار افزایش یافت. برای نمونه، به موجب قرارداد بازرگانی ایران و روسیه در 1309 ،ایران معادل52 میلیون ریال پنبه به روسیه صادر و در عوض مبلغ 200 میلیون ریال منسوجات از این کشور وارد کرد. در فاصله سالهای 1285 تا 1308 منسوجات به طور متوسط بین 35 تا 40 درصد کل واردات ایران را تشکیل میداد. برای نمونه از حدود 381 میلیون قران واردات ایران در سال 1288 تقریباً 148 میلیون قران (39 درصد) واردات انواع پارچه و نخ بود و حدود 145 میلیون آن را تنها پارچه های پنبه ای خالص یا مخلوط تشکیل میداد. به همین ترتیب از حدود 419 میلیون قران واردات سال 1289 تقریباً 180 میلیون حدود 43 درصد را پارچه تشکیل میداد. اما بار دیگر در نتیجه اخـتلاف تجـاری ایـران و روسـیه میـزان صـادرات پنبه در 1307 بـه 505/20 تن به ارزش 8/39 میلیون قـران کـاهش یافـت کـه از لحـاظ وزن هنـوز حـدود دوسوم صادرات سال 1291 بود. درحالیکه ازلحاظ ارزش این مقدار بـه مراتـب پـایین تـر بود. در 1291 قیمت یک خروار پنبه صادراتی ایران 940 قران بود اما این رقـم در 1308 به خرواری 795 قران به فروش می رسید.
این درحالی بود که پنبه صادراتی ایران ازلحاظ کیفیت به نسبت بهتر شده بود. درنتیجه رضـاشاه که از این وضع تأسف آور به خوبی آگاه بود، برای تأسیس کارخانجات نساجی اقدامات جدی به عمل آورد. در نهایت، تا اواخر سال 1319 و به کمک حمایت های دولتی و با افزایش سطح زیر کشت و میزان برداشت محصول در هکتار و ارتقای کیفیت تار پنبه های برداشت شده، در سال ۱۳۱۳ در سراسر کشور ۶۵۸۱۹ هکتار پنبه کشت شده بود ولی در سال ۱۳۱۶ به ۲۲۸۲۶۸ هکتار افزایش یافت و تعداد 9 کارخانه دیگر پشم ریسی در یزد، اصفهان، مشهد وکرمانشاه با ظرفیت بیش از 25000 دوک افتتاح شدند که که 2750 نفر در آنها اشتغال داشتند. با رونق این حرفه در اصفهان، تعداد کارخانه های پشم ریسی طی سه سال افزایش یافت و به 4 کارخانه رسید. در مجوع ظرفیت تولید این کارخانجات به 100 تن نخ، 150000 پتو، و بیش از 2 میلیون متر پارچه می رسید.
رونق کارخانجات پنبه پاک کنی و نساجی پشمی در دوره پهلوی اول
اولین کارخانه در زمینه نساجی پشمی با حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال 1304 تاسیس گردید. متعاقب آن شهرهای یزد، کرمان، کاشان و استان های خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود 4 کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه، پشم، ابریشم و کنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید قابل توجهی را داشتند. ۲۷ مهرماه سال ۱۳۰۸ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻳﺴﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﺖ ﺣﺎﺝ ﺭﺣﻴﻢ ﺁﻗﺎﻱ ﻗﺰﻭﻳﻨﻲ ﺩﺭ ﻗﺰﻭﻳﻦ افتتاح شد. ﺻﺎﺣﺐ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺳﺎﮐﻦ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻭﺍﺣﺪﻫﺎی ﺻﻨﻌﺘﯽ ﮐﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. او از ﺳﺎﻝ ۱۳۰۶ ﺷﻤﺴﯽ، ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ تاسیس ﯾﮏ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺑﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻗﺰﻭﯾﻦ ﮐﺮﺩ.
ﻣﺤﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﻬﺮ، ﺑﯿﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎی ﻋﺪﻝ، ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ بزرگترﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﺗﻮﻟﯿﺪی ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺰﻭﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار ﺭﯾﺎﻝ ﺑﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ماشینآلاﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯی ﺷﺪ ۵۲۰ ﻧﻔﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ.ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺒﺎﻧﻪﺭﻭﺯ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﻧﺦ ﭘﺸﻤﯽ تولید ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺑﺎﻓﯽ ﺁﻥ ﻧﯿﺰ، ۳۵۰ ﻧﻔﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﺎﻧﻪ ۳۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺘﺮ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﭘﺸﻤﯽ ﻭ ﮐﺮﮐﯽ ﻣﯽﺑﺎﻓﺘﻨﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﺻﻨﻌﺘﯽ، ﺑﺨﺶﻫﺎی ﺗﺮﺍﺷﮑﺎﺭی، ﺁﻫﻨﮕﺮی، ﻧﺠﺎﺭی ﻭ ﺗﻌﻤﯿﺮﺍﺕ ماشینآلاﺕ ﻧﯿﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻮﻭلیت ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭی ﻭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎی ﺩﺍﺧﻠﯽ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ[2]. کارخانه پشمریسی جورابچی برادران در سال ۱۳۰۵ در شهر تبریز تاسیس شده و ریسمانهای تابیده شده از پشمهای کاکو و خوی و خراسان برای بافت فرش و پارچه از نمره ۵ تا ۱۶ در آن تهیه میشد.
تمامی ماشینآلات کارخانه موتوری و موتور آن با قوه ۶۵ اسب بود و عده کارگران آن در روز ۲۱نفر و میزان محصول این کارخانه با ۸ساعت کار روزانه ۶۰کیلو ریسمان برای پارچهبافی بود و اگر برای فرش بود، ۹۰کیلو. به علاوه کارخانه، پشم حلاجی شده را برای نمدمالها تهیه میکرد. این کارخانه در سال ۱۳۱۲ کلا سوخت و صاحب آن سال بعد، آن را بازسازی کرد و بهکار انداخت. سرمایه اولیه کارخانه ۶۰۰هزار ریال و صاحب آن حاجی رضا جورابچی بود. کارخانه کورواغلی در سال 1312 به مالکیت «هاکوپ کورواغلی» از مهاجران ارمنی ترکیه و کارخانه پارچه بافی آذربایجان در سال 1316 شمسی با سرمایه 9 میلیون ریال توسط شرکت سهامی آذربایجان (خسروشاهی و شالچی لر)، همچنین کارخانه های قالیبافی «اعتماد» و «سلامت» از کارخانجات مطرح قزوین در آن دوره میباشند. از مجموع تعداد 101 کارخانه پنبه پاک کنی که تا سال 1316 افتتاح شد 52 کارخانه متعلق به شخصیت های حقیقی و بقیه تحت مالکیت شرکت های سهامی مختلف بود. بیشتر موسسان این شرکتها اعضای اتاق های تجارت در ایالات بودند. سرمایه گذاری در شرکت های خدماتی و بازرگانی و لجستیک پنبه کشور حیرت آور بود.
ایجاد شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست؛ نهادی کلیدی در سیاست پنبه ایران
شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست با سرمایه اولیه ثبتی 40 میلیون ریال، اولین شرکتی بودکه بلافاصله بعد از شرکت سهامی مرکزی؛ با حقوق سهامداری 35 درصدی بانک کشاورزی، شرکت سهامی مرکزی، برخی شرکتهای سنتی عدل بندی پنبه و تعدادی تجار صاحب نام تاسیس شد. این شرکت به منظور توسعه زراعت پنبه و ازدیاد میزان پشم و پوست، پاک کردن، عدل بندی و پیدا کردن بازارهای فروش در داخل و خارج برای این محصولات شکل گرفت.
شعبات مختلف این شرکت در نقاط پنبه خیز کشور تاسیس شد و به منظور تشویق زارعین شعب مختلف، قراردادهای را با آنها به منظور دریافت مساعده بست. در این شرکت به منطور اصلاح بذر پنبه از خارج بذرهای عالی وارد وکشت پنبه های نوع عالی را ترویج می داد و برای پاک کردن و عدل بندی عالی این محصول در همان سال های اولیه تاسیس، سی کارخانه از کمپانی " مورا" آمریکایی خریداری و در محل های پنبه خیز نصب گردید پس از تشکیل این شرکت کمیسون هایی با حضور حکام، پیشکاران، مامورین مالیه و نمایندگان اداره فلاحت برای مطالعه وضعیت زراعت پنبه و طرز عمل و واگذاری مساعده ها در شرکت تشکیل می شد و تصمیمات آن کمیسیون توسط مامورین شرکت سهامی با مشارکت مامورین اداره کل فلاحت و مامورین وزارت مالیه و داخله به موقع اجرا گذارده می شد. وظایف کمیسیون فوق الذکر عبارت بود از تعیین نقاط پنبه خیز هر ناحیه، تعداد روستاهای مربوط به آن منطقه و تعیین عده و اسامی مالکین کل و جزآن نواحی با تعین تعداد زارعین مربوطه در کنار تعیین میزان زراعت پنبه در روستاها مزبور در هر سال به هکتار؛ همچنین تحقیقات و تعیین استعداد هر قریه به منظور زراعت پنبه اضافی برای سال بعد، تحقیق در اطراف اعتبارات مالکین و زارعین به منظور اعطا مساعده و تعیین میزان زراعتی که متعهد از هر حیث استعداد انجام آن را خواهد داشت و تعیین مقدار بذری که برای هر قریه مورد احتیاج می باشد و تعیین نوع آن(بومی، آمریکایی، فیلستانی) تصمیماتی که از طرف شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست به منظور مساعدت به مالکین و زارعین برای پیشرفت سریع زراعت پنبه اتخاذ شده است به دو طریق صورت می گرفت: طریقه اول- پرداخت مساعده نقدی طبق قرارداد چاپی برای زراعت پنبه های نوع آمریکایی و فیلستانی در هر هکتار؛ طریقه دوم – مالکین عمده ممکن بود بر طبق قرارداد هایی که تنظیم و منتشر می شد محصول خود را قبلا به شرکت سهامی پنبه وپشم و پوست یا شعبات آن به میزان قیمت های قطعی شرکت فروخته و بیست تا سی درصد قیمت مزبور را برای پیشرفت امور زراعتی خود و رعایا روستای خود قبلا دریافت نمایند.
شرکت شعبههای زیادی در نقاط دور دست مانند ماکو، یوله کردی، جلفا، مهاباد، سقز، اهواز، گرگان تربت حیدریه، قوچان، نیمهور، سبزوار، کاشان، یزد، دزفول و بهبهان؛ بهعبارت دیگر در کلیه نقاط تولید پنبه و پشم و پوست در ۱۴۳ محل در سراسر کشور دایر کرده بود. در سال ۱۳۱۴ پنبه به انحصار دولت درآمد و شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست تأسیس شد و تا سال ۱۳۲۰ شمسی سطح کشت و تعداد کارخانجات پنبه پاککنی بهسرعت رو به افزایش نهاد و شرکت با پرداخت وام و دادن بذر به کشاورزان موجب سرعت پیشرفت کشت پنبه شد. حتی شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست در مـرداد 1315 نیز با خرید ماشین آلات از آلمان، یک کارخانه پنبه پاک کنی در تهران نیز تأسـیس کـرد
با شروع جنگ جهانی دوم، دامنه فعالیت شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست کاهش یافت و تقریباً به حالت رکورد درآمد و پنبه مورد نیاز کشور طی سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۵ از خارج وارد شد. در سال ۱۳۲۴ انحصاری بودن این گیاه، لغو و شرکت سهامی توسعه و اصلاح کشت پنبه جانشین شرکت پنبه و پشم و پوست شد و از آن به بعد به تدریج نسبت به توسعه کشت این گیاه توجه شایانی به عمل آمد.
از سویی، شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست به عنوان صادرکننده انحصاری پنبه موظف شدند تا برای کسب درآمدهای ارزی بیشتر کالاهای باکیفیت صادر کنند. این اقدام قانونی در کوتاه مدت سبب بهبود صادرات و تنظیم درآمدهای دولت و تغییر روند بازرگانی سنتی میگردد. چنانکه رفته رفته شرکتهای بازرگانی و سهامی جایگزین بازرگانی سنتی شده و در الگوی کشاورزی نیز تغییرات محسوسی پدید می آید و صادرات کشور نیز از جایگاه مناسبی برخوردار میگردد. از این روی، مکلف شدن دولت در کنترل کیفیت کالاها قطعاً نقطه شروعی است.
خرید لـوازم یـدکی دسـتگاه های پنبـه پـاک کنـی در خـرداد 1320 دچار مشکل شدند شمار کارخانه های پنبه پاک کنی در آمار "اسکوفیلد انگلیسی"، پس از بازید از کارخانه های ایران در سال 1315هیجده واحـد و در آمـار روزنامـه اطلاعـات، بیست و یک واحد بود. از سـوی دیگـر، "ویلـم فلـور" شـمار احـداث کارخانه های پنبه پاک کنی را تا سال 1319حدود هفتاد و شش واحد در سمنان، ورامین، خرم آباد، کرمانشاه، گیلان غرب، شوشتر، بابل ، بابلسر، کیاکلا، بهشهر، گنبد و گرمسار برآورد کرده است[3] و بنابر آمار "ابراهیم رازقی"، شمار آنها تا سـال 1318 بـه هفتـاد و هفـت کارخانه میرسید. علی زاهدی، تعداد کارخانه های ریسندگی و بافندگی پنبه را 25 کارخانه شمارش کرده که فقط دو کارخانه در مالکیت کامل دولت فعالیت میکرد. مصرف کل پنبه این کارخانه ها در سال 1319 به حدود 16 هزار تن و در سال 1320 به میزان 26 هزارتن گزارش شده است. محصول پنبه ایران در سال 1320 نزدیک به 30 هزارتن بوده البته در سال 1319 حدود 35 هزارتن محصول پنبه برداشت شده است.
نقش برجسته علی اکبر داور در توسعه سیاست پنبه در ایران
در خاطرات وکیلی در کتاب «شرکت مرکزی» درباب توسعه و اصلاح کشت پنبه آمده:
"در زمان حضور عدل، کفیل اداره کل فلاحت، در قراردادهای پنبه پس از کسر ۱۰درصد تحویل ۲۲۵۰۰ تن پنبه در سال تعهد قطعی شده بود، ولی در عرض چند هفته معلوم شد که بعد از وضع مصرف داخلی، این مقدار پنبه در کشور وجود ندارد.داور که مقید به امضای خود و وزارت دارایی بود بینهایت ناراحت بود و دائما میگفت وکیلی چه باید کرد؟ چند روز پشت سر هم به شرکت مرکزی آمده عدهای را از جمله بیات رییس کل فلاحت و عدل و گلشائیان و چند نفر دیگر جمع نموده مذاکره و شور مینمود.یک شب تا ساعت دو بعد از نصف شب صحبت و مذاکره کردند، آخرالامر گفتند باید به مالکین و زارعین پنبه مساعده داد و کمک و تشویق نمود تا بیشتر بکارند.یک مرتبه همه گفتند: مسوولیت پرداخت این مساعدهها را چه کسی و کدام اداره به عهده میگیرد؟رییس اداره کل فلاحت وحشتزده به کلی این نظر را رد کرد و گفت: نه پول داریم، نه تشکیلات، نه وسایل.آن شب بدین منوال گذشت. داور ناراحت شده متصل تاکید مینمود باید فکری کرد.من در شرکت مرکزی با مشورت چند نفر از رفقا به این نتیجه رسیدم، اگر شرکت پنج میلیون تومان به زارعین پنبه مساعده بدهد و از این مبلغ ۲۰درصد لاوصول بماند به انضمام خرج تشکیلات در محلهای پنبهخیز سرتاسر کشور، در سال چهارصد هزار تومان میشود و به این ترتیب شرکت یک میلیون و چهارصدهزار تومان از دست میدهد، اما در حقیقت پول از بین نمیرود، بلکه محل خود را عوض میکند، از صندوق شرکت درآمده به جیب زارعین و مولدین پنبه کار ریخته میشود.در عوض اگر پنج هزار تن پنبه اضافی به دست آوریم دو میلیون و نیمتومان از زمین و آب و آفتاب و فعالیت مردم بر ثروت کشور افزوده میگردد.به داور گفتم: من مسوولیت پرداخت مساعده برای پنبه را بهعهده میگیرم. خوشحالشده فورا به بانک ملی ایران دستور داد پنج میلیون تومان اعتبار در حساب جاری با فرع سالانه ۷درصد در اختیار شرکت پنبه و پشم و پوست بگذارد.اگرچه اواخر فصل برای آن سال بود با وجود آن بلاتاخیر در محلهای پنبهخیز تشکیلات شروع و مامورین اعزام شدند.با آنکه در آن سال برای کشت مجال نبود قریب دو میلیون تومان مساعده داده شد. یک قسط موقع شخم، یک قسط موقع وجین و یک قسط هم در موقع چیدن. وقتی که کشاورزان پنبه را تحویل میدادند پول بقیه قیمت آن را میگرفتند.آن سال در حدود ۱۵ هزار قرارداد با زارعین پنبه بسته شد از جمع کل دومیلیون تومان مساعده بیش از صدی سه لاوصول نماند آن هم یا طرف مرده یا به زارعت آفت رسیده بود. در محصول جدید بیش از ده هزار و پانصد تن اضافه پنبه برداشت شد (یعنی دوبرابر پیشبینی شده) این موفقیت و نتیجه حاصله سبب شد که به زارعین در سنوات بعد کمک بیشتر بشود". داور به ازدیاد و اصلاح پنبه ایران علاقه و عشق فوقالعاده داشت و هر روز مقداری از وقت خود را در این راه صرف مینمود. حتی روزهای سهشنبه غروب مرتبا کمیسیونی در شرکت مرکزی با حضور خود داور به اتفاق رییس کل فلاحت و چند نفر مطلع و متخصص در این رشته تشکیل میگردید و قریب دو سه ساعت طول میکشید و تصمیمات اتخاذ شده بلاتاخیر اجرا میشد. علی وکیلی در خاطرات خویش می نویسد:"
به خاطر دارم شبی داور بین صحبت این جمله را گفت: هر وقت محصول پنبه ایران در سال به چهارصد هزار تن رسید با خاطر آسوده پاهایم را دراز کرده، میمیرم.این مرد تا این حد علاقه به ازدیاد محصولات کشور داشت.در همان دو سال اول با وجود مشکلات و موانع، محصول پنبه ایران از ۲۰ هزار تن به بیش از ۳۵ هزار تن رسید و با نقشههای اساسی و برنامهای که داور در جلو داشت به احتمال قوی در ده سال به چندین برابر میرسید.در آن زمان علاوه بر فعالیت در ازدیاد محصول پنبه قدمهای بزرگ و موثر در اصلاح جنس پنبه از جهت طرز کشت- نژاد پنبه (مخصوصا از نظر الیاف) - راندمان- عدل بندی- پاک کردن- باب بازار بینالمللی بودن برداشته شد و کار به جایی رسید که در دو سه سال اول پنبه ایران معروفیت و مشتری زیاد پیدا کرد.خریداران خارجی به علت خوبی جنس علاوه بر قیمت معین شده جایزه میپرداختند.مفیدترین و موثرترین این اقدامات اصلاح بذر پنبه بود. در این زمینه کارهای زیر انجام گرفت: بذر سالم و مناسب برای هر قسمتی از کشور انتخاب و وارد میشد. مخصوصا بذرهای زودرس برای مناطق نسبتا سردسیر. بذر پنبه از شوروی خریداری و برای شرکت تنی ۵۰ تومان تمام میشد که در فارس به زارعین به قیمت تنی ۹ تومان توزیع میگشت. تفاوت و ضرر آن را شرکت قبول میکرد تا پنبه اصلاح شود.در فصل جمعآوری تمام شعبات شرکت مجبور بودند بذرهای مرغوب و سالم را جدا کرده و در کیسههایی با علامت مخصوص برای زراعت سال بعد نگهدارند. در نتیجه محصول پنبه بومی که کوتاه الیاف و کمقیمت و بدون مشتری بود تدریجا به پنبه آمریکایی و فیلستانی (ابتکار علیا کبر حکیمی در فیلستان[4]) با الیاف بلندتر و جنس مرغوبتر تبدیل گردید".
تصویب قانون تجارت و معرفی انواع مشارکتهای مالی در کارخانه جات نخریسی و پارچهبافی
به کوشش داور زمینههای حقوقی مشوق صنعت نساجی در کشور ایجاد شده بود از جمله تصویب قانون تجارت که مشارکتهای مالی را در چهارچوب قانون تعریف میکرد و نیز قانون استفاده از البسه وطنی که خدمتکاران دولت را ملزم به استفاده از پارچههای داخلی مینمود و نیز قانون واگذاری تجارت خارجی مملکت به دولت که کلید دروازههای گل و گشاد تجاری کشور را تنها به دست دولت میسپرد، بیش از پیش سرمایه گزاران و تجار را به فکرانداخته بود که سرمایههای خود را به جای تجارت خارجی و خرده تجارت داخلی، در راه صنایع تولیدی به کار بیندازند. در تاریخ تیر۱۳۱۰، نامهای از وزارت دربار به نیابت تولیت محمد ولی خان اسدی بدین مضمون میرسد که «حسبالامر باید کارخانه نخریسی و پارچهبافی در مشهد دایر شود.»
از طرف رضا شاه مبلغ پنجاه هزار تومان از محل حقالتولیه پرداخت شود و از جانب آستانه مقدسه هم پنجاه هزار تومان بایستی شرکت شود. بانک ملی و موسسات آلمانی نیز در حدود صدهزار تومان مشارکت خواهند نمود. بنابراین مبلغ دویستهزارتومان سرمایه شرکت نخریسی است که حاضر است صد هزارتومان دیگر باید بر آن مبلغ اضافه کند و کارخانه را دایر نماید. بانک ملی مامور انجام این کار است. پس از این فرمان؛ کارخانه نخریسی و نساجی خسروی، اولین و بزرگترین کارخانه در خراسان و شرق کشور با الگوی جدید و دارای ماشینآلات مختلف نخریسی و نساجی بنیان گذارده میشود.
رشد سرمایه گذاری داخلی و خارجی در صنعت نساجی کشور و سیاست پنبه ایران
صنایع نساجی در دوره رضاشاه بیشترین حجم سرمایهگذاری را به خود اختصاص داد به گونهای که در پایان دوره پهلوی اول تعداد قابلتوجهی کارخانه نساجی در بخشهای مختلف ایران مشغول به کار بودند. شمار فراوانی از این کارخانهها از کشور آلمان خریداری شده بودند که در برخی از آنها حتی تکنیسینهای آلمانی، برای تعمیر و نگهداری دستگاهها، مشغول به فعالیت بودند. آلمان یکی از مشوقان و سرمایهگذاران مهم در صنایع ایران بهویژه صنعت نساجی بود؛ چنانکه اولین کارخانه نساجی ایران، یعنی کارخانه نساجی شاهی (قائمشهر) که در سال 1309 افتتاح شد، با حمایت مستقیم آلمان همراه بود. این کارخانه با سرمایه ۵۰۰ هزارتومان ، یک شرکت سهامی بود که ۴۰درصد آن متعلق به بانک ملی ایران و ۴۰ درصد آن متعلق به رضاشاه و ۲۰ درصد دیگر نیز به عنوان وثیقه مطالبات ، متعلق به شرکت های آلمانی فروشنده ماشین آلات و در دو بخش تولید نخ و پارچه فعال بود. چند سال بعد هم واحدهای سفیدگری و رنگرزی به این کارخانه اضافه شد که دستگاههای آن از کارخانه «اونیون ماتکس» آلمان خریداری شده بود برق کارخانه را هم دستگاههای خریداری شده از کمپانی A.E. G آلمان تامین میکرد.کارخانه بعدی یعنی کارخانه نخریسی شاهی (علیآباد سابق) با سرمایهگذاری مستقیم آلمان تأسیس و در سال 1311 افتتاح شد.
براساس گزارش "لینگمن"، وابسته بازرگانی سفارت بریتانیا، «از پانصد هزار تومان [220 هزار دلار] سرمایهای که برای ساخت و گشایش این کارخانه تعهد شده، دو پنجم آن را شخص شاه، به همین مقدار را بانک ملی ایران و یک پنجم باقیمانده را شرکت آلمانی "زیمنس شوکرت"، که ماشینآلات کارخانه را تأمین و نصب کرده، پرداختهاند» این کارخانه سودآوری ممتازی داشت وسود خالص آن را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد پیش بینی کرده بودند. در همین زمینه میتوان به شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی شهرضا (نخ باف اصفهان) هم اشاره کرد که در سال ۱۳۱۴، با سرمایه اولیه 3 میلیون و ۶۰۰ هزار ریال به ثبت رسید.
توسعه کارخانه های نخریسی در شرق کشور
در سال۱۳۱۱، صاحبان سهام کارخانه نخریسی خراسان ۴۶ نفربودند که تعدادی از آنها عبارت بود از: تیمورتاش، اسدی، وهابزاده، قریشی، کافی، صولتالسلطنه، باقرزاده، خضرائی، حاجی قائم مقام، هاروطونیان و... این افراد از فعالین اتاق تجارت مشهد بودند. اتاق تجارت مشهد در زمینه صادرات پنبه ۱۱ پیشنهاد ارائه داد:
۱- توجه دولت به توسعه زراعت پنبه و تغییر بذر پنبه محلی به پنبه آمریکایی؛
۲- توسعه پرورش ابریشم و توجه مخصوص برای تهیه تخم و غرس درخت توت؛
۳- اصلاح پشم به وسیله تغییر نژاد گوسفند به کمک دولت؛
۴- اصلاح فعالیت قالیبافی با تشکیل کمپانیهای مهم صباغی(رنگرزی) برای تهیه رنگ ثابت و بیعیب؛
۵- اصلاح تولید خشکبار برای فروش در بازارهای اروپا؛
۶- تشکیل بانک فلاحت و کمک به زارعین که بتوانند وضع زراعت را تغییر دهند؛
۷- کمک به توسعه و ترقی کارخانههای داخلی به قدر رفع احتیاجات مملکت؛
۸- الزام کنسولهای ایران برای ارائه اطلاعات دقیق تجاری بازار واردات و صادرات و انتخاب اتاشه تجاری سفارتخانهها؛
۹- تشویق صادرکنندگان کالاهای ایرانی، به خصوص مصنوعات داخلی و تشویق تجار برای پیدا کردن بازار فروش؛
۱۰- فراهم کردن وسایل صدور کالا به وسیله حل مساله ترانزیت با دولت شوروی؛
۱۱- تهیه وسایل تبلیغ و تصویب اعتبار مخصوص برای صادرات و مراقبت کامل بر مصرف دقیق اعتبار. به یاری این تجار، تاسیس کارخانه ها در اقتصاد شهر مشهد اثرات مطلوبی گذاشت، زیرا با جذب حدود هزار نفر کارگر، بهطور مستقیم سهم عمدهای در زمینه اشتغال داشت.
هدف از تاسیس شرکت ها چنین تعریف شده است: «برای کمک به ایجاد توازن در واردات و صادرات مملکتی و توسعه صنایع داخلی ملی روی مواد ذیل شرکتی به نام «شرکت سهامی نخریسی و نساجی خسروی مشهد محدود» تاسیس میشود که عده اعضای هیاتمدیره هفت نفر برای مدت دو سال انتخاب میشوند.» سرمایه اولیه شرکت پنج میلیون و پانصد هزار ریال و مدت شرکت از تاریخ ثبت پنجاه سال شمسی مقررشده بود.
در سال۱۳۱۳ش. پس از جلسه ای در منزل محمد ولی خان اسدی نایب التولیه با حضور سلمان خان اسدی مجلسی و عدهای از تجار مشهد تصمیم میگیرند شرکت کارخانه نخریسی را با سرمایه پانصد و پنجاه هزار تومان تاسیس کنند و قرار شده که مبلغ سیصد هزارتومان را تجار محترم مشهد تقبل نمایند و دویست و پنجاه هزار تومان هم تجار زرتشتی مقیم هندوستان بدهند.
شرکت سهامی نخریسی و نساجی خسروی مشهد در تاریخ چهاردهم اسفند ماه ۱۳۱۳ در مشهد تحت شماره ۳۸ و برای مدت ۵۰ سال به ثبت رسید. اولین مجمع عمومی شرکت در منزل اسدی نایب التولیه تشکیل شد. ۲۷ نفر که جمعا ۱۱۷۱۶سهم به مبلغ۵۸۵۸۰۰۰ ریال خریدند، حضور داشتند و ۶ نفر که صاحب ۲۸۴سهم به مبلغ۱۴۲۰۰۰ریالند، غایب بودند.
اولین هیات مدیره کارخانه به این شرح انتخاب شدند: محمد ولی خان اسدی، حسامالدین خان انصاری، جلیل بیک نصیرزاده، حاج آقا نبویان، رستم مسانی، هرمز فرامرز، مراد ایرانی و بازرسان عبدالرحیم وهاب زاده علی آقا کازرونی. مساحت بنای کارخانه۷۶۰۰ متر بوده است.
سفارش ماشینآلات نخریسی به کمپانی «برادران پلات» انگلستان به میزان۱۰۱۲۰ دوک با کلیه لوازم مربوطه به مبلغی در حدود دو میلیون و چهارصد هزار ریال داده شد که مقداری لوازم یدکی مابهالاحتیاج نیز ضمن آن منظور شده بود. صد و پنجاه دستگاه ماشینآلات بافندگی و لوازم آن از کمپانی «یونیون ماتکس» آلمان به مبلغ تقریبی۸۰۰۰۰۰ ریال خریداری شد و ماشینآلات و لوازم برق کارخانه تماما از کمپانی آ.ا.گ به مبلغ تقریبی۵۲۰۰۰۰ریال، دیگهای بخار کارخانه را آقای کمیساریات نماینده پارسیان هندوستان در حدود مبلغ۱۷۰۰۰تومان به شرکت فروخت و اثاثیه لوازم آن جداگانه از خارج خریداری شد که جمعا در حدود۸۰۰۰۰۰ ریال برای شرکت تمام شد.
کارخانه نخریسی در سال ۱۳۱۴ با سرمایه ۹ میلیون ریال که قریب ثلث آن متعلق به پارسیان مقیم هندوستان بود، تاسیس و کلیه ماشینآلات مورد نیاز وارد و طی سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۶نصب شد و یک قسمت آن دایر و مشغول بهرهبرداری گردیده، عده کارگران این کارخانه در سال ۱۳۱۸سیصد نفر است و روزانه ۱۵۰تا۲۰۰بقچه نخ میدهد.مراسم گشایش کارخانه نخریسی و نساجی، عصر چهارشنبه یازدهم اسفند ماه ۱۳۱۶انجام شد. در این مراسم عبیدی، رییس کل صنایع، سخنرانی کرد؛ سپس گلکانی رییس بانک سپه و پاکروان استاندار سخنرانی کردند
سهامداران کارخانه نخریسی عبارت بودند از: آستان قدس رضوی، شرکت سهامی تجارتی خراسان، آقایان نصیرزاده، وهابزاده، گلکانی، درودی، نبویان و اشخاص متفرقه در ایران که جمعا ۷۰ درصدکل سهام میشود و کمتر از ۳۰ درصد باقی مانده، متعلق به پارسیان مقیم هندوستان میشود.
در سال ۱۳۱۸ تعداد کارگران مرد بالای ۱۵ سال ۲۴۲ نفر با حقوق روزانه حدود ۵ ریال و ۹۵ شاهی؛ تعداد کارگران زن بالای ۱۵ سال۱۰۰نفر با حقوق روزانه حدود ۲ ریال ۱۵شاهی؛تعداد زنان زیر ۱۵سال۵۲ نفر با حقوق روزانه ۱ریال و۶۰ شاهی؛تعداد مردان زیر ۱۵سال ۵۴ نفر با حقوق روزانه۲ریال و ۲۵ شاهی ودر مجموع تعداد ۴۴۸ نفر در کارخانه مشغول کار بودهاند. تعداد مستخدمین خارجی کارخانه نخریسی و نساجی تا سال ۱۳۱۷ سه نفر به اسامی ذیل بودند
۱. هانس استرسیونگر، تابع کشور سوییس قبل از اینکه در کارخانه نخریسی استخدام شود، در شرکت سهامی صنایع پشم اصفهان کار میکرده است. وی در سال ۱۳۱۷ به استخدام شرکت سهامی نخریسی و نساجی خسروی خراسان در آمده است.
۲.ویلیام فن فوکس هنگری در سال۱۸۹۰در مجارستان متولد شده است و مذهب عیسوی داشته است.
۳. پستونجی میستری تابعیت انگلیس، در قسمت بخار با حقوق ۱۵۰۰ریال به استخدام کارخانه نخریسی درآمده است. کارخانه پنبه جاجرم سال ۱۳۰۷ توسط یک شخص ارمنی تبار سبزواری ساخته شد که دارای بخش های مختلف انبارها، سرایداری، موتورخانه، اتاق های کارگری، آب انبار و یک باغ در پشت کارخانه بود.
با رونق گرفتن کشت پنبه در خراسان بالاخص در منطقه جاجرم، شوقان و سن خواست و استان های مجاور کارخانه ای با توجه به معماری بومی با مصالح طراحی شد.
موتور های کارخانه با سوخت گازوئیل و با پمپ باد کار می کنند. در بخش شمالی حوض آب قرار داشت آب مورد نیاز برای خنک کردن موتور ها در ان ذخیره می شد. هر کدام از تجار پنبه در داخل کارخانه یک یا چند انبار مختص به خود را داشتند که محصولات تولید شده در آنها نگهداری می شد. در بخش جنوب شرقی کارخانه نیز بخش های مسکونی برای زندکی کارکنان وجود دارد که شامل چند اتاق و یک حیاط است.
محصول ورودی کارخانه قوزه های پنبه بوده که برای فرآوری وارد کارخانه می شودند که در چندین مرحله تخم پنبه، پنبه، قوزه پوست از هم جدا می شود. پنبه بخش های سن خواست، کرف، میامی در منطقه کشت و به این کارخانه منتقل می شود و محصول پنبه دانه به شهرهای تبریز، شهرکرد، اصفهان و محصول پنبه نیز به شهر های دزفول، اهواز و شوشتر صادر و هزینه فرآوری برای هر کیلو قوزه ۹ تا ۱۰ قران بوده برای یک بار ۱۰ تنی ۱۰۰ هزار تومان هزینه دریافت می گردید.
نکته قابل توجه حضور تجار ارامنه در توسعه صنعت نساجی خراسان بزرگ بود. تجارت پنبه در سبزوار از دیرباز در دست ارمنیان قفقاز بود که ماشین هایی آورده بودند و مانند بازرگانان مصری عدل می بستند (زین العابدین مراغه ای، سیاحت نامه ابراهیم بیک، به کوشش م.ع. سپانلو. تهران: آگه، ۱۳۸۳، ص ۵۷) و همراه با روس ها تجارتخانه های بزرگی در سبزوار داشتند و از طریق مشهد با روسیه تجارت می کردند (میرزا سراج الدین بن حاجی میرزا عبدالرئوف، سفرنامه تحف بخارا. تهران: بوعلی، ۱۳۶۹، ص۱۷۱). در شیروان نیز بازرگانان ارمنی چند تجارتخانه گشوده و همکار بازرگانان روس بودند و پشم و پنبه به روسیه حمل میکردند (همان، ص ۱۸۰). به عنوان نمونه خانواده هاروطونیان، نخستین کارخانه نخ ریسی را در خراسان احداث و راه اندازی کردند. این کارخانه متعلق به هاروطونیان، یکی از ارامنه ای بود که از شوروی به مشهد مهاجرت کرده بود. این کارخانه در ۱۳۱۲ش با خرید ماشین آلات از آلمان تأسیس شد.
کارخانه در فاصله بین ساختمان شیر و خورشید و اداره مالیات مشهد در انتهای کوچه قرار داشت. موتورهای کارخانه ۱۵۰ اسب بخار قدرت داشتند و با پانصد دوک نخریسی در هر ده ساعت سیصد تا چهارصد کیلو نخ تولید می کردند. شمار کارگران کارخانه در روز بالغ بر سی نفر می شد و محصولات آن نخ های پشمی بود که برای قالی بافی مصرف می شد و بخشی از آن را نیز به خارج صادر میکردند.
پارچههای این کارخانه در انواع زمستانی، بهاری و تابستانی تولید میشد. این نخستین کارخانه ریسندگی خراسان و تحولی در تولید پوشاک بود. ارمنیان همچنین اولین کارخانه پنبه پاک کنی را به خراسان آوردند. در دوره پهلوی اول، سه کارخانه پنبه پاک کنی در نیشابور، دو کارخانه در سبزوار و دو کارخانه در مشهد متعلق به ارمنیان بود.
تاسیس کارخانههای بافندگی، تولید نخ، انواع پارچه در فلات مرکزی کشور
در یزد کارخانههای متعدد بافندگی، تولید نخ، انواع پارچه با محوریت خانواده هراتی و کارخانه نساجی درخشان راهاندازی شد. حسینعلی هراتی، نقش مهمی در توسعه فعالیتهای اقتصاد نساجی در یزد داشت. وی در اراضی جنتآباد یزد کارخانه نخریسی را تاسیس کرد. همچنین کارخانه پشمریسی و پارچهبافی درخشان با مشارکت برادران ایدون بهرام زرتشتی و حسینعلی هراتی و با سرمایه 2 میلیون و 500 هزار ریال در سال 1314 شروع به کار کرد. این کارخانه در جوار کارخانه نخریسی (پنبهریسی) هراتی بود. البته کارخانه درخشان اگرچه حسینعلی هراتی راهاندازی شد ولی این فرزندش محمد هراتی بود که کار را توسعه داد و کارخانه نساجی درخشان را به یکی از بزرگترین مجموعههای صنعتی در دوره خود تبدیل کرد.
در کتاب «سرگذشت کنشگران اقتصادی ایران» درباره این کارخانه آمده: «کارخانه درخشان در بدو تاسیس 1140 دوک باریکریس ابریشم، 458 دوک کلفتریس، 15 دستگاه بافندگی تکمیلکاری و 100 دستگاه بافندگی موتوری دستی داشت. مدیریت کارخانه در هنگام تاسیس با خدامراد شریک زرتشتی حسینعلی هراتی بود.
در آن دوره برادران خدامراد نیز شریک در کارخانه بودند. کارخانه ظرفیت تهیه 72 تن نخ ابریشم از شماره 8 تا 40 و بافتن 80 هزار متر پارچه ابریشم را داشت. درخشان، اولین کارخانهای بود که کرک بافی را در ایران شروع کرد و نخ دولاتاب تولید میکرد. سال 1314 در کارخانه درخشان یزد 250 نفر کار میکردند که دو سال بعد به 300 نفر رسیدند. کارخانه ریسندگی و بافندگی هراتی در سال 1314 تاسیس شد.
بهای ماشینآلات، حمل و نصب آنها 2 میلیون و 21 هزار و 371 ریال و سرمایه اولیه شرکت 2 میلیون و 914 هزار و 496 ریال بود. این کارخانه، 3240 دوک پنبهریسی آلمانی داشت که بعدها 500 دوک دیگر و 52 دستگاه بافندگی خریداری و اضافه شد.
دستگاههای کارخانه در سال 1316 عبارت بودند از: دو دستگاه مخصوص تصفیه و حلاجی پنبه، نه دستگاه ریسندگی و... محصول کارخانه، نخ پنبه خام و تابیده از شماره 20 تا 42 بود». در سال 1308 توسط یک شرکت روسی اولین کارخانه پنبه پاک کنی درشهر قم آغاز بکار کرد و در سال 1314 کارخانه نساجی ریسباف قم تاسیس شد که بتدریج کارگران آن به 500 نفر تا 1320 افزایش یافتند.
در آغاز کارخانه پنبه پاک کنی در قم حدود1500 نفـر در آن مشـغول بـه کـار بودنـد. سوم آذر ماه ۱۳۱۷ کارخانه ریسندگی قم افتتاح شد. کارخانه چیت سازی تهران یکی دیگر از کارخانجات مهم نساجی در این سال ها بود.
این کارخانه در سال 1317 در اراضی فرح آباد به ظرفیت 42 هزار دوک ساخته شد و تولیدات آن چیت، چلوار و متقال بود. ماشین آلات این کارخانه از آلمان و کارخانه فروشتال خریداری شد، اما با وقوع جنگ جهانی دوم در شهریور 1318، بخشی از ماشین آلات آن در آلمان و شوروی باقی ماند و سرانجام در سال 1327، راه اندازی کامل شد.
تاسیس نساجی شمال و تولد شهر شاهی
نخستین کارخانه بافندگی نخ و ابریشم در 1304 راه اندازی شد. رضاشاه علاوه بر تصاحب نواحی وسیعی از املاک زراعی شمال ایران و ساختن جاده و راه آهن برای اتصال این نواحی به بازارهای داخلی و خارجی، کارخانه های نساجی متعددی نیز در مازندران احداث کرد. مشوق اصلی این کار ظاهراً قوانین انحصار تجارت و محدودیت شدید واردات منسوجات و در ارتباط با ابریشم، ممنوعیت کامل آن بود.
روشن است که از این طریق سود هنگفتی عاید شاه می شد. "هارت" درباره افتتاح کارخانه نخ ریسی شاهی (علی آباد سابق)، نزدیک ساری، اینگونه مینویسد: شاه مثل گذشته که در مراسم افتتاح کارخانه قند کهریزک حضور داشت، در مراسم افتتاح کارخانه نخ ریسی شاهی حاضر نشد. ولی به دلایل شخصی تر علاقه بیشتری به موفقیت آن دارد.
"لینگمن"، وابسته بازرگانی سفارت بریتانیا، تأیید کرده است که از 500 هزار تومان (220 هزار دلار) سرمایه ای که برای ساخت و گشایش این کارخانه تعهد شده، دو پنجم آن را شخص اعلیحضرت؛ به همین مقدار را بانک ملی ایران، و یک پنجم باقیمانده را شرکت آلمانی "زیمنس شوکرت" که ماشین آلات کارخانه را تأمین و نصب کرده، پرداخته اند(زیمنس شوکرت (زیمنس شوکرتورکه) یک شرکت مهندسی برق آلمانی بود در سال 1903 تاسیس شد، دفتر مرکزی آن در برلین ، ارلانگن و نورنبرگ قرار داشت و در سال 1966 به زیمنس AG ادغام شد).
ممنوعیت ورود ابریشم فرصت زیادی را برای کسب سودهای هنگفت به وجود آورد. رضاشاه برای استفاده از این فرصت، نه فقط کارگرانی برای کارخانه ابریشم بافی اش در چالوس استخدام کرد، بلکه آشکارا درصدد نابود کردن صنعت ابریشم بافی در یزد برآمد، زیرا این صنعت رقیب کارخانه اعلیِ حضرت بود.
گزارش بسیارمحرمانه "جیمز اس. موس" پسر، کنسول آمریکا، جزییات این ماجرا را نشان میدهد: " احتراماً به عرض میرساند که دارند تعدادی از کارگران کارخانه ابریشم بافی یزد را اجباراً به مازندران انتقال می دهند. چنان که وزارتخانه بدون شک اطلاع دارد، ابریشم بافی از صنایع مهم یزد به حساب می آید. پیش از روی کار آمدن شاه کنونی، همه صاحب منصبان و شخصیت های سرشناس ایران ردای ابریشمی می پوشیدند، که پارچه اش عمدتاً در یزد بافته میشد.
با رواج لباس های اروپایی، استفاده از ردای ابریشمی نیز از مد افتاد، ولی کارخانه ابریشم بافی یزد توانست همچنان به کار خود ادامه دهد. در یزد نه درخت توتی رشد میکند، و نه آب کافی برای پرورش آن وجود دارد. در نتیجه پیله های ابریشمی را که در مازندران و گیلان تولید میشود به یزد می برند تا ریسیده و بافته شود؛ و پارچه ها را نیز در تهران و شهرهای دیگر ایران می فروشند.
چند سال پیش، به موجب قانون انحصار تجارت خارجی، واردات ابریشم به ایران ممنوع شد، و حدود یک سال پیش هم یک کارخانه ابریشم بافی که متعلق به شاه بود به دست شخص او در چالوسِ مازندران گشایش یافت. ظاهراً نتوانسته اند کارگران ماهری برای دستگاه های بافندگی شاه پیدا کنند، و اخیراً کارگران یزدی را به همین منظور به مازندران برده اند. یزد شهر بسیار مرتفع نزدیک به 3 هزار فوت بالای سطح دریا و بسیار خشک و بی آبی است.
اگر حتی سه روز در سال باران ببارد، مردم آن را سال پرآبی تلقی می کنند. ساکنان یزد معمولا به دلخواه خود به مازندران نمی روند، زیرا به دلیل مه آلود بودن هوای استان های شمالی که ارتفاعی کمتر از سطح دریا دارند، به مالاریا، سل و سایر امراض مبتلا می شوند.
مشکل اجبار یزدی ها برای مهاجرت به مازندران را نظمیه ایران حل کرده است. نظمیه همه آنهایی را که میگفتند ابریشم باف هستند دستگیر و در کلانتری جمع کرد تا تعدادشان به اندازه یک بار کامیون شد، و سپس همه را به مازندران فرستاد تا تقریبا بدون مواجب در کارخانه ابریشم بافی شاه کار کنند.
البته می گویند روزی یک ریال برابر با 3 سنت بر اساس نرخ تجارتی ارز؛ به آنها پرداخت میشود، که اینجانب مبلغ فوق را به هیچوجه برای امرار معاش کافی نمی دانم. عمده فعالیت ابریشم بافی یزد در کارگاه های خانگی صورت می گیرد، و به همین سبب مأموران نظمیه خانه به خانه مردم را به دنبال دستگاه های بافندگی و بافندگان تفتیش کرده اند. مأموران کسانی را که منکر مهارت کار با دستگاه بافندگی بودند آنقدر کتک میزدند تا اینکه یا اعتراف کنند و یا مأموران قانع شوند که بافنده نیستند.
حدود 350 نفر به مازندران تبعید شده اند، و تفتیش خانگی همچنان ادامه دارد". او در توصیف روش استخدام کارگر برای کارخانه های ریسندگی اعلی حضرت، آن را چیزی کمتر از بردگی ندانست.
با تلاش اداره کل صناعت، در ۲۵ بهمن ماه ۱۳۱۰ کارخانه ریسندگی و بافندگی شاهی(علی آباد) آغاز به فعالیت نمود. محصولات این کارخانه بیشتر برای مصرف ارتش به فروش می رفت. در اوایل سال 1317 حدود 4000 نفر کارگر به شکل شبانه روزی در این کارخانه اشتغال داشتند.
عمده کارگران کارخانه از اهالی آذربایجان بودند. تاسیس این کارخانه و کارخانه گونی بافی از یک سوی و امتداد خطوط راه آهن از این قریه که کار حمل و نقل محصولات را تسهیل می نمود سبب گشت تا قریه علی آباد در مدت کوتاهی به شهری کوچک و منظم بنام "شاهی" مبدل شود روایت "اسماعیل امیر خیزی" طی بازدید از این کارخانه در سال 1317 شرح تحسین برانگیزی از فراگرد تولید کارخانه در آن سال میباشد.
اما "عباس شایان" به تاثیرات واقعه شهریور 1320 بر این واحد تولیدی پرداخته و می نویسد که کارخانه ای که تا قبل ار این رویداد با 20 ساعت کار شبانه روزی 30 هزار متر پارچه تولید میکرد، بواسطه هرج و مرج پیش آمده تا شهریور 1325 با حدود 49 میلیون ریال زیان انباشته روبرو گردید.
در 25 فروردین ماه ۱۳۱۳ کارخانه کیسه بافی رشت گشوده شد. این کارخانه که از سوی شرکت واردات و صادرات گیلان و مازندران بنیان شد و گنجایش بافتن پارچههای کیسهای چون کیسه برنج، کیسه آرد، کیسه قند و شکر، کیسه سیمان، لفافهای عدل بندی پنبه و جعبههای خشکبار را داشت. در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۱۳ نخستین سنگ بنای کارخانه حریربافی دهنو (نوشهر) بنیان نهاده شد.
نقشه این کارخانه با همکاری مهندسین فرانسوی و لهستانی طراحی و پیاده شد.کارخانه بواسطه یک خیابان آسفالته به مرکز شهر متصل می شد. برای سکونت کارگران غیر بومی کارخانه ،25 دستگاه واحد مسکونی بزرگ بنام آسایشگاه ساخته شد.
عمده کارکنان کارخانه را زنان تشکیل می دادند. در ۱۶ امرداد ماه ۱۳۱۶ کارخانه حریر بافی چالوس با حضور رضا شاه و ولیعهدش گشوده شد عملیات ساختمانی کارخانه از سال 1312 آغاز و در سال 1315 به پایان رسید. کارگران این کارخانه اکثر غیربومی و عموما از شهرهای گیلان و بعضاً آمل ، بابل ، اصفهان ، مشهد و تبریز بودند و جمعیتی در حدود 1500 نفر را تشکیل می دادند. پنبه مرغوب در فلات مرکزی و شمال شرقی ایران به عمل میآمد و سالانه بیش از صد هزار عدل به روسیه و هند صادر میشد.
اما سیاست توسعه احداث صنایع نخ ریسی و نساجی و توسعه کشت تخصصی پنبه در مازندران تا حوالی گرگان و اصولا شمال کشوربه کشت تخصصی پنبه ارتباط پیدا می نماید. کشت صنعتی پنبه به دلیل وابستگی بالای کشور به واردات منسوجات از نخستین رشته های کشاورزی بود که به سرعت خود را با شرایط مدرن کشت و تجارت منطبق کرد و به راهی موثر برای نفوذ مناسبات سرمایه دارانه در کشاورزی تبدیل شد.
چون پنبه کاری در دشت های نوآباد، مانند دشت گرگان که رابطه ارباب و رعیتی در آن وجود نداشت،گسترش پیدا نمود به آسانی توانست تکنولوژی و سرمایه های عظیمی را که به بورژوازی، دیوان سالاری و شرکای آن تعلق داشت، بسوی خود جلب کند. به اعتقاد سوداگر؛ در نتیجه بورژوازی بزرگ مالک ایران، تجربه وسیع تاریخی خود در توسعه سرمایه داری ارضی را از دشت گرگان آغاز نمود.
تشویق تجار اصفهانی به ورود در صنعت نساجی
حضور پهلوی اول در آبان ۱۳۱۱ و ملاقات وی با سرمایهداران و تجار اصفهان نقطه عطفی در صنعت نساجی، ریسندگی و پشم ریسی اصفهان بود. وی آنان را تشویق و حتی تهدید کرد باید سرمایه خود را در قالب شرکت به کار تولیدی وارد کنند. شخصیت کاریزمای حاکم اصفهان و هم دستور رضاشاهی باعث شد تجار با هول و هراس گرد یکدیگر نشسته و قرار شد هر کس هر چه دارد بر دایره بریزد!
دستورشاهی و فضای اداره حکومتی، تجار را دست به جیب کرد. قرار شد معلوم شود هر کس چقدر میپردازد که یکسوم آن را فورا و دو ثلث بقیه را بعدا ادا کند. جلسهای که تشکیل شد پولی در حدود سیصد و شصت هزار تومان جمع شد. تأسیس نه کارخانه پارچهبافی از جمله کارخانه ریسباف، کارخانه وطن، کارخانه زایندهرود، کارخانه شهرضا، کارخانه نختاب، کارخانه پشمباف، کارخانه رحیمزاده، کارخانه صنایع پشم، کارخانه دهش (نور)، بافت اجتماعی شهر اصفهان را تغییر داد، (برای نام شرکت از کنارهم نهادن اجزای اول دو کلمه «ریسندگی» و «بافندگی» واژه «ریسباف» را ساختند. کارخانه ریسباف در زمینه تولید ریسمان نخی، پارچه پنبهای و نیز پارچه پشمی فعالیت خود را آغاز کرد. چنان که شیوه کارخانههای نساجی است، ابتدا بقچههای ریسمان کارخانه به بازار آمد.
سرانجام نیز در آذر ۱۳۱۳ طی جشنی قسمت بافندگی پنبه و پشم کارخانه راهاندازی و کارخانه به تولید پارچههای نخی و پشمی مشغول شد. مدتی بعد تولید پتو نیز در برنامه کارخانه قرار گرفت). هر یک از این کارخانهها چندهزار کارگر داشتند و اصفهان را تبدیل به شهری کارگری و صنعتی نمودند و مهاجران بسیاری خصوصاً از چهارمحال و بختیاری جذب این شهر شدند. ماکس شونمان مهندس آلمانی معمار بسیاری از این کارخانههاست و متأثر از سبک پتر بهرنس آنها را بنا نمودهاست. بر اثر افزایش تولید حاصل از فعالیت این کارخانه ها از آذر 1310 به تدریج واردات پارچه های پشمی خالص و پشمی -پنبه ای کاهش یافت تا اینکه از از 800 تن در سال 1315 به 124 تن در سال 1320 رسید. از نظر تاریخی ورود صنایع نساجی مدرن اصفهان به «کارخانه وطن» بازمیگردد کارخانه وطن در سال ۱۳۰۴ به دست دو نفر از بازرگانان اصفهان به نام فصلالله دهش و محمدحسین کازرونی تأسیس شد. فضلالله دهش، فرزند یک تاجر شیرازی و تحصیلکرده کالج بمبئی که در رشته صنایع فارغالتحصیل شده بود وی از سال ۱۲۶۵ش تا ۱۲۷۰ش در هندوستان اقامت داشته است.
در این مدت ۳۰ سال که انقلاب مشروطیت و جنگ جهانی اول در ایران اتفاق افتاده بود، فضلالله دهش عرصه را آماده ندید که آرزویش را برآورده کند. پس حدود سال ۱۳۰۰ش به آلمان مسافرتی کرده و با مهندس آلمانی شونمان کارخانه ریسندگی و بافندگی را تهیه و سپس از راه بینالنهرین وارد ایران کرد. وی آن را در محل عمارت صفوی هفت دست که رو به ویرانی میرفت و البته مالکیت آن را داشت، نصب کرد.
حدود یک سال بعد، در مرداد ۱۳۰۴ قسمت ریسندگی این کارخانه افتتاح یافت. در مهر ۱۳۱۰ کارخانه وطن در آگهی خود اعلام کرد: «بهترین پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپورتی و پتوهای کرکی اعلا را مطابق بهترین پارچههای اعلای اروپا» تهیه میکند. محل کارخانه در خیابان هفت دست (بخشی از زمینهای کاخ هفت دست که به تملک کارخانه درآمده بود) واقع شده بود.از سال 1311 این کارخانه افزایش ظرفیت داد و توسعه یافت. فضلالله دهش که شریک کارخانه وطن بود سهم خویش را به حاج محمدحسین کازرونی فروخت به وارد کردن یک کارخانه برق اقدام کرد. اما در سال ۱۳۱۳ مجدداً به فکر افتاد ورود به صنعت نساجی افتاد.
او در اطراف پل خواجو کارخانه ریسندگی برق را بنا نهاد. در سال ۱۳۱۵ کارخانه ریسندگی دهش یا ریسندگی برق که بعدها کارخانه نور هم نامیده میشد به راه افتاد. این کارخانه صرفاً به تولید نخ میپرداخت. کارخانه ریسباف حاصل برنامهریزی و سرمایهگذاری عده زیادی از مردم شهر بود که پس از سفر رضاشاه به اصفهان آماده همکاری در این مورد بودند.
کارخانه ریسباف در زمینه تولید ریسمان نخی، پارچههای پنبهای و پارچههای پشمی فعالیت خود را آغاز کرد. ابتدا از سال ۱۳۱۱ بقچههای ریسمان کارخانه به بازار آمد و در آذر ۱۳۱۳ طی جشنی قسمت بافندگی پنبه و پشم کارخانه راهاندازی و کارخانه به تولید پارچههای نخی و پشمی مشغول شد و مدتی بعد تولید پتو نیز شروع شد. محل این کارخانه در خیابان چهار باغ بالا قرارداشت.
کارخانه زایندهرود در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۱۴ تأسیس شد و ۳۰۰ نفر شرکا و سهامداران کارخانه شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی زایندهرود بودند. عبدالرحیم محمودیه مدیرعامل کارخانه داماد حاج محمدحسین کازرونی بود. محل کارخانه نیز در چهارباغ بالا و فعالیت این کارخانه عمدتاً تولید نخ بود. کارخانه شهرضا، در سال ۱۳۱۴برای نخ ریسی توسط چند سرمایهدار اصفهانی در شهرضا تأسیس شد. از شهرضا خاندان میربد و از اصفهان خاندان بنکدار در برپایی این کارخانه سهم به سزایی داشتند. سید مصطفی بنکدار که در همان جلسه به ریاست هیأت رئیسه شرکت انتخاب شده بود، به همراه برادرش سید محمد، از مدتها پیش در کار مدیریت دو کارخانه پنبه پاککنی خود در جرقویه و جنوب اصفهان بودند. اما به دلیل کمبود آب در آن منطقه پس از چند ماه به اصفهان منتقل شد و در مجاورت کارخانه ریسباف مستقر گردید(البته یک چیز برای کارخانه شهرضا حل ناشده باقی ماند. آیا کمبود آب در شهرضا موجب نمیشد کارخانه نساجی در آنجا با شکست مواجه شود؟سرانجام دو ماه بعد این تردید با یک مسافرت حاکم اصفهان به پایان رسید. حاکم اصفهان از مقامات مرکز این اجازه را گرفته بود که محل کارخانه از شهرضا به اصفهان منتقل شود. حالا که قرار شد کارخانه در اصفهان تأسیس گردد، دیگر نام آن عوض نشد و به نام کارخانه شهرضا ـ اصفهان خوانده میشد. این شرکت محلی در جنوب کارخانه ریسباف در همان محور چهارباغ بالا خریداری کرده و شروع به ساختمان عمارت نمود. مدتی بعد نیز نخ و پارچه کارخانه شهرضا به بازار عرضه گردید).
در مرداد ۱۳۱۴ آگهی تأسیس شرکتی که کارخانه متعلق به آن بود انتشار یافت و عدهای از سرمایهداران مسلمان و کلیمی آن را تأسیس و کارخانه "نخ تاب" نام گذاری نمودند. مدیر شرکت یک یهودی به نام "ساسون" بود و محل کارخانه در حاشیه شمالی زایندهرود خیابان کمال اسماعیل (روبهروی کارخانه وطن در سوی دیگر رودخانه) قرار داشت و بعدها به کارخانه دخانیات تغییر کاربری داد. این کارخانه به تولید قرقرههای خیاطی میپرداخت. در ۲۱ بهمن ۱۳۱۴ شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی پشم اصفهان تأسیس شد. مجمع تأسیس در منزل سید احمد روغنی برقرار شد و حسین صحت رئیس هیئت مدیره گردید. کارخانه پشمباف در سال ۱۳۱۹ راهاندازی شد و محل آن در نزدیکی پل خواجو خیابان چهارباغ خواجو بود. پشمباف به تولید پارچههای پشمی میپرداخت. اولین مجمع عمومی کارخانه صنایع پشم در ۱۴ اسفند ۱۳۱۴ برگزار شد.
این شرکت با سرمایه شش میلیون ریال آغاز به کار کرده و یک سال بعد سرمایه خود را به نه میلیون ریال افزایش داد. شرکت مذکور ۴۵۰ سهامدار داشت و برادران علی و حسین همدانیان، محمدشیخزاده هراتی و حاج عبدالحسین دهدشتی سهامداران عمده و مدیران آن بودند که در سالها بعد کارخانه شهناز را هم بنیانگذاری کردند. در شهریور ۱۳۲۰ که بسیاری از کارخانهها با مشکل اقتصادی مواجه شدند، کار این کارخانه همچنان بخوبی گردش داشت و حقوق کارگران و سود سهامداران را میپرداخت. این کارخانه در باغ زرشک خیابان چهارباغ بالا قرار داشت.
در این میان، کارخانه رحیمزاده متعلق به عبدالرسول رحیمزاده (روغنی) یکی از بارزگانان اصفهان بود که در سال ۱۳۱۲ یک کارخانه ریسندگی راهاندازی کرد که فعالیت آن صرفاً تولید نخ بود. محل کارخانه در خیابان شاپورقرار داشت. ابوالقاسم هرندی در این زمان با کمک چند نفر از تجار و فعالان اقتصادی، کارخانه ریسندگی خورشید کرمان را تاسیس کردند. این کارخانه در آبان سال 1316 روزانه 300 بقچه نخ پنبهای تولید میکرد. سرمایه اولیه این کارخانه بیش از 300 هزار تومان بود و کارخانه 5 هزار دوک ریسندگی داشت.
تصویب قانون انحصارپنبه
ﻣﺤﺼﻮل ﭘﻨﺒﻪی دﻧﯿﺎ در ﺳﺎل 1936-37م / 1315 ﻋﺪل ﺑﻮد. ﺳﻬﻢ اروﭘﺎ 112،000ﻋﺪل و ﺳﻬﻢ ﺗﺮﮐﯿﻪ 152,000 ﻋﺪل ﺑﻮد. سهم اﯾﺮان از اﯾﻦ ﻣﯿﺰان 161,000 ﻋﺪل ﺑﻮد کﻪ در108,280 ﻫﮑﺘﺎر (ﺑﺪون اﺣﺘﺴﺎب اراﺿﯽ ﻫﻤﺪان) ﮐﺸﺖ ﻣﯽﮔﺮدﯾﺪ.
به میانگین تقریبا 3 تن ﺑﺮای ﻫﺮ ﻫﮑﺘﺎر، اﯾﺮان در 1315، ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺶ از 0/5 درﺻﺪ ﭘﻨﺒﻪی ﺟﻬﺎن را ﺗﺄﻣﯿﻦ ﮐﺮد. در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﻬﻢ اﯾﺮان در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﭘﻨﺒﻪی ﺟﻬﺎن در آﻏﺎز ﺳﻠﻄﻨﺖ رﺿﺎﺷﺎه، 99 ﻫﺰار ﻋﺪل ﺑﻮد اﻓﺰون ﺑﺮ اﯾﻦ در 1316 ﺗﻌﺪاد 101 ﮐﺎرخانه ﭘﻨﺒﻪ ﭘﺎک ﮐﻨﯽ و 21 ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ ﻧﺦرﯾﺴﯽ ﻓﻌﺎل و 4 ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ ﭘﻨﺒﻪ ﭘﺎکﮐﻨﯽ در ﺣﺎل راه اﻧﺪازی ﺑﻮد.
ﺳﯿﺎﺳﺖ دوﻟﺖ اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﺎزاد اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺨﺶ ﮐﺸﺎورزی را در راه رﺷﺪ ﺻﻨﻌﺖ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﯿﺮد. اﻓﺰون ﺑﺮ ﭘﻨﺒﻪ، ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺗﺠﺎرت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮐﺸﺎورزی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮﯾﺎک، ﮐﻨﻒ، ﺑﺮﻧﺞ، ﮐﺘﯿﺮا، ﺧﺸﮑﺒﺎر و... ﺑﻪ اﻧﺤﺼﺎر دوﻟﺖ در آﻣﺪ و ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی اﻧﺤﺼﺎری ﺑﺮای ﺻﺎدرات آنﻫﺎ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺷﺪ.
البته ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺻﺎدرات اﯾﻦ ﺳﻬﻢ اﻧﺪک از ﭘﻨﺒﻪ ﺟﻬﺎن و ﺻﻨﻌﺖ داﺧﻠﯽ و ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺑﻪ ﺷﯿﻮه ی اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺮای دوﻟﺖ ﮐﺎر آﺳﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮد. دﻫﻘﺎن اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺮای ﻣﻌﯿﺸﺖﮐﺸﺖ ﻣﯽﮐﺮد. ﻫﺪﻓﺶ ﺑﯿﺸﯿﻨﻪﺳﺎزی درآﻣﺪ ﻧﺒﻮد، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮای زﻧﺪه ﻣﺎﻧﺪن موجودیت ﺑﻮد. اﯾﻦ ﻧﮕﺮاﻧﯽ ﺑﺮای زﻧﺪه ﻣﺎﻧﺪن را ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ. ﻣﺎﻟﮏ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺮاج ﻣﺎزاد دﻫﻘﺎن از دﺳﺖ او و زﻧﺪﮔﯽ آﺳﻮده و آرام و ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺧﻮد دﻟﺨﻮش ﺑﻮد.
دوﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻣﺎرﮐﺲ ﺑﺎ اﺑﺰارﻫﺎی «ﻓﺮا اﻗﺘﺼﺎدی» ﻣﺎﻟﮏ و زارع را ﺑﻪ ﮐﺸﺖ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺗﺠﺎری وادار ﻧﻤﻮد. ارﺑﺎب و رﻋﯿﺖ ﻫﻤﺴﻮ و ﻫﻤﺴﻮد ﺷﺪﻧﺪ و ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﺑﺎ دوﻟﺖ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ. ﻓﺮاﻣﯿﻦ دوﻟﺘﯽ و ﻋﺮﯾﻀﻪﻫﺎی دﻫﻘﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﭼﺎﻟﺶ را ﺑﺎز ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺎﻧﻨﺪ. این اختلافات وجود داشت تا اینکه در سال 1312 دولت ایران قانون انحصارپنبه را تصویب کرد که سود بی واسطه ای در تهیه پنبه خام برای کارخانه های جدید دربرداشت.
چون یکی دیگر از عوامل محدودیت عرضه پنبه ایران بـه بازارهـای جهـانی، پـایین بـودن کیفیت محصول و افزایش هزینه های تجاری به خاطر دوری از بازارهای مصرف بود. پنبه جنوب و مرکز ایران به خاطر نامرغوبی جـنس، کوتـاهی الیـاف و گرانـی حمـل ونقـل از راه های عرابه رو از مراکز زراعی تا زمانی که به بنادر جنوبی یا راهآهن عراق و یـا زاهـدان میرسید، بسیار گران تمام میشد و برای خریداران در بازارهای لیورپول، بمبئـی و اروپـا جذابیتی نداشت. با این حال تنها مقدار کمی از آن برای مخلوط کردن با پنبه بـومی هنـد یا تقلب در دیگر انبارها به هند میرفت. مثالً در 1314 قیمت یک تن پنبه بومی ایران در بازار هامبورگ 800 مارک و قیمت یک تن پنبه ایرانی از بـذر آمریکایی بین 1100 تا 1180 مارک بود درحالیکه درحدود 20 درصد قیمت آن، هزینـه حمل از راه دریا می شد اما انتقال 1 تن پنبه مصـری از بنـادر این کشـور بـه بازارهـای اروپایی در حدود 15 شیلینگ کمتر از پنبه ایران هزینه داشت. در اینجا لازم است یادآوری نمایم که پنبه مصری (Egyptian cotton) شباهت زیادی به پنبه پیما (Pima cotton)بهترین نوع پنبه در جهان دارد. این دو نوع پنبه در دسته علمی گوسیپیوم باربادنس (Gossypium barbadense) مشهور به پنبه استیپل فوق بلند قرار می گیرند.
جدول (1)- میزان صادرات پشم کشورهای تولید کننده (میلیون ریال)
نام کشور |
1309 |
1310 |
1311 |
1312 |
1313 |
1314 |
1315 |
1316 |
استرالیا |
851.5 |
812.8 |
851.8 |
957 |
672.1 |
912.2 |
830.8 |
766.3 |
ایران |
11.8 |
12.7 |
11.7 |
10.6 |
6.1 |
16 |
19.7 |
14.1 |
عراق |
10.8 |
11.1 |
6.1 |
8.1 |
10.3 |
8.8 |
12.4 |
17.2 |
شامات و لبنان |
5.7 |
6.4 |
3.5 |
5.3 |
6.2 |
3.7 |
7 |
8.6 |
ترکیه |
7.2 |
10.0 |
7.7 |
12.2 |
15.1 |
7.7 |
19.7 |
23.2 |
منبع: مجله بانک ملی ایران،شماره 37، ص 305
«انحصار تجارت خارجی توام با عناد و لجاج و نفع پرستی منجر به آن گردید که مقدار هنگفتی از اموال بازرگان در انبارهای گمرک فاسد شده از بین برود. چنانکه به خاطر شرکت حریربافی چالوس ابریشمهایی را که قبلاً اجازه ورود داشته در انبار توقیف کردند و موجب ورشکستگی واردکنندگان گردیدند.»
بعدها در سال 1324 ش ، انحصار پنبه لغو شد. از این گذشته، در سال های بعدی شماری از مؤسسات تخصصی شروع به کارکردند و ترویج و بهبود تولید پنبه به آنها واگذار شد. دراواخراین دهه تولید به نقطة اوج 000 38 تن رسید، اما فقط 600 5 تن ، یعنی درحدودیک پنجم کل صادرات در1292 ،پنبه صادر می شد. این رقم نازل قدرت اشتیاق صنعتی شدن داخلی رانشان می دهد.
نیاز و تلاش روسیه در توسعه کشت و تجارت پنبه با ایران
پس از انعقاد قرارداد ترکمانچای در سال 1207 که تعرفه گمرکی نیم درصدی برای ورود کالاهای روسی به ایران تعیین شد. در سال 1281 قرارداد غیر عادلانه دیگری با روسیه منعقد گردید که حقوق گمرکی را تا 2/. درصد تقلیل می داد و برای کالاهای خامی که صنایع روسیه بدان نیاز مبرم داشتند تعرفه اندکی اخذ میگردید در عوض برای محصولات کشاورزی مانند برنج صادراتی ایران بیش از 70 درصد عوارض گمرکی وضع شد. 26 قلم کالای کشاورزی 14 قلم مصنوعات روسی به ایران معاف از عوارض و حقوق گمرکی بودند.
به نوشته صفی نیا تقریبا کلیه حیوانات زنده، گندم و جو وبقولات، انواع منسوجات نخی و الیاف نباتی وارداتی به ایران معاف ازمالیات بودند. عبدلله اف نوشته است، این معاهده، ضربه مخربی به کشاورزی ایالات شمالی ایران وارد ساخت و بسیاری از دهقانان آذربایجانی، خراسانی، زنجانی، گیلانی و مازندرانی را برای کار مجبور به مهاجرت اجباری به روسیه نمود.
با روی کار آمدنِ حکومت سوسیالیستی شوروی در مرزهای شمالی خاک ایران طی اواخر دهه 1290ش، سردمداران این رژیم با توجّه به مشی اقتصادی سوسیالیستی و ضدِّسرمایه داری، امور بازرگانی را به طور کامل در انحصار دولت کمونیست قرار داده، با تشکیل چند تجارتخانه دولتی، تجارت این کشور با همسایگانش را کاملاً در اختیار گرفتند.هنگامی که رضاشاه به سلطنت رسید، صادرات ایران به روسیه تقریبا ده برابر شده و واردات از آن کشور نیز چهار برابر شده بود.
او میدانست که وابستگی به بازارهای روسیه را به سادگی نمیتوان پایان داد. بنابراین از یک سو کوشید با انعقاد موافقت نامههای کوتاه مدت، نظم و ترتیبی در امور بازرگانی دو کشور بدهد و از سوی دیگر شرایط داخلی را برای کاهش وابستگی اقتصادی به روسیه فراهم سازد.
در آغاز سلطنت، اگرچه روابط ایران و شوروی به ظاهر دوستانه بود ولی هنوز مسأله بازرگانی بین دو کشور، ترانزیت کالاهای ایرانی از خاک شوروی و مسأله شیلات دریای خزر حل نشده بود و روابط تجارى دو کشــور چارچوب منظم و تعریف شده اى نداشت و تجار هر دو کشور با عرضه کالاهاى قابل صدور در قلمرو دو کشور نیازهاى اقتصادى خود را تامین مى کردند. ایالات شمالی ایران مانند گذشته وابستگی شدیدی به روسیه داشتتند. مهمترین کالاهای کشاورزی که ایران در مقیاس بسیار به شوروی صادر می شد، برنج، پنبه و خشکبار بود. به طورکلی 90 درصد صادرات برنج و پنبه و 80 درصد صادرات خشکبار ایران به شوروی صورت میگرفت.
حکومت شوروی در اواخر سال 1299ش دو کمپانی دولتی ونشتورگ و سنترسایوز را تأسیس و صادرات و واردات شوروی را به انحصار آنها درآورد. پیوند اقتصاد ایران به اقتصاد روسیه، زمینه را برای فعالیتهای این دو کمپانی در مناطق شمالی ایران، اعم از خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان فراهم کرد. برای توسعه بازرگانی در ایران شرکتهای مختلط "پرس خلوپوک" برای توسعه تجارت پنبه، "پرس شولک" برای توسعه تجارت ابریشم، "پرس ساخار" برای فروش قند، شرکت منسوجات ایران و روس و شرکت سهامی پشم شوروی به وجود آمد و نمایندگی بازرگانی شوروی در ایران به طور مستقیم و متمرکز تجارت را در انحصار خود گرفت. بواسطه رﺷﺪ و روﻧﻖ ﺻﻨﺎﯾﻊ ﺷﻮروی و ﻧﯿﺎز آنﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻮاد اوﻟﯿﻪ، ﺑﺎزار ﭘﻨﺒﻪ روﻧﻖ ﯾﺎﻓﺖ و ﺑﺎ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺷﻮروی کشت تجاری آن در مازندران، ﺧﺮاﺳﺎن و آذربایجان ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺖ. روس هـا بـرای توسـعه تجـارت پنبـه، شـرکت مخـتلط ایرانـی - روسـی پرسخلوپک را تأسیس، و سبزوار را به عنـوان مرکـز عملیـات خریـد پنبـه خراسان انتخاب کردند و افراد زیادی در آنجا مشغول به کار شدند. در 1302 شرکت جدید پرسخلوپک بذرهای امریکایی و مصری را میان کشاورزان توزیع و مزارع نمونه ، بیشتر در شمال ، ایجاد کرد. در سال 1303بذرهای پنبه بیشتری از نوع الیاف متوسط آمریکـایی بـه ایـران وارد و مـورد آزمـایش قـرار گرفت. این اقدام به وسیله شرکت مختلط پنبه ایران و روس (پرسخلوپوک) که امتیاز کشت پنبه را به دست آورده بود، صورت گرفت.
بعداً در نواحی مستعد گرمسار، گرگان، ورامـین و مازندران گسترش یافت. در جویبار و کیاکلای مازندران از ا نواع پنبه های مصری و آمریکائی اقدام به کشت شد و متعاقبا در شهرهای آمل، بابل ، ساری ، بهشهر، بندر گز و دشت گرگان نیز کشت پنبه متداول گشت. در پی سیاستهای اصلاحی دولت، و با هدف رواج پنبه در دنیا به وسیله قراردادهای تجاری، اراضی بیشتری برای کشت پنبه اختصاص داده شد. نواحی شرقی مازندران را میتوان سبد کشت انواع دانه های روغنی نامید که در تناوب کشت با گندم و جو ، به دانه، زردچوبه، حبوبات، کتان، بادام زمینی، کرچک، سویا و کنجد از دیگر محصولاتی بودند که با کشت آن در زمین های کشاورزی مازندران، سطح زیرکشت نیز گسترش یافت. برای نمونه، تنها در سال 1310 حدود پانصد و هفتاد جریب به کشت کنجد اختصاص یافت. تولید کنف نیز در مازندران افزایش یافت، به طوری که دولت با تهیه بذر مرغوب، تشویق کشاورزان و افزایش قیمت کنف، توانست زراعت کنف را تا حدود چهار هزار هکتار در شهرهای مختلف مازندران توسعه دهد.
از سال 1281 تا اوایل سال 1304 تولید برای صادرات به بازار روسیه، جدای از تجاری و تخصصی شدن کشت، وابستگی اقتصادی شمال کشور به شوروی را به دنبال داشت.
به عبارتی روسیه تنها خریدار انحصاری محصولات کشاورزی بود و بدیهی است که کمترین چرخشی در سیاست های بازرگانی، تجاری و گمرکی اش، کشاورزی ایالات شمالی و دهقانان و تجار این مناطق واکنش نشان دهند. روس ها معتقد بودند:" پنبه را در غالب نقاط ایران با نتایج خوب می توان بعمل آورد، لیکن در اینجا هم متخصص و بذر لازم است بعلاوه سرمایه برای آبیاری و حمل ونقل موجود نیست". سرانجام در ﺳﺎل 1304 ﭘﻨﺒﻪ اﯾﺮان ﺑﺎ 12ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ در ﺧﺮاﺳﺎن و 8 ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ در ﺑﺎرﻓﺮوش و 9 ﮐﺎرﺧﺎﻧه در ﻣﻨﺎﻃﻖ دﯾﮕﺮ ﭘﺎک می گردید.
شبکه بازرگانی روسیه ﺑﺎ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد در ﺷﻬﺮﻫﺎی اﯾﺮان، ﺻﺎدرات و واردات ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮐﺸﺎورزی ﻧﻘﺪﯾﻨﻪآﻓﺮﯾﻦ را در دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. "ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪ ﺧﯿﻠﮑﻮم"، ﭘﺸﻢ و ﭘﻨﺒﻪ را در اﻧﺤﺼﺎر ﺧﻮد داشت. زارﻋﺎن ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺮخ ﮐﻪ "ﺧﯿﻠﮑﻮم" ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽﮐﺮد، ﭘﻨﺒﻪ را ﺑﻪ تجارتخانه ﺑﻔﺮوﺷﻨﺪ.
ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪ، ﺗﺨﻢ ﭘﻨﺒﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ را ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺎﻟﮑﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ زراﻋﺖ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﻗﺮاردادی ﺑﻪ ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی روﺳﯽ ﻣﯽﻓﺮوﺧﺖ، واﮔﺬار ﻣﯽﮐﺮد. اصرار ها و فشارهای ﻋﻠﯽ اﮐﺒﺮ داور در مقام وزﯾﺮ ﻓﻼﺣﺖ ﺗﺠﺎرت و ﻓﻮاﯾﺪ ﻋﺎﻣﻪی دوﻟﺖ ﻓﺮوﻏﯽ (آذر- ﺧﺮداد 1305) ﻣﺎﻟﮑﺎن و زراﻋﺎن را ﺑﻪ ﮐﺸﺖ ﺗﺨﻢ ﭘﻨﺒﻪی آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻣﻠﺰم ﺳﺎﺧﺖ. ﮐﺎرﮔﺰاران ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی «زاﮔﺎﺳﺘﻮرک»، «ﮐﻮﭘﺮاﻧﯿﻒ» و «ﭘﺮس ﻓﻠﻮب» ﻣﺎﻟﮑﺎن و تجار اروﻣﯿﻪ و مراغه را ﺑﻪ ﮐﺸﺖ ﭘﻨﺒﻪ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﮐﺮده وﻋﺪه دادﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺨﻢ و ﮐﺸﺖ ﭘﻨﺒﻪ را زﯾﺮ ﻧﻈﺮ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦﻫﺎی ﻓﻼﺣﺘﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ و زﻣﯿﻦﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ از آب رودﺧﺎﻧﻪ ﻣﺸﺮوب ﻧﻤﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻠﻤﺒﻪ آﺑﯿﺎری ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و ﺗﻤﺎم ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎ را ﭘﺲ از ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺤﺼﻮل از ﻣﺎﻟﮏ درﯾﺎﻓﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﮐﺎرﮔﺰاران ﺷﻮروی در داﺧﻞ ایران نیز ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺗﺠﺎرت اﻧﺤﺼﺎری را ﺗﻌﻘﯿﺐ میﮐﺮدﻧﺪ.
ﻗﯿﻤﺖ ها را ﺗﻌﯿﯿﻦ نموده و ﺧﺮﯾﺪارها هم منحصرا ﺑﻪ ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی روﺳﯿﻪ از ﺟﻤﻠﻪ "زاگاﺳﺘﻮرگ" و ﺑﺪون حضور تجار یا واﺳﻄﻪ های اﯾﺮاﻧﯽ مراجعه می نمودند. نتیجه انحصار آن بود که به تدریج ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﻓﺖ به گونه ای که حتی ﻣﺎﻟﮏ و زارع اروﻣﯿﻪ ای از ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺤﺼﻮل ﺳﺒﺰ خویش ﺧﻮدداری ﮐﺮدﻧﺪ. اﯾﻦ ﻧﻮع معاملات ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی روﺳﯿﻪ، اروﻣﯿﻪ را ﺑﻪ ﻓﻘﺮ و ﻓﻼﮐﺖ ﮐﺸﺎﻧﺪ .
ﺑﺎ آﻏﺎز ﺑﺮﻧﺎﻣﻪی ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﻪ اﻗﺘﺼﺎدی ﺷﻮروی (1928م/1307ش) دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﺎزرﮔﺎﻧﺎن اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﺎزارﻫﺎی اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﺑﻪ ﺷﺪت ﻣﺤﺪود ﺷﺪ. ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺗﺠﺎری ﺷﻮروی از ﭘﺮداﺧﺖ ارز ﺑﻪ ﺗﺎﺟﺮ اﯾﺮاﻧﯽ ﺧﻮدداری ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﺗﺠﺎری ارز ﻣﯽ دادﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﻻ را به ﻣﺆﺳﺴﺎت دوﻟﺘﯽ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺨﻠﻮﭘﮏ (1923 / 1302) ﺑﺮای اﻓﺰاﯾﺶ ﮐﺸﺖ ﭘﻨﺒﻪ اﯾﺮان ﮔﺎم ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮداﺷﺖ؛ ﺗﺄﺳﯿﺲ 8 ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ پنبه ﭘﺎکﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺳﺎل 1307؛ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻦ 12 ﻧﻔﺮ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﭘﻨﺒﻪ؛ 12 ﻣﺰرﻋﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪی آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﭘﻨﺒﻪ؛ 12 دﺳﺘﮕﺎه ﻫﻮاﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮای رﺻﺪ آب و ﻫﻮا و ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﺎرﻧﺪﮔﯽ و ﻫﺰﯾﻨﻪی 1/200/000 ﻗﺮان ﺑﺮای ﻣﺆﺳﺴﺎت ﻓﻼﺣﺘﯽ ﺗﺎ سال 1308 حدود 35 ﺷﺮﮐﺖ و 42 ﺑﺎزرﮔﺎن ﺻﺎدر ﮐﻨﻨﺪه ﺧﺸﮑﺒﺎر اﯾﺮان در 1319 فعال بودند.
در بین سالهای ۱۹۲۴/۱۳۰۳ تا ۱۹۲۵/۱۳۰۴ روابط ایران با شوروی تقویت شد. در این سالها شرکتها و نمایندگانی از شوروی برای تسهیل امور بازرگانی در ایران حضور یافتند، مقدمات فعالیت بانک روس و ایران هم آغاز شد. برنج، پنبه، کتیرا و خشکبار محصولاتی بودند که از ایران به شوروی صادر میشدند و شرکتهای روس بویژه" پرس خلوپوک" نیز در حوزه کشت پنبه سرمایهگذاریهای فراوانی را انجام دادند.
روسها در سال ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵م در حدود ۱۲ کارخانه پنبهپاککنی در منطقه خراسان داشتند. آنها رفتهرفته تمام ماشینهای پنبهپاککنی منطقه خراسان را اجاره کردند. با توجه به اینکه پنبه قبل از حمل به خارج از کشور باید پاک و عدلبندی شود، زارعان پنبهکار چون دستگاههای پنبهپاککنی نداشتند، ناگزیر بودند به هر نرخی که تجارتخانه خلوپکم تعیین کند، پنبه را به آن تجارتخانه بفروشند.
برقراری رابطه اقتصادی با شوروی منجر به افزایش صادرات و بهبود وضعیت برخی از تجار شد. رضاشاه در سال ۱۳۰۵ گفت: «ایران در احیای خود به میزان زیادی مدیون کمکهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است».
در چنین شرایط شوروی مزاحمتی برای رضاشاه که دست به کار ایجاد یک تمرکز تمام عیار بود بوجود نیاورد. رهایی از سلطه شوروی بر کشاورزی ایران، بهویژه تسلط بر بازار پنبه ایران؛ همواره در برنامه های دولت قرار داشت. کنسول ایران در حاجیطرخان در گزارش 7 بهمن 1303 به مساله انحصار تجاری شوروی در شمال کشور اشاره کرده و نسبت به خارج شدن رشته تجارت از دست اتباع ایرانی هشدار داده و تاکید کرده بود دولت باید برنامه و نقشه کلی تجارت با روسیه را طرحریزی کند، چرا که ممکن نیست هیچ یک از تجار داخلی بتوانند به طور انفرادی در مقابل ادارات تجاری دولت شوروی مقاومت کنند.
با اجرای اصل موازنه تجاری برای شوروی در دی 1304، در 12 بهمن 1304دولت شوروی سرحدات خود را به روی کالاهای ایرانی؛ به جز پنبه مسدود نمود این نشان از اهمیت پنبه در مناسبات تجاری با روس ها می دهد دلیل مستثنی نمودن پنبه نیز آن بود که اولا نیاز فراوانی به این کالا داشتند و ثانیا، صدور پنبه از ایران در انحصار شرکتهای تجاری بود."چرا که روس ها در بلاد حاصل خیز ادارات تاسیس نمودند و با یک مظنه ارزان از رعایا خرید می کردند...و به دلیل اشکال تراشی هایی که در داخله روسیه به تجار ایرانی می شد، احدی قدرت نداشت مال التجاره ایرانی را جمل به روسیه نماید" و پنبه کاران ناچار بودند، پنبه را به قیمتی ارزان به شرکت های تجاری بفروشند و در نتیجه این تجارت عمده ایران نیز بطور کلی از دست تجار ایرانی بیرون رفت. در دی ماه 1305 این شکایات به تجار خراسانی هم رسید.
تجار مشهد در عریضه ای که به مجلس شورای ملی " از انسداد باب تجارت و لزوم تسهیل حمل صادرات" سخن به میان آوردند اشاره داشتند که " موقعیت خراسان مخصوصا طوری است که غیر از روسیه راه داد و ستد با سایر دول را ندارد و ناچار پنبه و پشم و خشکبار این ایالت مهم باید در بازارهای روسیه مصرف شود. والا در محل فاسد گردیده و مالکین به تیره روزی و پریشانی دچار شده و محو خواهند گردید".
این عریضه را "سید محمد تدین" رییس مجلس به وزارت امور خارجه فرستاد. در اسفند 1305 ،تجار سبزوار و مشهد نیز خواهان تسهیل شرایط صادرات پنبه به روسیه شدند. بنا بر ادعای آنان، صدور پنبه بدون کسب اجازه، ممنوع و منجر به برهم خوردن روابط تجاری گشته است. در 10 اردیبهشت 1306 ،تجار درجز "درگز" نیز از وضعیت موجود شکایت و خواهان تسریع روند انعقاد قرارداد تجارتی ایران با روسیه شدند. آنها قطع روابط با روسیه را سبب فاسد شدن محصولات خود مانند پشم، پنبه، تریاک، پوست، خشخاش، و خشکبار دانستند؛ زیرا روسیه تنها بازار فروش آنها بود. روس ها برای توشیح هر چه سریع تر معاهده دریای خزر تقریبا از ورود هر گونه کالای ایرانی بجز پنبه خودداری کرده و بالغ بر 15 نوع عوارض و مالیات از تجار اخذ میکردند که توان رقابت را بطور چشمگیری کاهش می داد. دولت شوروی بر روی کالاهای ایرانی قیمت تثبیتی و دستوری وضع می نمود و تجار ناچار به اطاعت از قیمت های ناعادلانه وضع شده بودند. صدور پنبه نیز در انحصار کامل شرکتهای روسی بود.
در سال 1312 ناخرسندی از شیوه های تجارتی نمایندگی های بازرگانی شوروی در ایران، تجار گیلان و مازندران را بر آن داشت تا خرید کالاهای روسی را تحریم کنند. دولت ایران نیز کوشید برنج شمال را از راه خلیج فارس به خریداران احتمالی در اروپا و آسیا بفروشد و پنبه را هم به ژاپن صادر کند. اما این تهدید شکست خورد و دولت متحمل زیان نیز گردید.
نیاز روس ها به پنبه ایران برای ادامه فعالیت صـنایع نوپـای خـود پـس از جنـگ بـه گونه ای بود که حتی پس از ممنوع کردن واردات کالاهای کشـاورزی ایـران و افغانسـتان برای حفظ ارزش پولی خودشان، واردات پنبه ایرانی را از این قانون مثتثنی کردند. اما در مقابل آنها برای وابستگی بیشـتر ایـران بـه کالاهـای تولیدی این کشور، ترانزیت آزاد پارچه های پنبه ای از طریق روسـیه بـه ایـران را ممنـوع کردند.
تا 1310 واردات پارچه های پنبه ای از روسیه 55 %کـل واردات ایران را تشـکیل مـی داد و برطبـق قـرارداد بازرگـانی 1317ش، ایـران در مقابـل واردات 120میلیون ریال پارچه از روسیه، تنها به ارزش 75میلیـون ریـال پنبـه و پـانزده میلیون ریال پشم به این کشور صادر میکرد به هرحال، درنتیجه افزایش تقاضا در روسیه و فعالیت شرکت های بازرگانی این کشـور، تولید و صادرات پنبه در ایالات شمالی ایران به شکل چشمگیری افزایش یافت. در کرمانشاه، روس ها سعی می کردند تا مالکان را بـه تولید پنبه تشویق کنند و در این خصوص به آنها مساعده پولی و بذر مـی دادنـد. البتـه با توجه به محافظه کاری دهقانان، روس ها در این کار توفیـق زیـادی بـه دسـت نیاوردنـد.
نماینــدگان شــرکت و کنســول هــای روســی بــرای تولیدکنندگان ایرانی بذر پنبه آمریکایی و دیگر گونه های مناسب آن را تهیـه مـی کردنـد. اما بنابر علل مختلف، ازجمله نتایج ناامیدکننده کشت آزمایشی این محصول و نیز شـرایط تحمیلی بر فروشندگان، بذر پنبه آمریکایی توسعه جدی نیافت.
صادرات پنبه خام به آلمان
در شهریور سال ۱۳۱۸ قرارداد تهاتری جدیدی بین ایران و آلمان منعقد شد که طبق آن، ۱۰ هزار تُن پنبه از ایران به آلمان صادر میشد و در مقابل، پارچههای نخی به ایران وارد میگردید آلمان در سال 1319 نیز مقام اول را در تجارت خارجی ایران دارا شد و انگلیس و شوروی را به مقام دوم و سوم عقب راند.
دولت آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 حدود 90 درصد از احتیاجات تسلیحاتی و قریب به 80 درصد از نیازهای صنعتی ایران را تأمین مینمود؛ بهعبارتدیگر آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 انحصار فروش محصولات صنعتی، نظامی، دارویی و الکترونیکی را در اختیار داشت. در مقابل، دولت ایران حدود 60 درصد پنبه مورد نیاز آلمان را تأمین میکرد.آلمان حتی در برخی از سالها نزدیک به نصف تجارت خارجی ایران را در اختیار داشت. ایران در مقابل ارسال محصولاتی چون پنبه، پشم، روده، خشکبار، برنج و فرش به آلمان، از این کشور کالاها و وسایل صنعتی، شیمیایی، الکترونیکی و تجهیزات نظامی وارد میکرد. ایران حدود 60 درصد پنبه، 90 درصد پشم و 50 درصد خشکبار مورد نیاز آلمان را تأمین میکرد.
حجم بالای صادرات پنبه خام به آلمان بر اساس پروتکل های مبادلات تجاری سال های 1314، 1317 و 1318 گویای نقش ایران در تامین مواد اولیه صنعت نساجی آلمان در این سال ها می باشد. در سال 1318 در همین سال نیز چهار هزار و هشتصد تن پنبه به آلمان صادر شد. حتی در اوج جنگ جهانی دوم به سال 1319 نیز آلمانی ها تقاضای خرید انواع پتو البسه به ارزش تخمینی یک میلیون ریال کارخانه پشم بافی اصفهان و 50 هزار متر پارچه به کارخانه وطن و نساجی اصفهان دادند. آمار تجارتی سال اقتصادی ۱۳۱۲- ۱۳۱۱ افزایش صادرات بعضی محصولات فلاحتی ایران را نشان میدهند مثلا صادرات پنبه که در سال 1311 در حدود 44 ملیون ریال بود در سال ۱۳۱۲ به ۷۹ ملیون ریال ترقی کرد و با آنکه مقدار زیادی از محصول پنبه در کارخانجات بافندگی داخلی به مصرف رسید باز صادرات آن در سال اقتصادی ۱۳۱۲ بالغ بر 35 ریال افزایش داشته است این رونق بازار پنبه مخصوصا بواسطه توسعه تجارت این محصول گرانبها با ژاپن و آلمان بود که بزرگترین خریدار پنبه ایران شده بودند صادرات پنبه به آلمان که در سال ۱۳۱۰ در حدود ۵۰ هزار ریال بود در سال ۱۳۱۲ صادرات پنبه ایران به آلمان به ۳۱ ملیون و به ژاپن در حدود ۱۲ ملیون ریال ترقی حاصل کرد در صورتی که تجارت پنبه با همسایه شمالی که در سالهای پیش بیش از صد ملیون ریال بود بواسطه رکود داد و ستد تجارتی بین دو کشور و توسعه زمین های پنبه کاری در آسیای مرکزی و ترکستان و قفقاز روسیه تجارت آن کاهش قابل توجهی را نشان میدهد.
تجارت پنبه با ژاپن و انکشاف بازارهای جدید صادراتی
خرید محصول پنبه ایران و صادرات آن به ژاپن از دیگر علایق سرمایه گذاری شرکت های تجارتی ایران و ژاپن بود. که معادل ارزش ارزی آن منسوجات و قماش ژاپنی به سفارش شرکت سهامی قماش ایران وارد ایران می شد. در فروردین ۱۳۰۸ دو کشور ایران و ژاپن پیماننامهای امضا کردند که حدود و اساس روابطشان را مشخص میکرد و با بستن «عهدنامه مودت» در اردیبهشت ۱۳۰۹ (مه ۱۹۳۰ میلادی) رابطه رسمی دیپلماتیک میان دو کشور برقرار شد دولت ایران هوهانس خان ماسحیان (مساعدالسلطنه) را به عنوان نخستین وزیر مختار در هفدهم تیر ۱۳۰۹ به ژاپن فرستاد و سفارت ایران در ژاپن گشایش یافت. بواسطه این پیمان در دهه 1310 با توجه به کاهش تقاضای روسیه و تغییر نظـام بازرگـانی ایـن کشـور ، ایران نیز مجبور بود تا با انحصار تجارت خارجی، بازارهای جدیدی ازجمله ژاپن برای صدور پنبه پیدا کند. محدودیت هایی که در این دهه در بازارهای آمریکا و هندوستان برای تجار ژاپنی ایجاد شده بود،گرایش این کشور به بازار ایران را سبب شد.
به تدریج افزایش حضور تعداد شرکت های تجاری ژاپنی در ایران و تلاش آنها برای یافتن بازارهای جدید با هدف واردات محصولات و فراورده های خام کشاورزی همچون تریاک ، پنبه، کتیرا و نیز برخی محصولات دامی همچون انواع شیشه آلات، در مقابل صادرات انواع منسوجات پنبه ای، شیشه آلات، چای و سیمان رقابت شدیدی را بین آنها موجه شده بود.
در فروردین 1310 با توجه به مشکلات ناشی از رقابتهای تجار ژاپنی با یکدیگر، شرکتهای تجاری ایده تشکیل سندیکای تجاری را "کازاما" اولین وزیر مختار ژاپن در ایران ۱۳۰۸ خورشیدی مطرح کرد. این سندیکای تجاری را سه شرکت مهم و معتبر ژاپنی در ایران( یان کیو و اکورا و میتسوبیشی) برای انجام معاملات گسترده تریاک با حاج میرزا حبیب الله امین اصفهانی، در سال 1310 به وجود آوردند.
در فروردین 1312 موسیو میچتسو یکی از نمایندگان شرکتهای مهم تجاری ژاپن، برای بررسی بیشتر نحوه خرید و صدور دو محصول مهم پنبه و تریاک ایران در مقابل واردات انواع نخ و چیت به ایران آمد و با یاسایی،رئیس اداره کل تجارت، دیدار و مذاکره کرد در اردیبهشت 1313 با تشکیل شرکت تجارتی ایران و ژاپن که خود شعبه ای از شرکت بزرگ میتسوبیشی بود، تجارت محصولات ایرانی، یعنی پنبه و تریا ک، به ژاپن و برعکس آن، یعنی منسوجات پارچه ای و قماش، به طور انحصاری در اختیار این شرکت گذاشته شد.
براساس توافقنامه اولیه ای که بین شرکت و دولت ایران به امضا رسید، از طرف دولت ایران حق هرگونه صادرات و واردات بین ایران و ژاپن منحصر به شرکت بود و دولت ایران مانع هرگونه صادرات یا واردات از مجاری غیر از شرکت میشد. خرید محصول پنبه ایران و صادرات آن به ژاپن از دیگر علایق سرمایه گذاری شرکت تجارتی ایران و ژاپن بود. البته براساس توافق های انجام گرفته با شرکت، در قبال صادرات پنبه هیچ نوع ارزی به دولت ایران پرداخت نمی شد؛ بلکه معادل ارزش ارزی آن منسوجات و قماش ژاپنی به سفارش شرکت سهامی قماش ایران وارد ایران میشد.
در نامه شرکت ژاپنی به شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست در خصوص مبادله پنبه خام، بر مسئله مبادله پایاپای به شکل واردات متقابل پارچه نخی و با حق انحصار شرکت ژاپنی در انجام این معامله تاکید شده است متقابلا ژاپن نیز که ازسویی به توسعه صـادرات محصـولات نساجی خود نیاز داشت و ازسوی دیگر کارخانه های این کشور توان رقابت باکارخانه هایی انگلیسی نداشتند، از جنس پنبه پست کشورهای شرقی که در اروپـا خریـداری نداشـت، استقبال میکرد. بنابراین ژاپن خریدار جدید پنبه ایـران شـد و صـادرات ایـران بـه ایـن کشور افزایش یافت.
به این ترتیـب آلمـان و ژاپـن کـه تـا 1310 تقریبـاً هـیچ سـهمی در صادرات پنبه ایران نداشتند، به تدریج سهم قابل توجهی از صادرات ایران به دست آوردنـد. به خصوص از 1317 به بعد که صادرات ایران به روسیه محدود شد، تقریباً تمام پنبه ایران به ژاپن و آلمان صادر میشد. درنتیجـه سـهم آلمـان از صـادرات پنبـه ایـران از 15 %در 1311 به 85 %در 1320 و سهم ژاپن از 2 /.درصد در 1311 به 42 %در 1318 افزایش یافت.
توسعه راه ها در خدمت تجارت پنبه
مجموعه خطوط راهآهن که در شمال، شمال غرب، جنوب و جنوب شرقی احداث شد مسیر شمالی راهآهن از تهران تا بندر شاه، تهران را به مازندران، گیلان و اراضی حاصل خیز پنبه شمال پیوند داد. همچنین این مسیر به ترکمن صحرا متصل میشد که از لحاظ تولید پنبه، حاصلخیز بود. ساخت راه آهن شمال به جنوب یکی از بزرگترین طرح های اقتصادی ایران دورة پهلـوی اول، فصل جدیدی از پیشرفت و رونق را برای تجارت پنبه و سایر کالاها به بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان به وجـود آورد.
خط آهن با 1394 کیلـومتر در 28 مـرداد 1317 پایـان یافت و در 4 شهریور 1317 تمامی بخش های جنوب و شمال آن به یکدیگر متصل شد و عمده تجار پنبه طی مراسلات وسیعی از صدور هزاران تن عدل پنبه به 7 مقصد مهم صادراتی آن دوره و افزایش سرعت صادرات پنبه ابراز شادمانی می نمودند.
کشت پنبه در املاک اختصاصی پهلوی اول
افزایش تولید پنبه در کشور به تحولات جدید در املاک اختصاصی شاه در دشتهای حاصل خیز گرگان نیز بستگی داشت. پنبه یکی از محصولات کشاورزی بود که به کالای داد و ستد بین ایران و مناطق مجاور تبدیل شده بود. رضاشاه اعتقاد داشت هرچه ماشین بیشتری به کشور وارد و کارخانه بیشتری تأسیس شود، مردم به همان نسبت، خوشبخت تر می شوند.
لذابا توجه به برنامه های اقتصادی دولت برای صنعتی کردن کشور و ایجاد درآمد به منظور واردات ماشین آلات و کالاهای سرمایه ای، لازم بود تـا هزینه این اقلام از طریق فروش محصولات کشـاورزی بـه صـورت پایاپـای بـا کشـورهای روسیه، اروپای شرقی، آلمان، و در نهایت ژاپن، پرداخت شود. حتی عملیات خرید دستگاه های پنبه پاک کنی کارخانجات املاک اختصاصی شاه در گرگان و مازندران نیز به نتیجه منجر شد و معمولا شکاف عملکردی قابل ملاحظه ای بین میزان تولید پنبه در اراضی اختصاصی با اراضی همجوار حتی در یک ولایت وجود داشت.
فعالیتهای آموزشی و ترویجی توسعه کشت پنبه
توسعه شرکت های پنبه پاک کنی و رسیدگی پنبه تا پایان سال 1316 به 27 شرکت نشان از عزم جدی دولت برای توسعه پنبه کاری داشت. این مسئله، اهمیت تولیـد و صادرات پنبه را برای دولت ایران افزایش داد و حتی در محور برنامه های دستوری دولـت قرار گرفت. برای نمونه در بعضی از مناطق مانند فارس ، اصـفهان و آذربایجـان کـه در رقابت با برنج کاشته میشد، بنا بر توصیه دولت به تدریج کشت پنبه جایگزین برنج شد.
همچنین وزارت مالیه و دولت، کتابچه هایی برای راهنمایی و توسعه کشـت پنبـه بـه ولایات می فرستادند تا بین زارعین و مالکینی که به کشت پنبه میپرداختند، توزیع شود. برای ایجـاد خودکفـایی در تولیـد بذر پنبه مرغوب، بخـش فنـی اداره کل فلاحت نیز برای بهبود تولید پنبه و یافتن بذر متناسب با آب وهوای ایران، بـذر 70 نوع پنبه از کشورهای آمریکا، روسیه و مصر وارد کرد و در مزارع تحقیقـاتی ورامـین بـه اصلاح بذر پرداخت. در سـال هـای 1315 و 1317 نیز دولت با توزیع بذر مجانی و پرداخت مساعده در گرگان، زارعـین ایـن منطقه را به کشت پنبه تشویق کرد.
علاوه براین، برای تشویق زراعت پنبه در سال 1318 برای نخستین بار نمایشگاهی از انواع پنبه در شیراز ترتیـب داده شـد و منـاطق مسـتعد برای کشت پنبه مشخص گردید. سطح زیر کشت پنبه که در سال 1314 بدون مازندران و یزد 52720 هکتـار بـرآورد شده بود، در 1315به استثنای مازنـدران و همـدان بـه 108280 هکتـار افـزایش یافـت و به موجب برنامه ریزی شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست برای سال زراعی 1316 قرار شد سطح زیر کشت به 135هزار هکتار برسد، بر طبق برخی گزارش های دیگر، سطح اراضـی زیرکشت پنبه در برخی از مناطق مرکزی ایران مانند کرمان، ساوه و قم در سـال 1316 نسبت به سال 1314 دو برابر شد.
بر اساس گزارش شعبه بانک ملی کرمانشاه، توسعه کشـت پنبـه در این ایالت در 1317 نسبت به 1316 پـنج برابـر و نسـبت بـه 1315 نزدیـک 22 برابـر افزایش یافته بود. همچنـین در سـال 1317بـه علت آموزش زارعین و معرفی ارقام جدید و تشویق های شرکت پنبه، محصول پنبه زنجان، 100 درصدافزایش یافت.
در بهشهر مازندران نیز در اثر مداخله بانک صنعتی و خرید پنبه برای کارخانه ها، رقابتی بین بازرگانـان و بانـک صـنعتی ایجـاد شـد کـه در نتیجـه آن سالیانه 5 تا 20 درصد به کشت پنبه این ناحیه افزوده می شد. به طورکلی تمام گزارش های رسمی دولتی و غیردولتی از 1305 تـا 1319 از افـزایش تدریجی سطح زیرکشت پنبه حاکی است. آماری در مورد سطح زیرکشت پنبه در اوایـل دهه 1300 در دست نیست اما متوسط اراضی زیرکشت پنبه از 1314 تا 1318 ،درحـدود 200 هزار هکتاربود. ازلحاظ تولید نیز میزان تولید پنبه با نوساناتی از حدود 14 هـزار تـن در 1300 به حدود 42 هزار تن در 1318 افزایش یافت. اظهارات رضاشاه هنگام بازدید از نمایشگاه کالاهای فارس در اسفند 1315 بر لزوم توجه به کشاورزی و اولویت آن بر صنعتی سازی با ذکر نمونه هایی از توسعه زراعت پنبه اینگونه تأکید کرد: "مسلماً هرکس به دنبال کار فلاحت یا صناعت برود کامیاب خواهد شد. به فلاحت باید بیشتر از صناعت توجه شود. زیرا مواد خام و محصولات فلاحتی ما طرف توجه دنیاست. ما در بین اقلام صادرات کشور هیچ جنس تجملی نداریم.
هرقدر محصول به دست آید بازار خواهد داشت. بنابراین حالا که خوشبختانه تا اندازهای موجبات کار و میدان فعالیت بازشده است، بایستی اسباب تشویق عموم فراهم گردد تا هم برای خود و هم برای هم میهنان مفید واقع گردند. ... نظر من بیشتر متوجه فلاحت است. یک موقعی صنعت زیاد شد و اکنون هم می گویم باید زیاد شود اما به نسبت احتیاج و تناسب، نباید همه یکراه را دنبال کنند. مثلاً اگر نخ محصول دو کارخانه بهصورت پارچه دربیاید خوب است. ولی بازهم دایر کردن کارخانه نخریسی بیش از احتیاج کشور میباشد و ممکن است مضر به اقتصاد کشور گردد. پنبهکاری باید خیلی توسعه یابد. پنبه متاعی است که بازارش ضعیف نمیشود و روزبهروز احتیاج به این محصول زیادتر میگردد و خوشبختانه پنبه ایران عموماً خوب است و انتظار دارم سعی کامل نمائید پنبه و نوع آن و هر قسم محصول فلاحتی و صادراتی زیادتر شود".
سیاست توسعه سطح زیر کشت پنبه
در اﺣﺼﺎﺋﯿﻪ ﺗﺠﺎرﺗﯽ ﺳﺎل اﻗﺘﺼﺎدی 1314 ص21 آمده که ﺑﻪ دﺳﺘﻮر رﺿﺎﺷﺎه ﻣﯽﺑﺎﯾﺴﺖ در ﻣﺪت ﭘﻨﺞ ﺳﺎل، 50 ﻫﺰارﺗﻦ ﺑﺮﻣﻘﺪار ﺗﻮﻟﯿﺪ ﭘﻨﺒﻪ اﻓﺰوده گردد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﭘﻨﺒﻪ و پشم و ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻫﯽ وزارت ﻣﺎﻟﯿﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎت ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ زراﻋﺖ ﭘﻨﺒﻪ ﮔﺮﻓﺖ. ﺗﻌﯿﯿﻦ مناطق ﭘﻨﺒﻪ ﺧﯿﺰ در ﻫﺮ ﻧﺎﺣﯿﻪ؛ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﺎﻟﮑﺎن ﮐﻞ و ﺟﺰء و زارﻋﺎن پنبه کار؛ ﺗﻌﯿﯿﻦ اﺳﺘﻌﺪاد ﻫﺮ قریه ﺑﺮای زراﻋﺖ ﭘﻨﺒﻪی ﺑﯿﺸﺘﺮ؛ ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﺴﺎﻋﺪه ﻧﻘﺪی و ﭘﺮداﺧﺖ 20 ﺗﺎ 30 درﺻﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﻣﺤﺼﻮل ﺑﻪ ﻣﺎﻟﮑﺎن ﺑﻪ ﺷﺮط ﻓﺮوش ﭘﻨﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺑﺎ ﻗﯿﻤﺖﻫﺎی ﻗﻄﻌﯽ ﺷﺮﮐﺖ و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪهﺑﻮد 257,500 ﻫﮑﺘﺎردر ﺳﺎل1316 زﯾﺮ ﮐﺸﺖ پنبه ﺑﺮود.
با برنامه ریزی دولت، و رشد مناسبات سرمایه داری در سال1313 اراضی پنبه کاری در گرگان و دشت به پنج هزار هکتار رسید و این مسأله منجر به توسعه زندگی روستایی و مکانیزه شدن هرچه بیشتر این مناطق گردید. در سال 1316 حدود چهل و شش هزار پانصد هکتار زمین پنبه کاری شد. در سال 1317 تولید پنبه نسبت به سال قبل افزایش یافت و فقط از بندرگز حدود بیست و هفت هزار و نهصد و سی و شش تن پنبه جمع آوری شد.
تا سال 1318 به دنبال تغییر زیربنای تولید کشاورزی و سیاستهای اصلاحی و با تأسیس شرکت "پنبه، پشم، پوست" و خرید تدریجی کارخانه های پنبه پاک کنی، زراعت پنبه بیش از پیش توسعه یافت. در سال 1318 حدود سه هزار تن در مازندران و هزار و هشتصد تن در بندرگز پنبه تحویل گمرک داده شد و هزار و هفتصد تن نیز در بابلسر آماده حمل به خارج بود.
از مهمترین اقدامات اصلاحی دولت در بخش کشاورزی توجه به توان های محیطی مناطق برای کشت محصولات کشاورزی بود. از این رو برای کشت محصولی مانند پنبه به جانب شرقی مازندران که قابلیت بیشتری برای کشت این محصول را داشت و امکان دسترسی آن برای تجاری سازی و صنعتی سازی بیشتر مهیا بود، اقدام شد. در اثر فعالیت این شرکت تا 1312 تعـدادی مـزارع آزمایشـی کشت پنبه در نواحی مختلف دایر گردید.
به موجب آمار شرکت پرسخلوپک در سـال 1308ش، حدود 62 درصدکـل پنبـه ایـران در ایـالات خراسـان، مازندران، استرآباد و آذربایجان تولید میشد که از این مقدار 26 درصد آن در ایالـت خراسـان تولید می شد و بعد از آن مازندران با 20 و استرآباد بـا 5/11 درصـد مقـام دوم و سـوم را داشتند. مطابق این آمار، مسـاحت پنبـه کـاری ایـران در سـال 1310ش. بـا 15 درصـد افزایش به 100هزار هکتار رسید که درحدود 19 هزار هکتار آن زیرکشت پنبه آمریکـایی بود. بر اساس همین گزارش، کشت پنبه آمریکایی نسبت به دوره جنگ پـنج برابـر شـده بود.
در نتیجه افزایش تقاضا از سوی روسیه و برنامه هـای اقتصـادی دولـت بـرای کسـب درآمدهای بیشتر، به تدریج کشت محصول پنبه صـادراتی کشـور بـه ویـژه در خراسـان افـزایش یافت. از سال 1312به بعد در اثر تلاش های دولت و گسـترش فعالیـت شـرکت هـای بازرگـانی روسی، تولید پنبه در فارس ، کرمان و خوزستان نیـز کـه پـیش از آن کشـت نمـی شـد، توسعه یافت. برای نمونه تا سال 1315 زراعت پنبه در منطقه جبال بارز کرمان معمول نبود اما در سال 1316 ، سطح سبز گزارش شده پنبه نشان می دهد که درحدود 3000 هکتار به کشت پنبه اختصاص یافته است.
جدول ( 2 ) افزایش سطح زیر کشت پنبه در سالهای از 1310 تا 1314 در برخی از شهرهای مازندران
ردیف |
نام شهر |
سال 1310 (به هکتار) |
سال 1314 (به هکتار) |
1 |
بابل |
2500 |
16000 |
2 |
مشهدسر (بابلسر) |
773 |
2000 |
3 |
اشرف (بهشهر) |
800 |
3200 |
4 |
گرگان |
2005 |
9000 |
چالشهای توسعه پنبه کاری در جنوب کشور
در ۷ مرداد ماه ۱۳۰۸ بر پایه بررسیها ، پژوهشها و آزمایشهایی که انجام شد، دست آورد پنبه کاری در زمینهای پربار خوزستان شگفت انگیز بود و تصور همه اهل فن این بود که با کمی بهتر کردن بذر پنبه، محصول ایران در رده بهترین پنبههای دنیا مانند پنبه مصر شده و با گشایش سد اهواز بیشتر زمینهای پیرامون رود کارون برای پنبه کاری در نظر گرفته خواهد شد. هم چنین به آگاهی شاه رسید که محصول ایران با اصلاحاتی که در آن انجام یافته در آینده از بهترین پنبههای دنیا خواهد بود. با این پیش فرض، شرکت توسعة پنبه کاری در اواخر سال 1310در خوزسـتان تأسـیس شـد. در فـروردین 1314 مقـدمات تأسـیس کارخانـه بزرگ ریسندگی خوزستان در اهواز و کشت پنبه به سرمایه پنج میلیون و بر اساس برنامـه پـنج سالة فلاحتی آغاز شد.
در سال ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ خورشیدی نیز گزارش ها از خوزستان از افزایش و بهبود روند تولید پنبه حکایت دارد. در عین حال، مشکلات کشت این محصول در مناطق جنوبی موجب شده بود که شرکت سهامی پنبه اقداماتی به شرح زیر صورت دهد:
برگزاری جلساتی با نمایندگان وزارت مالیه، اداره ی کل فلاحت، حکام ولایات، پیشکاران مالیه و کشاورزان منطقه به منظورآگاهی و ترویج کشت پنبه و شناسایی مناطق پنبه خیز و با استعداد روستاهای اطراف در زمینه الگوی کشت پنبه، تعیین مالکین جزء و کل با تعیین تعداد کشاورزان پنبه کار در منطقه ی ساحلی خلیج فارس، تعیین میزان زمین زراعی پنبه در هریک روستاهای جنوبی بر اساس هکتار و در سال های 1314-1315 تحقیق در اطراف اعتبارات مالکین و زارعین به منظور اعطای مساعده، تعیین مقدار بذر مورد احتیاج هر آبادی در جنوب کشور و نوع بذر از نظر کیفیت. در این رابطه اداره کل فلاحت و تجارت، نیز با توزیع صد جلد کتابچه ی آفات پنبه، در میان پنبه کاران مناطق جنوبی کشور، گام مهمی در رونق این زراعت در مناطق جنوب برداشت. یکی از اولین کسانی که در جهت توسعه زراعت پنبه در مناطق جنوبی نقش مؤثری ایفا نمود، علی اکبرخان داوربود.
وی در همین راستا کمک بسیاری به تأسیس «شرکت پنبه خوزستان» نمود. قصد وی از ایجاد چنین شرکتی آن بود که کشاورزان با میل و رغبت به زراعت پنبه بپردازند. شرکت پنبه نیز وظیفه داشت با توزیع بذر پنبه ی مرغوب در میان پنبه کاران مناطق جنوبی و از میان بردن بذرهای نامرغوب، کشاورزان آن ناحیه را یاری دهد. خاطرات وکیلی، چگونگی توسعه شرکتهای دولتی پنبه، پوست و پشم را در جنوب کشور بخوبی توضیح میدهد. "داور معتقد بود از امنیت و ثباتی که در جنوب ایجاد شده باید حداکثر استفاده برای پیشرفت امور کشور بشود. شرکت شعبههای زیادی در کلیه نقاط تولید پنبه در ۱۴۳ محل در سراسر کشور دایر کرده بود. اما در اغلب این نقاط بانک وجود نداشت و اداره مرکزی هر ماهه برای پرداخت خریدها به تمام این شعبات توسط قاصد یا با اتومبیل کرایه یا با اسب و قاطر هر مرتبه بین ده تا پنجاه هزار تومان پول نقد میفرستاد.در مدت پنج سال دهها میلیون تومان فرستاده شد".
اما کشت این محصول در مناطق جنوبی به دلیل عدم شناخت اصولی و دقیق از منطقه، کمبود نیروی متخصص در امور کشاورزی هرگز نتوانست آن طور که باید پیشرفت کند. شرکت سهامی پنبه، با پرداخت مساعده هایی به پنبه کاران، تلاش می کرد زراعت پنبه را تقویت نماید و سپس متصدیان خرید پنبه به هنگام خرید محصول از پنبه کاران وجه مساعده را کسر نمایند، اما به دلیل شوری زمین در منطقه خلیج فارس، کشاورزان نتوانستند بهره برداری کافی را از کشت پنبه در این منطقه داشته باشند و به همین علت خسارات زیادی متوجه آن ها گردید. به گونه ای که رعایای خورموج، دشتی و دشتستان به دلیل وارد آمدن خساراتی که از کشت پنبه عاید آنان ها گردیده بود، نمی توانستند مبلغ مساعده ی شرکت سهامی پنبه را باز پس دهند. مأمورین پنبه، با شکایت از آن ها حکمی صادر نمودند مبنی بر اینکه هر کشاورزی که به کشت پنبه مبادرت نورزد، زندانی خواهد شد.
کشاورزان در حضور حکومت بنادر جنوب با شرکت سهامی پنبه، شرط نمودند که اگر باز هم خساراتی از این دست عاید آن ها شود، دولت موظف است آن را جبران نماید. فرماندار بنادر جنوب نیز با ارسال نامه ای به وزارت داخله در خصوص پرداخت مساعده های کشاورزان و رفع نگرانی آن ها از این وزارتخانه درخواست نمود با مراجعه به شرکت پنبه این موضوع را مورد بررسی جدی قرار دهد. مدت ها بعد مجدداً زراعت پنبه در جنوب مورد توجه شخصی به نام منوچهر فرهنگ قرار گرفت. از این شخص نیز اطلاعات مبسوط و جامعی در دست نیست و تنها او را از عریضه های متعددی که به مجلس شورای ملی ارسال داشته بود، می شناسیم. به نظر او اراضی خوزستان استعداد برجسته ای برای کشت پنبه داشت و می توانست از نظر لطافت و سفیدی رنگ با بهترین پنبه صادراتی در مصر رقابت کند.
او از سابقه کشت پنبه در سال 1314 در رامهرمز، آهودشت، دزفول، شوشتر، بهبهان خبر داد که در سال 1318 سطح کشت پنبه را به سقف ده هزار هکتار نیز رسانیدند، اما به علت انحصار پنبه، کارخانه های پنبه پاک کنی در این ناحیه رو به ورشکستگی نهادند. او با اشاره به تخصص اش در تأسیس شعبات کارخانه جات پنبه پاک کنی و تجربه ای که در تجدید بهره برداری از کارخانه های پنبه پاک کنی در گیلان غرب، اصفهان و کرمان داشت ، با ارسال این عریضه به مجلس شورای ملی اطمینان داد که در صورت تأسیس کارخانه پنبه پاک کنی در کنار رود کارون، هم تحولی در امور زراعی خوزستان ایجاد شود و هم برای مردم این ناحیه شغل و درآمد ایجاد خواهد شد.
مجلس شورای ملی با ارسال نامه ای به شرکت سهامی اصلاح کشت پنبه، از این شرکت درخواست نمود مطالعاتی در مورد وضع و میزان کشت پنبه در این مناطق انجام دهد. بنابر تقاضای مجلس شورای ملی، شرکت مزبور نیز مطالعات جامعی را در این مورد انجام داد و سوابق زراعت پنبه را در این ناحیه بار دیگر مورد سنجش و بررسی قرار داد اما نتایج این تحقیقات نشان از وجود کرم خاردار در این اراضی داشت که در نوع خود خطر جدی برای کشت پنبه به شمار می رفت.
کرم خاردار در داراب، جهرم، فسا و سایر قسمت های فارس و نیز مناطق پنبه خیز کرمان،سمنان، دامغان، سیستان و اغلب نقاط خراسان یافت می شد. این آفت در اغلب نقاط گرمسیر شدت خسارتش بیشتر بود و در خوزستان و دیگر نواحی ساحلی خلیج فارس به علت حرارت بالای آب و هوا مانع کشت پنبه می شد. این شرکت باز هم از وزارت کشاورزی درخواست نمود که اقدام مؤثری برای از بین بردن آفت مزبور به عمل آورد. پس از مدتی شرکت اقداماتی آموزشی ترویجی در جهت تأسیس شعبه کشت پنبه در نواحی دیگری از خوزستان به عمل آورد ولی به تدریج عملاً کشت پنبه در این منطقه عقیم ماند.
فراگرد صنعتی سازی کشور با پیشران صنعت نساجی
در اوایل قرن بیستم بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته، فراگرد صنعتی سازی خود را با گسترش صنعت نساجی آغاز کردند. درنتیجه بسیاری از این کشورها که خود تا این زمان صادرکننده مواد خام و واردکننده منسوجات بودند، برای حمایت از صنایع داخلی و کنترل واردات بی رویه تعرفه های گمرکی را به شدت افزایش دادند.
ایران نیز همین سیاست اقتصادی را دنبال کرد. همانطور که شرح آن رفت، پس از جنگ اول جهانی و به خصوص پس از بحران اقتصادی 1930 ،به دلیل کـاهش جهانی قیمت پنبه و افزایش تولید نخ مصنوعی، ایـران در واکـنش بـه تحـولات جهـانی اقدامات گسترده ای را برای ایجاد صنایع نساجی به عنوان بخـش پیشـتاز صـنعتی سـازی انجام داد. دولت ایران با توجه به اهمیت پنبه در صنعت و در اقتصاد کشور، ناچار بود تـا بـا روش های مختلـف ازجملـه سیاسـت صـنعتی سـازی جـایگزینی واردات، یـافتن شـرکای اقتصادی جدید از طریق معاملات پایاپای و تأسـیس شـرکت هـای سـهامی، بـه تولیـد و صادرات پنبه و مصرف داخلی آن سمت و سو بدهد.
بنابراین باوجود مقادیر زیاد تولید پنبه خام در داخل کشور، بدیهی بود که تأسیس کارخانه های نخ ریسی و بافندگی بایستی جلودار هر نو توسعه صنعتی در ایران می شد. به ویژه اینکه کالاهای پنبه ای در این سال ها مهمترین قلم کالای وارداتی ایران را تشکیل میداد. از سال 1310 با ایجاد سیاست صنعتی سازی جایگزین واردات، صنایع نساجی پنبه و پشم گسترش یافت.
برای حمایت از صنایع نوپای داخلی سیاستهای تجاری و گمرکی جدیدی همانند کشورهای مصر و ترکیه آغاز شد. در اثر حمایت های دولت به تدریج شمار صنایع ریسندگی پنبه از 3 مورد در 1312 ، با یک جهش بزرگ به 8 مورد در 1313 رسید. در این سال تجهیزات 11کارخانه بافندگی با مجمو 288/62 دوک، از انگلستان و آلمان خریداری و در شهرهای شیراز، اصفهان، کاشان، اهواز، مشهد و سمنان راه اندازی و تجهیزات یک کارخانه پشم بافی در اصفهان سفارش داده شد و یک کارخانه ابریشم بافی در نوشهر با ظرفیت تولید سالانه یک میلیون متر پارچه ساخته شد. روی هم رفته تا سال1316 درحدود 101 کارخانه پنبه پاک کنی تأسیس شد که 52 واحد آن متعلق به اشخاص و مابقی آن متعلق به شرکتهای سهامی مختلف بود.
تعدادکل کارخانه های ریسندگی و بافندگی پنبه تا سال 1320 به 33 واحد رسید که 27 واحد آنرا بخش خصوصی و مابقی را دولت یا به صورت مشترک با بخش خصوصی ساخته بود. مصرف کارخانه های خصوصی ریسندگی پنبه در 1320 ،درحدود 26000 تن و مصرف کارخانه های دولتی 3500 تن بود. به همین ترتیب جمعیت شاغل در صنایع پنبه نیز از 1762 نفر در سال 1313 به 7652 نفر در سال 1315 افزایش یافت که به طور متوسط بین 23 تا 31 درصد افراد شاغل در این صنایع کودکان و 10 تا 12 % آنها زنان بودند.
سود بالای تولیدات کالاهای مصرفی صنعت نساجی باعث سرمایه گذاری بیشتر بخـش خصوصـی در نساجی می شد و در نتیجه اقدامات حمایتی دولـت از صـنایع، بـه ویـژه انحصـار تجـارت خارجی و تعرفه های گمرکی حمایتی، سود کارخانه های نخ ریسی تا 1316 بـه حـدود 40 تا 50 درصد می رسید. در مورد صنایع پسین هم، پس از آنکه نخستین کارخانة پنبه پاک کنی ایران نیز در سال1298 بنیان نهاده شد در اوایل دهة 1310 درسایة سیاست مثبت دولت نسبت به صنعت منسوجات داخلی ، تولید و احداث مدرن تر این نوع کارخانه ها دوباره افزایش یافت. مثلا، در ساختمان کارخانه پنبه پاک کنی در آراپلیا، پیش بینی شده بود که کارخانه به یک موتور که قدرت آن 6 تا7 اسب است مجهز شود. کارخانه با 8 کارگر و در یک شیفت، روزی 100 پود پنبه پاک شده تولید کرد.
کارخانجات پنبه پاک کنی که در نقاط مختلف موجود بودند عبارت بود از در مشهد سرا یک کارخانه، در بارفروش 8 کارخانه، در ساری دو کارخانه، در بندرگز دو کارخانه، در خراسان نه کارخانه، در جاجرم یک کارخانه، در قزوین دو کارخانه، در قم، مراغه و رستم کله، سبزوار و نیشابور یک کارخانه.
"مدتی بعد فعالیت این کارخانجات به مناسبت متوقف شدن صدور پنبه به روسیه و کم شدن تولید پنبه متوقف گردید. دو کارخانه دیگر نیز در تبریز در دست ساختمان بود. اولی، موسوم به کارخانه وزارت مالیه بود که تجهیزات آن از برلین خریداری شده و از راه ترابوزان به تبریز وارد گردید. این کارخانه یک موتور نفتی به قدرت 8 اسب بخار خواهد داشت. دومی، کارخانه دیگر که تحت مالکیت شرکت "خویلی کلوچی و حاجی علی محمد چائیچی" است. این کارخانجات، بنا به دادههای موجود، ماشینهای آخرین مدل داشت و 12 کارگر در آن کار می کردند".
سخن پایانی
ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ اول و ﺗﻠﻔﺎت ﻣﺎﻟﯽ و ﺟﺎﻧﯽ ﺣﺎﺻﻞ از آن، ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﺳﻮی ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﺑﻪ ﺗﺒﻊ آن ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ اﻗﺘﺼﺎدی (ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﻗﺘﺼﺎد داﺧﻠﯽ) اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ و ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺗﺄﻣﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﻣﻮاد اوﻟﯿﻪ خام ﻣﺎﻧﻨﺪ اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﺑﯽ ﻧﯿﺎزی از واردات، ﺑﻪ آﻏﺎز ﺻﻨﻌﺘﯽ ﺳﺎزی و ﯾﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺎ آﻧﮑﻪ اﯾﺠﺎد ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻧﻮﯾﻦ در اﯾﺮان ﺑﻪ اواﯾﻞ دوران ﻗﺎﺟﺎر ﺑﺎز ﻣﯽ ﮔﺮدد، وﻟﯿﮑﻦ ﺑﺎ پایان جنگ جهانی اول و روی ﮐﺎر آﻣﺪن رضاخان، روﻧﺪ توسعه صنعتی و کشاورزی کشور وارد ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺟﺪﯾﺪی ﮔﺮدﯾﺪ و همانطور که بیان شد، در نتیجه اجرای سیاستهای کلان جایگزینی واردات در سطح ملی، صنعت ریسندگی و بافندگی و سپس صنایع نساجی به صنایع پیشتاز ایران در مسیر صنعتیشدن تبدیل شدند و در این راستا، کارخانههای متعددی تأسیس شدند.
در آغاز حکومت پهلوی اول، در ایران تعداد کارخانههای ریسندگی و بافندگی مدرن از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرفت و همین تعداد اندک نیز، در برابر واردات ارزانتر منسوجات خارجی دچار ضرر و زیان بودند. اما در سال 1320 پس از سقوط رضاشاه از سلطنت، در ایران 41 کارخانه مدرن در حوزه نساجی فعال بودند که از این تعداد، 37 کارخانه به بخش خصوصی تعلق داشت. بیش از دوسوم نیروی اسب بخار و دوسوم کارکنان کارخانجات صنعتی ایران در رشتههای مختلف نساجی مشغول به کار بودند. به گزارش "ساتن"، تعداد کارخانه های نساجی تا پایان سال 1317 معادل 23 کارخانه بود که سرمایه آنها از 140 میلیون ریال تجاوز می کرد.
در نتیجه ایجاد این تعداد از صنایع و کارخانههای مرتبط با ریسندگی و بافندگی، میزان سطح زیر کشت پنبه و میزان اراضی تحت آیش کشت پنبه افزایش یافت؛ برای مثال، در گرگان و مازندران و خراسان میزان کشت پنبه و انواع صیفی جات زمستانه افزایش درخور توجهی یافت و به بهبود معیشت کشاورزان از یک سو و توسعه کشاورزی این استانها از سوی دیگر منجر شد. بیشتر این محصولات پیش از این دوره کشت نمی شدند.
برخی از آنها به سبب عدم توجه به اقتصاد کشاورزی ، سطح زیر کشت کمی را به خود اختصاص داده بودند. ولی در این دوره اراضی بیشتری برای کشت این محصولات اختصاص داده شد. ایجاد ۱۲۱ واحد صنعتی ریسندگی و بافندگی صنایع دستی با بیش از ۵۴ هزار شاغل در شهرهای مختلف کشور نشان از پیشرانه صنعت نساجی در زنجیره ارزش پنبه دارد. در این ایام ایران از منظر توان صنعت نساجی با 133 هزار دوک دومین کشور خاورمیانه پس از مصر با 251 هزار دوک قرارداشت و حتی از ترکیه نیز با 103 هزار دوک، جلوتر بود.