سیر تحول تاریخی واژه کشاورزی
با تعمق در واژه کشاورزی (Agriculture)، دنبال این بودم که بدانم واژه Cultureکه امروزه از آن به فرهنگ یاد میشود، چگونه در کشاورزی جای گرفته
اخبار سبز کشاورزی؛ با تعمق در واژه کشاورزی (Agriculture)، دنبال این بودم که بدانم واژه Cultureکه امروزه از آن به فرهنگ یاد میشود، چگونه در کشاورزی جای گرفته و آیا در طول زمان دچار تغییر بار معنایی شده است یا خیر؟ از مطالعات و بررسیهایی که در این راستا انجام شد، نتایج زیر به دست آمد:
1- واژههای زیادی در حوزه کشاورزی وجود دارد که پسوند Culture دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
Agriculture
کشاورزی: کشت و پرورش
روی زمین یا در مزرعه
Horticulture
باغبانی: کشت و پرورش میوهها، سبزیها، گلها و گیاهان زینتی.
Aquaculture
آبزیپروری: پرورش و نگهداری موجودات آبی مانند ماهیها، صدفها و جلبکها، عمدتا در آب های شیرین
Viticulture
موکاری: کشت و پرورش تاکستانها و تولید انگور.
Silviculture
جنگلداری: کشت و پرورش جنگلها و منابع چوبی.
Permaculture
کشاورزی پایدار: طراحی و اجرای نظامهای کشاورزی و محیط زیستی پایدار.
Apiculture
زنبورداری: پرورش زنبورعسل و تولید عسل و دیگر محصولات زنبورداری.
Sericulture
پرورش کرم ابریشم: پرورش کرم ابریشم و تولید ابریشم.
Mariculture
(آبزیپروری در آب دریا): پرورش موجودات دریایی در محیطهای کنترلشده مانند قفسهای دریایی و مزارع دریایی.
2- از آنجا که همه این واژهها به نحوی در زیرمجموعه کشاورزی قرار میگیرند و بهعبارتی شاخصترین این واژهها Agriculture است، در این نوشتار به بررسی تغییرات تاریخی اجزای واژه Agriculture پرداخته شد.
3- کلمه Agriculture از زبان لاتین گرفته شده و این کلمه از دو بخش تشکیل شده است: 1- Agri این بخش از کلمه لاتین ager به معنی زمین یا مزرعه آمده و 2- Culture این بخش نیز از کلمه لاتین cultural به معنی کشت یا پرورش آمده است؛ به طور کلیAgriculture بهمعنی کشاورزی یا کشت و پرورش روی زمین یا در مزرعه.
4- در کتاب گفتارهایی در تاریخ فرهنگی ترجمه دکتر عباس احمدوند و از انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تعریف فرهنگ و سیر تغییر و تکامل محتوی آن به اجمال چنین آمده است:
- تا قبل از قرن شانزدهم میلادی واژه فرهنگ اساسا عمل پرورش حیوانات و محصولات کشاورزی را توصیف میکرد.
-از قرن شانزدهم به بعد این واژه نه فقط در دامداری و کشاورزی، بلکه در فرایند توسعه انسانی به کار رفت.
-سپس در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم فرهنگ جایگزین واژه تمدن و پیشرفت شد.
-در اواخر قرن بیستم به فرآیند توسعه زیباشناسانه (هنرمندانه)، معنوی (اخلاق مدارانه) و عقلانی (خردمندانه) در زندگی مردمان فرهنگ اطلاق شد.
5- در اینجا سوالی پیش میآید که با توجه به تغییر تعریف فرهنگ در طول زمان، آیا تعریف کشاورزی هم در طول زمانهای مختلف تغییر کرده یا میتواند تغییر کند؟
در جواب این سوال باید گفت: چون هر دو بخش کشاورزی، یعنی Agri و Culture در طول زمان تغییر یافته، بنابراین معنی و مفهوم کشاورزی امروزی با کشاورزی در گذشته و حتی گذشتههای دور متفاوت است.
تفاوت از این جهت است که در طول زمان منظور از Agri که همان زمین یا مزرعه است، در کشاورزی نوین تغییر کرده است.
امروز یک مزرعه زراعی، باغی و دامی صنعتی کاملا متفات از اشکال سنتی آن است یا محصولات کشاورزی حاصل از زیستشناسی مصنوعی که در آزمایشگاه و فرمانتورها تولید میشوند، تعریف مزرعه را عوض کرده است.
از طرفی تعریف Culture, دیگر آن تعریف سنتی گذشته نیست و کشت و پرورش، بهخصوص در کشاورزی نوین و صنعتی بسیار تخصصی شده و مستلزم آشنایی کشاورز با تعریف جدید فرهنگ، یعنی هنر (مهارت)، اخلاق و دانش است.
کشاورز امروز باید بهجای کشت و پرورش، از مهارت برای رقابتی کردن تولید، از اخلاق برای کیفی کردن تولید و از دانش برای بهرهوری کردن تولید استفاده کند.
یکی از بزرگترین مشکلات ما در بخش کشاورزی این است که نتوانستهایم این تغییر محتوی تعریف کشاورزی را خوب درک کنیم و بفهمیم که با پیجیده شدن زنجیره تولید، محدود شدن منابع پایه، مصرف مواد شیمیایی آلاینده در کشاورزی، افزایش جمعیت و نیاز به غذایی بیشتر و کیفیتر، کشاورزی به شغلی پیچیده تغییر یافته که بدون مهارت، دانش و اخلاق به بیراهه میرود.
نویسنده: دکتر اسکندر زند، معاون اسبق مهندس حجتی در سازمان تحقیقات و مشاور سابق وزیر فعلی