آخرین خبرها:
شناسه خبر: 19644

تجربه تلخ سفر به درياچه اوان الموت قزوين

تجربه تلخ سفر به درياچه اوان الموت قزوين/ تقریبا همه مسئولان استان قزوین بر این باورند که بیشتر نقاط گردشگری منطقه الموت از امکانات رفاهی و امنیتی محروم هستند

تجربه تلخ سفر به درياچه اوان الموت قزوين
تقریبا همه مسئولان استان قزوین بر این باورند که بیشتر نقاط گردشگری منطقه الموت از امکانات رفاهی، امنیتی و زیرساختی محروم هستند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی ، مشکلات ترافیکی و فقدان سرویس بهداشتی، نبود امنیت و تدابیر لازم در حاشیه دریاچه اوان، کمبود رستوران و اقامتگاه‌های بین راهی و همچنین نبود خط کشی مناسب جاده و ناهموار بودن سطح آن سبب شده تا گردشگران داخلی و خارجی چندان رضایتی از حضور در مناطق الموت نداشته باشند.
با توجه به این شرایط باید مسئولان دستگاه‌های متولی برنامه‌ریزی جامعی در این زمینه داشته باشند تا با رفع دافعه‌ها گام‌های بلندی را برای رونق هرچه بیشتر گردشگری منطقه و استان بردارند.
تجربه ناخوشایند گردشگران و ایجاد نارضایتی در میان مسافران در سفر این منطقه ضرورت رسیدگی و توجه بیشتر مسئولان ذی‌ربط دو چندان می‌کنند. در ادامه تجربه ناخوشایند یکی از گردشگران در سفر به منطقه زیبا و توریستی بازگو می‌شود:

تجربه‌ای ناخوشايند از سفر به درياچه اوان الموت قزوين

غروب ديروز ٢٦ تيرماه به درياچه اوان رسيديم و شب را كمپ كرديم، در مجموع شش چادر خانوادگي در يك محوطه و مجاور هم بوديم.
از ساعت ٢:٤٠ بامداد قريب شش تا هشت نفر اوباش و اراذل مست و لايعقل به آن محل آمدند و علي‌رغم مشاهده استراحت و خواب بودن همه در چادرها، شروع به عربده‌كشي، فحاشي، شعر ركيك خواندن، قايق‌سواري نيمه‌شب، كوبيدن روي ورق‌هاي فلزي موجود در محل و انواع و اقسام مزاحمت و هتاكي كردند.
حدود ساعت ٤ بامداد و با ادامه يافتن موضوع، ضمن تماس‌هاي مكرر با پليس ١١٠ موضوع را به دفعات اعلام و شرح داديم؛ وليكن متاسفانه پليس پس از تماس‌هاي مكرر به يكي از دوستان اعلام كرد: شما حق نداشتيد آنجا كمپ بزنيد.
اين در حالي است که نه تابلويي مبني‌بر منع كمپ كردن و چادر زدن در محل بود و نه كسي چنين نكته‌اي را اعلام كرده بود.
پس از نااميدي از پليس و با توجه به اينكه اوباش و اراذل يكي دوبار نزديك چادر ما آومدند و از توري چادر داخل چادر را نظاره و با يكديگر مكالمه كردند و با توجه به اينكه ما خانوادگي رفته بوديم، ضمن ارسال پيامك به دوستانم در چادرهاي ديگر از بيدار بودنشان مطمئن شدم تا در صورت لزوم وارد عمل شويم.
نهايتاً نزديك ساعت ٧ صبح بود كه پس از نااميدي از مراجعه پليس به ناچار از چادر خارج شديم و بسيار محترمانه و مؤدبانه از آنها خواستيم مراعات حضور خانواده‌ها را کرده و فحاشي نكنند؛ اما سه نفر از آنها كارد به دست و در حالي كه تهديد و هتاكي مي‌كرد به سمت ما آمد و دو نفر از سركرده‌های آنها گفتند درياچه متعلق به ساكنين اوان است و ما حق نداريم آنجا كمپ كنيم و اگر پر رويي كنيم زنگ زده و يك گروه از دوستانشان را به محل مي‌آورند.
ناچار با ملايمت و كرنش اجباري موضوع را فيصله داديم و اوباش و اراذل محترم پس از اين قدرت نمايي لخت شده و اقدام به شنا و برخي هم مجددا شروع به عربده كشي و… کردند.
نهايتا، پس از مشاهده اين وضعيت، همه خانواده‌ها سريعا اقدام به جمع كردن چادر و ترك محل كرديم و بنده ضمن تماس با ١٩٧ از عملكرد پليس تشكر و قدرداني كردم.
در حين ترك محل كه مقارن با حدود ساعت ٧:٤٠ صبح بود يك خودرو سمند پليس به محل مراجعه كرد و پليس ضمن تماس با ما موضوع رو پيگيري كرد كه ما ترجيح داديم پاسخي ندهيم و تماس را قطع كرديم.
حال شما تصور كنيد از ساعت حدود ٣ بامداد تا ٧ صبح چه فشاري را ٦ خانواده تحمل كردند. آن هم بعد از چند ساعت رانندگي و خستگي حمل وسايل از خودرو تا محل درياچه كه خود درد ديگري بود.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای