سلام علیکم، جناب وزیر! بازی «نون بیار، کباب ببر» از دوران خوش کودکی یادتان هست؟ حتما یادتان هست، چون حالا که بحمدالله به مقام شامخ وزارت ارتقاء یافتهاید با اندکی دستکاری تبدیل به «پیاز بیار، فلفل ببر» هندوستان شده است، زیرا هندیها عاشق سینه چاک فلفل هستند؛ حتی چای خود را بهجای قند با فلفل دیشلمه میخورند. اگرچه ما جماعت ایرانی عادت نداریم که چای را با پیاز بخوریم، زمانیکه گوشت از پیاز ارزانتر بود، آن را داخل دیزی آبگوشت یا کباب کوبیده میزدیم؛ اما حالا …، بگذریم.
اخبار سبز کشاورزی؛ مهدی رجول دزفولی| آبگوشت که بدون پیاز نمیشود؛ چون مثل روزه بدون نماز است. خاصیتی که ندارد هیچ، حال آدم را بهم میزند و نه پاداش این جهانی دارد و نه ثواب اُخروی.
اما ماجرای پیاز که هر سال مانند روز تولید یا سالگرد فوت یکی از بستگان به ما تلگنر میزند داستانی کهنه و تکراری همانند قضایای مرغ، تخممرغ، سیبزمینی، گوجهفرنگی و خلاصه هر نوع ماده خوراکی دیگری است که میگوید حواستان به من باشد.
آنچه خلق الله را در این روزها در منگنه قرار داده و آزار میدهد، آن است که شوربختانه پیاز هیچ جایگزینی ندارد؛ مثلا نمیتوان بهجای آن از سیر، توتفرنگی، موز یا آووکادو استفاده کرد.
تصور آنکه آدم ناچار شود بهجای پیاز داخل دیزی موز بریزد یا گوشت کباب را با آناناس مخلوط کند، میتواند چیزی در حد یک فاجعه باشد.
حتما میدانید (بدون شک میدانید) که به یکباره و آن هم در زمانی که هنوز محصول پیاز در مناطق گرمسیر غیرقابل برداشت بود، تعرفه صادرات آن را از 120 به 50 درصد کاهش دادید و موجب شدید تا پیازها از سفره فقرا (کاری به اختلاسگران و اغنیاء نداریم) به سمت کشورهای همجوار به پرواز درآیند و عقده «در خود کم پیاز بینی» در مستضعفان ظاهر شود.
اما کارشناسان خبره و گوش به زنگ تحت امر ناگهان به یاد پیازکاران هندوستانی افتادند و 50 هزار تن پیاز سفارش و به سرعت برق در یکی از بنادر جنوب تخلیه کردند، با این حساب که اگر هندیها پیاز را مجانی هم بدهند؛ اما اینجا بعضیها از فواید حاصله آن، حساب بانکیشان قلنبه خواهد شد.
خلاصه چه عرض شود، اشک پیازخواران از بیپیازی درآمد تا بدانند سالها تحقیر و تحویل نگرفتن آن، چه عواقبی میتواند درپی داشته باشد.
این جماعت سالهای طولانی پیاز را با توتفرنگی و موز و اووکادو مقایسه کردند و توی سرش زدند که «تو مسکین چقدر بد بویی» اما به برکت تصمیمات وزارتی، پیاز در شمار میوهها قرار گرفت و حال آنچنان عربدهکشی میکند که هیچ کس را یارای رویارویی با آن نیست.
معلوم شد که اقدامات کارشناسان چندان هم عاقبت خوشی درپی نداشته است؛ چون پیاز به پیروی از برادر دو قلوی خود، یعنی دلار که بعد از معذرتخواهی کفار آلسعود از مردم ایران پایین آمد، قصد پایین آمدن نداشته و همانطور ایستاده بر سکوی افتخار و حلقه گل بر گردن برای خلق گریان دست تکان میدهد.
راستی جناب وزیر تا فراموش نکردهایم یادآوری میشود که قرار بود طبق جدول ارائه شده به مجلس در زمان کسب رأی اعتماد، سالانه 9 میلیون تن به تولید محصولات کشاورزی اضافه کنید و حال پایان سال و پس از گذشت 18 ماه باید 13.5 میلیون تن به تولید محصولات کشاورزی افزوده شده باشد، که البته ما کاری به چگونگی دستیابی به چنین افزایشی نداریم، منظور آن بود که انشاءالله تعالی پیاز هم در زمره این افزایش تولیدات باشد تا فقرا بیش از این به چنین مصائبی دچار نشوند.
احتمالا در اقدام به صادرات پیاز فرض بر آن بوده، حال که 3 تا 4 دهک قعر جدول، قدرت و توان خرید گوشت را ندارند، پس آبگوشتی که پیاز لازم دارد هم در کار نخواهد بود؛ بنابراین میتوان سهم پیاز آنها را صادر کرد، غافل از آنکه این جماعت فرهیخته با تهیه آبگوشت بدون گوشت و آن هم به قصد قربت، نه تنها به اندازه گذشته، حتی در مقادیر بیشتر پیاز مصرف کرده و یک آبگوشت کاملا ویژه تهیه میکنند.
کلام آخر آنکه نگارند پیشنهاد میکند حداقل نیمی از اراضی زیرکشت گندم آبی را به کشت پیاز اختصاص دهند تا ضمن توفیق در اجرای الگوی کشت به مزیتهای دیگر آن نیز برسیم:
اولا آنکه پیاز را نمیتوان صادر کرد و برای ارزآوری دائما تعرفه آن را بالا و پایین کرد.
ثانیا پیاز را نمیتوان قاچاق کرد، چون بوی آن تمام مسیر را پر کرده و موجب دستگیری قاچاقچیان میشود؛ اما گندم هیچ بویی نداشته و اگر تبدیل به آراد قاچاق شود که دیگر «نور علی نور» خواهد شد.
ثالثا با تو دهنی به FATF که دائما اصرار دارد مملکت به عضویتش درآید، بهترین راه دور زدن آنها قاچاق گندم و آرد است؛ چراکه قاچاق پیاز سرخ شده اصلا چنگی به دل نمیزند و موجب ضرر و زیان کمی شود.