وقتی واقعیت زمین با روایت تریبون یکی نیست؛ نقد عملکرد دولت در وزارت جهاد کشاورزی
سخنان معاون اول رئیسجمهور درباره عملکرد وزارت جهاد کشاورزی با واقعیت زمین فاصله دارد؛ بحرانی که سکوت مسئولان و ناکارآمدی مدیریتی آن را تشدید کرده است
سخنان اخیر معاون اول رئیسجمهور در وزارت جهاد کشاورزی نه تحلیلی از واقعیت، بلکه تلاشی برای بزک عملکرد ضعیف وزارتی بود که زیر فشار بحرانها از نفس افتاده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ ایشان از «نقش تعیینکننده وزارت جهاد کشاورزی در روزهای جنگ ۱۲ روزه» سخن گفت، در حالی که در همان روزها نه بازار تنظیم شد و نه مردم احساس آرامش کردند. بسیاری حتی فرصت نکردند ببینند در یخچالشان چه کم دارند!
وزیر جهاد، درست در اوج التهاب، وزارتخانه را رها کرد و راهی مازندران شد؛ سپس پاداشهای میلیونی پرداخت گردید، انگار بحران را با سفر و پاداش میتوان مدیریت کرد!
سردرگمی مدیریتی در اوج بحران
آقای عارف از سازمان تات خواسته است راهبر علمی تنظیم بازار باشد؛ اما چگونه؟ سازمانی که یک سال است در گرداب سردرگمی و بلاتکلیفی دستوپا میزند، چطور میتواند قطب هدایت اقتصادی کشور شود؟ وقتی تات هنوز اولویتهای خود را نمیداند، چگونه قرار است قیمت پیاز، سیبزمینی، گوشت یا لبنیات را کنترل کند؟
سکوت پرسشبرانگیز در برابر بحران
پرسش اینجاست: آقای عارف و آقای رئیسجمهور چرا در این بحران سکوت کردهاند؟ قرار است چه فاجعهای رخ دهد تا این آقایان وارد عمل شوند؟ آیا کاهش تولید و گرانی افسارگسیخته گوشت، مرغ، برنج و تبدیل میوه، پیاز، سیبزمینی و لوبیا به کالای لوکس کافی نیست؟
آیا منافعی در میان است که این وزیر را در جایگاهش حفظ کردهاند و از تجربههای پرهزینه گذشته چشمپوشی میکنند؟ چرا اصرار دارند مدیری را که ناکارآمدیاش برای همه آشکار است، همچنان در رأس وزارتخانه نگه دارند؟
سوال مردم از دولت و معاون اول
مردم میپرسند: قرار است بحران تا کجا ادامه یابد تا سکوت شکسته شود؟ در حالی که مشروعیت و اعتبار مدیریت کشاورزی در معرض پرسش جدی قرار گرفته است.
آقای عارف، مردم پاسخ را در گرانی لبنیات، گوشت و خالیفروشی نهادهها میبینند، نه در تریبونهای پرطمطراق و وعدههای توخالی. آقای رئیسجمهور، گاهی وقتها «زود دیر میشود» و فرصت تصمیمگیری درست برای همیشه از دست میرود.