لذت یلدا محو شده است
لذت یلدا محو شده است؛ روایتی صریح از فروکش کردن شور جشنهای ایرانی زیر فشار تورم، فقر چندلایه و نگرانیهای معیشتی که شادی آیینی شب یلدا را به خاطرهای کمرنگ بدل کرده است.
ایرانیان از دیرباز برای شروع هر فصل جشن ویژهای برپا میکردند؛ برای بهار نوروز، برای تابستان تیرگان، برای پاییز مهرگان و برای زمستان یلدا.
اخبار سبز کشاورزی؛ این جشنها از آنرو برگزار میشدند که ایرانیان آغاز هر فصل را با شادمانی و سپاسگزاری از خداوند بزرگ شروع کنند. در واقع، ایرانیان به این نتیجه رسیده بودند که در جشن و شادمانی، قدردانی و شکرگزاری از خداوند بهتر و بیشتر انجام میپذیرد و حرمت نعمتهای پروردگار افزونتر دانسته میشود.

از همین رو، جشنها در زندگی ایرانیان نقشی مهم و راهبردی داشتهاند و حاکمان و پادشاهان نیز، به تبع مردم و شهروندان، برای هرچه باشکوهتر برگزار شدن و فراگیرتر شدن جشنها در میان ایرانیان تلاش میکردند. باشکوه برگزار شدن جشن، اتفاقاً به معنای اشرافی برگزار شدن آن نبود؛ بلکه در اینباره پادشاهان ــ و نه سلاطین ــ میکوشیدند تا تمامی اقشار جامعه حداقل امکانات لازم را برای برپایی جشن در ابتدای هر فصل داشته باشند. بدین ترتیب، در گوشهگوشه ایران پهناور جشنهای کوچک و بزرگ ترتیب داده میشد، کشور غرق در شادمانی میگردید و فضایی شکوهمند در ایرانمان پدید میآمد.
اتفاقاً هرچه پادشاه به سلطان تغییر رویه میداد ــ بهجز موارد استثنا ــ به همان میزان که بر سلطهجویی و سلطنت او افزوده میشد، از میزان پادشاهیاش کاسته میشد و از مردم و بدنه جامعه فاصله بیشتری میگرفت. دقیقاً به همین دلیل، در دوره خلافت سلطانهای غیرایرانی بر ایران، جشنهای ایرانی و توجه به برگزاری آنها کمرنگ و کمرنگتر شد؛ تا جایی که هماکنون برخی از این جشنها، مانند تیرگان، به فراموشی سپرده شدهاند. یعنی حاکمیتهای مسلط بر ایران عمدتاً به دلایل ایدئولوژیک، بهطور ارادی و عامدانه، در جهت کمرنگ کردن جشنهای پارسی و تغییر جهت توجه مردم تلاش کردهاند.

کمرنگ شدن جشنهای ایرانی البته همیشه دلایل ایدئولوژیک و حاکمیتی نداشته است، بلکه گاهی ــ مانند همین دورهای که در آن به سر میبریم ــ اتفاقاً دولت و حکومت جمهوری اسلامی علاقهمند به پررنگتر کردن برگزاری جشنهای ایرانی، همچون یلدا، هستند. در واقع چنین تصور میشود که در دوره فعلی، که اوضاع اقتصادی و معیشتی ایرانیان دشوار و نابسامان است، پررنگ شدن و در کانون توجه قرار گرفتن یک مناسبت شاد ملی میتواند انرژیهای منفی و استرس را از جامعه دور کرده و به جای آن آرامشی خوشایند برقرار سازد.

اتفاقاً ملی بودن این مناسبت و توجه نمایشی حاکمیت به آن، که بهویژه در برنامههای رادیو و تلویزیون کشور نمود پیدا میکند، میتواند بهعنوان حربهای ملیگرایانه مورد استفاده قرار گیرد و اتهام ضدیت جمهوری اسلامی با رویکردها و مناسبتهای ملی و غیرایدئولوژیک را برطرف کند. از همین روست که بهویژه در این ایام و نیز در روزهای نوروز، جشنهای یلدا و نوروز مورد توجه عناصر دولت و حکومت قرار میگیرند و بهگونهای اغراقآمیز برای برگزاری آنها تبلیغ میشود.
دستکم این جشن، آن هم در سال جاری، چنانکه باید، مورد توجه شهروندان ایرانی قرار نگرفته است. در واقع، ایرانیان شور و هیجان لازم برای برپایی جشن را از دست دادهاند.
این بیحوصلگی بهنحوی غیرقابل انکار به وضعیت اقتصادی و توان خرید و هزینهکرد برای برگزاری این جشنها مربوط است. شهروند ایرانی که اکنون با فقر چندلایه و نگرانیهای مداوم ناشی از آیندهای نامعلومِ اقتصادی مواجه است و تورمی بیش از ۶۰ درصد را تجربه میکند، نمیداند آیا میتواند از موقعیت فعلی خود خوشحال باشد یا نه. برخی شهروندان البته از درآمدی متوسط برخوردارند که اگر این درآمد از ماهانه ۱۰ میلیون تومان به ازای هر نفر بیشتر باشد، از دریافت یارانه نیز محروم شدهاند؛ چراکه جزو ۳۰ درصد ثروتمند جامعه محسوب میشوند.
حالا با گران شدن اقلام خوراکی و تورم ۶۰درصدی، آیا همین شهروند بهاصطلاح «ثروتمند» میتواند به فکر خرید آجیل کیلویی یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تا دومیلیون و ۵۰۰ هزار تومان باشد؟ اگر همین شهروند بخواهد برای خانواده هستهای خود، که سه یا چهار نفر عضو دارد، مراسم شب یلدا برگزار کند، باید چه هزینهای را متقبل شود؟ به نظر نمیرسد هزینه سرانه هر نفر از این خانواده کمتر از یکمیلیون تومان باشد.
در این صورت، آیا ۱۰ درصد از درآمد خانوار باید صرف جشن گرفتن یک شب شود؟ و با این حساب، این خانواده برای روزهای بعدی ماه چه تدبیری برای سر به سر کردن هزینهها و درآمد خود خواهد اندیشید؟ حال اگر برخی تهدیدها، مانند بیکار شدن سرپرست خانوار، احتمال بروز بیماری و هزینههای ناشی از آن و… نیز مد نظر قرار گیرند، آنگاه ترجیح داده میشود که این شب بدون برگزاری جشن سپری شود تا اگر ذخیرهای از پول وجود دارد، برای هزینههای پیشبینینشده و روزهای بهاصطلاح «مبادا» دستنخورده باقی بماند.
با این وجود، آیا سرپرست چنین خانوادهای در این شرایط ریسک دعوت مهمان را میپذیرد؟ بسیاری از خانوادههای ایرانی، چه بر اساس سنتهای اسلامی و چه بر پایه رفتارها و رویههای نیاکانمان، علاقهمند به دید و بازدید در این روز و بهویژه دیدار از بزرگترهای فامیل هستند.
با در نظر گرفتن اینکه افراد کهنسال به دلیل نداشتن درآمد فعال و اتکا به حقوق بازنشستگی و مانند آن، از توان اقتصادی ضعیفتری برخوردارند، آیا درست است که اهل فامیل در منزل یک عضو کهنسال گرد هم آیند و هزینههای مهمانی را به گردن او بیندازند؟
روشن است که چنین کاری مغایر اصول اخلاقی است. از این رو، در این دست مهمانیها معمولاً افراد خود وسایل مصرفی جشن را به منزل بزرگتر میآورند و مراسم را بهصورت جمعی برگزار میکنند. حال اگر یکی از اعضا بیتفاوت باشد، آنگاه هزینههای سایرین به شکلی کنترلنشده افزایش مییابد.
به هر حال، هرچند دولت و حکومت جمهوری اسلامی در ایران در این روزهای سخت، با اهدافی غیرفرهنگی و غیراجتماعی، میکوشند یلدا را پرشور و با هیجان برگزار کنند و توجه ایرانیان را از مشکلاتی که اکنون با آن دستبهگریبان هستند منحرف سازند، اما زمانی که جوالدوز مشکلات و سختیهای گوناگون جان ایرانیان را مجروح کرده و فریاد آنان را به آسمان بلند کرده است، کسی نمیتواند حتی با لبخندی مصنوعی، خود را شادمان نشان دهد.