کشاورزی فراسرزمینی؛ نسخه نجات امنیت غذایی یا پاککردن صورتمسئله کمآبی؟
در شرایطی که دولت از ورود نخستین محصولات کشت فراسرزمینی خبر میدهد، این سیاست کلان بیش از آنکه راهحل باشد، با اما و اگرهای جدی روبهروست
کشاورزی فراسرزمینی سالهاست در ادبیات سیاستگذاری کشاورزی ایران مطرح میشود؛ پاسخی به بحران مزمن کمآبی، تغییر اقلیم و محدودیت منابع خاک. با این حال، آنچه امروز بهعنوان «ورود اولین محموله» معرفی میشود، بیش از آنکه یک نقطه عطف باشد، یادآور تعلل طولانی در اجرای یک سیاست حیاتی است. سیاستی که حداقل یک دهه درباره آن صحبت شده اما تا همین اواخر فاقد چارچوب اجرایی شفاف بوده است.
برنامه هفتم؛ اهداف بزرگ و مسیر مبهم
اخبار سبز کشاورزی به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛بر اساس برنامه هفتم توسعه، قرار است دو میلیون هکتار از نیازهای کشاورزی کشور از طریق کشت فراسرزمینی تأمین شود. عددی بزرگ که روی کاغذ جذاب است، اما پرسش اصلی اینجاست: با چه زیرساخت حقوقی، سیاسی و اقتصادی؟ تجربههای گذشته نشان داده که بدون تضمین امنیت سرمایهگذاری، این اهداف بهسرعت به آمارهای تزئینی تبدیل میشوند.
آب مجازی؛ راهبرد درست با مدیریت نادرست
از منظر علمی، کشاورزی فراسرزمینی به معنای واردات «آب مجازی» است؛ یعنی تولید محصولات آببر در کشورهایی با منابع آبی غنیتر. این منطق برای محصولاتی مانند دانههای روغنی، علوفه و برنج کاملاً قابل دفاع است. اما مشکل آنجاست که سیاست درست، الزاماً به نتیجه درست منجر نمیشود؛ بهویژه زمانی که مدیریت، شفافیت و ثبات سیاسی در کار نباشد.
ریسکهای سیاسی؛ پاشنه آشیل طرح
کارشناسان و فعالان بخش کشاورزی بارها هشدار دادهاند که تحریمها، روابط ناپایدار سیاسی و نبود ضمانتهای حقوقی، کشاورزان را در خارج از مرزها با ریسک جدی مواجه میکند. سابقه توقیف یا جلوگیری از واردات محصول در سالهای گذشته، هنوز از ذهن فعالان این حوزه پاک نشده است. در چنین شرایطی، طبیعی است که بخش خصوصی با احتیاط و حتی بدبینی وارد این میدان شود.
تفاهمنامهها کافی نیستند
اعلام توافق اولیه با کشورهایی مانند روسیه، کنیا و تانزانیا گام مثبتی است، اما تجربه نشان داده که تفاهمنامه بدون سازوکار اجرایی، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. کشاورزی فراسرزمینی نیازمند شبکه حملونقل مطمئن، قراردادهای بلندمدت، بیمه سرمایهگذاری و حمایت واقعی دولت است؛ نه صرفاً سامانههای الکترونیکی و وعدههای کلی.
جمعبندی
کشاورزی فراسرزمینی میتواند بخشی از فشار بر منابع آب و خاک کشور را کاهش دهد، اما نه بهعنوان یک نسخه معجزهآسا. اگر این سیاست به ابزاری برای فرار از اصلاحات داخلی در الگوی کشت، بهرهوری آب و مدیریت کشاورزی تبدیل شود، نهتنها امنیت غذایی را تضمین نمیکند، بلکه وابستگی جدیدی ایجاد خواهد کرد. موفقیت این راهبرد، مشروط به واقعگرایی، شفافیت و پذیرش هزینههای واقعی آن است.