مزرعه سبز: از دوران خاتمه جنگ سرد به بعد اکثر اقتصادهای در حال شکوفایی و نوپدید به این نتیجه رسیدند که به جای اینکه بنشینند و منتظر مراجعه متقاضیان جدید سرمایهگذاری باشند، خود پیشقدم شده و براساس نیازها و استعدادهای منطقهای و اصل آمایش سرزمین، پروژههای سرمایهگذاری تولیدی و اقتصادی را تعریف کنند.
این کشورها با کمک سازمانها و تشکلهای مردم نهاد و منسجم مجوزهای لازم را اخذ نموده و سپس پروژهها را به شکل نیمساخته یا تکمیل شده جهت بهرهبرداری یا تکمیل به متقاضیان واجد شرایط به شکل نقد و اقساط واگذار کنند.
یادداشت/ مهندس مجید ذوالفقاری؛ کارشناس و تحلیلگر بخش کشاورزی:به طور نمونه در همین روسیه یا اوکراین مزارع و کشت و صنعتهایی طراحی و آمادهسازی شد و به علاقهمندان عرضه شد و اکنون میبینیم که واقعاً جواب گرفتهاند.
این پیشگامی و دوراندیشی در تمام شئون و زوایای زندگی هم موثر است. حتما بارها شنیدهایم که پیشگیری مقدم بر درمان است. یکی از مصداقها و نمونههای امر مهم پیشگامی و دوراندیشی استقرار صنایع و کارخانجات براساس اصول زیستمحیطی و موضوع آلایندگی است.
هر از گاه میشنویم که مجوزی برای یک صنعت آلودهکننده برخلاف موازین محیط زیستی داده شده و اعتراضهایی بههمراه داشته، مثل همین مورد اخیر اعطای مجوز احداث پتروشیمی در کنار میانکاله در شمال که در کنار یک محیط بکر و چشمانداز زیبا و کمنظیر طبیعی اجازه احداث پالایشگاهی داده شده که ممکن است انواع آلایندهها و پسابها را وارد محیط طبیعی آنجا کند.
پیشگامی تشکلهای زیست محیطی
اکثرا کارشناسانی که به نحوی دست بر آتش مشکلات زیست محیطی کشور دارند بر این باورند که صنایع آببر مثل ذوب آهن و صنایع فلزی، پتروشیمیها، پالایشگاهها و نیروگاهها الزاماً باید در مجاورت یکی از دریاهای جنوبی یا شمالی کشور احداث شوند و دیگر دادن مجوز برای احداث آنها در نقاط کویری داخلی هیچ مزیت و امکانی ندارد.
بیش از سه دهه قبل برخی صنایع فولادی مثل مبارکه قرار بود کنار خلیج فارس احداث شود و حتی اسکلهای هم برای آنها در نظر گرفته شد؛ لیکن با لابیهای مسئولان و نمایندگان وقت این تاسیسات به مناطق نیمه کویری داخل فلات ایران منتقل شد.
البته آن موقع آن چنان مشکل کم آبی و خشکسالی مطرح نبود و رودخانههایی مثل زاینده رود، کارون، گاوخونی و غیره پرآب بود و کسی فکر این روزها را نمیکرد و اعتراضهای کمرمق برخی فعالان و دلسوزان و چند نشریه معدود هم بهجایی نرسید.
اما امروز ما تشکلهای زیست محیطی و ngoها یا سازمانهای مردم نهاد خوب و مفصلتری داریم. فقط در بخش کشاورزی دهها نشریه و سایت فعال است و فضای مجازی هم فرصتهای تبلیغی خوبی را در اختیار قرار داده.
این مجموعه تشکلها و فعالان میتوانند در نواحی شمالی یا جنوبی کشور مناطق و عرصههای مناسب برای صنایعی را که پتانسیل الایندگی دارند، شناسایی کرده و با تدوین طرحها و بستههای پیشنهادی (حتی نقشه و ماکت) به عموم سرمایهگذاران و دولت اطلاعرسانی کنند.
به تبع در شمال کشور مناطق مستعدی هست که با فاصله از دریا میتوان شهرکهای صنعتی و به خصوص صنایع نفتی را در آنها احداث کرد و حتی امروزه انتقال آب به شکل محدود از دریا به خشکی در مسافت کم کاملاً پذیرفته شده و معمول است و این کار با کمک انرژی خورشیدی و امثالهم در بسیاری از مناطق انجام میشود.
به این شکل قبل از آنکه اشخاصی برای مردم و محیط زیست تصمیم بگیرند و بعد فعالان زیست محیطی بخواهند داد و افغان سردهند این مردم و نهادهای مردمی هستند که برای خود برنامهریزی خواهند داشت.
در این خصوص، سازمانهای مردم نهادی مثل سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی و سازمان نظام ساختمان و… قطعا دست برتر و نقش کلیدیتری میتوانند ایفا کنند.