لزوم مدیریت و حاکمیت دولتی بر کشت و صنعتهای کشور
الزامات و ضرورتهای مدیریتی کلان در دولت چهاردهم
در ادامه بحث می توان این نظامهای ثروتمند مادی و معنوی را از جهات زیر مورد توجه قرار داده و لزوم حفظ اقتدار و امنیت غذایی در بحرانهای احتمالی آتی و آمادگی از طریق این واحدها و برندهای معتبر را متصور شد؛ که البته فعالیت آنها بدون اعمال هزینههای زیاد بر دوش دولت و در عین حال به عنوان بازویی قدرتی از منظر مدیریتی و تکنولوژیکی در کشور و منطقه عمل خواهند کرد، میپردازیم که عبارتند از :

بخش دوم
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ اعمال وظایف حاکمیتی(اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) و کانون ایجاد قطب توسعه مناطق ژئواستراتژیک و ژئوهیدرولوژیک در نقطه مهم اقلیمی(کلیماتولوژیکی) و مرزی متصل به شاهراههای مهم بین المللی و حتی اروپا و ایجاد تغییرات مهمی در نظام معیشتی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و همچنین ارتقاء دانش علمی و عملی در منطقه، که از طریق همین هابها و یا مراجع استراتژیک با پشتوانه یک نظام متعالی بهرهبرداری انجام خواهد شد.
بیشتر بخوانید: لزوم مدیریت و حاکمیت دولتی بر کشت وصنعتهای کشور در دولت چهاردهم/ بخش اول
در رویکرد و برنامههای جدید مهندسی و برداشتن هزینههای عمومی و عمرانی از دوش حاکمیت(دولت)، اکثر فعالیتهای مربوط به اجرای پروژههای زیربنایی آب و خاک شامل تسطیح، زهکشی، تجهیز، نوسازی و مرمت کانالها توسط واحد فنی و مهندسی این کشت وصنعتها انجام خواهد شد.
تنظیم جایگاه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این واحدهای مهم در منطقه و خصوصیات ویژه آنها از لحاظ خصوصیات ژئوپلتیک و اگرواکولوژیک، وسعت و تنوع فعالیتها و نیز یکپارچه بودن اراضی تحتاختیار با مالکیت دولتی در سطح کشور در راستای افزایش ضریب نفوذ سیستمهای کنترلی امنیت غذایی، نگهداری و افزایش سبزینگی، وضعیت اکولوژیکی خاص مناطقی که این کشت و صنعتها با مطالعات خوب و قبلی برای روی آن استقرار یافتهاند.
اجرای پروژههای راهسازی، ساختمان، تعمیرات و تأسیسات توسط مجتمعها بدون هزینههای تحمیلی به دولت. ایجاد و نگهداری راههای مواصلاتی(که در صورت عدم وجود این واحدها میتوانست وظیفه دولت باشد) قریب بر کیلومترها از راههای آسفالته توسط شرکتها و با هزینههای مکتسبه انجام میشود. شایان ذکر است این عملیات نیز خود، اشتغال و اقتصاد موثری را در سطح منطقه ایجاد نموده و در ثانی منابع موجود در آن منطقه برای ایجاد زیرساختهای بومی همانجا صرف خواهد شد.
دپیلماسی آب و مدیریت آب عرصه تحت تملک، فاکتور مهم در عرصه رقابتهای منطقهای، جهانی و از منظر توسعه پایدار خواهد بود؛ چرا که تأثیرات آب و آبیاری بر کیفیت خاک و آبهای مرتبط و غیرمستقیم و پیچیده بوده و تأثیرات بعدی بر شرایط طبیعی، زیستمحیطی و اقتصادی – اقتصادی را پیچیدهتر خواهد نمود. در برخی موارد، اما نه در همه موارد، ورود آبهای مدیریت نشده و یا نامناسب به سامانه آب میتواند باعث آلودگی، شور و یا نامناسب شدن خاک منجر شود.
بیشتر بخوانید: جهش تولید با مشارکت مردم در جامعه و بخش کشاورزی
پدافند غیرعامل در این "سرمایههای ملی" اهمیت ویژهای برای کشور دارد. مجموعه اقدامات غیر مسلحانه که موجب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیبپذیری، تداوم فعالیتهای ضروری، ارتقاء پایداری ملی و تسهیل مدیریت بحران در مقابل تهدیدات و اقدامات نظامی دشمن میشود، پدافند عامل نامیده میشوند. بنابر این با قرار گرفتن کشور ما در چهارراه تجاری، ژئوپولتیک(ایران را ژئوپولوتیستها قلب دنیا یا hartlandمینامند) ژئواستراتژیک و ژئوهیدرولوژیک، پدافند غیرعامل از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است(ژئواستراتژی به بررسی روابط فیمابین استراتژی و عناصر جغرافیایی میپردازد. عناصر ثابت ژئوپلیتیک (عناصر جغرافیای طبیعی) شالوده ژئواستراتژیک را تشکیل میدهد چرا که عناصر طبیعی تأثیر عمیقی در کاربرد ابزار و امکانات دارد. ابزار و امکانات با توجه به شرایط جغرافیایی انتخاب شده و مورد استفاده قرار میگیرد).
اهمیت این عرصهها با دارا بودن سرمایههای طبیعی(گونهها، نوع و حفظ ذخائر ژنتیکی، هرباریوم، اینسکتاریوم)، فیزیکی{تجهیزات،کارخانهها، صنایع تبدیلی و تکمیلی و سازههای انسانی (اصطلاح انسانزاد با انسانساخت) (anthropogenic) که عبارتند از یک اثر یا شیء ناشی از فعالیت انسان بوده که این اصطلاح برای نخستین بار به معنای فنی توسط الکسی پاولوف، زمینشناس روس به کار رفت و نخستین بار در انگلیس توسط بومشناس انگلیسی، آرتور تانسلی، در رابطه با تأثیر فعالیتهای انسانی بر climax plant communities استفاده شد)، انسانی(افراد خبره و کارآزموده)، روان-شناختی(وجود تربیتخاص و عشایر)، فرهنگی(تطبیق با محیط و نوع زیست مردمان منطقه و حتی روحیه سلحشوری) و اجتماعی و بهطورکلی برنامههای "فراسوی کلان"(ضریب نفوذ برنامهریزیهایی که جنبه هنری،آینده پژوهی و ماندگار پیدا کرده و حداقل برای 100 سال آینده کاربرد خواهند داشت) و همچنین ایجاد و حفظ کامودیتیها در صنعت کشاورزی جایگاه مهمی را اشتغال میکند. در این مهم، "آموزش و توانمندسازی سرمایه انسانی"، "آب و خاک"، "آبخیزداری"، "دام و طیور"، "منابع طبیعی و محیط زیست"، زراعت و باغبانی"، "زیرساختهای کشاورزی"، "انرژی در کشاورزی"، "صنایعکشاورزی"، "ذخایر ژنتیکی گیاهی"، "ذخایر ژنتیکی دامی"، "خشکسالی و محدودیت های آبی" ذیمدخل بوده و قطعاً حفظ این سرمایهها باید با تدابیری متشکل از مجموعه ابزارهای پدافندی در این مناطق انجام پذیرد که نقش این کشت و صنعتها را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد.
اهمیت ایجاد خوراک و ورودیهای صنایع و کامودیتیهای منطقه و یا به اصطلاح علمی پلانتیشن یا کشت کلان Plantation)) کشاورزی در مقیاس وسیع است که عموماً در یک کلان کشتزار انجام میشود و یک نوع گیاه که جنبه اقتصادی آن مد نظر است و میتواند چرخ صنایع را نیز به حرکت درآورد اطلاق میشود. به عنوان نمونه محصولاتی که در این کشتوصنعتها به این روش کشت میشوند عبارتند از چغندرقند، کلزا، گندم، درختان مثمر و غیره را متذکر شد.
فلسفه وجودی و تاسیس این کشت و صنعتها با هدف عمومی پیاده سازی الگوهای نظام بهره برداری مطرح بوده و از طرفی بهصورت خاص، اهدافی نظیر تکمیل زنجیره تولید، تولید محصولات کشاورزی بهصورت انبوه، تشویق بخش خصوصی در امر سرمایهگذاری ومشارکت و البته مسیر ریل گذاری شده حکمرانی، در زمینه تولید محصولات کشاورزی، افزایش تولید در واحد سطح از طریق بهزراعی و کاربرد صحیح نهادههای کشاورزی، بهرهگیری از امکانات بالقوه آب و خاک و انرژی، بهرهگیری مطلوب از امکانات مدیریت، سرمایه، صنایع و ماشین آلات و تولید محصولات سالم و ارگانیک، افزایش توان صادرات محصولات کشاورزی را نیز دنبال میکند. به جهت حفظ سرمایه اولیه حیات بشری یعنی آب و زمین این شرکتهای کشت وصنعت میتوانند با برنامههایی مانند رعایت تناوب زراعی، ایجاد و نگهداری کانالهای آبرسانی در این سرفصل پیشگام بوده و در راستای توسعه پایدار اقدامات موثری را برای حفظ "سرمایه طبیعی" انجام دهند.
این سازمانها و سازوکارهای متناسب با بازار(کشت وصنعتها) در مناطق خود برای تنظیم بازارهایی در سطح برنامههای استراتژیک با هدایت(جهت گیریهای کلان و فراکلان حاکمیت) در رشد(برنامهها و سیاستهای تمرکز رو به جلو و به سمت مشتری و آحاد جامعه و نیز رو به عقب و در واقع سمت تامین کنندگان و تولیدکنندگان) و از طرفی تنوع سلیقه مردم(مثل استفاده از نوع محصولات کشاورزی، روتئینی و مواد مغذی دیگر) میتوانند کمک حال دولت بوده و در نهایت به تقویت معیشت مردم و تزاید سرانه مواد مغذی و پروتئینی کمک شایانی نمایند.
برمبنای بررسیهای انجام شده، تعداد جمعیت ساکن در مناطق شهری، در کشورهای در حال توسعه و کـشورهای دارای اقتصاد در حال گذار، به دلیل ترکیبی از عوامل مهاجرت روستا ـ شهری، رشد طبیعی جمعیت شهرها و همچنین ادغـام و پیوستن روستاهای واقع در اطراف شهرها در داخل آنها، بهسرعت دو برابر خواهد شد. در اثر رشد فزایندة شهرها، گسترش فیزیکی شهر به مناطق پیرامون و همچنین افزایش تراکم و انباشتگی در درون شهرها اجتنابناپذیر خواهد بود(بانک جهانی؛ 2003، ص48). با این اوصاف این چنین شرکتهایی در اشتغال مولد وموثر میتوانند گامهای بسیار ارزشمندی را در حفظ امنیت غذایی و ثبات اجتماعی بردارند. علاوه بر این که این واحدها و سیستمهای اجتماعی در اسکان عشایر که سرمایه غنی از دانش و فرهنگ هستند و نیز ایجاد شهرهای تازه تاسیس از اهمیت ویژه برخوردار خواهند بود.
موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی زمین این اراضی به جهت مرفولوژیک، غنی و متنوع بوده بهطوری که دست دولت و حاکمیت را برای اعمال سیاستهای امنیت غذایی و نوع خاصی از سرمایه طیبعی(منابع پایه) باز میگذارند و بنابر این، عرصه ذیقیمتی را در راستای اقتصاد مقاومتی و جلوگیری از تنشها و کمبودهای واردات محصولات کشاورزی در اختیار حکمرانی قرار میدهند تا در صورت کمبود ذخائر و محصولات استراتژیک بتواند به جبران و جایگزینی آنها اقدام نماید. به عنوان نمونه، اراضی قسمت شمال غربی که عبارتند از تراسهای تحتانی رودخانه ارس یا آبرفتی جوان متشکل از رسوبات شنی، تراسهای میانی رودخانه ارس یا آبرفتی قدیم متشکل از رسوبات شنی، تراسهای فوقانی یا فلاتهای با قطعات مجزا و فلاتهای یکپارچه، طبقات بادبزن شکل. این چنین مناطقی از وضعیت خاک(ژئومورفولوژی و ژئوشیمی خاک) بیشتر از نوع تیوسلهای آهکی همراه با خروجیهای آتشنشانی به رنگ قهوهای و بلوطی یا قهوهای و خاکستری بوده و در طبقهبندی علوم خاکشناسی، جزو خاکهای کشاورزی دنیا با پروفیل زراعتی عمیق، غنی، حاصلخیز و مستعد پرورش انواع گیاهان زراعی و باغی می-باشد.
مشارکت در توسعه پایدار بخش کشاورزی از طریق سالم سازی محیط زیست با استفاده از کاشت و نگهداری جنگل و استفاده از مبارزه بیولوژیکی به جای مبارزه شیمیایی و از طرفی حفظ ذخائر اکولوژیکی و ژنتیکی، فنوتیپها و ژنوتیپها، ژنومها و غیره. علاوه بر آنکه پایگاهی برای حفاظت از گونههای نادر اهلی(مثل اسبچه خزر) و غیر اهلی(انواع پرندگان و حیوانات کمیاب مهاجر و بومی) خواهند بود.
این نظامهای بهره برداری بهعنوان یک دانشگاه علمی-کاربردی، از ابتدای تشکیل تاکنون به عنوان یک مرجع و در سنوات قبل به عنوان محلی برای تربیت و آموزش حجم قابل توجهی از مدیران، کارشناسان مجرب و بهرهبرداران بخش کشاورزی مورد توجه بودهاند. بهدلیل جنبه های علمی و عملی فعالیت های این سیستمها، فضای مناسبی جهت پیوند دانش و تجربه کشاورزی بهصورت مداوم در عرصه عملیاتی فراهم بوده و در عین حال موجب افزایش مستقیم ضریب نفوذ علوم نوین کشاورزی در بخش اجرا وتولید خواهد شد؛ تا نظام بهرهبرداری روستائی و عشایری موجود در این مناطق که عموماً دارای بازدهی پایین و غیر بهرهور هستند، ارتقاء یافته و به واحدهای تولیدی پیشرو تبدیل گردند. علاوه بر این که آموزشهای تخصصی حین خدمت کارکنان که یکی از مهمترین اقدامات توانمندسازی و اجرای طرحهای آموزش ضمن خدمت کارکنان و کارشناسان مرتبط می باشد، میتواند در این مجتمعها انجام پذیرد.
لیکن وجود ظرفیت های مناسب آموزشی در آنجا، زیرساخت و زمینه مناسب برای توسعه آموزشهای تخصصی و فنی مورد نیاز برای تربیت کارشناسان و مدیران دولتی و نیز بخش غیر دولتی را فراهم نموده و در صورت برنامهریزی مناسبتر از سوی برنامهریزان، علی الخصوص معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، وزارت جهاد کشاورزی و دیگر دستگاهها و متولیان صنعت کشاورزی، سطح خدمات رسانی نیز ارتقاء خواهدیافت. شایان ذکر است به جهت هوشمندی و تطبیق نوع و نحوه زیست مردم در این سرزمینها مشاهده شده که مردم در بسیاری از موارد با یک اشاره از دانش کشاورزی و آکادمیک روز ملی و بین المللی جلو خواهند افتاد. به عنوان مثال ضریب مکانیزاسیون و یا ساخت ابزارآلات بومی برای استفاده کشاورزان، روستائیان از آن قبیل هستند. بنابر این در زمینه آموزش بهره برداران و کلیه ذینفعان و ارائه خدمات آموزشی و ترویجی، بستری مناسب برای ایجاد نظامهای اثربخش بهرهبرداری در بخش کشاورزی را فراهم خواهد شد.
تاثیرات مستقیم اجتماعی- اقتصادی فعالیتهای این نظامهای بهرهبرداری در مناطق استقرار این مجتمعها و تبدیل اراضی آنان از سیستم بهرهوری عشایری با بازده کم و نامطمئن به سیستم پیشرفته زراعی که مهمترین آن یکپارچهسازی، تسطیح اراضی زیر سدها و ایجاد سیستمهای پیشرفته آبیاری، ترویج روشهای نوین زراعت، باغداری، دامداری و صنایع جانبی به منظور توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منطقه عموماً کم برخوردار بوده است. بنابر این با یک بررسی اجمالی مشاهده میشود توفیق کامل این شرکتها در این راستا علیرغم مسائل و مشکلات پیش بینی شده در طرح و حفظ و بهرهبرداری مناسب عرصه-ها و سرمایهها با مد نظر قراردادن ضرورت استفاده از کلیه ظرفیتها و استعدادهای خدادادی منطقه جای تردید نداشته، به گونهای که عشایر دیروز را به زارعین نمونه و پیشرو با سطح تولید بالا بدل کرده که تولیدات آنها در بسیاری موارد نه تنها برترینها در کشور بوده بلکه با بسیاری از کشورهای پیشرفته قابل رقابت و قابل مقایسه بوده است.
اساساً ایجاد برخی از کلونیهای اجتماعی، مکانهای زیستی و حتی شهرها منبعث از وجود این مجتمعها بوده و ادامه حیات آن در تمامی زمینه وابسته به این واحدهایها پیشتاز بوده است؛ و لزوم مدیریت و اداره این کلونیها با توجه به ساختار حاکم بر این مناطق که چند هزار نفر نیروی انسانی(عمدتاً از عشایر)، به طور مستقیم و یا پیمانکاری در آن شاغل بوده و امرار معاش می نمایند و از طرفی بیش از ده ها هزار نفر به صورت غیر مستقیم و به انحاء مختلف از آنجا ارتزاق مینمایند اهمیت این واحدها را دوچندان میکنند. همین امر موجب نوعی تعامل قومیتها و نیز عشایر با هم شده و به نحوی از تشدید اختلافات و بروز تشنجات اجتماعی در عرصههای سوق الجبشی، جلوگیری بهعمل میآورد. در این زمینه مجتمعها با حجم عمدهای از تکالیف فراسازمانی و ملی در زمینه تثبیت اجتماعی و اقتصادی جوامع بهرهبردار منطقه روبرو می باشد.
این واحدها میتوانند با بهکارگیری ماکرو و میکروالمنتها، کاهش سمپاشی در جهت بالا بردن کیفیت محصولات باغی، زراعت در زمینهای بدون استفاده از آفتکشهای غیر ضرور در امور باغبانی، تسطیح، اجرای زهکش زیرزمینی و احیای زمینهای زهدار اقدامات مؤثری انجام داده تا هم بهعنوان الگویی برای جوامع محلی مورد استناد و رجوع باشند و هم در راستای فراهم کردن مسیر صادرات و باقیمانده سموم، نظارت و کنترل عالیه داشته باشد و یا حتی به عنوان مرجعی در مبارزه با آفات و بیماریها، مبارزه با علفهای هرز، انسجام درونی کشتوصنعتها، نگهداری و انبار محصولات، توجه به سرمایه علمی در کشتوصنعتها، صادرات محصولات تولیدی به خارج از کشور، کنترل در بروز عوامل آفاتی از طریق برنامههای مدیریت تلفیقی آفات(IPM) یا به عنوان تدوینکننده و ناظر براستراتژیهای کاربردی کنترل آفات که ترکیبی از روشهای شیمیایی و غیر شیمیایی را برای مهار جمعیت آفات در نظر میگیرند، نقش اساسی بازی کنند.
تصیفه خانههای آب کشاورزی و تأمین آب شرب این کشت و صنعت ها و همچنین ناحیه صنعتی شهرک و منازل سازمانی در راستای اشتغال بهینه و جلوگیری از کوچ افراد متخصص از مناطق روستایی به شهرهای اطراف تماما توسط آنان انجام می-شود. بنابر تبدیل به شهری مولد شده و خودگردان خواهند بود.
در این سیستمهای اجتماعی به جهت دادن اختیار کامل به هزینه کردهای اصولی در راستای استفاده از دانش و تکنولوژی آبیاری مانند تکمیل طرحهای آبیاری تحت فشار در حال اجرا و تجهیز و نوسازی و مرمت کانالها و احیای اراضی زهدار، سرمایه طبیعی و فیزیکی یک کشور در موضوع حکمرانی از موارد اساسی بوده و در راستای تقویت کامودیتی یک کشور به حساب میآید. بنابر این افزایش و استفاده صحیح از ماشینآلات، استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی متناسب با منطقه(بهصورت تجزیه و تحلیلی در مباحث علمی آمایش سرزمین) موجبات اقتدار ملی را فراهم نموده علی الخصوص اینکه این زیرساختها در موقعیت سوقالجیشی خاصی از کشور مستقر شده باشند.
احیا و اجرای پروژههای آبخوانداری در عرصههای تحت مدیریت این مجتمعها برای افزایش ضریب نفوذ دولت و نظام در بحث ژئواستراتژیک و دیپلماسی آب در سطح منطقه و بینالمللی.
ایجاد اماکن رفاهی، تفریحی و آموزشی برای بخش مولد و بومی، در راستای جلوگیری از مهاجرت به سمت مناطق پرجمعیت و غیرمولد و تحمیل بار و هزینههای غیر ضرور در مناطق مختلف. دلیل آنهم این است که گاهی برای جاری سازی خدمات باید میلیاردها خرج کرد و علاوه بر این اکوسیستم منطقه را برهم زد که این خود باعث از بین رفتن و یا حداقل آزار و اذیت و محدود کردن منطقه زیستگونههای گوناگون خواهد شد. توضیح آنکه پیامدهای انسان بر محیط زیست یا پیامد فعالیتهای انسانساخت بر محیط زیست (Human impacts on the environment) شامل تغییر در محیطهای بیوفیزیکی و اکوسیستمها، تنوع زیستی و منابع طبیعی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط انسان ایجاد میشود، که تبعات آن از جمله گرمشدن کره زمین، تخریب محیط زیست مانند اسیدی شدن و بهطور کلی تغییر اسیدیته عرصه ها واقیانوسها، انقراض گسترده و ازمیان رفتن تنوع زیستی، بحران زیستمحیطی و فروپاشی زیستمحیطی بهشمار میرود.
اصطلاح انسانزاد (انسانساخت) (anthropogenic) یک اثر یا شیء ناشی از فعالیت انسان خواهد بود که تبعات خود را به همراه دارد. این اصطلاح برای نخستین بار به معنای فنی توسط الکسی پاولوف، زمینشناس روس به کار رفت و نخستین بار در انگلیسی توسط بومشناس انگلیسی آرتور تانسلی، در رابطه با تأثیر فعالیتهای انسانی بر(climax plant communities) استفاده شد. دانشمند جَوشناس پل کروتزن در اواسط دهه ۱۹۷۰ اصطلاح «آنتروپوسن» را معرفی کرد. این اصطلاح گاهی در زمینه آلودگی حاصل از فعالیتهای انسانی از زمان آغاز انقلاب سبز به کار میرود اما بهطور گستردهای در مورد همه پیامدهای اصلی انسان بر محیط زیست نیز کاربرد دارد.
صاحبنظران صنعت کشاورزی با توجه بـه تحـولات فلسفی و تاریخی بـه وجـود آمده، در خصوص توسعه پایدار و ایجاد یک نظام سیستماتیک مدیریتی و بهرهبرداری بارها به این امر اشاره داشتهاند که پراکندگی و خردمالکی یکی از مسائل و معضـلات اساسـی کشاورزی کشور است. با ایجاد همافزایی و مدیریت یکپارچه عرصههای مستعد کشور است که میتوان به عنوان یک پیشتاز منطقهای و مرجع موضوعاتی هممانند افزایش تـوان کـار کارشناسـی و فنـی، سهولت در اعمال مدیریت علمی مزرعه، افزایش ضریب مکانیزاسیون و ابزار سازی جدید، افـزایش رانـدمان آبیـاری، جلـوگیری از انتشار بذور علف هرز، سهولت در مبارزه با آفات و بیماریها، کند شدن روند خرد شدن زمینها، کاهش هزینههـای تولیـد و در نهایـت افزایش بهرهوری از مزایای سازماندهی و ساماندهی کشاورزان در قالب نظام بهرهبرداری کشت و صنعتهای مناسـب بـا شـرایط اقتصـادی، اجتماعی و اکولوژیکی، فنی، زیربنایی و غیره را در قالب مدیریت یکپارچه کشتوصنعتها و اتصال به برنامههای فراسوی کلان کشور در مسیر رشد و توسعه لحاظ نمود.
بحث استقرار مردم(ملت)، زندگی و زادآوری بر روی زمین که باعث اعمال حاکمیت و حکمرانی میشود را تقویت نموده و باعث علقههای قومی، عشایری، گویشی و امثالهم در مناطق مستعد تولیدی میگردد که پیامدآن (از منظر برنامهریزیهای فراسویکلان ویا همان برنامهریزی برای 50 سال آتی، نمود خواهد داشت و در عین حال نیز توسعه حمل و نقل و صنعتی شدن را افزایش خواهد داد؛ و از طرفی از تجمیع جمعیت غیر مولد و مقتدر در منطقهای ضعیف و آسیبپذیر جلوگیری خواهد کرد. گزارش سال ۲۰۲۱ در( Frontiers in Conservation Science ) هشدار داد که اندازه و میزان رشد جمعیت غیر مولد از عوامل مهم در از دست دادن تنوع زیستی و تخریب خاک است و افزوده است افراد بیشتر به دنبال تولید ترکیبات مصنوعی و پلاستیکهای خطرناک برای دورانداختن هستند که بسیاری از آنها موجب افزایش سموم رو به رشد زمین هستند.
بنابر این از منظر موقعیت سوقالجیشی و جمعیت شناختی و ارتباطات گویشی در سطح منطقه و به جهت پیشینه تاریخی، استقرار این کشت و صنعتها در مناطق مورد نظر این مهم نیز می تواند فرهنگ سازی شده و به عنوان الگوهای ملی و جهانی در استفاده از امکانات تولیدی مورد توجه جامعه ملی، منطقهای و بینالمللی قرار گیرد. مثلاً در استفاده از ظروف طبیعتدوست و نوع خاصی از صنایع تبدیلی و غذایی را که ارزش افزوده داشته و مواد خوراکی را غنی میکنند، پیشگام باشند.
بحث دیگری در انتقال تکنولوژی و دستورزی در ورود به عرصه دانش، مونتاژ و صنعت وجود دارد که بهعنوان عامل موثری در راستای تقویت مولفههای همگرایانه برای تولید موثر است، که به آن فناوریهمپایانه(با عنایت به تقویت مولفه های فرهنگی و اجتماعی) گفته و باعث بسط زمینه برای تولید محصول و یا خدماتی میگردد و در واقع باعث ضریب نفوذ مولفههای فرهنگی و اجتماعی و نوع نگرش عقلانی و بر اساس اصول منطق فازی و معیارهای فطری انسانی به کار و زندگی خواهد بود. لذا در این مناطق که کشت وصنعتها فعالیت میکنند این موضوع برای بحث تولیدات صنعتی اثر موثری خواهد داشت. منظور از صنعت آن است که به جهت تولید چشمگیر و گردش نقدینگی، بخش کشاورزی نیز "صنعت کشاورزی" نامگذاری خواهد شد.
در راستای مرجعیت منطقهای و یا به اصطلاح صاحبنظران مدیریت و فلسفه،"آوانگاری"(پیشتازی به عنایت به مولفههای مهم فرهنگی و اجتماعی) این سیستمهای اجتماعی و یا نظامهای بهره برداری متعالی در نشر و توسعه رفتارها، سبکها، محصولات، تکنولوژیها و غیره، برای حکمرانی از اهمیت خاصی برخوردار بوده، و حاکمیت حتی از طریق آنان می تواند به جاری سازی سبک خاصی از کار و زندگی اهتمام ورزیده یا حتی دست به مهندسی فرهنگی و تکنولوژیکی نیز بزند.
از نظر مرجعت این نظامهای بهرهبرداری، تولید انواع بذور مورد نیاز محصولات استراتژیک در سطح کشور و حتی منطقه می توانند با توجه به امکانات و اقلیم مناسب،در این کشتوصنعتها تولید شوند. البته در حال حاظر نیز برخی از بذور در این مراکز تولید میشوند، اما با برنامهریزیهای مناسب حاکمیتی و ارتباط موثر این واحدها با مراکز تحقیقاتی، ملی، منقطهای و بین المللی این همگرایی و همافزایی می تواند در نشر و تولید تکنولوژیهای مربوطه تعمیم یابد، که این مهم باعث صرفه جویی ارزی کشور از بابت تولید بذور بوده که گردش مالی آن بالغ بر چندین میلیون دلار برآورد میگردد. از طرفی در خصوص تولید برخی بذور در طبقات خاص (هستههای مرکزی، پرورشها در گیاهان خودگشن) و هیبریدهای جدید در اکثر محصولات که در آغاز فعالیت ها توأم با ریسک میباشند این مجتمعها( که بخش خصوصی حاضر به قبول این ریسک نمیباشد) بارویکردها مولفههای حاکمیتی، استراتژیک، آمایشی و متوازن کننده قدرت استراتژیک و امنیت غذایی در منطقه و جهان می-توانند نقشآفرین باشند. شایان ذکر است چنانچه این کشت وصنعتها که با رویکرد حاکمیتی اداره نشوند و بخش خصوصی واگذار گردیده باشند قطعاٌ اقدام به کشت محصولات و یا تولید بذور مطروحه و مورد تایید صنعت کشاورزی نخواهند نمود. چرا که بخش خصوصی به لحاظ حاصلخیزی خاک منطقه اقدام به تولید و پرورش گونههای پر سود و صادراتی میکنند که این موضوع تولیدات استراتژیک کشور را با چالش جدی مواجه خواهد نمود
مرجعیت علمی و تحقیقاتی با استقرار استانداردهای بومی، ملی و بینالمللی و تدوین برنامههای توسعهای و متعالی این نظامهای بهرهبرداری میتوانند بخش عمدهای از فاصله تئوری و اجرا را کم کرده و حتی به احداث دانشگاههای مرجع بینالمللی و یا مشارکت با موسسات آموزش عالی داخلی و خارجی اقدام نموده و وظیفه حاکمیتی کشوری و وزارت جهادکشاورزی را در خصوص تأمین سلسله مراتب سرمایه(طبیعی، فیزیکی، انسانی، روانشناختی، فرهنگی واجتماعی) به عهده بگیرند.
این نامهای بازرگانی و تجاری (برندکشتوصنعتها) که در سطح ملی و بین المللی از اعتبار خاصی برخودار بوده میتوانند در راستای مسئولیت اجتماعی، اقدام به تعامل در راستای تقویت دیپلماسی اقتصادی و رویکرهای اقتصادی اجتماعی و اشتغال مردم داشته و در ساختار و سایتهای خود در پهنه سرزمینی در جهت جلب رضایتمندی مردم در جایگاه استحکام زنجیره حاکمیت و آحاد مردم بسیار موثر عمل کرده و در تولید مولفههای سرمایه اجتماعی(مشارکت، همدلی و اعتماد) و ارائه نقش بینالمللی فراتر از حد انتظار تصور موثر و مثم باشند؛ تا جایی که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و افراد ذینفوذ بینالمللی خواهان برقراری ارتباط علمی- تکنولوژیکی با این واحدها باشند.
در چند سال گذشته میزان کسب و کار حوزه کشاورزی رونق داشته و تقاضای همکاری، سرمایه گذاری و مشارکت توسط بخش خصوصی به جهت حسن نام و عنوان واحدهای معتبر و همچنین توان کارشناسی بسیار ارزشمند آنها، از استقبال چشمگیری برخوردار بوده و این مشارکتها باعث ایجاد اشتغال و رویکردهای اقتصادی پایدار، بهینه و پیامد محور(تامین نیازهای اساسی کشور برای دوره زمانی حداقل ده ساله که نتایج عملکرد حاکمیت را برای بهبود اقتصاد و اوضاع اجتماعی به منصه ظهور خواهد گذاشت) بوده است.
نمود بیرونی و به رخ کشیدن اقتدار در عرصههای بینالمللی مهم هستند. وقتی نظم و ترتیب در یک ارتش را ملاحظه میکنیم به صلابت سلسله زنجیره فرمان، پختگی و کارآزمودی آن نیرو پیمیبریم و در این اثنی برند(Brand) نیز نشان دهنده ضریب نفوذ و اطمینان خاطر و مجموعهای از ارتباطات احساسی و عملکردی است. یک برند اطلاعات مشخصی در مورد سازمان و محصولات ارائه میدهد که سبب تمایز آن در بازار میگردد. برند این اطمینان را میدهد که یک محصول یا خدمت، خاص و بیهمتا در عرصهای خاص بوده و قابل اطمینان میباشد. بنابر این باید یادمان باشد این برندها(واحدهای مورد بحث) دارای جایگاهی بسیار حائز اهمیت بوده که می-توانند، در داخل کشور اطمینان خاطر و در عرصه خارجی اقتدار به ارمغان بیاورند.
در راستای تربیت یقه سبزهای حافظ مدیریت سبز(کارگران و کارمندان دانشی) و صیانت از زیست بوم ارزشمند منطقه همکاری مشترک مدرسه در مزرعه F.F.S=Farmers Field School)) روشی نوین در آموزش کشاورزان محسوب میشود که کاملا" بصورت مشارکتی به همراه کشاورزان در طول یک فصل زراعی برای حفظ محیط زیست و نیز مسئولیت اجتماعی در محل مزرعه برگزار میگردد، علاوه بر اینکه این سرمایه های ملی میتوانند در تربیت نیروی پلی تکنیکال(علمی-کاربردی) و دانشگاهیان عملیاتی که باعث حرفهای شدن تولید میشود نقش پر رنگی داشته باشند.
جمع بندی:
با این اوصاف از آنجا که شرکتهای کشتوصنعتها در راستای حکمرانی خوب و عزتمندی مردم سرزمین بنیانگذاری شدهاند و از طرفی اینگونه فعالیت های اجتماعی- اقتصادی در راستای استقرار مردمسالاری و حفظ کرامت مردم سرزمین تحت حاکمیت بنا نهاده شدهاند، بنابر این، تقویت اینگونه فعالیتهای همگرایانه باعث اقتدار و طیب خاطر مردم و حکمرانی خواهند بود و در نهایت منافع بلندمدت همه ذینفعان را تامین خواهند نمود.
با این رویکرد و بررسی مبنای نظری و علمی و کارکردهای اجتماعی- اقتصادی سالیان گذشته در مییابیم که کشتوصنعتها توانستهاند مهمترین وظایف دولت در قبال جامعه را تا حدی تامین نمایند.
امید است در آتی با برنامهریزی منسجمتر، توان و قدرتی مضاف، با ساماندهی و بازآفرینی (ویا بازمهندسی سیستماتیک ابزارها) سازوکاری مناسب در راستای پایههای امنیت غذایی و رفاه مردم در پیریزی سرمایه اجتماعی(مشارکت، همدلی و اعتماد) گامهای اساسی برداشته شود و مردم کشور از نظر سفره و سرانه پروتئین و مواد مغذی دغدغهای به دل راه ندهند.
شایان ذکر است، موارد مطروحه گوشهای از تواناییهای این نظامهای بهرهبرداری و پیشنهادات احصایی بودند که در قطعاً و حتماٌ همراهی دیگر سیستمهای ذیمدل در رشد و توسعه و مولفههای ذیربط با دیپلماسی اقتصادی از جمله تشکلها، انجمنها، تعاونیها، اصناف، سازمانها و امثالهم میتواند سیستمی مقتدر و پایدار برای صنعت کشاورزی، صنایع و کشور به ارمغان بیاورد.
یادمان باشد که در تمام طول تاریخ و ادبیات حماسی کشورهای جهان، کشاورزی و مرکب شایسته باعث اقتدار تمدنها بوده و مقوله قُوت و رزق مردم از اوجب واجبات بوده است و بدون توانمندسازی صنعت کشاورزی(بهطور عام) امکان پایهریزی سنگبنای توسعه پایدار و تمدنسازی مُیسر نخواهد بود پس باید مسیر راه نیز عوض کرده و به بازآفرینی مفاهیم و سازوکارهای خلاقانه مبادرت ورزیم. چرا که بسیاری از منابع و ابزارها را آزمودهایم و "مییافته نشده است". باتوجه به محدودتر شدن منابع زیستی در جهان، استفاده از فرصتها راز اصلی رسیدن به قله کمال و تعالی تمدنها است. با هر فرصتی که از دست میرود، شانس رسیدن به پیروزی کمتر میشود، و در نتیجه زمینه برای رکود و ایستایی آمادهتر. از یاد نبریم که بسیاری از جهشها، از روی سکّوی فرصت ها حاصل می شود. حضرت علی(ع)، فرصت را به ابرهایی تشبیه کرده اند که به سرعت می گذرند و از دسترس انسان دور می شوند: «اَلْفُرْصَة تَمُرُّ مَرَّالسَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْر». (نهج البلاغه دشتی، حکمت 21) فرصت مانند ابر (از افق زندگی) می گذرد. پس فرصتهای خیر را غنیمت بشمرید (واز آنها استفاده کنید).
آرزو داریم با تدابیر مسئولان و همت و تلاش مدیران و دست اندرکاران ژرفنگر، زمینه دستیابی، تثبیت و انسجام سازمانی، الگویی پیشرو و بومی در اقتصاد کشاورزی فراهم گردد.
وقت غنیمت شمار ورنه چو فرصت نماند
ناله که را داشت سود آه کی آمد به کار (شیخ بهایی)
ایران سربلند ایران سرافراز
دکتر محمدرضا شیرزادی، رئیس کمیسیون مدیریت اینسکو