نشانههای حاکمیت عرضه و تقاضا به جای اقتصاد دستوری بروز میکند.اخیرا خبرهایی مبنی بر عرضه برنج مرغوب داخلی کیلویی 40 و اندی فضای رسانهها را اشغال کرده است.
نشانههای حاکمیت عرضه و تقاضا به جای اقتصاد دستوری کم کم بروز میکند.
اخیرا خبرهایی مبنی بر عرضه برنج مرغوب داخلی کیلویی 40 و اندی هزار تومانی فضای رسانهها را اشغال کرده است.
برنج مرغوب ایرانی از کیلویی 30 تا 43 هزار تومان عرضه میشود که نسبت به سال گذشته 43 درصد رشد داشته و موجب اعتراض برخی شده اما دستمزد روزانه کارگران این فعالیت به 500 هزار تومان(بیش از 150 درصد) افزایش یافته و کسی به آن اعتراض نکرده است.
برنج وارداتی هندی که ابتدای امسال هر کیلو 7 هزار تومان عرضه میشد اینک به بیش از 20 هزار تومان رسیده که این هم اعتراضی در پی نداشته است.
درخواست واردات برنج توسط دبیر انجمن تولیدکنندگان برنج آنهم در زمان برداشت محصول رسما صورت گرفته که این هم اعتراض در پی نداشته است.
در یک هکتار از اراضی شالیکاری که با تغییر کاربری(درون کشاورزی) به باغ کیوی تبدیل شده سالانه حدود 200 میلیون تومان کیوی به دست میآید که موجب اعتراض کسی قرار نمیگیرد.
درآمد 30 میلیون تومانی کشاورز در یک هکتار شالیزار که در صورت تولید برنج مرغوب درجه یک و خریدار نقدی حاصل میشود مورد اعتراض قرار میگیرد. که تازه خدا میداند چه مقدار از این را باید برای هزینههای تولید در نظر بگیرد.
با این همه، جای امیدواری است که به قول وزیر جدید جهادکشاورزی که معتقد است اقتصاد دستوری نباشد، شایسته است دولت دست از دخالت بکشد و صرفا نظارت کند.
در آن صورت عرضه و تقاضا جای خودش را باز میکند.
همانگونه که کیوی ایران صادر میشود، صدور برنج مرغوب ایرانی برای متقاضیان در کانادا، آمریکا، اروپا و استرالیا هم صورت بگیرد.
براساس تقاضا و قدرت خرید، در صورت داشتن متقاضی و بازار خرید، برنج هندی هم وارد و عرضه شود تا کمبود مصرف را پوشش دهد یا جایگزین سهم صادراتی برنج ایرانی گردد.
کاش این فرهنگ رایج شود که اعتراض به قیمتها را براساس مستندات صورت دهیم و اجازه بدهیم بازار، عرضه و تقاضا تنظیمکننده باشد نه توپ و تشر و اقتصاد دستوری!