خبر فوری
شناسه خبر: 19958

مخالفت 70 درصدی مجلس با فرزند خود

ساداتی‌نژاد، مرد سبزهای روشن که پیش از آن در مسیرهای دیگری غیر از کشاورزی سیر می‌کرد، 5-4 سالی است قطب نمای کشتی خود را به سمت قله‌های امنیت غذایی

مخالفت 70 درصدی مجلس با فرزند خود
اخبار سبز کشاورزی : ساداتی‌نژاد، مرد سبزهای روشن که پیش از آن در مسیرهای دیگری غیر از کشاورزی سیر می‌کرد، 5-4 سالی است قطب نمای کشتی خود را به سمت قله‌های امنیت غذایی و هر آنچه به این امر بستگی دارد، تنظیم کرده است و می‌رفت تا چندین گره دریایی به سرعت خود اضافه کند اما…
به همین جهت ساداتی‌نژاد در مجلس، علاوه بر این که کرسی ریاست کمیسیون کشاورزی را تصاحب کرد، نیروهای همفکر کلیدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را در کنار خود به کار داشت(تعدادی از اساتید دانشگاه هم‌راه و هم‌کار و رفیق گرمابه و گلستان وی) تا خوراک علمی، فنی برای دوران وزارت وی تدارک ببینند و وی در یک حرکت آرام اما صعودی در کمیسیون کشاورزی، در قالب حمایت از رئیسی، رادار سکوی پرتاب از کمیسیون کشاورزی به وزارت جهادکشاورزی را هدف گرفت.
خاوازی جوان در بین حدود 9 گزینه که بسیاری از آنها برنامه نوشته و برخی با روحانی دیدار کرده بودند اما سر از گردونه انتخاب یا قرعه فال درنیاوردند اقبال یافت تا همای سعادت، همراه با یک سعادت دیگر(سعادت دوبله) وی را در کار صدارت وارد کند و ناخواسته اعتبار نیرویی که می‌توانست چند سال دیگر وزیر دانا و توانایی گردد برای یک سال هزینه شد و تمام!
خاوازی، دوگانه کار علمی- تحقیقاتی و بعدا اداری- اجرایی و در ادامه معاون وزیر و یکی از 4 رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویجی بود که در گذر ایام به صدارت رسید. این سازمان، وزرایی مانند کلانتری را نیز به جامعه کشاورزی عرضه کرده بود که جزو مطرح‌ترین برندهای وزارت کشاورزی بود.
با این همه، خاوازی با حجب و حیای همیشگی، مانده بود که به اجرای طرح پیشنهادی خود بپردازد یا خاصه خرجی‌های دیگران را جوابگو باشد. همین رو در بایستی‌ها و نداشتن سابقه سیاسی کاری، موجب می‌شد برخی از احکام صادره وی تا دوبار حذف و جابه‌جا می‌شد یا حتی برخی مشاوران، اسب خود را می‌راندند که در اذهان مدیران ارشد معنای خوبی نداشت. اما با تمام موانع یاد شده و تحریم‌ها و تازه‌کار بودن، باز هم به نسبت، خاوازی رتبه قابل‌قبول تری کسب کرده بود.
شاید بتوان گفت بیشترین سیبل نقد ساداتی‌نژاد نیز خاوازی بود و او هم باید نظرات نظارتی مجلس و هم کمیسیون کشاورزی و هم دولت و هم مافیای قدرت پشت پرده در صنعت غذا(اعم از واردات‌چی و تامین‌کنندگان) را در مسیر کاری خود وارد می‌کرد و طبعا جایی برای ورود و عرض اندام کاری و نوآوری خاوازی نمی‌ماند.
ساداتی‌نژاد که آمد همه نظرات را از آن جهت به سوی خود جلب می‌کرد که نگاه از بالا داشت و وزرای دوران نمایندگی مجلس خود را نقد کرده و به نوعی حکم نداشتن کفایت صدارتی آنها را صادر کرده بود. حالا همه در انتظار سوت «گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن» بودند.
بگذریم از ناکامی‌ها و نامرادی‌‎هایی که به دلیل گزینش یا تحمیل یا نصب تعدادی از معاونین ناکارآمد در کنار معاونین کارآمد و حتی وبال گردن، برایش شکست‌های پی در پی به ارمغان آورد. ولی ساداتی‌نژاد آمده بود تا مسیر معاون اولی در دولت چهاردهم و شاید هم ریاست جمهوری را برای خود هموار کند و چه بسا که در صورت موفقیت در امنیت غذایی در آن نیز صاحب وجهه و صلاحیت می‌شد.
اما وقتی مجلس نیز به دلیل سوء مدیریت‌ها و بی‌انضباطی‌های مالی، سوء تدبیر و سوء انتخاب مدیران ارشد، زره رزم پوشید و قالیباف با لحنی معنی‌دار از صفایی پرسید «خوب قانع شدید؟ نشریه؟ پس به رای می‌گذاریم». به نظر می‌رسید بدنه مجلس یا مجمع سوال‌کنندگان، با قالیباف به این تفاهم رسیده‌اند که اگر قرار است ساداتی‌نژاد با حمایت رئیس یا هیات رئیسه مجلس یا پایداری‌ها قسر در برود، خود را هزینه نکنند و قاعدتا با همراهی قالیباف و عبور وی از ساداتی‌نژاد، عرصه تاخت و تاز هموار شد.
در رای‌گیری‌، ناگهان افت اقبال 70 درصدی ساداتی‌نژاد، به قولی مخالفت 140 درصدی مجلس با فرزند خودش تلقی شد و چه بد که ساداتی‌نژاد طی یک سال وزارت از مشورت و بهره‌گیری بهره‌برداران واقعی، مدیران ارشد کاردان کشاورزی گوشه‌نشانده شده، کارشناسان و پرسنل دلسوز با سابقه چند دهه ساله و رسانه‌های تخصصی مستقل خود را محروم کرده بود:
الف: بهره‌برداران و تولیدکنندگانی که به جای وزیر حامی تولید، با وزیر آزادکننده ارز و نظارت بر قیمت‌گذاری و گران بخر(نهاده با ارز آزاد)، ارزان بفروش(فراورده تقریبا با ارز غیرآزاد)، از کار تولید و دلسرد می‌شدند.
ب: هرم اصلی تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر وزارتخانه عمدتا از نیروهایی شکل گرفت که در بحبوهه مهمترین جراحی اقتصادی کشور(که بار اصلی آن روی وزارت امنیت غذا قرار داشت)، افرادی وارد شدند که نه با ماموریت‌های وزارتخانه آشنا بودند تا تاکنون تجربه‌ای در راهبردهای چنین مدیریت مرتبط و خطیری کسب کرده بودند.
ج: مدیران ارشد و وزرای خدوم پیشین که می‌توانستند هر یک راهنما و مشاور خوبی برای ساداتی‌نژاد باشند با وجود دادن مشورت و بی اثر بودن آن، خود کنار کشیدند؛
د: پرسنل، کارشناسان و مدیران کل وزارتخانه که در اعتراضات، حق خواهی و دادخواهی خود حتی یک دقیقه ساداتی‌نژاد را در کنار خویش ندیدند و با بی‌محلی وی، هر کارمند به یک رسانه منتقد و اطلاع‌رسانی به جامعه تبدیل شد.
هـ: رسانه‌های مستقل و آگاه به مسائل وزارتی که با انگ وی به عنوان رسانه زرد گوشه‌گیری پیشه کردند و با گرایش برخی معاونین ساداتی‌نژاد به رسانه‌های زرد واقعی، شیرازه اطلاع‌رسانی و انتقاد همراه با ارائه کار، از هم گسیخته شد؛
حال به نظر می‌رسد نه گوی مانده است و نه میدان و در این کارزار، سخت است که ره به جایی برده شود. مگر این‌که فراست و کاردانی به کمک آید و وزیر به خود آید!

قاسم گل باف

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای