تکاپو برای توسعه شرکتهای دانشبنیان بخش کشاورزی
هر نوع فعالیتی در کشاورزی و دیگر بخشها بر پایه دانش بنا گذاشته میشود، چراکه دانش لازمه انجام هر کاری است.
بخش اول
اساسا هر نوع فعالیتی در بخش کشاورزی و دیگر بخشها بر پایه دانش بنا گذاشته میشود، چرا که دانش لازمه انجام هر کاری است. اما با تمام اینها اصطلاحاتی مانند شرکتها و محصولات دانشبنیان در این سالها زیاد شنیده میشود؛ پس این شرکتها، باید تعاریف و شرایط ویژهتری داشته باشند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی، در گزارشهای قبلی موضوع شرکتهای دانشبنیان را در گفتوگو با برخی از مسئولان این شرکتها مورد بررسی قرار دادیم، اما به منظور آشنایی بیشتر با شرکتهای دانشبنیان و نیز برای اطلاع از چگونگی تائید دانشبنیانی آنها و همچنین حمایتهایی که از این شرکتها انجام میگیرد، پای صحبت دکتر مجید ولدان نشستیم.
وی بیش از 10 سال نقطه تماس وزارت جهاد کشاورزی و سازمان تات با شرکتهای دانشبنیان و فناور بخش کشاورزی بوده و هماکنون نیز ارتباط کاری خود با این شرکتها را قطع نکرده است و مسئولیت پارک تازه تاسیس علم و فناوری کشاورزی و منابعطبیعی را بر عهده دارد تا اندوختههای خود را از این طریق به شرکتهای دانشبنیان بخش کشاورزی ارائه دهد.
با توجه به طولانی بودن مصاحبه، بخش اول آن در این شماره و بخش پایانی در شمارههای بعد، تقدیم خواهد شد:
بیشتر بخوانیم: پای صحبت برخی شرکتهای دانشبنیان کشاورزی
متولی شرکتهای دانشبنیان چه نهاد یا سازمانی است؟
طبق ماده 2 قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، مصوب سال 1389 مجلس شورای اسلامی، متولی سیاستگذاری، برنامهریزی و امور مربوط به شرکتهای دانشبنیان، شورای عالی «عتف» (علوم، تحقیقات و فناوری) است که ریاست آن را رئیسجمهور بر عهده دارد.
ماده 3 آئیننامه اجرایی این قانون (مصوب سال 1391)، ماده 2 قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان را تفسیر کرده و میگوید که ارزیابی و تشخیص صلاحیت شرکتها برای دانشبنیان شدن، توسط کارگروهی انجام میشود که رئیس کارگروه، نماینده رئیسجمهور و اعضای کارگروه نیز متشکل از چند وزارتخانه و دستگاه از جمله نمایندگان وزارتخانههای جهاد کشاورزی، دفاع، علوم، بهداشت، صمت و… است.
سال 91 آقای احمدی نژاد، رئیسجمهور وقت، سرکار خانم دکتر سلطانخواه، معاون علمی و فناوری خود را به عنوان نماینده معرفی کردند.
در دولت پس از آن نیز، رئیسجمهور معاون علمی و فناوری خود یعنی جناب آقای دکتر ستاری را به عنوان نماینده معرفی کردند، بههمین دلیل در اذهان، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری بهعنوان متولی شرکتهای دانشبنیان شناخته میشود، در حالیکه لزوما اینگونه نیست.
در وزارت جهاد کشاورزی که یکی از اعضای کارگروه است نیز وزیر یک نفر را بهعنوان نماینده معرفی میکند. بنده حدود ۱۰سالی بهعنوان نماینده وزارت جهادکشاورزی در این کارگروه بودم.
وضعیت و تعداد شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی در حال حاضر چگونه است؟
بر اساس آخرین آماری که مربوط به فروردین 1401 است، 6652 شرکت دانشبنیان مورد تائید قرار گرفتهاند، درحالیکه فقط 280 شرکت مستقیم یا غیرمستقیم در بخش کشاورزی و منابعطبیعی فعالیت میکنند که تقریبا 4/2 درصد از کل شرکتهای دانشبنیان را شامل میشود.
البته کیفیت و تاثیرگذاری این شرکتها را نیز باید در نظر داشت. حال با توجه به اهمیت بخش کشاورزی و سهمی که در اقتصاد و اشتغالزایی کشور دارد، این آمار راضیکننده است؟
سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی(GDP) حدود 18درصد، سهم آن از اشتغال کشور حدود 23درصد و سهم این بخش از صادرات محصولات غیرنفتی (بهجز میعانات گازی) نیز حدود 30درصد است. اما وقتی میبینیم که سهم بخش کشاورزی در شرکتهای دانشبنیان فقط 4/2 درصد است، شاید رضایتبخش نباشد و باید افزایش پیدا کند.
چرا سهم بخش کشاورزی از شرکتهای دانشبنیان پایین و اساساً چقدر باید افزایش پیدا کند؟
دلایل مختلفی دارد؛ بخش کشاورزی در مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی مانند صنعت، سلامت و بهداشت، نفت، پتروشیمی و… با تفاوتهایی مواجه است. یکی از تفاوتها این است که بر اساس آخرین سرشماریها 36درصد بهرهبرداران بخش کشاورزی بیسواد و حدود 40درصد آنها کمسواد هستند که جمعا میشود 76درصد.
بقیه بهرهبرداران نیز اگر باسواد هم باشند، در بسیاری از موارد دارای تحصیلات عالیه نیستند و آمارهای رسمی نشان میدهد که فقط 0/79 درصد بهرهبرداران بخش کشاورزی، تحصیلات عالیه کشاورزی داشته و بقیه تحصیلات عالیه غیرمرتبط با کشاورزی دارند. لذا سهم فارغالتحصیلان کشاورزی در بهرهوری این بخش بسیار پائین است.
درحالیکه همین تحصیلکردهها هستند که باید شرکتهای دانشبنیان را ایجاد تا از مسیر توسعه، انتقال و ارتقای فناوری، بهرهوری را بالا ببرند.
از طرفی همین تعداد اندک شرکتهای دانشبنیان بخش کشاورزی نیز در فروش محصول یا ارائه خدمات فناورانهشان، دچار مشکل هستند؛ چراکه بهرهبرداران درک مطلوبی از فناوریهای جدید ندارد. به فرض مثال شما به یک کشاورز هر چقدر هم بگوئید که بهجای کود شیمیایی از کودهای زیستی استفاده کند که مزایای زیادی از نظر زیست محیطی، سلامت غذا و… دارد، براحتی آن را قبول نمیکند.
اینها همه در حالیاست که بهرهبرداران در دیگر بخشهای اقتصادی کشور معمولا سطح سواد بالاتری دارند. آمارهای رسمی نشان میدهد، بهطور میانگین 26 درصد شاغلان دیگر بخشهای اقتصادی کشور دارای تحصیلات عالیه هستند اما چنانچه گفته شد در بخش کشاورزی این میزان حدود 0/79 درصد است.
به همین دلیل کار کردن در بخش کشاورزی برای شرکتهای دانشبنیان سخت است و افراد و شرکتهایی که ایده، ابداع و اختراعاتی دارند، چندان راغب به تاسیس شرکت دانشبنیان در بخش کشاورزی نیستند.
نکته مهم دیگر اینکه مخاطره کار در بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشها بالاتر است؛ چون در بسیاری از بخشها میتوان پیشبینی مناسبی از اوضاع و شرایط تولید داشت اما در بخش کشاورزی علاوه بر عوامل خطری که در سایر بخشهای اقتصادی وجود دارد، خطرات دیگری مانند عوامل اقلیمی و محیطی هم به آن اضافه میشوند.
مثلا ممکن است یک شرکت دانشبنیان نوعی کود کشاورزی تولید کند اما با یک سیل، خشکسالی، طوفان، سرما یا… تمام بازار کارش دچار تلاطم شود. مواردی مانند این از رغبت افراد برای ایجاد شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی کم میکند و به سمت بازارهای جذابتر می روند.
بهرهبرداران بخش کشاورزی معمولا توان مالی بالایی ندارند و اگر هم بخواهند شاید نتوانند مشتری خوبی برای این گونه محصولات باشند؟
درست است این مشکل نیز وجود دارد.
در مورد سواد بهرهبرداران صحبت فرمودید؛ تاکنون در اظهارنظرهای مختلف معمولاً عنوان میشد که فارغالتحصیلان دانشگاهی در بخش کشاورزی زیادتر از نیاز بازار کار هستند؛ بنابر این فرمایش شما اما موضوع دیگری استنباط میشود؟
تعداد فارغالتحصیلان کشاورزی زیاد هستند، اما همه آنها وارد بخش نمیشوند. طبق آمارها 1/6درصد از دانشجویان مقطع کاردانی در رشتههای کشاورزی تحصیل میکنند. درحالیکه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا 12درصد دانشجویان در رشتههای کشاورزی تحصیل میکنند؛ یعنی تعداد افراد دارای تحصیلات عالیه در بخش کشاورزی بالا است اما مشکل اینجا است که جاذبه بخش کشاورزی برای اشتغال به کار آنها بسیار پائین بوده و در نتیجه فارغالتحصیلان رشتههای کشاورزی، کمتر وارد بازار کار در همین بخش میشوند و به سراغ مشاغل دیگر میروند.
به همین جهت در تلاش هستیم که با افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی، از ظرفیت فارغالتحصیلان دورههای تحصیلات تکمیلی بتوانیم استفاده کنیم. بسیاری از آنها افراد نخبه و دارای ایدههای بسیار خوبی هستند.
امسال آئیننامه «حمایت از تولید دانشبنیان و اشتغال آفرین در بخش کشاورزی» در تاریخ 1401/1/14 توسط هیات وزیران تصویب و در تاریخ 1401/1/27 برای اجرا ابلاغ شده است که در ماده یک آئیننامه آمده که وزارت جهادکشاورزی موظف است با همکاری وزارت علوم و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، سهم شرکتهای دانشبنیان بخش کشاورزی از کل شرکتهای دانشبنیان را به 20درصد افزایش دهد و در ادامه میگوید که «باید تلاش شود میزان فروش محصولات این شرکتهای دانشبنیان به 10درصد کل شرکتهای دانشبنیان کشور برسد.
از میزان فروش محصولات دانشبنیان کشاورزی آمار رسمی نداریم اما پیشبینی میکنیم که حدود 3درصد است و باید به 10درصد برسد. اما از تعداد شرکتهای دانشبنیان اطلاع دقیق داریم و همانطور که عرض کردم 4/2درصد است و باید به 20درصد؛ یعنی 1200 تا 1100 شرکت برسد.
آیا اساسا درست است که اینگونه روی افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان تمرکز شود در حالی که باید کیفیت، بازار، ضریب نفوذ و تاثیر این شرکتها را نیز در نظر داشت؟
افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان صرفا ابزاری برای دستیابی به هدف کشاورزی دانشبنیان است. برای رسیدن به کشاورزی دانشبنیان از ابزارهای مختلف استفاده میکنیم که یکی از آنها افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان است.
شاید جمیع جوانب اینگونه اقتضا کند که نباید شرکتهای دانشبنیان را اضافه کنیم و همین شرکتهای موجود را از نظر کیفی و توسعه بازار حمایت نمائیم. اما این عدد 20درصد در آئیننامه هدفگذاری شده و ما هم در تلاش هستیم که به شکل درستی محقق شود.
برای افزایش تعداد این شرکتها چه باید کرد؟
برای این منظور دو مسیر پیش روی ما قرار دارد؛ یکی اینکه روی ظرفیت اعضای هیات علمی و محققان در موسسات و مراکز تحقیقاتی وزارت جهادکشاورزی و مشخصاً سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی(تات)، اعضای هیات علمی دانشگاهها و دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی متمرکز شویم که اگر ابداع و خلاقیتی دارند آنها را به سمت ایجاد شرکتهای دانشبنیان هدایت کنیم.
غیر از این میتوان فناوریها و دانش فنی که در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی وجود دارد را به جامعه نخبه کشور منتقل کرد.
در الگوی اول، عضو هیات علمی یا دانشجو با ایده خود یک شرکت ایجاد میکند اما در مدل دوم، ما به سراغ سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابعطبیعی یا سازمان نظام دامپزشکی میرویم و از آنها میخواهیم که فارغالتحصیلان مستعد را به ما معرفی کنند، تا نتایج تحقیقات در اختیار آنها قرار داده میشود تا با ایجاد شرایط «ایده محوری» بستر ایجاد شرکتهای دانشبنیان فراهم آید.
در همین راستا، از ابتدای امسال جلساتی با سازمانهای نظام مهندسی کشاورزی و منابعطبیعی، نظام دامپزشکی، موسسات و مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها و… برگزار کردهایم و افراد را تشویق و ترغیب میکنیم که به سمت ایجاد شرکتهای دانشبنیان پیش بروند.
شرایط دانشبنیان شدن یک شرکت چگونه است؟
در ماده یک قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، این شرکتها را تعریف و میگوید: «شرکت دانشبنیان، شرکتی است که در زمینه فناوریهای برتر با ارزش افزوده بالا فعالیت میکند.» یعنی دو شاخصه مهم را برای آنها مشخص کرده است؛ یکی فناوری برتر و دیگری ارزش افزوده بالا داشته باشد.
در رابطه با قسمت اول یعنی فناوری برتر، اساسا فناوریها و دانشفنی را در سه دسته طبقهبندی میکنند؛ فناوریهای برتر یا سطح بالا (high technology) و فناوریهای سطح متوسط (Medium technology) و فناوریهای سطح پائین (Low technology).
بهطور مثال ما میتوانیم افزایش عملکرد یک باغ را با استفاده از یک کود بیولوژیک خاص بالا ببریم که در این صورت افزایش عملکرد از طریق فناوری برتر اتفاق افتاده است اما میتوان همان افزایش عملکرد را با تغییر در روش هرس ایجاد کنیم که عملا فناوری سطح بالایی نیست و Low tech بهحساب میآید.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که بخش کشاورزی، با توجه به جمیع جهات به فناوری سطح بالا نیاز چندانی ندارد و بسیاری از مشکلات کشاورزی ما با همین فناوریهای سطح پائین یا متوسط قابل حل است.
مثلا یک کشاورز ذرت کار یا گندم کار باید مواردی مانند تاریخ درست کشت و دیگر عملیات زراعی را بهدرستی رعایت کند که این فناوری سطح بالایی نیست. در بیشتر مواقع آنچه کشاورزی ما نیاز دارد، فناوریهای سطح متوسط و پائین است.
یکی از دلایل پائین بودن تعداد شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی نیز همین مسئله است که طبق تعریف شرکتهای دانشبنیان، شاخص «فناوریهای برتر» را ملاک قرار داده، درحالیکه اکثر شرکتهایی که بخواهند به سمت دانشبنیان شدن در بخش کشاورزی بروند، وقتی نیاز بخش را به فناوریهای سطح متوسط و پائین میبینند، برای آن اقدام میکنند، اما در لیست فناوریهای مورد تائید معاونت علمی ریاست جمهوری برای دانشبنیان شدن نیست و در آنجا مورد قبول واقع نمیشود.
وقتی به سمت فناوری سطح بالا میرود، دانشبنیان میشود و محصول تولید میکند اما بازار آن محصول را مطالبه نمیکند.
از جمله دلایلی که فقط 4/2 درصد از تعداد شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی هستند، همین تعریف شرکتهای دانشبنیان و خطکشی است که معاونت علمی و فناوری برای آن قرار داده است. البته آنها نیز به همان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان استناد میکنند.
نکته بسیار مهم دیگری که در صحبتهای قبل نیز به آن اشاره شد اینکه ارزش افزوده پائین در تولید محصولات کشاورزی نسبت به سایر بخشها است و اصطلاحا درآمد کشاورزان اندکاست. یعنی در کل دو شاخص اصلی که برای شرکتهای دانشبنیان در نظر گرفته میشود، در بخش کشاورزی با مشکل مواجه است.
بههمین دلیل ما در جلسات مختلفی که با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری داشتهایم این موضوع را مطرح کردهو از آنها خواستهایم که برای بخش کشاورزی تعریف و ملاک متفاوتی داشته باشند. یکی اینکه فناوری متوسط و رو به پائین در نظر گرفته شود و دیگر اینکه در مورد ارزش افزوده بالا نیز تجدید نظر کنند.
البته در بسیاری از حوزهها و نیازهای بخش کشاورزی مانند کشاورزی هوشمند، مباحث ژنتیکی و اصلاحنژاد در دام، طیور، بذرها، فناوریهای ماهوارهای، واکسن ها، کودهای زیستی، مواد زیستی دفع آفات و بیماریها و … زمینه برای ورود فناوریهای سطح بالا فراهم است؟
البته در بسیاری از حوزهها و نیازهای بخش کشاورزی مانند کشاورزی هوشمند، مباحث ژنتیکی و اصلاح نژاد در دام، طیور، بذرها، فناوریهای ماهوارهای، واکسنها، کودهای زیستی، مواد زیستی دفع آفات و بیماریها و … زمینه برای ورود فناوریهای سطح بالا فراهم است؟!
البته که همین طور است، عرض من عمومی بود و گرنه در بخش کشاورزی مواردی که نیاز به فناوریهای سطح بالا داشته باشند، نیز وجود دارد. مثلا در حوزههای نفت، پتروشیمی و سلامت، بیشتر نیازها فناورانه است اما در بخش کشاورزی نمیتوانیم مدعی شویم که قریب به اتفاق اولویتها باید فناورانه باشد.
یکی از شاخصههای فناوریهای سطح بالا این است که بهراحتی قابل کپی کردن نباشند؛ مثلا بسیاری از ماشینآلات کشاورزی چون در دنیا بهراحتی کپی میکنند، فناوری سطح بالا بهحساب نمیآیند.
حسین کاظمی ـ روزنامه نگار و کارشناس کشاورزی
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۲۶۴- تیر ۱۴۰۱