دکتر بخشنده: کمبود سرمایهگذاری، چالش بزرگ صنعت کشاورزی
فرقی نمیکرد که عبدالمهدی پسر یک کارگر شرکت نفت در مسجد سلیمان بود یا یک مزرعهدار در دزفول ایران یا نیوکاسل انگلستان.
پسر یک کارگر و قائم مقامی در وزارت جهاد کشاورزی
اخبار سبز کشاورزی؛ فرقی نمیکرد که عبدالمهدی پسر یک کارگر شرکت نفت در مسجد سلیمان بود یا یک مزرعهدار در دزفول ایران یا نیوکاسل انگلستان. مهم این بود که عبدالمهدی جنوبی، زندگی کارگری و دبستان و دبیرستان دولتی را پلهکان شاگرد اولی کشوری قرار داد و بورسیه تحصیلی دولتی از وزارت علوم اما مانع نشد تا او در دیار فرنگ ماندگار شود.
بخشنده با دو مدرک فوقلیسانس و دکترای فیزیولوژی گیاهان زراعی در سال 1372 به مام وطن بازگشت و دانشگاههای اهواز و علوم کشاورزی خوزستان بهعنوان دانشیار و سپس استاد تمام، از او بهرهها بردند؛ به نحوی که تاکنون 42 رساله دکتری و 78 پایان نامه کارشناسی ارشد با استاد راهنمایی دکتر بخشنده به سامان رسیده است و شاگردان وی هماینک در برخی از دانشگاههای دولتی و آزاد و خصوصی کشور تدریس می کنند یا با مناصب عالی در وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای استان ها مشغول خدمت رسانی هستند.
اما بخشنده به تئوری و عالم شدن بسنده نکرد و پیشتر از آن و در سال 60 وارد اداره و سازمان کشاورزی خوزستان شده و شاگردی مزرعه را در مراکز خدمات روستایی که آن زمان در حال تاسیس بود، تجربه کرد.
دهه شصت، فضا برای بخشنده ملغمهای بود از مشارکت در جنگ ایران و عراق، سفر به فرنگ و اقامت چهار تا پنج ساله برای تحصیل در مقاطع فوق لیسانس و دکترا، بازگشت به وطن و کار در کشاورزی خوزستان و پیریزی ستونهای مراکز خدمات روستایی کشاورزی و… .
بخشنده اما در هر دوره کاری و تحصیلی نشان داد که نمیخواهد فردی عادی و معمولی باشد و به صورت روزمره ایام را سپری کند.
این بود که در تدریس، از دانشیاری به ریاست دانشگاه رسید و در بحث جنگ تا فرماندهی مهندسی رزمی پیش رفت و البته در کشاورزی و وزارت کشاورزی از کار در مراکز خدمات روستایی تا قائم مقامی وزیر جهاد کشاورزی خدمتگزاری کرد و آگاهان نیک میدانند که اگر برخی موضعگیریهای وی (که صحیح و درست هم بود) مطرح نمیشد حتما پست وزارت را نیز تجربه میکرد.
سه دوره معاون امور برنامهریزی و اقتصادی در سه دولت، قائم مقامی وزیر و مسئولیت تدوین برنامههای بخش کشاورزی در برنامه سوم و ششم و دفاع تمام قد در گرفتن بودجههای کشاورزی هر ساله، نه میتواند با توصیه و لابیگری، نصیب مدیری شود و نه شانسی و اتفاقی است که در خانه هر فردی را بزند؛ بلکه ممارست، دانایی، تجربه و تعامل، عوامل اصلی آن است.
بیشتر بخوانید: مکتب حجتی وزیر وقت جهاد کشاورزی در چهار دولت
البته دکتر بخشنده هم مانند دیگر مدیران ارشد مخالفینی و در عمل اشتباهات مدیریتی داشت اما خدمات وی در حوزه کشاورزی و امنیت غذایی به قدری اثر گذار بود که در قضاوت تاریخ و نگاه مدیران موفق حوزه کشاورزی میتوان دکتر عبدالمهدی بخشنده را در رده دکتر عیسی کلانتری، دکتر بیژن زنگنه و مهندس محمود حجتی به حساب آورد.
شاید یکی از اشتباهات بزرگ پس از استعفای حجتی، کنار گذاشته شدن بخشنده از معاونت برنامهریزی و اقتصادی وزارتخانه بود. کاری نابخشودنی و جفایی به امنیت غذایی.
فراموش نکنیم دکتر بخشنده یکی از مهمترین عمودهای خیمه نظام حوزه کشاورزی بوده و هست و نگارنده متاسف است که وزارت جهاد کشاورزی خود را محروم از خدمات ذیقیمت چنین مدیری مینماید.
***
با توجه به اینکه مصاحبه دکتر بخشنده در مجموعه تاریخ شفاهی ایران بالغ بر 60 صفحه است، اخبار سبز کشاورزی تصمیم دارد آن را در سه بخش به مخاطبان گرامی عرضه دارد.
در بخش نخست به معرفی عملکرد و اقدامات دکتر بخشنده و مشکلات بخش کشاورزی و کمبود سرمایهگذاریها در این بخش پرداخته شده است.
در بخش دوم (شنبه 10 تیرماه) به امنیت سرمایهگذاری و اقتصاد کشاورزی و همچنین چگونگی توزیع منابع در وزارت جهاد کشاورزی پرداخته خواهد شد.
و در بخش سوم (یکشنبه 11تیرماه) درباره اهمیت روستا و تولیدات کشاورزی در روستا و برنامهریزی در بخش کشاورزی صحبت خواهد شد.
کمیته تدوین تاریخ شفاهی کشاورزی ایران شامل آقایان دکتر اسکندر زند، دکتر مهدی خلج، مهندس علی اکبر مؤیدی، مهندس خداکرم جلالی، مهندس سیدکریم موسوی، مهندس علیرضا سید اسحاقی و همچنین سرکار خانم مهندس شهلا لجم اورک رمهچری میشود و امید میرود که این اقدام بتواند آیندگان و علاقهمندان را با بخشی از تجارب گرانبها و نظرات راهبری بزرگان و کارشناسان این بخش آشنا کند و از آن برای تحول آینده کشاورزی ایران بهعنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر استفاده شود.
گفتنی است در این جلسه دکتر زند و دکتر خلیج از اعضای کمیته تدوین تاریخ شفاهی به طرح سوالاتی از دکتر بخشنده میپردازند و ایشان پاسخگوی سوالات این دو کارشناس حوزه کشاورزی است.
در ابتدای این گفتوگو دکتر بخشنده خود را این گونه معرفی میکند.
بنده عبدالمهدی بخشنده متولد سال ۱۳۳۷ در شهرستان مسجدسلیمان استان خوزستان هستم. پدرم کارگر شرکت نفت مسجد سلیمان بود و من در آنجا دیپلم گرفتم. در سال ۱۳۵۵ در رشته زراعت و اصلاح نباتات به دانشگاه وقت جندی شاپور که الان به شهید چمران تغییر نام داده است وارد شدم.
به طور طبیعی باید در سال ۵۹-۵۸ فارغ التحصیل میشدم که با وقوع جنگ و بعد هم انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها فارغ التحصیلی من یکی دو سال عقب افتاد؛ بالاخره در سال ۱۳۶۱ فارغ التحصیل شدم. البته من همان زمان بورسیه شاگرد اولی برای خارج از کشور از وزارت علوم داشتم، اما به این دلیل که تا پایان جنگ درگیر مسائل دفاع مقدس بودم و لباس مقدس سپاه را برای دفاع بر تن کرده بودم وزارت علوم هر سال این بورسیه را تمدید میکرد همزمان با پایان جنگ، برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم و دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه ردینگ و دوره دکتری را در دانشگاه نیوکاسل گذراندم. بحث ما بحث فیزیولوژی تولید در شاخه تنشهای محیطی بود که پایان نامه من هم در ارشد و هم در دکتری در زمینه تنشهای محیطی بود.
بیشتر بخوانید: کشاورزی در ایران هیچگاه در عمل، محور توسعه نبوده است
بعد از بازگشت به وطن، در سال ۱۳۷۲ در دانشگاه شهید چمران مشغول به کار شدم، بعدها دانشکده کشاورزی از دانشگاه شهید چمران جدا شد و به صورت یک دانشگاه مستقل به نام دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در آمد که من الان در آنجا مشغول به خدمت هستم. من در سال ۱۳۷۹ دانشیار و در سال ۱۳۸۴ استاد تمام شدم. الان هم در آنجا هیئت علمی گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی هستم.
دکتر زند: ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت آقای دکتر بخشنده، لطفاً از چگونگی ورودتان به وزارت کشاورزی، سوابق و تجاربتان در وزارتخانه و دیدگاه ها و برنامههایی که در بخش کشاورزی داشتید و طی این مدت پیگیری و اجرا کردید بفرمایید. خصوصاً آنکـه به عنوان معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارتخانه تسلط کامل به همه بخشهای وزارتخانه دارید.
دکتر بخشنده: همانطور میدانید خوزستان از سال ۱۳۵۹ وارد موضوع دفاع مقدس شد و مورد تهاجم قرار گرفت، عرض کردم بنا به نیازی که بود اکثر بچههایی که فارغالتحصیل شده بودند یا در حال فارغ التحصیلی بودند، وارد مسئله دفاع مقدس و عمدتاً عضو سپاه پاسداران شدند.
در عین حال بحث تأمین غذا برای مردم استان و حتی بخشی از رزمندگان هم مسئله روز بود. به تناوب که فرصت پیش میآمد از سال ۶۰ من بهصورت مأمور از سپاه وارد کشاورزی خوزستان شدم و مدتی، در مراکز خدمات روستایی که تازه در آن زمان در حال تشکیل بود مسئولیت معاونت خدمات روستایی کشاورزی خوزستان را داشتم.
از سال ۶۳ با توجه به ابلاغی که به چند وزارتخانه از جمله وزارت کشاورزی وقت شده بود اداره کل مهندسی رزمی در مناطق عملیاتی را تشکیل دادند. من بهعنوان مدیر کل مهندسی رزمی وزرات کشاورزی در مناطق عملیاتی جنوب منصوب شدم و همزمان در بخش کشاورزی فعالیت میکردم تا سال ۶۵ این مسئولیت با من بود، ولی بنا به ضرورتی که پیش آمد در دو سال پایانی جنگ به عنوان رئیس ستاد قرارگاه مهندسی رزمی خاتم الانبیا منصوب شدم که عمدتاً کارهای مهندسی جنگ بر عهده مـا بـود.
بیشتر بخوانید: عیسی کلانتری: ۴۰ تا ۵۰ درصد موفق بودم
در آن زمان آقای فروزنده فرمانده قرارگاه سپاه بود. با توجه به اینکه کارهای مربوط به بورس را دنبال میکردم مقرر شد من از اداره کل کشاورزی استان خوزستان منتقل شوم به دانشگاه شهید چمران اهواز بعد از جنگ که با بورسیه برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم کارشناس دانشگاه شهید چمران بودم؛ از همان سال ۶۲ درگیر مسائل کشاورزی و تشکیل مراکز خدمات کشاورزی و مباحث مربوط به تولید در استان خوزستان شدم.
تحصیل در یکی از قطبهای اصلی کشاورزی
همانطور که مستحضرید خوزستان یکی از قطبهای اصلی تولید بخش کشاورزی است بعد از بازگشت در سال ۷۲ در همان دانشگاه به عنوان مدرس مشغول شدم. نسل ما نسلی بود که از لحاظ علمی به روزتر بود و بلافاصله دورههای کارشناسی ارشد و دکتری را طراحی کردیم؛ خصوصاً در زمینه تنشهای محیطی که در آن زمان فارغالتحصیلان کمی داشت و از دروس جدیدی بود که روی کار آمده بودند.
در زمینه تنشها تنش خشکی و تنش شوری و تنش گرما سه تنش عمدهایاند که کشاورزی استان خوزستان با آنها درگیر است. کار را در دانشگاه شروع کردیم و بعد از مدتی من عضو هیئت رئیسه دانشگاه شهید چمران شدم.
ادغام وزارت جهاد و وزارت کشاورزی
بعد به عنوان رئیس دانشگاه شهید چمران منصوب شدم و در سال ۸۰ همزمان با ادغام وزارت جهاد و وزارت کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی به دعوت جناب آقای مهندس حجتی از اهواز به تهران آمدم و به عنوان معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی مشغول شدم تا سال ۸۴ که پایان دولت آقای خاتمی بود و آقای حجتی تشریف بردند من هم از وزارتخانه رفتم و مجدداً در دانشگاه مشغول تدریس شدم دوباره به دعوت آقای فروزنده، رئیس وقت بنیاد مستضعفان، در هلدینگ کشاورزی بنیاد مستضعفان که شامل ۳۲ شرکت و کشت و صنعت بود ابتدا به عنوان رئیس هیئت مدیره هلدینگ کشاورزی و بعد به عنوان مدیر عامل هلدینگ کشاورزی مشغول شدم.
البته آنجا هم از دانشگاه مأمور بودم در همه سالهایی که در وزارتخانه بودم هیچگاه کار تدریس را در دورههای ارشد و دکتری ترک نکردم و هر ترم یک یا دو درس را یک روز در هفته در اهواز تدریس میکردم.
بیشتر بخوانید: واقعاً مملکت وزیر دانا میخواهد
در بنیاد هم که بودم به همین صورت و بیشتر در دوره تحصیلات تکمیلی و پایاننامهها عضو گروه بودم تا سال ۸۸ که دوباره دولت اول آقای روحانی شروع شد و آقای حجتی به وزارتخانه برگشت. من از دانشگاه به وزارتخانه مأمور شدم و تا اسفند ماه ۱۳۹۸ با ایشان بودم دو تا سه ماه بعد از رفتن آقای حجتی از وزارتخانه به دانشگاه برگشتم و الان هم در دانشگاه هستم با توجه به این که الان دانشگاه تعطیل است و کلاسها مجازی برگزار میشود بهعنوان دبیر کمیته امنیت غذایی دبیرخانه شورای امنیت ملی مشغول هستم تا به دوستان بخش کشاورزی کمک کنم.
دکتر زند: جنابعالی حدود ۴ دهه در بخش کشاورزی فعال بودهاید که نیمی از آن در مسئولیت های کلان بخش کشاورزی بوده است، بخش کشاورزی در این ۴ دهه فراز و نشیبها، موفقیت ها و چالشهایی داشته است. طبق اظهار یکی از اقتصاددانان در مصاحبه های قبلی کشاورزی یکی از بخشهایی بوده است که علیرغم مواجهه با چالشهای متعدد توانسته در زمانهای مختلف چه در زمان جنگ و چه در زمان تحریم خدمات و کمکهای خوبی به کشور ارائه دهد. با توجه به اشراف و مسئولیت هایی که در بخش داشتید تحلیل خودتان از چالشها و موفقیت های بخش کشاورزی چیست؟
دکتر بخشنده: من در مقدمه میخواهم مطلبی را بگویم که بعداً فراموش نکنم، همانطور که میفرمایید بنده در مجموع ۱۲ سال در وزارتخانه بودم و مسئولیت بخش برنامهریزی و امور اقتصادی وزارتخانه را برعهده داشتم، در دولت آقای خاتمی حدود ۵ سال و در دولت آقای روحانی ۷ سال بودم و همه این مدت هم زیرمجموعه جناب آقای مهندس حجتی بهعنوان وزیر جهاد کشاورزی بودم و فقط با ایشان کار کردم و جزو افتخارات من است که در خدمت ایشان بودم و با ایشان کار کردم.
مشکلات بخش کشاورزی
جدا از مشکلات ساختاری بخش کشاورزی که خرد بودن اراضی مسن بودن کشاورزان، کمبود دانش و تکنولوژی و خشن بودن اقلیم در برخی مناطق و غیره که همه شما به آنها اشراف دارید؛ مطلبی که همواره ذهن من را به خود مشغول کرده است این است که با گذشت ۴ دهه از انقلاب همواره بخش کشاورزی در نگاه و بیان مسئولان بهعنوان یکی از بخشهای اقتصادی اصلی کشور و نیاز کشور مطرح شده است؛ ولی متأسفانه علیرغم این چهار دهه هنوز با وجود ادبیات زیادی که تولید شده قوانین و مقررات زیادی که تنظیم شده و در مراتب بالادستی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاستهای کلیای برای آن تنظیم و ابلاغ شده است؛ اما از نظر من چون هنوز مشکلات ساختاری در تشکیل دولتها داریم، راهبردهای مشخص و سیاستهای کلان در بخش کشاورزی مشخص نیست.
در خیلی از کشورها یک حزب برنده میشود و قبل از پیروزی میگوید من چنین برنامهای برای بخش مسکن و برای بخش کشاورزی و صنعت دارم و بعد هم ۴ یا ۸ یا ۱۰ سالی هست و آن دولت بر مبنای آن برنامهای که داشته ارزیابی میشود در کشور ما اصلا این طور نیست.
یک فردی رئیس جمهور میشود و ظرف مدت کوتاهی ۲ تا ۳ ماه بدون این که قبلاً فکر کرده باشد، وزرا را انتخاب میکند و تیم اقتصادی را میچیند. این تیم اقتصادی ممکن است خیلی با هم ناهماهنگ باشند و دیدگاههای مختلفی داشته باشند.
در دولت آقای خاتمی این گونه بود؛ اما تقریباً در ارتباط با بخش کشاورزی که من مسئول برنامه بودم دیدگاههایی که وزرای اقتصادی داشتند از نظر ادبیات به هم نزدیکتر بود. با هم تفاوت داشتند، ولی مثلاً آقای دکتر ستاریفر که رئیس سازمان مدیریت وقت و برنامهریز فعلی است خودش یک اقتصاددان صاحب نظر در رابطه با توسعه بخش کشاورزی بود.
اختلافات و تفرق در داشتن خودکفایی
دیدگاه خیلی روشن و واضحی داشت و بسیار کمک میکرد با توصیههایی که داشتند در بخش کشاورزی بسیار کمک و همراهی میکردند اختلاف داشتیم؛ ولی خیلی با هم نزدیک فکر میکردیم در دولت آقای روحانی، یک بار هم من این را در کمیسیون اقتصاد به وزرای عضو کمیسیون عرض کردم چون کمیسیون اقتصاد دولت جزو کمیسیونهای اصلی زیر مجموعه دولت است و اکثر وزرای اقتصادی در آنجا حضور دارند در رابطه با اینکه آیا دولت لازم است گندم بکارد یا نکارد اختلاف شدیدی در بین وزرا وجود دارد.
یعنی در دولت بر سر این که نیاز است در گندم خوداتکا شویم و این که خوداتکایی لازمهاش این است که پشتیبانی و حمایتهای لازم بشود یک اختلاف جدی در دولت بود برخی از وزرا میگفتند برای چه ما گندم در کشور تولید کنیم در همین دولت آقای روحانی به آقای حجتی در صدر دولت مراجعه میکردند که قیمت جهانی گندم ارزانتر است؛ چون در آن زمان دلار ۲۳۰۰ تومان بود.
میگفتند اگر با دلاری که قیمت آن بهطور مصنوعی توسط دولت پایین نگه داشته شده بود گندم وارد کنیم قیمت گندم وارداتی ۸۰۰ تومان است، اما گندمی که ما از کشاورز در آن زمان میخریدیم در سال ۹۳-۹۲ حدود ۱۰۵۰ تومان بود. میگفتند چرا این گندم را وارد نکنیم و در داخل تولید کنیم؟
میخواهم بگویم که اختلافات و تفرق در این حد بود یا مثلا وقتی بحث قیمت خریدهای تضمینی میشد یکی از ماههای دشوار سال برای آقای حجتی و بنده بود که در مجموعه دولت و کمیسیونها بحث کنیم که این قیمت چگونه تأمین شود؛ چون همیشه دولتها به نحوی سعی میکردند به طرف سرکوب قیمتها به نفع مصرفکننده بروند؛ اما تولیدکننده اصلی ضرر میکرد.
سیاست های کلی بخش کشاورزی باید مشخص باشد
در این زمینه در سطح دولت اختلافنظرهای جدی وجود دارد. به این صورت نمیشود ادامه داد. هر دولتی که میخواهد سر کار بیاید باید از قبل سیاستهای کلیاش برای بخش کشاورزی مشخص باشد و بگوید من میخواهم برای تولید و زیرساختها این کارها را انجام دهم و نوع روشهای حمایتیام این گونه است و تا اینجا جلو میروم؛ اما الان این جوری نیست شما برای هر کارتان باید بروید سازمان برنامه را مجاب کنید و بعد کمیسیون اقتصاد را مجاب کنید، بعد شورای اقتصاد را و بعد رئیس جمهور و معاون اول را اینها همه برای کسی که وزیر و مسئول بخش است هزینهبر است.
نامشخص بودن سیاست آب
اختلافنظرهای جدی با وزیر نیرو در مورد مسئله آب داشتیم که سیاست آب مشخص نیست و دو تا وزیر و مسئول وجود دارد. با وزیر صنعت و بهداشت هم همین طور چون این بحث امنیت غذایی که به غلط مسئولیت آن را مستقیماً به عهده وزارت کشاورزی میگذارند از نظر من یک مسئله چندوجهی است.
بله، یک بخش عمدهای از مسئولیت برعهده وزارت جهاد کشاورزی است، ولی سایر وزارتخانهها تأثیرات و نقش عمدهای دارند؛ مثل وزرات نیرو و بهداشت و صنعت و سازمان برنامه و بودجه، زیرا یک مسئله چندوجهی است که همه باید با هم کمک کنند تا امنیت غذایی کشور را به سطح معقولی برسانیم تا این موضوع به عنوان یک مسئله کلیدی حل نشود و تا قبل از تشکیل دولتها یا همزمان با شروع دولتها سیاستها مشخص نشود هزینه زیاد و انرژی زیادی تلف خواهد شد.
در اجرا اختلافات جدی وجود دارد
هنوز بعد از گذشت ۴ دهه سیاستها و راهبردها علیرغم این که تحت عنوان سیاستهای بالادستی در مجمع تشخیص مصلحت هم تنظیم شده است و توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است؛ ولی در اجرا اختلافات جدی وجود دارد و این را باید حل کرد. در دوره آقای مهندس حجتی که من از نزدیک شاهد بودم با توجه به قدرت لابی خوبی که ایشان داشتند و از طرفی هوشیاری و توانمندی که در بیان مطالب در سطح دولت و کمیسیونها داشتند خوشبختانه در مجموعه سیاستهایی که برای بخش کشاورزی تدوین کرده بودیم و در اکثر مواقع موفق بودیم با صرف وقت و انرژی و هزینه زیاد در اکثر مواقع موفق میشدیم که آنچه را میخواهیم یا بخش عمده آن را به تصویب دولت برسانیم.
آقای حجتی منابع زیادی را به بخش کشاورزی آورد
یکی از موفقیتهایی که آقای حجتی داشت و بیسابقه بود حجم اعتبارات سنگینی بود که در بخش زیربنایی وارد وزارتخانه شد به منظور ایجاد شبکههای آبیاری و توسعه سیستمهای نوین آبیاری در این چند سال اخیر و در دولت آقای روحانی چند میلیارد دلار وارد بخش شد که در دو سه دهه گذشته بیسابقه بوده است.
انجام بیش از یک میلیون هکتار در خوزستان و ایلام و در هفت استان مرزی غرب کشور عملیات آبی و خاکی و علاوهبر آن دو میلیون هکتار توسعه سیستمهای آبیاری از طریق تعامل و اعتمـادی بـود که آقای حجتی توانسته بود با رأس نظام یعنی مقام معظم رهبری ایجاد کند. اعتمادی که ایشان توانسته بود به صورت دو طرفه ایجاد کند باعث شد که در سالهای اخیر کمک زیادی به بخش کشاورزی شد و به نظر من یک دهه موفقیتآمیز در توسعه این بخش بود.
شبکههای آبی زهکشی و آبخیزداری از مسائلی است که تا اندازهای مغفول مانده بود اما در سالهای اخیر بهتر به آن پرداختیم توسعه سیستمهای نوین آبیاری و مقابله با ریزگردها که اخیراً وارد شدهاند از طریق اعتماد دو طرفهای که بین ایشان و مسئولان بالای نظام ایجاد شده بود و البته با همراهی و پشتیبانی دولت انجام شد.
وقتی سیستم کار نمیکند یا در یک جایی سیاستها و راهبردها مشخص نیست که همانها انجام شود در این موارد افراد خیلی تأثیر گذارند. به نظر من آقای حجتی در این زمینه موفق بود و توانست منابع زیادی را داخل بخش کشاورزی بیاورد.
کمبود سرمایهگذاریهایی
حتماً دوستان دیگری هم گفتهاند، یکی از نقاط ضعفی که در بخش کشاورزی داریم کمبود سرمایهگذاریهایی است که در دو سه دهه گذشته کردیم علیرغم اینکه همیشه گفتهایم کشاورزی محور اصلی اقتصاد و توسعه است؛ ولی گزارشهای رسمی سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی نشان میدهد که علیرغم نقشی که بخش کشاورزی در ارزش اقتصاد داشته است متوسط سرمایه گذاری در بخش کشاورزی از منابع ملی کمتر از ۵ درصد و حدود 4 و نیم درصد بوده است. شما میدانید که سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی از کل تولید ناخالص داخلی در سالهای مختلف متفاوت بوده، ولی بهطور میانگین بین ۱۰ تا ۱۴ درصد بوده است.
ما در مطالعاتی که میکردیم متوجه شدیم که سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی در اقتصاد آمریکا یک درصد است، ولی بانک مرکزی میگفت ۱۰ تا ۱۲ درصد فضای کسب و کار اقتصادی آمریکا متعلق به بخش کشاورزی است صنایع پیشینی که در بخش کار میکنند و صنایع پسینی که بعد از مرحله تولید به کار گرفته میشوند کل زنجیرهای است که در کشاورزی فعالیت میکنند.
بیشتر بخوانید: سنت ناصواب انتخاب وزیر کشاورزی
ما به بانک مرکزی پیشنهاد دادیم که این بخش را هم شما مطالعه کنید، چون در حسابهای ملی و در گزارشات اقتصادی تا ۵-۴ سال پیش این نبود به پیشنهاد ما بانک مرکزی این مطالعه را انجام داد و اعلام کرد در ۴-۳ سال گذشته سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی ۱۲ درصد است؛ اما بعد از اضافه کردن فضای کسب و کار به 32 و نیم درصد رسید. یعنی 32 و نیم درصد از فضای کسب و کار اقتصادی کشور که تقریباً معادل یک سوم می شود متعلق به بخش کشاورزی است که این اهمیت بخش کشاورزی را نشان میدهد ما هنوز سهم عمده ای داریم. مثلا در
زمینه اشتغال آخرین آمار رسمی مرکز آمار ایران میگوید سهم بخش کشاورزی 18 و سه تا ۱۸ و هشت درصد از کل اشتغال است این چیز خوبی برای ما نیست چون در کشورهایی با کشاورزی توسعه یافته، سهم بخش کشاورزی در اشتغال کمتر از ۴-۳ درصد است زیرا کشاورزی عمدتاً به سمت ماشینی شدن و مکانیزه شدن رفته است؛ اما خب به هر حال در شرایط اقتصادی ما این که هنوز ۱۹ درصد اشتغال ما از آن بخش میآید نشان میدهد که بخش کشاورزی به عنوان سنگزیرین آسیاب سایر بخشهای اقتصادی است. چون سایر بخشهای اقتصادی مثل بخش صنعت، خدمات و مسکن قادر به جذب اشتغال نیستند حجم زیادی از اشتغال در اینجا مانده است.
ما ۸۳ درصد از کالری مورد نیاز خودمان را تأمین میکنیم
فائو در تعاریفی که دارد میگوید اگر کشوری در زمینه تولید غذای خودش یا در زمینه تولید کالری و انرژی مورد نیاز مردمش به ۸۰ تا ۸۵ درصد برسد فاکتور خوبی است و در جایگاه خوبی قرار میگیرد. آخرین برآوردها این است که ما ۸۳ درصد از کالری مورد نیاز خودمان را تأمین میکنیم و با کارهایی که میشود انجام داد میتوانیم این را افزایش دهیم.
این نشان میدهد که ما در بخش امنیت غذایی بخش زیادی از آن را متکی به خودمان هستیم؛ به خصوص در شرایط تحریم یکی دو ساله اخیر که بخش اقتصاد کشور خیلی آسیب دید و رشد اقتصادی ما منفی شد یکی از بخشهایی که به داد اقتصاد رسید این بخش کشاورزی بود که توانست به کمک بیاید و توانست مقدار زیادی به پایداری معیشت مردم کمک کند.
بخش عمده درآمد دولت متکی به نفت است
به نظر من بخش کشاورزی جای بیشتری برای سرمایهگذاری دارد؛ البته بستگی به توان کلی اقتصاد ملی و درآمدها دارد که هنوز متأسفانه بخش عمده درآمد دولت متکی به نفت است و با کاهش تولید و فروش نفت با مشکلات جدی روبه رو میشویم. انشاالله در فرصتهای آینده که وضع اقتصاد ملی بهتر شود و بتوانند به بخش کشاورزی هم کمک بیشتری کنند.