از هر دری فقر وارد شود، دین از در دیگر خارج می گردد
زندگی، پر!
«نان دزدی» حال به صورت عیان و آشکار و یا به شکل غیرمستقیم همچون نپرداختن پول نان خریداری شده توسط مشتریان انجام می شود.
اخبار سبز کشاورزی؛ روزنامه هممیهن در صفحه 12 شماره شنبه 1403/07/07 مطلبی با عنوان «نان دزدها زیاد شدند»؛ گزارش مبسوطی از «نان دزدی» حال به صورت عیان و آشکار و یا به شکل غیرمستقیم همچون نپرداختن پول نان خریداری شده توسط مشتریان ارایه کرد.
این که یک مجموعه انسانی(نه یک فرد) اقدام به «نان دزدی» بکنند؛ برای تفنن، شوخی و یا ثبت حرکات و رفتار برای دوربین مخفی نیست. بلکه نشاندهنده حضور و وجود یک بیماری، کاستیها، سوءمدیریت در دولتمردان، انحراف از مسئولیتهای حاکمیتی، فساد سیستماتیک و دیگر امور ناصواب و مضمحلکننده است.
بسیاری از «نان دزدان» افرادی از اقشار فقیر و کمدرآمد، کارگران با حقوق اندک و فاقد امنیت شغلی مستمر، و حقوقبگیرانی هستند که زمانی بخشی از قشر متوسط جامعه بودند و حال در زمره فقرا قرار گرفتهاند.
یکی از برکات اقتصادی دولتها در مدت چهار دهه گذشته، نابود شدن قشر متوسط جامعه و ظهور یک قشر 95 درصدی از فقرا است. دهکهای پایین جامعه نیز در لایههای «فقر مطلق»، زیر خط فقر و فقیر قرار دارند.
اگرچه بهطور رسمی در یک جامعه اسلامی به سر میبریم، اما از دیدگاه دین اسلام، فقر زمینهساز فساد است. در خطبه 209 نهجالبلاغه، حضرت علی میفرماید:
«همانا ویرانی زمین بهدلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال آنها از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند».
با تاسی به گفتههای امام علی این پرسش به ذهن متبادر میشود که آیا در دهههای 60 و 70 نیز مردم از شدت فشار فقر به «نان دزدی» اقدام میکردند؟ چه شده که در دهه پنجم بعد از انقلاباسلامی، اقشاری از افراد معمولی جامعه برای پر کردن شکم، حتی به اندازه یک وعده، با ترفندهایی نان دزدی میکنند.
آمارهای رسمی مرکز آمار ایران بیان میکند که: 30درصد از ایرانیان به زیر خط فقر سقوط کردهاند و از هر سه ایرانی، یک نفر فقیر است.
ایده «فقرزایی» در کشور یک نظریه حاکمیتی است، چرا که قرار دادن اکثریت جامعه در تلاطم و تنش بهدست آوردن درآمدی اندک برای گذران «بخور و نمیر» میتواند بر این اندیشه بنا شده باشد که، حکومت بر یک جامعه فقیر در کشوری که ثروتهای آن بر هیچکس پوشیده نیست؛ آسانتر است.
آمارها نشان میدهند که از سال 1396 تا سال 1403، در یک دوره هشت ساله، قیمت کالاها و خدمات در یک روند تصاعدی از تورم، بهگونهای افزایش یافت که اکثریت قریب به اتفاق آحاد جامعه، دیگر توان تحمل و همراهی با آنها را ندارند.
آن چنان که بهتدریج ضروریترین اقلام خوراکی ازقبیل: لبنیات، گوشت، میوه، سبزی و پس از آن بهداشت، آموزش، پوشاک و تفریحات ساده و معمولی از دهکهای اول به سمت دهکهای میانی جامعه، در ابتدا کاهش و سپس قطع شدند.
مهدی سروی؛ کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی و مشاور اقتصادی دولت سیزدهم، در اواخر دی 1402 در یک برنامه تلویزیونی گفت: میانگین مصرف گوشت خانوارها در کشور 8 کیلوگرم و در سه دهک پایین، دو کیلوگرم است. یعنی اینکه در یک خانواده 3 نفری معادل 700 گرم در سال است.
بنابراین سهمیه روزانه هر فرد از این سه دهک در حدود 1/6 گرم میشود. با چنین اعداد و ارقامی، متوسط سالانه مصرف گوشت در ایران 2/6 کیلوگرم میشود.
این در حالی است که سرانه مصرف گوشت در فلسطین 97 و در جیبوتی(افریقا) 15 کیلوگرم است. بنابراین چنین سرانهای در مصرف گوشت در ایران باید پرسشبرانگیز باشد.
در زمینه لبنیات نیز وضعیت از این بهتر نیست. اگرچه براساس اعلامنظر سیدمحمدرضا بنیطبا؛ سخنگوی انجمن صنایع فرآوردههای لبنی، سرانه مصرف مواد لبنی کمتر از 70 کیلوگرم است. اما با افزایش نرخ 20درصدی بر قیمت خرید شیر از دامداران، این مقدار حتماً کاهش خواهد یافت. در حالی که بر اساس استانداردهای جهانی باید بین 150 تا 160 کیلوگرم باشد.
سایر اقلام خوراکی نیز بهدلیل گرانیهای افسارگسیخته و تورمهای گاه روزانه نیز سرنوشتی بهتر از گوشت و لبنیات ندارند. برنج هر کیلوگرم 12 هزار تومانی در سال 1396 در حالحاضر بین 120 تا 170 هزار تومان است. حبوبات نیز سرنوشتی بهتر از این نداشته و گاه قیمت آنها در مدت یک دهه تا 20 برابر گرانتر شده؛ و این در حالی است که حقوق و درآمدهای اقشار متوسط آن سالها به دلیل سرکوب توسط دولتها، افزایشی متناسب با بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی نداشته و به همین دلیل چنین اقشاری همهساله به جمع فقرا ملحق شدهاند.
کثرت جرائم، بهویژه انواع سرقت، کلاهبرداری و بسیاری از جرائم مالی که هدف آنها کسب درآمد بیشتر است؛ بنابر اظهار مقامات قضایی و پلیسی، رشدی باورناپذیر داشتهاند.
در شرایطی که سهم سبد غذا در هزینههای زندگی کارگران در سال گذشته 40درصد بوده، هماکنون این سهم به 25درصد کاهش یافته که این تنزل دلایلی چندگانه دارد.
آنچه بر اکثریت جامعه میگذرد؛ تصویری کدر و هاشورخورده از زندگی است. بنابراین آنهایی که به سرقت نان بسنده میکنند؛ افراد شرافتمندی هستند که فقط در اندیشه زندهماندن هستند و سودای مالاندوزی از دزدیدن یک یا چند نان ندارند.
سخن آخر آن که: از هر دری فقر وارد شود، دین و مذهب از در دیگر خارج میشود.
ماهنامه دام و کشت و صنعت-شماره ۲۹۰-شهریور ۱۴۰۳