تحلیل اوراسیا ریویو از مذاکرات ایران و آمریکا: فرصتها و چالشهای پیشرو
تحریمهای اقتصادی فشار گستردهای بر اقتصاد ایران وارد کرده مذاکرات ایران و آمریکا میتواند راه رابرای کاهش تحریمها و گشایش در روابط اقتصادی هموار کند

تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر، فشار گستردهای بر اقتصاد ایران و معیشت مردم وارد کرده است. مذاکرات ایران و آمریکا میتواند راه را برای کاهش تحریمها، آزادسازی منابع ارزی و گشایش در روابط اقتصادی هموار سازد.
اوراسیا ریویو: نگاهی مستقل به روابط ایران و آمریکا
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ اوراسیا ریویو، وبسایت خبری و تحلیلی مستقل است که به پوشش موضوعات مرتبط با سیاست، اقتصاد، امنیت، محیط زیست و مسائل اجتماعی در سطح جهانی، بهویژه در مناطق اوراسیا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و شمال آفریقا میپردازد.
این پایگاه رسانهای میزبان مقالات تحلیلی، یادداشتهای کارشناسانه و دیدگاههای متنوع از نویسندگان، پژوهشگران و تحلیلگران سیاسی از سراسر جهان است و بهطور خاص بر این موارد تمرکز دارد:
مقر این رسانه در ایالات متحده است، اما محتوای آن غالباً چندجانبه و فرامنطقهای است. به دلیل تنوع دیدگاهها و تحلیلهای عمیق، بسیاری از پژوهشگران، روزنامهنگاران و علاقهمندان به مسائل جهانی، این پایگاه خبری را بهعنوان یکی از منابع مکمل و قابلتأمل در کنار رسانههای رسمی دنبال میکنند.
پیشینه پرپیچوخم مذاکرات در ۴۵ سال گذشته
مذاکرات ایران و ایالات متحده مسبوق به سابقه است و پیشینهای نسبتاً طولانی و پیچیده دارد که از انقلاب اسلامی تاکنون، بارها در قالبهای مختلف صورت گرفته است. پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران و قطع روابط رسمی در سال ۱۳۵۹، ارتباطات مستقیم دو کشور بسیار محدود شد.
روند مذاکرات در ۴۵ سال گذشته به این صورت بوده است:
۱- در جریان ماجرای مکفارلین (ایران–کنترا) در دهه ۱۳۶۰، مذاکرات محرمانه و پر حرف و حدیثی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان صورت گرفت.
۲- در سال ۲۰۰۱، پس از حملات ۱۱ سپتامبر و در جریان حمله آمریکا به افغانستان، ایران نقش فعالی در تشکیل دولت جدید افغانستان ایفا کرد. دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی در نشست «بُن» (Bonn Conference) با یکدیگر همکاری داشتند، هرچند تداوم نیافت.
۳- در دورانِ پس از سقوط صدام حسین (۲۰۰۷–۲۰۰۸)، سه دور مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا در بغداد برگزار شد که هدف آن، مدیریت اوضاع امنیتی عراق بود.
برجام: نقطه عطفی که پایدار نماند
۴- اما مهمترین دوره مذاکرات مستقیم و رسمی در دوران ریاستجمهوریِ باراک اوباما و حسن روحانی انجام شد. این مذاکرات به توافق هستهای (موسوم به برجام JCPOA) در سال ۲۰۱۵ منجر شد و ایران در ازای محدودکردن برنامه هستهای، از لغو تحریمها بهرهمند شد.
۵- پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ (در دولت ترامپ)، مذاکرات مستقیم متوقف شد، اما در دورههای بعد، مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری کشورهایی مثل قطر، عمان و اتحادیه اروپا ادامه یافت. تمرکز این گفتوگوها بر احیای برجام یا دستیابی به توافق موقت بود.
گرچه مذاکرات ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی، ناپیوسته، پیچیده و اغلب غیررسمی یا غیرمستقیم بودهاند، اما گفتوگوها پیشینهی تاریخی مشخصی دارند. گرچه همیشه اختلافات عمیق و ساختاری در بین بوده، اما دو کشور در شرایط خاص، در موارد امنیتی، منطقهای و هستهای وارد تعامل شدهاند.
چشماندازهای اقتصادی در صورت توافق جدید
در صورت دستیابی به توافق در مذاکرات کنونی ایران و ایالات متحده، آیندهی اقتصادی و سیاسی ایران میتواند به مرحله نوینی وارد شود. تحقق این چشمانداز به عوامل متعدد داخلی و بینالمللی بستگی دارد و تأثیرات احتمالیِ توفیق در مذاکره را میتوان تجسم کرد.
بهبود روابط بر آینده اقتصادی ایران اثرگذار است. توافق منجر به کاهش تحریمها، آزادسازی منابع مالی، رفع یا تعلیقِ تحریمهای نفتی، بانکی و مالی میشود. در این شرایط، صادرات نفت افزایش خواهد یافت. با دستیابی به توافق، منابع ارزی بلوکهشده ایران در کشورهای مختلف آزاد میشوند و این سرمایه میتواند در واردات کالاهای اساسی، دارو و تأمین ارز به کار آید. در چنین شرایطی، بهبود روابط بانکی و اتصال به سیستمهای مالیِ بینالمللی (نظیر سوئیفت) ممکن میشود.
دستیابی به توافق، به رشد سرمایهگذاری داخلی و خارجی میانجامد. با ایجاد ثبات نسبی، سرمایهگذاران خارجی به بازار ایران علاقهمند میشوند و بهویژه در حوزههای انرژی، پتروشیمی، حملونقل، فناوری و گردشگری، شاهد ورود سرمایه خواهیم بود. اعتماد نسبی در بازارهای داخلی نیز تقویت میشود و سرمایهگذاران داخلی به فعالیتِ بیشتر ترغیب خواهند شد.
یکی دیگر از پیامدهای قابل توجه مذاکرات، کاهش نرخ تورم و تثبیت ارز است. ورود ارزِ حاصل از صادرات نفت و گشایشهای بانکی، به تقویت ارزش ریال و کاهش تورم میانجامد. بهبود وضعیت تولید داخلی و واردات کالاهای واسطهای، مانع از افزایش بیرویه قیمتها میشود.
تأثیرات سیاسی مذاکرات بر ساختار قدرت ایران
آینده سیاسی ایران نیز دستخوش تغییر میشود. بهبود روابط ایران و آمریکا، به افزایش نقش دیپلماسی و گرایش به تعامل بینالمللی میانجامد. موفقیت در مذاکرات میتواند جایگاه ایران را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد و نشان دهد که حلوفصل مسائلِ پیچیده از گذر دیپلماسی ممکن است.در چنین شرایطی احتمالِ ازسرگیری روابط با برخی کشورها و بازگشت به برخی نهادهای بینالمللی بیشتر میشود.
از سویی فضا برای تقویتِ جناحهای معتدل و عملگرا در داخل فراهم خواهد شد. در صورتِ ملموس بودن نتایج اقتصادیِ ناشی از توافق، قدرت و اعتبار جریانهای میانهرو و متمایل به تعامل در ساختار قدرت افزایش خواهد یافت.
از ثمرات مذاکره موفق، امکان بازتعریف فضای سیاسی داخلی و تقویت گفتمانِ «تعامل سازنده با جهان» است.
از سوی دیگر، باید به کاهش فشار اجتماعیِ ناشی از بحران معیشت اشاره کرد. بهبود شرایط اقتصادی میتواند بخشی از نارضایتیهای اجتماعی را کاهش دهد و اگر همزمان با بهبود اقتصادی، فضا برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی نیز فراهم شود، شکاف دولت و ملت کاهش مییابد.
این مسیر، پیششرطها و موانعی دارد. پیشبرد چنین چشماندازی در گرو پایداریِ توافق و جلوگیری از لغو آن از سوی دولتهای بعدی است و به اراده سیاسی برای اصلاحات اقتصادی و شفافسازیِ نظام مالی و بانکی وابسته است.
بدیهی است که مدیریت انتظارات عمومی و جلوگیری از وابستگی شدید به نتایجِ کوتاهمدت حائز اهمیت است. ممانعت از کارشکنی بازیگران مخالف در داخل و خارج از کشور نیز در این بین اهمیت بسزائی دارد.
مذاکرات ایران و آمریکا، یکی از پیچیدهترین و حساسترین موضوعاتِ روابط بینالملل در منطقه غرب آسیاست. مذاکره مستقیم میتواند مانعی برای تشدید تنشها در منطقه باشد و به کاهش تنش و امکان گفتوگو دربارهی خاورمیانه بیانجامد.
ورود به مذاکره با ابرقدرت جهانی، تأیید نقش قابلتوجه ایران در معادلات جهانی است و برای آمریکا نیز حائز اهمیت است. واشنگتن هم به این ترتیب و در جریان ائتلافسازی، انرژی و تمرکزش را به چین و روسیه معطوف خواهد کرد.
نقش کلیدی رهبر ایران در مذاکرات
در ایران، مذاکره با آمریکا همیشه با مخالفتِ برخی جریانهای سیاسی روبرو بوده است. طرفداران مذاکره، این گروه را «کاسبان تحریم» میخوانند. مخالفان مذاکره هم هر نوع گفت و گو را به «امتیاز دادن» تعبیر میکنند.
نقش رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیتالله خامنهای، در موضوع مذاکرات با آمریکا همیشه ترکیبی از واقعگرایی سیاسی، ملاحظات ایدئولوژیک و مصلحتسنجی ملی بوده است. نقش «خردمندانه» رهبر ایران در پذیرش مذاکرات حائز اهمیت است. ایشان با تعیین مرزهای استراتژیک، مذاکره با آمریکا را نه تابو، که مشروط دانستهاند. ایتالله خامنهای در مقاطع حساسی مانند مذاکرات منجر به برجام (2015) نیز، با وجود بیاعتمادی به آمریکا، مسیر مذاکره را بهمثابه نرمش قهرمانانه، مجاز دانست. این مفهوم اجازه داد تا تیم دیپلماتیک با حمایت نظام، گفتوگو را پیش ببرد. سخن از مهار دوگانه است؛ نه افراط و تفریط. رهبر ایران در همه مراحل، از تسلیم بیقید و شرط در برابر خواستههای غرب جلوگیری کرده و در عین حال مانع تنشافزایی غیرضروری شده است.
در دولت روحانی نیز با وجود انتقادات داخلیِ جناح تندرو نسبت به مذاکره، رهبر ایران از تیم مذاکرهکننده حمایت ضمنی کرد. حتی در دولت رئیسی که گرایش اصولگرایانه پررنگتر بود، با چراغ سبز رهبر، مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در عمان دنبال شد.
همه اینها دلالت بر توازن میان آرمان و واقعیت دارد. از دیدگاه رهبری، سیاست خارجی ایران باید بر مبنای اصول اما با درک واقعیتهای جهانی پیش برود. ایتالله خامنهای در سخنرانیهای مختلف تأکید کرده که: «ما با آمریکا مذاکره میکنیم اگر بدانیم به نفع ملت است، اما نباید فریب بخوریم.»
این نگاه باعث شده مذاکره، ابزار باشد، نه هدف یا ایدئولوژی. حال با ورود رهبری به موضوع مذاکره و تعیین خطوط قرمز، مذاکرهکنندگان در داخل کشور از مشروعیت و پشتوانه برخوردار شدهاند. طرفهای خارجی نیز میدانند که مذاکره بدون رضایت رهبر، پایدار نخواهد بود و نگاه ایشان به روند استراتژیک، اعتبار میبخشد.
موانع داخلی و خارجی بر سر راه توافق
باید توجه کنیم که در آمریکا، گروههای ضدایرانی، لابی اسرائیل و جمهوریخواهان با هرگونه نزدیکی با ایران مخالفاند. اسرائیل هم بهشدت با احیای برجام و مذاکره ایران و آمریکا سر ستیز دارد و با لابیهایش در واشنگتن، فشار وارد میکند. عربستان سعودی نیز نگران گسترش نفوذ ایران در صورت کاهش فشارهای بینالمللی است.
آمریکا موضوعات غیرهستهای مانند برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران را نیز در دستور کار مذاکرات قرار داده که ایران فعلاً آن را نپذیرفته و تأکید دارد که فقط در چارچوب برجام مذاکره میکند.
مذاکرات ایران و آمریکا همچنان یکی از پیچیدهترین پروندههای دیپلماتیک جهان است که نتایج آن میتواند آینده اقتصادی و سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار دهد.