ایران در سال ۱۴۰۴: حکایت «دریغ از پارسال» در سفرههای خالی
نگاهی عمیق به وضعیت اقتصادی ایران؛ از گرانی دلار و کالاهای اساسی تا شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت.بررسی نارضایتی عمومی و تشدید مشکلات معیشتی در سال ۱۴۰۴

میگفت: بیچاره مردمی که افسوس گذشته خورند و نگران آینده باشند. اما این ترجیع بند سخنان اکثریت قریب به اتفاق آحاد جامعه به غیر از آن دو درصد رانتخوار و اختلاسگر و سایر صفات رذیله است.
اخبار سبز کشاورزی؛ آنهایی که با دلار هفت تومانی زندگی کردهاند در اندوه خرید گوشت و سیبزمینی و دهها و بلکه صدها کالای دیگر با دلار صد تومانی و حالا با 85 هزارتومانی هستند و اینکه از این بابت دچار چه تنگناها و کمبودها و گرفتاریهایی شدهاند خود حکایتی است.
از سال 1358 که دلار از هفت تومان سال 1357 به 14 تومان افزایش یافت
این روند تا حال حاضر ادامه دارد و دلار 105 هزارتومانی سال گذشته(7500 برابر سال 1358) به شدت موجب نگرانی و بالا رفتن فشارخون جامعه شده و حالا که دلار در دایره 85 هزار تومان (بیش از شش هزار برابر سال 58) در حال شنا کردن است، دریغ و افسوس توسط میلیونها نفر ایرانی، انگشت حسرت گزیده میشود.
در نگاهی به جداول ارزها که معیاری انکارناپذیر در ساختاربندی زندگی مردم هستند، هر چند از سوی افرادی که ذخایر ارزی در صندوقخانههای ویلاهایشان انباشته است، انکار میگردد، اما این قصهها دیگر خریداری ندارد، چرا که «غم نان» به اضمحلال «جان» ایرانیان برخاسته و اندرزهایی چون لنگ به کمر بستن و نان خشک خوردن که هیچ دلایل قانع کنندهای برای انجام آن وجود ندارد، طنز تلخی از فرافکنیها و توهمات اندکی از افراد متوهم است.
آنچه از تجزیه و تحلیل امور جاری استنباط میشود، جدا شدن راه حاکمیت از مسیری است که جامعه در آن گام بر میدارد و نگرش بردهوار و رعیت گونهای است که هر از گاهی از زبان مسئولان و دستاندرکاران شنیده میشود.
حاکمیت، آشکارا راه خود را از مردم جدا و وظایف حکمرانی و مسئولیتهایی را که در قبال فرد فرد آحاد جامعه از نوزاد قنداقی تا کهسنال از حرکت افتاده دارد، ازیاد برده و 98 درصد از شهروندانی را که خواهان وسزاوار یک زندگی حداقلی هستند در تنگنا قرار داده است.
گرانی کالاهای اساسی با مصارف روزانه از سال 1403 برای سال 1404 زمینه چینی شد که گواه آن سیب زمینی تا 90 هزار تومان و برنج هر کیلو تا ۳50 الی ۳70 هزار تومان بود، به گونهای که بسیاری از خانوارها پس از فراموش کردن گوشت، لبنیات، میوه و برنج را نیز از سفرههای خود کنار گذاشتند.
براساس مصوبات بودجه سال 1404، ارز ترجیحی تخصیص یافته به کالاهای اساسی میباید تغییر و یا اصولا حذف میشد، اما با روشی خاصی، به این ترتیب که به میزان افزایش تورم به ارز 28500 تومانی افزوده شود به 38500 تومان رسید. نکته قابل توجه آن است که رعایت حدود تورم سالیانه در تمامی امور لازمالاجرا است، مگر در حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان.
در سومین هفته فروردین ماه 1404، ترجیح بند«دریغ از پارسال» بر لبان میلیونها ایرانی زمزمه شد، چرا که اقلامی چون گوشت قرمز، مرغ، برنج، روغن و...، با افزایش قیمت و عرضه محدود مواجه و تصاویر ارایه شده در جراید و کانالهای دنیای مجازی، قفسههای خالی را در منظر عمومی قرار دادند.
روغنهای خوراکی با وجود دریافت ارز لازم توسط واردکنندگان، به دلیل نبود نظارت دستگاههای نظارتی، از سازمان تعزیرات حکومتی گرفته تا وزارتخانههای جهادکشاورزی و صنعت، معدن و تجارت، به صورت قطره چکانی توزیع میشود.
روغنهای تولید داخل نیز که باید با نظارت کامل به مصرفکننده عرضه شوند، سر از بازارهای سیاه در میآورند که مثلا یک قوطی روغن جامد پنج کیلویی با قیمت مصرف کنند 369/500 تومان، تا 450 هزار تومان به فروش میرسد.
حبوبات به یکباره پر درآورده و به پرواز درآمدند و لوبیاچیتی که زمانی از ارزانترین اقلام حبوبات به دلیل تقاضای پایین بود، تا هر کیلوگرم 500 تومان از بعضی از اقلام گوشت قرمز و مرغ گرانتر شد. کارخانههای بستهبندی و تولیدکنندگان، با تبدیل بستههای لوبیا به 500 گرمی، یک کلاه شرعی برای گرانی بافتند تا خریداران هیجانزده نشده و فشارخونشان بالا نرود.
سایر اقلام خوراکی همچون گوشت مرغ، تخممرغ، سبزی، میوه و هر آنچه که در سبد غذایی خانوارها قرار داشت، در سال 1404 و از آغازین روزهای آن، روندی صعودی را در پیش گرفته و معلوم نیست که در ماههای آینده پلههای ترقی را چگونه بالا خواهند رفت.
در جهت خلاف روند صعود قیمتها و کاهش مداوم رفاه سرانه که نسبت به سال 1355 تا 50درصد کاهش یافته، دولتهای منصوب، جهتی نزولی را طی کردهاند و درجه کیفیت وزرا فاقد شاخصههای لازم بوده و کمتر فردی از آنان واجد صفات و ویژگیهای یک وزیر دانا و توانمند است که این نیز موجب «دریغ از پارسال» دیگری است.
ماهنامه دام و کشت و صنعت-شماره ۲۹۹- خرداد و تیر ۱۴۰۴