آسیبشناسی مدیریت حوزه کشاورزی
در آستانه نیم قرن تجربه مدیریت در کشاورزی پس از انقلاب در جریان گام دوم انقلاب اینک نیازمند بازنگری در هدف، شیوه برنامهریزی و اجرا خود قرار داریم.
اخبار سبز کشاورزی؛ یکی از آرمانهای انقلاب، خوداتکایی و در گام بعدی خودکفایی (در محصولات استراتژیک) بهمعنای قطع وابستگی به نظام سلطه است. پرداختن به دستاوردهای این دوران بهتنهایی میتواند غرورآفرین و گمراهکننده باشد؛ اما آنچه در پی خواهد آمد بهمعنای انکار دستاوردهای بخش کشاورزی در بیش از چهل سال گذشته نیست.
نگاه نقادانه به آنچه که گذشت، کمک خواهد کرد تا بیش از پیش بتوانیم استراتژی و راهبرد دقیقتری برای آینده بخش ترسیم نماییم.
اهمیت خودکفایی در بخش کشاورزی بارها از طرف بنیانگذار انقلاب، همچنین رهبر معظم انقلاب مورد تاکید واقع شده است.
متولیان امور در بخش کشاورزی برای این منظور، زحمات بسیاری متحمل شده و رسالت تامین امنیت از نظر کمیت و کیفیت غذای مردم ایران را از ابتدا تا به امروز بردوش کشیدهاند و امروز علیرغم تمام مشکلاتی که از ابتدای انقلاب متحمل شدهاند ضمن دستوپنجه نرم کردن با مشکلات وقوع جنگ هشتساله، جنگ اقتصادی و تحریمها، تامین غذای مردم ایران را که بالغبر 85 میلیون نفر هستند (با فراز و فرودهایی در مسیر آنها) عهدهدار بودهاند.
بهعبارتی، اگر فرض کنیم خوراک هر فرد در هر وعده غذایی بهطور متوسط 700گرم مواد غذایی است، روزانه نزدیک به 60 هزار تن مواد غذایی و در مدت یکسال، حدود 21میلیون تن تولید و مصرف میشود.
با درک این اعداد، اهمیت موضوع ملموستر است چنانچه یک وزارتخانه با حدود 75 هزار کارمند با دهها مرکز علمی و دانشگاهی، درحال تربیت نیرویانسانی و تولید علم و تکنولوژی مورد نیاز در بخش هستند.
همچنان که گفته شد: خودکفایی در بخش کشاورزی از آرمانهای ملی و انقلابی است که در سالهای اخیر با رویکرد جهادی برای آن تلاش زیادی معطوف گردید.
نکته قابلتامل، تعریف خودکفایی در بخش کشاورزی است. اما به صِرف تولید مایحتاج مردم، آیا میتوان مدعی خودکفایی بود؟ یا نیازمند تعریفی جامعتر و علمیتر از خودکفایی هستیم. بهنظر میرسد صِرف تولید انبوه یا مورد نیاز، نمیتواند ادعای قطع وابستگی به خارج از کشور را بههمراه داشته باشد.
تعریف ساده توسعه و بومیسازی تکنولوژی
سرزمین ایران علیرغم تنوع اقلیمی و دارا بودن چهار فصل طبیعت به عنوان یک مزیت جغرافیایی بهدلیل واقع شدن در منطقه خشک همواره با مشکل خشکسالی و ناپایداریهای اقلیمی مواجه بوده و هست. یعنی در برخی دورههای زمانی، خشکسالی های متعدد یا سرمازدگیهای پیشبینی نشده و آفاتنباتی، تولید در بخش کشاورزی را با نوسانات شدید مواجه نموده است. بنابراین سرمایهگذاری در این بخش همواره از ریسک بالایی برخوردار است و این تهدید، از جذابیت لازم برای مشارکت بخشخصوصی در تولیدکشاورزی کاسته است.
دولتها همواره با اعمال سیاستهایی سعی در حمایت از تولید محصول نمودهاند مانند خرید تضمینی یا تامین نهادههای تولید و اعطای تسهیلات ارزانقیمت و امثال آن که در دستور کار متولیان و سیاستگذاران بخش کشاورزی بود. اما قابل تامل است که تعریف ساده از توسعه در تولید بخش کشاورزی برای نیل به خودکفایی، در واقع پایداری در تولید است. لازمه تولید پایدار، قطع یا بهحداقل رسانیدن وابستگی مستقیم برای تولید است. یعنی بومیسازی علوم و تکنولوژیهای مورد نیاز.
این امری است که در سطح مورد نیاز طی این سالها علیرغم سرمایهگذاری انجام شده، به آن دست نیافتهایم. چرا؟
تولیدکننده و مصرفکننده؛ هر دو معترض
فارغ از مزیتهای اقلیمی به ناپایداریها بهعنوان عوامل برونزا (مانند میزان بارش و پراکندگی نزولات) اشاره شد که اغلب در اختیار برنامهریزان بخش کشاورزی نیست و در تولید تاثیرگذار است اما برخی رویکردها(در اختیار برنامهریزان بخش) است که نتوانسته انتظارهای بخش را در اندازه مطلوب آن تامین نماید. بنابراین امروز شاهد نابسامانیهایی در جریان تولید و قیمت اقلام اعماز نهادههای تولید و به دنبال آن محصولات و تولیدات کشاورزی هستیم بهطوری که هم تولیدکننده و هم مصرفکننده معترض هستند!
طرح خودکفایی گندم یک مصداق عینی واقع شده در طول این دوران است که تحلیل آن کمک میکند تا به نقاط ضعف خود در برنامه ریزی در بخش کشاورزی بهتر پی ببریم .
نظریه توسعه باغبانی مقدم بر توسعه زراعی
گندم برای تولید نان که قوت غالب مردم است به عنوان کالای استراتژیک محسوب می¬شود. در دوران ارباب-رعیتی فرایند تولید گندم برای اربابان وقت، که مالک اراضی کشاورزی بودند با نظارت ارباب و برای حفظ درآمد ارباب بهصورت بومی و تقریبا غیرصنعتی انجام میشد. با توجه به جمعیت آن دوره، بیشتر نیاز مردم را پاسخگو و علیرغم معایب، از ویژگیهایی هم برخوردار بود. مانند ممانعت از خرد شدن اراضی کشاورزی یا بایر ماندن آن و … (که هدف اصلی این بحث نیست و از آن عبور میکنیم).
با رشد جمعیت ایران و افزایش نیاز مردم از یکطرف و واگذاری اراضی به رعیتها(مشکلات ناشی از اجرای آن مقرر شد در قالب تشکیل تعاونیهای تولید برطرف شود که در عمل مورد غفلت قرار گرفت). با ملی شدن نفت و افزایش درآمد کشور از این محل، کم کم برحسب اولویتهای آن دوره ایران، کمرنگ شد.
یکی از واردکنندگان گندم مصرفی بهویژه از کشور آمریکا در زمان خود توجیهاتی ارائه کرده بود مبنیبر اینکه: تولیدات زراعی آببر هستند و ایران سرزمین خشکی است و از حیث برنامههای توسعه وقت، توسعه صنعتی از نظر سیاستگذاران بر توسعه زراعی بخش کشاورزی رجحان داشت.
این شد که در بخش کشاورزی، توسعه باغی بر توسعه زراعی اولویت یافت. چون باغات، آب کمتری مصرف میکنند و سایهانداز درختان، از تبخیر آب جلوگیری نموده و رطوبت حاصل از تبخیر توسط درختان جذب میشود.
محمد قورچیان
کارشناس طرح و برنامه ریزی وزارت کشاورزی
ادامه دارد..