ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
آسیبشناسی مدیریت حوزه کشاورزی
آسیب شناسی مدیریت در طرح خودکفایی گندم بهعنوان یک کالای استراتژیک برای قطع وابستگی در دستور کار و برنامههای اجرایی بخش کشاورزی قرار گرفت.
قسمت دوم
اخبار سبز کشاورزی؛ طرح خودکفایی گندم بهعنوان یک کالای استراتژیک برای قطع وابستگی متناسب با رویکردها و آرمانهای خودکفایی در زمینه تولید بیشتر، در دستور کار و برنامههای اجرایی بخش کشاورزی قرار گرفت. گرچه با پیشبینی اهداف کیفیت و کمی مشخص شده، برنامه تدوین گردید؛ اما در گذر اجرا برحسب ضعفهای زیرساختی طرح، دستخوش تغییراتی شد.
رشد پایدار و افزایش راندمان تولید به دلیل فراهم نشدن زیرساختهای لازم محقق نشد. از جنبههای کیفیت طرح، صرفنظر شد. با افزایش سطح زیرکشت، تلاش کردیم تا اهداف کمیت طرح را تامین کنیم؛ بنابراین بدون توجه به ارزیابی و اندازهگیری شاخصهای ارزیابی از جنبههای کیفیت اجرایی، خودکفایی تولیدگندم را با آمار تولید بیش از 14/5 میلیون تن درسال(که خود این آمار هم در زمان خود جای بحث داشت) جشن گرفتیم. اما امروز باز به بزرگترین واردکننده گندم تبدیل شدیم.
14/5 میلیون تولید یا استادان قاچاق واردات
اینک آسیبشناسی اجرای طرح بسیار قابل اهمیت است که علاوهبر ناپایداری در تولید، جای بحث دارد. افزایش سطح زیرکشت به معنای افزایش قیمت تمامشده تولید نسبت به قیمت جهانی آن(که غیرقابل رقابت با سایر تولیدکنندگان بود) و اعمال سیاستهای تشویقی برای خرید تضمینی سبب شد تا بهرهبرداران برای سطح کشت بیشتر و کسب درآمد اقدام کنند.
تا جایی که برخی مراتع هم برای تولید گندم، شخم زده شد و زیر کشت محصولات زراعی رفت. این، بهمعنای نابودی پوشش گیاهی مراتعی بود که سالها در منطقه با شرایط اقلیمی سازگاری یافته بودند. در این بین عدهای سودجو و سوداگر هم بودند که نسبت به واردات گندم قاچاق اقدام نمودند؛ و به اسم تولید داخلی و اخذ یارانه تولید، پولهای کلانی به جیب زدند.
ابرچالش آب
اکنون بعد از گذشت چندین سال نه تنها در تولید گندم خودکفا نیستیم بلکه منابع آبهای زیرزمینی تحتتاثیر این فرایند و برخی امور مشابه و اجرا نشدن برنامههای دیگر در حوزه آب، با ورشکستگی آبی مواجه شد.
با از دستدادن پوششهای گیاهی، همواره با گردوغبار دستوپنجه نرم میکنیم که دست بهدست سایر عوامل مهم در حوزه حفاظت و مدیریت از منابع آب، امروز کمبود آب، در حوزه کشاورزی به عنوان اَبَرچالش پیشروی مردم و دولت قراردارد.
اخبار خشکسالی، کمبود آب، فرونشست و فروچالههای متعدد در اغلب دشتهای کشور، دسترسی نداشتن به آب آشامیدنی در روستاها و شهرهای مختلف، دورنمای خطرناکی از چالش امنیتغذایی و امنیت ملی را به دست میدهد. بهویژه مهاجرت مرزنشینان از استانهایی مثل سیستان و بلوچستان علاوهبر اینکه تهدیدی برای استانهای مهاجرپذیر مثل شمال ایران محسوب میگردد؛ حفاظت از مناطق مرزی را برای دولت و حاکمیت، پرهزینه و دشوار خواهد نمود.
تولیدکننده مرغ نیستیم، پرورشدهنده هستیم
چنانچه سایر طرحهای بخش کشاورزی به شیوه درستی مورد ارزیابی قرار گیرد؛ نتیجهای بهتر از طرح با اهمیتی چون طرح خودکفایی گندم به دست نخواهیم آورد. از طرحهای زنبورداری گرفته تا توسعه باغات و طرح موسوم به طوبی(زیتون) یا اصلاحنژاد دام یا طیور یا طرحهای حفاظت و توسعه و نگهداری از جنگلها و مراتع، تقریبا اغلب آنها علیرغم برخی دستاوردها از مطلوبیت لازم برخوردار نیستند.
چون یا از لحاظ اقتصادی اجرای آنها توجیه ندارد یا ضررهای زیستمحیطی حاصل از اجرای آن جبرانناپذیر است. این زنجیره بههم پیوسته، هریک دیگری را متاثر از خود نموده است و گاهی خود سبب وابستگی بیش از پیش به خارج از کشور شدهاند.
گواه این ادعا، نوسانات عرضه مرغ بعد از تحریمهای آمریکا است که ناشی از وابستگی صنعت پرورش مرغ به خارج از کشور است. یعنی از لوازم و ماشینآلات مرغداری تا جوجه و نهادههای تولید، همگی از خارج وارد میشود و با وجود واحدهای پرورش میلیون قطعهای در کشور، مدیریت آن با مشکل مواجه شد.
مسئولان با توجیه اعمال نظارت و انداختن تقصیر به گردن این و آن، هرگز اشارهای به ریشه مشکل نداشتهاند که ایران تولیدکننده مرغ نیست، بلکه پرورشدهنده مرغ است! این صنعتی مونتاژ است که به طور کامل وابسته است. یعنی شکست در تولید کالایی که روزی مدعی بودیم تولید مازاد بر نیاز هم داریم.
به فنا رفتن بذور و بومی و منابع ژنتیک
در حوزه کشت گلخانهای بهمنظور صرفهجویی در مصرف آب نیز وضع بهتر از این نیست. چرا که بذور و برخی ابزار و ماشینآلات اصلی تولید گلخانهای وارداتی است. با اعمال سیاستها، تولید گلخانهای بهصورت نامحسوس با بذور بومیِ بدون حفاظت و برنامهریزی رو به انقراض رفت. بهطوری که امروز در تولید بسیاری از صیفیجات عملا بذور بومی از بین رفته و شاید این دردی پنهان باشد و روزی آشکارتر خواهد شد که دیگر برای جبران این خسارتها دیراست.
چون در زمان مناسب، بانک ژن مناسب از ارقام اقلامنباتی بومیِ درحال انقراض، تهیه نشد. همچنین علاوه بر بذور مورد نیاز برای تولید سبد غذایی کشور، برخی از ارقام نباتی(گیاهان دارویی)، که پایه تولید مواد دارویی هستند که ممکن است به ارزش آن پی نبردهایم؛ یا به تکنولوژی آن در حال حاضر دست نیافتهایم.
نه به کشاورزی رسیدیم؛ نه کشاورزی سنتیِ پایدار داریم!
به طور کلی به لحاظ کشاورزی صنعتی و پیشرفته از 31 استان کشور، 9 استان مستعد کشاورزی صنعتی است به عبارتی اگر در طول اجرای برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران، که در حال حاضر در انتهای برنامه ششم(با یکسال تمدید تا پایان شهریور 1400) آن قرار داریم چنانچه در طول هر برنامه پنج ساله فقط مشکلات زیرساختی یک استان را حل کرده بودیم و اجازه میدادیم سایر مناطق هم کشاورزی از در سطح معیشتی و سنتی به کشاورزی اقتصادی برسانند.
امروز شش استان از 9 استان مستعد دارای تولید پایدار بودند. بهطوری که علاوهبر تامین نیاز داخل کشور، امکان صادارات در بسیاری از اقلام و محصولات متناسب با مزیت منطقه جغرافیایی فراهم شده بود.
اما نشد. آنچه باید اتفاق میافتاد و مدیریت مبتنیبر قدرت چانهزنی همواره برنامهها را تحتتاثیر خود قرار داده و اعتباراتی که می باید صرف توسعه کشاورزی استانهای مستعد کشاورزی میشد؛ صرف مناطق کمبرخوردار و خشک بخشهای مرکزی گردید.
بهطوری که اکولوژی و محیطزیست نیز تحتتاثیر اجرای چنین برنامههای غیرکارشناسی، دچار آسیب جدی گردید. بهویژه با رعایت نشدن حقآبه زیستمحیطی به نام ما، به کام همسایگان. از طرفی به هر دلیلی(در این مقاله امکان پرداختن به آن نیست) به موازات احداث سد در کشورهای همسایه، حجم ورودی آبهای مرزی کاهش یافت. در حالی که همزمان مسئولان وقت میباید از حقآبه بینالمللی دفاع و امتیاز لازم را کسب مینمودند.
کار به جایی رسیده است که افغانستان علیرغم داشتن بیش سه میلیون مهاجر در ایران که خود مصرفکننده محسوب میشوند با استفاده از سیمان و مصالح ایرانی و احداث سد بر رودخانه هیرمند، مدعی است آب به ایران نمیدهد!!
علاوهبر این، احداث سدهای متعدد در داخل کشور بدون انجام مطالعات کافی از یک طرف و تکمیل نشدن شبکههای فرعی آب و انتقال آن، موجب از بین رفتن مراتع و تجاوز جنگلها شد. اجرا نشدن بهموقع طرحهای آبخوانداری سبب شد با اندکی افزایش بارندگی ضمن خسارت زیاد نتوانیم مدیریت لازم را در حفاظت و نگهداری از بارش بارانهای موسمی داشته باشیم.
محقق نشدهها، بیشتر از محققشدهها
این به معنای تحقق نیافتن اهدافی است که برای راندمان آب پیشبینی شده و مورد نیاز کشور است. بهرهوری آب هم به دلیل ارائه نکردن بذور مناسب و مقاوم و پر بازده و ترویج و آموزش بهرهبرداران در اجرای طرح کشاورزی حفاظتی محقق نگردیده است.
با رشد فزاینده جمعیت از یک طرف و غالب شدن جمعیت پیر، بر نفوس جوان از طرف دیگر، بیم آن می رود علاوهبر مشکل تامین آب در حوزه تامین امنیت غذایی در چند سال آینده، کشور با چالشهای جدی دیگری مواجه گردد. اما چه باید اندیشید و برنامهریزی و اقدام نماییم؟
محمد قورچیان
کارشناس طرح و برنامه وزارت کشاورزی