خبر فوری
شناسه خبر: 44416

به بهانه سالروز تولد صادق هدایت

افسانه پوچ و خالی از حقیقت گوشتخواری/گفت‌وگو با صادق هدایت نویسنده شهیر ایرانی

صادق هدایت متولد سال 1281، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی ازجمله پیش‌قراولان داستان‌نویسی نوین فارسی است و بسیاری از نویسندگان و روشنفکران ایرانی تحت‌تاثیر سبک و آثار وی هستند.

افسانه پوچ و خالی از حقیقت گوشتخواری/گفت‌وگو با صادق هدایت نویسنده شهیر ایرانی

مصاحبه تخیلی؛ با استفاده از کتاب فواید گیاهخواری

اخبار سبز کشاورزی؛ حسین کاظمی| این نویسنده تاثیرگذار ایرانی در 6 سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه علمیه تهران شروع و متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. سال 1296 در مدرسه فرانسوی «سن‌لویی» مشغول به تحصیل شد و در این مدرسه بود که به‌گفته خودش با ادبیات جهان آشنا شد.

در همین دوره، نخستین مقاله خود را در یک روزنامه هفتگی به چاپ رساند و همچنین همکاری‌هایی با مجله ترقی داشت.

هدایت در سال 1303 در حالی که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود، کتاب کوچکی به نام «انسان و حیوان» نوشت که در مورد مهربانی با حیوانات بود.

نویسنده کتاب‌های ارزشمند: بوف‌کور، وَغ‌‌وَغ صاحاب، سگ ولگرد، زنده به‌گور، سه قطره خون، ولنگاری، حاجی‌آقا و چندین کتاب، نمایشنامه، ترجمه و ... فردی گیاهخوار است و کتاب «فواید گیاهخواری» را در مذمت کشتن حیوانات و مصرف گوشت آنها نوشت.

پس، بر آن شدم تا با او در این مورد گپ‌وگفتی داشته باشم و بیشتر با نظراتش در این مورد آشنا شویم.

افسانه-پوچ-و-خالی-از-حقیقت-گوشتخواری-1

بزرگ علوی درباره شما می‌گوید: «یک‌بار دیدم که در کافه لاله‌زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی«بولکی» می‌گویند به گمان آن‌که لای آن شیرینی است گاز زدید و ناگهان چشم‌هایتان سرخ شد و عرق به پیشانی‌تان نشست و آن را لای دستمال از دهان بیرون کردید».‌

بعدها کتابی با نام «فوایدگیاهخواری» نوشتید که در آن‌جا از عادت گوشتخواری انسان، بسیار جدی انتقاد کرده‌اید و او را ذاتا موجودی گیاهخوار می‌دانید. آیا چنین است؟

مابین احتیاجاتی که انسان را پیوسته در فشار گذاشته، از همه سخت‌تر و از همه وسیع‌تر احتیاج خوردن است. چیزی که اهمیت دارد، باید دانست روی زمین‌ ما که پر از محصولات طبیعی است، با احتیاج‌های خودمان سنجیده و مابین خوراک‌های رنگ به‌رنگ، ببینیم کدام یکی از نقطه‌نظر تغذیه طبیعی‌تر، اخلاقی‌تر، سالم‌تر و سرانجام بر سایر خوراک‌ها برتری دارد.

حیوانات را به سه دسته تقسیم کرده‌اند: گیاهخوار، گوشتخوار و همه‌چیز خوار، ظاهرا انسان خودش را جزو دسته سوم معرفی می‌نماید. ما می‌رویم از روی علوم فلسفه و طبیعت و مشاهدات علمی و ...، نشان بدهیم که او به خطا رفته؛ و خوراک سالم و طبیعی او نباتات است. اگر لشکر بی‌شمار حیوانات بیچاره‌ای را بشماریم که در شکارگاه‌ها، ماهی‌گیری‌ها، مرغ‌فروشی‌ها و ...، محکوم به قربانی شدن روزانه هستند. [آنها] هر سال تنها برای خوشامد ذائقه فاسد شده و شکم‌پرستی آدمیان کشته می‌شوند.

صادق-هدایت-۱۱

اما به هر حال قریب به اتفاق نوع بشر گوشت نیز مصرف می‌کنند و به آن تمایل دارند؟

این اشتباه از یک‌جا ناشی می‌شود که انسان گمان کرده که ناگزیر به کشتار برای زندگانی است و گوشت خوراک مقوی است، اگر نخورد می‌میرد. آیا [گوشت] بر قوای آن می‌افزاید یا این‌که زیان‌آور است و باید آن را بر ضد سلامتی و زندگانی دانست؟

از روی علوم جدید علم‌الحیاه[زیست‌شناسی] و تشریح بدن و علم‌الاعضاء[فیزیولوژی] و تجزیه شیمیایی و عقاید اطبا، تجربیات علمی و ...، می‌توان نشان داد که گوشت نه‌تنها برای بدن انسان لازم نیست؛ بلکه از هر حیث زیان‌های سنگین بر دوش جامعه بشر گذاشته است و برای بدن به جز یک مهیج کشنده، خاصیت دیگری ندارد.

چگونه این بیانیه و نظریه را صادر می‌کنید. در حالیکه انسان قرن‌ها است که از گوشت تناول می‌کند و جزو غذاهای محبوب او به‌شمار می‌رفته است؟

دلایلی که در تقویت گیاهخوار بودن انسان وجود دارد خیلی روشن و محسوس است که عموما گمان نمی‌کنند.

اگر نگاهی به طبیعت بیندازیم، خواهیم دید که این کیمیاگر زبردست، خوراک همه مخلوق روی زمین را با دانش موشکاف و تناسب علمی، مطابق ساختمان بدن هر کدام، آماده کرده و به آنان پیش‌‌کش می‌کند؛ به‌طوری که ما را وادار می‌نماید در برابر اسرار آن سر تمکین و تعظیم فرود بیاوریم.

ساختمان دهن یک جانور برای چریدن و دندان دیگری برای دریدن آفریده شده و ...، یعنی هر کدام از آنها خوراکی را که فراخور ساختمان و احتیاجات بدنشان بوده، در جریان کرورها قرون پذیرفته‌اند. [اگر] یک نی را از مرداب برده و در بیابان بکارند به‌زودی خشک می‌شود و به یک میمون میوه‌خوار، گوشت بخورانند، دیری نمی‌کشد که موهای حیوان ریخته، ناخوش می‌گردد. همچنین، هر تغییر خوراکی همیشه تولید فساد، ناخوشی و مرگ می‌کند؛ چون که مخالف با قوانین تغییرناپذیر طبیعت است.

انسان یک موجودی نیست که ساختمان او خارج از قوانینی باشد که زندگانی جانوران دیگر را اداره می‌کند. هرگاه او را روی هم رفته با سایر جانوران بسنجیم، می‌بینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده می‌ماند.

اگر ساختمان بدن انسان برای گوشتخواری درست شده بود، می‌بایست بتواند دنبال حیوانات وحشی رفته و طعمه زنده را با چنگال و دندان خودش پاره کرده، گوشت‌خام را با رگ، پی، پوست و استخوان بخورد مانند جانوران درنده. جهاز هاضمه، دندان‌ها، معده، روده و تمام ساختمان درونی او درست مثل میمون‌های بزرگ است، با این حال خوراک آنان منحصر به میوه و نباتات [است].

پس از این قرار انسان باید خوراک خودش را مستقیما از دست طبیعت بگیرد؛ همان طوری که به او پیش‌‎کش می‌نماید. به شکل میوه‌های گوارایی که جلوی پرتو خورشید که سرچشمه زندگانی است پخته شده و لازم نیست آن قدر به خودش زحمت بدهد تا لاشه حیوانات کشته شده را به زور رنگرزی و آرایش درست کرده و خوراک‌های طبیعی را فاسد بنماید تا یک غذای غیرطبیعی و مسموم‌کننده آماده نماید که به ذائقه خراب شده او مزه بکند.

صادق-هدایت-۷

اما همه ما، انسان را یک موجود همه چیزخوار می‌دانیم و تجربه‌‌های شخصی ما از زندگی نیز این را نشان می‌دهد؟

برخی گمان کرده‌اند و تکرار می‌نمایند که ساختمان بدن انسان گوشتخوار و همه‌چیز خوار درست شده و همه مردم کورکورانه آن را باور کرده‌اند. بدون این‌که اندکی در این باب تعمق بنمایند و حال آن که این یک افسانه پوچ و خالی از حقیقت است.

چنانچه «کووییه» دانشمند بزرگ نیز می‌گوید: «خوراک طبیعی انسان، براساس ساختمان بدن او به نظر می‌آید که عموما میوه‌ها و ریشه‌ها و قسمت‌های آبدار نباتات است. دست‌های او به آسانی برای چیدن آن‌ها به کار می‌رود و از یک طرف آرواره‌های او کوتاه و کم‌ زور است و از طرف دیگر دندان‌های کلبی او از سایر دندان‌هایش بلندتر نیست و به او اجازه نمی‌‎دهد که نه علف بخورد و نه گوشت جانوران را بدرد، او این خوراک را به وسیله پختن آماده می‌کند.

دانشمندان بزرگ تاریخ مانند: داروین، هگل، هوکسلی، فلورنس و ... در این مورد هم‌عقیده هستند و هرکدام به نوبت خودشان ثابت کرده‌اند که انسان میوه‌خوار است.

معده انسان خیلی نازک و کم زورتر از معده حیوانات گوشتخوار است. غده معده انسان، ازت زیادی که در گوشت است را نمی‌تواند مانند گوشتخواران تبدیل به آمونیاک کند. کبد انسان نمی‌تواند آزت گوشت را دفع بکند. همین سبب دچار امراض نقرس، روماتیسم و ناخوشی اعصاب [و بسیاری بیماری‌های جسمی و روحی دیگر] می‌شود.

روده‌های گوشتخواران کوتاه و گوشت فاسد شده در آنجا توقف نمی‌کند. درازای روده‌های انسان یک دلیل دیگر است که گوشتخوار نیست؛ زیرا که در روده‌های انسان گوشت‌مانده، فاسد می‌شود و تولید میکروب‌های کشنده می‌‎نماید.

همه دلیل‌ها گواهی می‌دهد که انسان گوشتخوار نیست و نه‌تنها ساختمان درونی او میوه‌خوار درست شده بلکه ساختمان خارجی، نوع زندگانی، عادت‌ها، روش و اخلاق او گواهی می‌دهد.

صادق-هدایت-۶

یعنی شما بر این عقیده هستید که بسیاری از امراض انسان ناشی از خوردن گوشت است؟

آری، مثلا در سرزمین‌هایی که دو نژاد یکسان با دو خوراک مختلف در یک آب و هوا زندگانی می‌کنند، مثلا در هندوستان، ایرلند، انگلیس و کشورهای دیگر دیده می‌شود گروهی که گوشتخوار هستند به سرطان و بیماری‌های دیگر مبتلا می‌شوند، در صورتی که گیاهخواران از این ناخوشی‌ها ایمن هستند.

انسان به‌واسطه استعمال خوراک‌های ساختگی و من‌درآوردی، سلامتی خود را از دست داده و بنیه او به تحلیل رفته و تخم ناخوشی‌های گوناگون در او رشد و نمو می‌کند.

شما می‌فرمایید که انسان گوشت‌خام نمی‌تواند بخورد؛ صحیح، اما انسان آن را روی آتش پخته یا کباب می‌کند و می‌خورد؟

هیچ‌یک از موجودات خوراک خود را نمی‌پزند. اما انسان دقت کاملی در این کار می‌نماید. در صورتی که این رفتار برخلاف قوانین است و از این جهت بدن هیچ‌وقت قوای لازمه را نگرفته؛ به‌علاوه یک مقدار زیاد از زهرها داخل آن می‌گردد و هرگاه از آبمیوه خام و سبزی‌ها، آخشیج‌های زندگی[عناصر لازم] به آن نرسد بدون‌شک خواهد مرد.

خوردن گوشت از نظر شما روی خلقیات انسان هم تاثیر می‌گذارد؟

شکی نیست که گوشتخواری باعث درندگی می‌شود. همه کسانی که آرزومند پیشرفت اخلاقی و بهبودی حالت اسفناک جامعه بوده‌اند، در انتشار این عقیده کوشیده‌اند. اگر دکان عرق‌فروشی، قصابی، ماهیگیری و مرغ‌فروشی را می‌بستند، تا اندازه‌ای صلح عمومی و برادری آدمیان صورت خارجی می‌گرفت. بزرگان زیادی طرفدار گیاهخواری بوده و گوشت را مضموم می‌شمردند.

مثلا چه کسانی؟ چند نفر از آنها را به ما معرفی کنید؟

حضرت امیر که زندگانی ریاضت‌مندانه داشت، راجع به گوشتخواری می‌فرماید: «لاتجعلو بطونکم مقابر الحیوانات»؛ یعنی: شکم‌هایتان را مقبره حیوانات نکنید.

همچنین بسیاری از بزرگان و متفکران دنیا همین روش غذاخوردن(گیاهخواری) را پیروی می‌نمایند. برای نمونه بعضی از این قرارند: بودا، زرتشت، مُغان ایران، دانشمندان هند، کاهنان مصر، فلاسفه یونان، فیثاغورث، هومر، سقراط، افلاطون، ارسطو، پُلوتارک، اپیکور، سِنکا، پلین، مارکورل، ویرژیل، زنون، رهبانان ترسایی، فلاسفه، عرفا و متصوفان اسلامی مانند: حضرت امیر، ابوعلی سینا، ناصرخسرو، شیخ نجم‌الدین رازی، ابوالعَلاء معری، شیخ عطار، مولوی، غیبیون یزدانیان، مزدیسنان و بسیاری شخصیت‌های دیگر.

از نظر اقتصادی تفاوت رژیم‌های گوشتی و گیاهی را چگونه می‌بینید؟

خوراک‌های نباتی، برتری مهمی از نقطه‌نظر اقتصاد بر اغذیه حیوانی نشان می‌دهند، قیمت آنها بیش از ثلث خوراک‌های حیوانی نیست؛ به‌علاوه مواد سمی در اینها نیست و به تجربه رسیده که عموما خوراک‌های مضر گران‌تر هم تمام می‌شود. پس ترک نمودن آنها نه‌تنها برای سلامتی مفید خواهد بود، بلکه برای صرفه‌جویی نیز سودمند است.

نکته دیگر اینکه غذاهای گیاهی را می‌توان ذخیره کرد اما غذاهای حاصل از مواد دامی این چنین نیست؛ تنها کشاورزان کاملا مطمئن هستند که از ذخیره وسیعی که حاصل آنها می‌دهد، می‌توانند در هنگام کمیابی زندگی خودشان را تامین نمایند.

 

 

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای