آزمونوخطای بیپایان در مرمت آثار تاریخی در ایران
تخریب به بهانه بازسازیی
به نظر میرسد مرمت آثار تاریخی در ایران بیشتر از اینکه یک پروژه علمی و تخصصی باشد به یک آزمونوخطای بیپایان تبدیل شده است.

اخبار سبز کشاورزی؛ آخرین شاهکار این روند فاجعهبار، مرمت یکی از کاشی کاخ گلستان است که نهتنها از ارزش هنری اثر کاسته بلکه آن را به یک نقاشی کودکانه تبدیل کرده است!
تصویری که روزگاری هنر و ظرافت قاجاری را به نمایش میگذاشت، حالا به اثری مضحک با رنگهای بیروح و خطوط خامدستانه تبدیل شده است.
البته مطابق با بررسیهای سازندگی این مرمت ضعیف مربوط به سالهای اخیر نبوده و احتمالاً یک شیطنت رسانهای هم در کنار هم قرار دادن دو عکس اتفاق افتاده است.
اما با این همه تصاویر منتشر شده از کاشی مرمت شده کاخ گلستان در رسانهها، گواه یک فاجعه مرمتی دیگر است.
چهرههایی که روزگاری با دقت و هنرمندی تصویر شده بودند، حالا حالتی کاریکاتوری و نازیبا پیدا کردهاند. تغییر فرم لباسها، رنگهای نامناسب و از بین رفتن جزئیات تاریخی، همه نشان میدهند که این پروژه نه با دقت علمی بلکه با یک رویکرد آماتوری انجام شده است.
اما مساله اینجاست که چرا چنین اشتباهاتی بارها و بارها تکرار میشوند؟ چرا هیچ تغییری در روند مدیریت مرمتها ایجاد نمیشود؟
به نظر میرسد که در ایران، مرمت یک اثر تاریخی، نهتنها موجب احیای آن نمیشود بلکه اغلب به نابودی هویت بصری و فرهنگی آن منجر میشود.
نمونههای فاجعهبار مرمت
این اولین باری نیست که یک پروژه مرمتی در ایران به فاجعه تبدیل میشود. لیست آثار قربانی شده در سالهای اخیر آنقدر طولانی است که گویی روندی سیستماتیک در نابودی میراث ملی در جریان است:
نقشبرجستههای هخامنشی در بیستون: در پروژهای که قرار بود به احیای این اثر تاریخی کمک کند به جای روشهای اصولی از مواد شیمیایی نامناسب استفاده شد که به تغییر رنگ و آسیب رساندن به جزئیات ظریف نقشبرجستهها انجامید. نتیجه؟ یک تخریب کاملاً غیرقابل بازگشت!
گنبد مسجد امام اصفهان: شاهکار معماری صفوی که یکی از زیباترین گنبدهای جهان بود، بعد از مرمت، به قدری ناهموار شد که گویی سطح آن موجدار شده است! تغییر رنگ شدید کاشیها و از بین رفتن اصالت طرح، آن را از یک اثر تاریخی به یک نمونه شکستخورده بازسازی تبدیل کرد.
دیوارنگارههای صفوی در اصفهان: این آثار که بخشی از میراث غنی تصویری ایران بودند، در جریان یک مرمت غیراصولی به شدت دچار تغییر رنگ شدند. به جای احیای اصالت تاریخی، نقاشیهای جدیدی روی دیوار کشیده شد که ارتباطی با اصل اثر نداشت!
مجسمههای سنگی تختجمشید: شاید باور نکنید اما در جریان مرمت برخی از این مجسمهها، از چسبهای صنعتی و رنگهای مصنوعی استفاده شد که به تغییر فرم و آسیب جدی به ساختار سنگی این آثار باستانی انجامید.
جهان چگونه از میراث تاریخی خود محافظت میکند؟
برای درک تفاوت رویکرد ایران با کشورهای پیشرفته، کافی است به پروژههای موفق مرمت در جهان نگاهی بیندازیم:
کلیسای سیستین (واتیکان): این شاهکار میکلآنژ، طی ۱۴ سال و با استفاده از دقیقترین روشهای علمی، مرمت شد. هیچ تغییری در ترکیب رنگهای اصلی ایجاد نشد و کل فرآیند به صورت دیجیتالی ثبت شد.
دیوار چین: این بنای تاریخی عظیم طی سالهای اخیر مرمت شده، اما بدون آنکه تغییری در ظاهر اصلی آن ایجاد شود. تمام بخشهای آن با روشهای سنتی و مطابق با معماری اصلی ترمیم شده است.
قلعه هیمجی (ژاپن): ژاپنیها با دقتی مثالزدنی، این قلعه تاریخی را بهگونهای مرمت کردند که تفاوت آن با نسخه اصلی تقریباً غیرقابل تشخیص است. نهتنها اصالت حفظ شده، بلکه استحکام بنا نیز افزایش یافته است.
پارتیبازی؛ حتی در مرمت
کارشناسان بر این باورند اگر این روند ادامه یابد، چیزی از هویت فرهنگی و تاریخی ایران باقی نخواهد ماند. کیانوش معتقدی، پژوهشگر هنر قاجار در اینباره میگوید: تغییراتی که در کاشیکاریهای ورودی کاخ گلستان اتفاق افتاده مربوط به امروز نیست، بلکه سالها پیش رخ داده است. متاسفانه، بسیاری از افراد از این موضوع آگاهی ندارند و تصور میکنند این تغییرات اخیراً صورت گرفته، درحالی که این دگرگونیها سابقهای طولانی دارند.
او ادامه میدهد: در دوران ناصرالدینشاه، در ورودی شمسالعماره پلکانی وجود داشت که بعدها حذف شد. در مراحل بعدی نیز این پلکان مجدداً ساخته و بار دیگر برداشته شد و هر بار پس از حذف، کاشیکاریهای جدیدی جایگزین شدند. نکته قابل بحث این است که کاشیکاریهای موجود، که با بیسلیقگی بازسازی شدهاند، مربوط به امروز نیستند، بلکه به گذشته بازمیگردند. کاخ گلستان طی دهههای مختلف بارها تغییر کرده است. مشکل اصلی این است که نهتنها کاشیکاریها، بلکه بسیاری از بخشهای این کاخ در سالهای اخیر به شکلی غیراصولی و بدون دقت لازم مرمت شدهاند.
به گفته او کاخ گلستان بهعنوان یک بنای ثبت شده در فهرست میراث جهانی، تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی قرار دارد. در این سیستم، روابط اداری و تصمیمگیریها معمولاً به نحوی است که پروژههای مرمتی لزوماً توسط متخصصان واقعی انجام نمیشود. بسیاری از کارشناسان حوزه هنر و معماری قاجار خارج از این سیستم فعالیت میکنند، درحالی که کاخ گلستان به ندرت از این متخصصان مستقل و دانشگاهی برای مرمت بهره میبرد. این مساله باعث شده که برخی طرحهای مرمتی بدون رعایت استانداردهای لازم اجرا شوند. اصولاً انتظار میرود که برای چنین بنای مهمی از بهترین متخصصان استفاده شود، اما به دلیل روابط خاص در مدیریت مجموعه، تصمیمگیریها محدود به حلقهای از افراد مشخص باقی میماند.
عکسها و نقاشیهای تاریخی کاخ گلستان کجا هستند؟
معتقدی با بیان اینکه یکی از معضلات مهم کاخ گلستان، عدم دسترسی عمومی به منابع ارزشمند آن است، تاکید میکند: این مجموعه دارای آرشیوی بینظیر از عکسهای تاریخی قاجار، نقاشیهای ارزشمند و نسخههای خطی منحصربهفرد است که بسیاری از آنها هرگز منتشر نشدهاند. این آثار نهتنها در دسترس پژوهشگران قرار نمیگیرند، بلکه حتی یک نسخه دیجیتالی مناسب از آنها نیز تهیه نشده است. در صورت بروز حوادثی مانند آتشسوزی، هیچ نهادی مسئولیت حفاظت از این آثار را بر عهده نخواهد گرفت. این درحالی است که بسیاری از مجموعههای تاریخی دیگر در دنیا، بایگانیهای خود را دیجیتالی کرده و در اختیار محققان قرار دادهاند. اما در کاخ گلستان، نهتنها چنین اقدامی انجام نشده، بلکه روند دسترسی به اطلاعات نیز با مشکلات متعددی روبهرو است. برای مثال، پژوهشگرانی که قصد مطالعه روی عکسها، نسخههای خطی یا کاشیکاریها را دارند، با موانع فراوانی مواجه میشوند و معمولاً پس از مواجهه با سختگیریهای اداری از ادامه کار منصرف میشوند. در واقع، دسترسی به آرشیو این کاخ صرفاً برای افرادی ممکن است که روابط خاصی در این سیستم دارند.
او اضافه میکند: از سوی دیگر، پروژههای مرمتی نیز به صورت غیرشفاف اجرا میشوند. مرمتهایی که انجام میشود معمولاً فاقد کیفیت لازم و بررسیهای کارشناسی است. بهعنوان نمونه، در ماجرای مرمت تابلوی کمالالملک، آسیبهای جدی به اثر وارد شد و به دلیل استفاده از مواد نامناسب، تابلو کیفیت اولیه خود را از دست داد. مشخص نیست که چه کسانی این پروژهها را انجام میدهند، زیرا هیچگونه اطلاعرسانی دقیقی درباره آن صورت نمیگیرد. اگرچه متخصصان برجستهای در خارج از سیستم کاخ گلستان حضور دارند، اما به دلیل فرآیندهای غیردقیق و غیرشفاف، این پروژهها بین گروهی خاص توزیع میشود و عملاً فضایی برای مشارکت عمومی وجود ندارد.
به گفته این پژوهشگر هنر قاجار؛ علاوه بر این، کاخ گلستان فاقد وبسایتی جامع است که اطلاعات مربوط به آثار موجود، نقاشیها، عکسها و مستندات تاریخی را به صورت آنلاین ارائه دهد. درحالی که بسیاری از مراکز مشابه در جهان چنین پلتفرمهایی را راهاندازی کردهاند، در کاخ گلستان هیچ اقدام جدی برای دسترسی آزاد به منابع صورت نگرفته است. همین مساله موجب شده که بسیاری از اطلاعات مهم تاریخی در دسترس پژوهشگران نباشد و در صورت بروز تخریب یا تغییر، هیچ نظارت عمومی بر آن وجود نداشته باشد.
او ادامه میدهد: یکی از نمونههای واضح بیتوجهی به حفاظت از آثار تاریخی، آسیبهایی است که طی سالهای اخیر به کاخ وارد شده است. برای مثال، در زمان فیلمبرداری سریال «جیران»، برخی از آینههای مجموعه شکسته شد، گلدانها آسیب دیدند و هیچگونه پیگیری یا مسئولیتی در این خصوص پذیرفته نشد. همچنین، در برخی موارد کاشیکاریهای اصلی بنا تخریب شده و بدون رعایت استانداردهای مرمتی، جایگزین شدهاند. با این وجود، هیچگونه اطلاعرسانی درباره این آسیبها صورت نمیگیرد و متخصصان نیز از این تغییرات بیاطلاع میمانند.
معتقدی با اشاره به اینکه روند نگرانکننده کنونی، میتواند در آینده جایگاه جهانی کاخ گلستان را به خطر بیندازد، اضافه میکند: در زمان ثبت جهانی این مجموعه، یکی از چالشهای اساسی، ساختمانهای اطراف کاخ بود که در لیست ثبت لحاظ شدند، اما این بناها تاثیر منفی بر فضای تاریخی کاخ دارند. با ادامه روند تخریب و مرمتهای غیراصولی، احتمال آن وجود دارد که در آینده کاخ گلستان از فهرست میراث جهانی خارج شود. از سوی دیگر، برنامههایی که در کاخ برگزار میشود، عمدتاً ظاهرسازی است و تاثیر مثبتی بر حفاظت از این مجموعه ندارد. برگزاری رویدادهای پرزرقوبرق بدون برنامههای پژوهشی و حفاظتی، نهتنها کمکی به حفظ کاخ نمیکند، بلکه حضور بیش از حد افراد و نبود مدیریت صحیح، میتواند روند تخریب بنا را تسریع کند.