خبر فوری
شناسه خبر: 50894

فقر آموزشی در ایران؛ ۴۲ درصد دانش‌آموزان ابتدایی مهارت خواندن ندارند: ریشه‌ها، آمار و راهکارها

زنگ خطر فقر آموزشی در ایران به صدا درآمده؛ ۴۲٪ کودکان ابتدایی مهارت خواندن ندارند! ریشه‌ها، پیامدها و راهکارهای مقابله با این چالش ملی را بخوانید.

فقر آموزشی در ایران؛ ۴۲ درصد دانش‌آموزان ابتدایی مهارت خواندن ندارند: ریشه‌ها، آمار و راهکارها

زنگ خطر برای آینده‌سازان کشور به صدا درآمده است! بر اساس آمار تکان‌دهنده مرکز پژوهش‌های مجلس، حدود ۴۲ درصد از کودکان ایرانی در پایان مقطع ابتدایی، حتی با احتساب دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل، مهارت اولیه خواندن را کسب نکرده‌اند.

اخبار سبز کشاورزی؛ این فقط یک عدد نیست؛ این نشانه‌ای جدی از پدیده‌ای به نام فقر آموزشی در ایران است که ریشه‌های عمیقی در اقتصاد و جامعه دارد و پیامدهای آن می‌تواند آینده نسل‌ها را تحت‌تأثیر قرار دهد. این گزارش، ریز نمرات مردودی نظام تحصیلی ما را به نمایش می‌گذارد و ضرورت اقدام فوری را گوشزد می‌کند.

فقر-آموزشی-در-ایران-1

فقر آموزشی در ایران: پیوند ناگسستنی با فقر درآمدی و تحریم‌ها

پژوهش‌ها به وضوح نشان می‌دهند که میان فقر آموزشی و فقر درآمدی خانوارها در ایران رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. تحریم‌های اقتصادی و تورم فزاینده در سال‌های اخیر این وضعیت را تشدید کرده است. در سال ۱۳۹۷، هزینه آموزش سهم قابل توجهی (۴.۷۲ درصد) از کل هزینه‌های خانوار را تشکیل می‌داد که بالاترین میزان در یک دهه بود.

اما با آغاز دور جدید تحریم‌ها و افزایش سرسام‌آور تورم، خانواده‌ها مجبور شدند سهم بیشتری از بودجه خود را صرف نیازهای اولیه مانند خوراک کنند و از هزینه‌های آموزشی فرزندان خود بکاهند؛ به طوری که این سهم در سال ۱۴۰۲ به تنها یک درصد رسید و حتی در استان‌های محرومی مانند ایلام و کردستان به کمتر از این میزان نیز رسید. کاهش قدرت اقتصادی خانوارها، مهم‌ترین نقش را در تشدید فقر آموزشی در ایران بازی کرده است.

 

پیامدهای فقر آموزشی: شکاف عمیق طبقاتی و کاهش کیفیت

این کاهش چشمگیر در هزینه‌کرد آموزشی خانوار، به خصوص در دهک‌های پایین درآمدی، شکاف طبقاتی در دسترسی به آموزش باکیفیت را به شدت افزایش داده و عملاً امکان تحرک بین‌نسلی را محدود کرده است. تنها دهک‌های بالای درآمدی هستند که توانایی پرداخت هزینه‌های آموزشی مناسب را دارند و این مساله منجر به افزایش فاصله میان آموزش اقشار مختلف جامعه می‌شود. علاوه بر این، چالش‌های درون نظام آموزشی نیز به کاهش کیفیت دامن می‌زند.

کمبود معلم در ایران، به خصوص در مقطع ابتدایی (با نسبت ۴۳.۳ دانش‌آموز به ازای هر معلم در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در مقابل میانگین جهانی ۲۳ نفر در سال ۲۰۱۸)، و تراکم بالای دانش‌آموزان در کلاس‌ها، فرصت یادگیری مؤثر و توجه کافی به هر دانش‌آموز را از بین می‌برد و مستقیماً بر سطح کیفیت آموزش تأثیر می‌گذارد. کاهش سهم آموزش در بودجه عمومی و سرانه دانش‌آموز نیز این مشکلات را تشدید کرده است.

فقر-آموزشی-در-ایران-2

تصویری از فقر یادگیری در ایران: آمار نگران‌کننده آزمون‌های جهانی (پرلز و تیمز)

شاخص "فقر یادگیری" که توسط بانک جهانی و یونسکو تعریف می‌شود، به معنای ناتوانی کودک در خواندن و درک یک متن ساده تا سن ۱۰ سالگی است. متأسفانه، شاخص‌های ترکیبی فقر یادگیری در ایران نشان می‌دهد که ۴۲ درصد از کودکان در سنین پایانی مقطع ابتدایی (با احتساب بازماندگان از تحصیل) مهارت خواندن متن را ندارند.

نتایج آزمون‌های بین‌المللی مانند پرلز (سنجش توانایی خواندن و درک مطلب در پایه چهارم) و تیمز (سنجش دانش ریاضی و علوم در پایه‌های چهارم و هشتم) نیز تصویر نگران‌کننده‌ای از وضعیت آموزش در ایران ارائه می‌دهند.

در آزمون پرلز ۲۰۲۱ (که در ایران در سال ۱۴۰۱ اجرا شد)، ۴۱ درصد از دانش‌آموزان ایرانی پایه چهارم ابتدایی حتی به پایین‌ترین معیار بین‌المللی (نمره ۴۰۰) در مهارت خواندن نرسیده‌اند، در حالی که میانگین کم‌بهره‌مندی دانش‌آموزان در جهان در این آزمون تنها ۶ درصد بوده است.

نتایج آزمون تیمز ۲۰۲۳ در ریاضیات هم مشابه است؛ نمره کل ریاضی ایران در پایه چهارم ۴۲۰ از ۱۰۰۰ بوده و در میان ۵۸ کشور در جایگاه ۵۳ قرار گرفته‌ایم، و ۴۱ درصد از دانش‌آموزان ما نتوانسته‌اند حداقل نمره یعنی ۴۰۰ (معیار کم‌بهره‌مندی دانش پایه) را کسب کنند. این آمارها نشان می‌دهند که فقر آموزشی در ایران یک واقعیت تلخ است که خود را در نتایج تحصیلی دانش‌آموزان نشان می‌دهد.

 

چرخه فقر و آموزش: میراثی که تکرار می‌شود

فقر آموزشی فقط یک مشکل مقطعی نیست؛ بلکه اغلب به یک چرخه معیوب تبدیل می‌شود که نسل به نسل تکرار می‌گردد. بررسی‌ها نشان می‌دهد وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده، از جمله سطح سواد و شغل والدین، نقش بسیار مهمی در فقر آموزشی فرزندان دارد. برای مثال، در سال ۱۴۰۲، حدود ۳۹ درصد دانش‌آموزان زیر ۱۸ سال والدینی بی‌سواد یا با سواد کمتر از متوسطه دوم داشتند. این نسبت در سه دهک پایین درآمدی والدین دانش‌آموزان، به حدود ۵۴ درصد می‌رسد که تقریباً دو برابر دهک‌های بالاست.

این آمارها نشان می‌دهد دانش‌آموزان این خانواده‌ها احتمال کمتری برای اتمام تحصیلات یا برخورداری از کیفیت آموزشی بالا دارند. در نتیجه، این کودکان در آینده نیز با احتمال بالاتری خود والدینی کم‌سواد خواهند بود و چرخه فقر آموزشی تکرار می‌شود. آمار تکان‌دهنده نشان می‌دهد فرزندان والدینی که تحصیلاتشان کمتر از دیپلم است، کمتر از ۳۰ درصد احتمال ورود به دانشگاه دارند، در حالی که این احتمال برای فرزندان والدین تحصیل‌کرده دانشگاهی به ۷۵ درصد می‌رسد. این چرخه، یکی از جدی‌ترین پیامدهای فقر آموزشی در ایران است.

فقر-آموزشی-در-ایران

فقر آموزشی در مدارس: چالش‌های درون نظام آموزشی

علاوه بر زمینه‌های خانوادگی، عوامل مربوط به مدرسه نیز نقش مهمی در افزایش فقر آموزشی دارند. شاخص تراکم کلاس (تعداد دانش‌آموز به ازای هر کلاس) در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در مقطع ابتدایی در کشور ۲۴.۴ نفر و در متوسطه اول ۲۶.۲ نفر بوده است. هرچه تراکم بیشتر باشد، فرصت یادگیری کاهش می‌یابد. کمبود معلم، به عنوان کلیدی‌ترین عنصر آموزش، نیز یک چالش جدی است؛ نسبت دانش‌آموز به معلم در ابتدایی به ۴۳.۳ نفر رسیده که بسیار بالاتر از میانگین جهانی است.

محیط اجتماعی-اقتصادی مدارس نیز تاثیرگذار است؛ دانش‌آموزانی که در مدارس مناطق مرفه تحصیل می‌کنند، نتایجی به‌مراتب بهتر از دانش‌آموزان مدارس مناطق محروم کسب می‌کنند. سیاست‌های دولت و کمبود منابع در آموزش‌وپرورش منجر به افزایش مدارس غیردولتی و کاهش کیفیت مدارس دولتی شده، و این خود به افزایش نابرابری و فقر آموزشی دامن زده است. سهم بودجه آموزش‌وپرورش از کل بودجه دولت نیز روند کاهشی داشته و نسبت به میانگین جهانی کمتر است.

 

مقابله با فقر آموزشی در ایران: راهکارهایی فراتر از نظام آموزشی

با توجه به آنکه افزایش نرخ فقر یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر فقر آموزشی است، مهار تورم و کاهش فقر نیز مهم‌ترین پادزهر محسوب می‌شود. اما از آنجا که فقر آموزشی در ایران با درآمد پایین خانوار و محل سکونت ارتباط نزدیک دارد، نظام آموزش‌وپرورش به‌تنهایی نمی‌تواند این معضل را برطرف کند و نیازمند همکاری نظام‌های حمایتی مختلف در کشور است.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس پیشنهاد می‌دهد که با اجرای طرح‌هایی مانند «تبدیل مدارس با تمرکز فقر بالا به مدارس با عملکرد بالا»، ارتقای کیفیت آموزش و فقرزدایی خانوارها هم‌زمان دنبال شود.

این نیازمند شناسایی مدارس و خانوارهای هدف با استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی، ارائه خدمات مشاوره، دوره‌های تقویتی و توانمندسازی معلمان توسط آموزش‌وپرورش، تخصیص کمک‌های نقدی مشروط برای تحصیل توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، و توانمندسازی خانواده‌ها توسط نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی است. همکاری این نهادها کلید کاهش فقر آموزشی و درآمدی و شکستن چرخه معیوب فقر و آموزش است.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای