حکم اعدام تتلو؛ زنگ خطر برای دین و نسل جوان؟ تحلیل پیامدها
حکم اعدام تتلو؛ نگاهی به پیامدها: چرا این تصمیم میتواند اولین نقطه تماس میلیونها نوجوان با دین و حکومت باشد؟

خبری حساس و نگرانکننده در رسانهها مطرح شده است؛ بحث درباره حکم اعدام تتلو. این موضوع، فراتر از یک پرونده قضایی فردی، ابعاد بسیار گستردهتر و عمیقتری دارد که میتواند اولین نقطه تماس و تعیینکنندهترین نگاه میلیونها نوجوان ایرانی به مقوله دین و حکومت دینی باشد.
اخبار سبز کشاورزی؛ چگونه میتوان با افتخار حکایت تاریخی بخشش پیامبر (ص) حتی کسی که هر روز بر سر ایشان زباله میریخت را شرح داد، اما در مواجهه با جوانی با مشکلات مشخص، این سیره نازنین را نادیده گرفت؟ این پرسش، آغاز تحلیلی است که در ادامه میخوانید.
تتلو؛ از نگاه شخصی تا محبوبیت میلیونی در میان نسل جوان
از منظر شخصی من (جعفر محمدی، نویسنده مطلب در عصر ایران)، امیرحسین مقصودلو معروف به "تتلو"، خوانندهای است که حتی برای شنیدن یکی از ترانههایش هم نباید وقت تلف کرد و شاید کارهای عجیب و غریب و غیر اخلاقی او از ترویج مواد مخدر روی صحنه و فحشهای رکیک گرفته تا صفحه اینستاگرام نابهنجار و کارهای غیراخلاقی در ویلای ترکیه، برای دوست نداشتن او کافی باشد. حتی ظاهر او هم برای من قابل درک نیست، هرچند هر کسی مالک بدن خویش است.
اما فارغ از نگاه شخصی که ملاک نیست، واقعیت این است که میلیونها جوان و نوجوان نه تنها با ترانههای او ارتباط برقرار کردهاند، بلکه با آن زندگی هم میکنند و تتلو را عاشقانه دوست دارند؛ تا جایی که اخیراً شنیده شد نوجوانی برای دیدن او در زندان دست به سرقت زده بود!
این واقعیت نسل امروز است که گاه ۱۸۰ درجه با ذهنیت ما میانسالان متفاوت است؛ تفاوتی که اگر نبینیم و به رسمیت نشناسیم و به انتخابهای نسل جدید احترام نگذاریم، شکاف بین نسلی از همینی که هست، فاجعهبارتر خواهد شد. این مقدمه برای تأکید بر این بود که بحث درباره حکم اعدام تتلو، فارغ از علاقه یا عدم علاقه شخصی به او، اهمیت حیاتی دارد.
آیا حکم اعدام تتلو با سیره پیامبر (ص) و عقلانیت نسلها همخوانی دارد؟
اصل موضوع، صدور حکم اعدام برای تتلو است. چندی پیش رهبر انقلاب در پیامی به حوزههای علمیه با اشاره به "عقلانیّت تحوّلیافتۀ نسلها"، تأکید کردند که فقه معاصر باید پاسخهای علمی، استوار و در عین حال قابل فهم و قابل هضمی برای پدیدههای پیچیده امروز داشته باشد. من وارد پرونده قضایی تتلو نمیشوم، اما از منظر یک شهروند معمولی میتوان پرسید: آیا این "عقلانیت تحولیافته" میپذیرد جوانی نابخرد و خامگو که به گفته وکیل و تأیید پزشکان "دارای اختلال روانی و شخصیتی است"، به خاطر اراجیفی احمقانه سلب حیات و به خاک سپرده شود؟!
آیا بازگشت داوطلبانه او به ایران (با علم به دستگیری) و اظهارات بعدیاش، توبه عملی محسوب نمیشود؟ و آیا نمیشود با نگاه رأفتآمیز پیامبر بزرگ خدا (ص) به پروندهاش نگریست؟ چگونه میتوان با افتخار حکایت بخشش پیامبر حتی کسی که هر روز بر سرشان زباله میریخت و عیادت او هنگام بیماری را گفت، اما در مواجهه با جوانی نادان و دارای مشکلات روانی، این سیره نازنین را نادیده گرفت و حکم به قتلش داد؟!
اینها بخشی از همان سوالاتی هستند که رهبر انقلاب به درستی خواهان پاسخگویی علمی و در عین حال قابل فهم آنها شدهاند. قطعاً فرق است میان یک دشمن عنود که با علم و آگاهی و طرح و نقشه به مقدسات حمله میکند و جوانی خام که از سر عدم تعادل روانی و ضعف بنیه دینی یاوه میگوید.
تتلو؛ اولین نقطه تماس میلیونها نوجوان با دین و حکومت
وانگهی تتلو، برای بسیاری از نوجوانان امروزی که با عشق و علاقه ترانههایش را گوش میکنند و نگران پروندهاش هستند، متأسفانه یا خوشبختانه، اولین نقطه تماس جدی با مقوله دین و حکومت دینی است؛ و تعدادشان هم کم نیست و سر به میلیونها نفر میزند.
تصور کنید نوجوانی ۱۶ ساله را که نه از اسلام چیزی میداند (جز اینکه شنیده مسلمان است) و نه از نظام جمهوری اسلامی، و فقط در عالم نوجوانانه خود با ترانههای تتلو اوج میگیرد و کیف میکند. درست در این اثنا میشنود که نظام اسلامی میخواهد خواننده مورد علاقهاش را به خاطر اسلام بکُشد!
چه پاسخ قابل هضم و فهمی به "عقلانیت تحولیافته" او و هم نسلهایش وجود دارد؟ و آیا همین نقطه آشنایی، زیربنای اعتقادی او را درباره دین و حکومت دینی تشکیل نخواهد داد؟ چرا باید اولین نقطه تماس "میلیونها نوجوان" را با "شریعت و حکومت مبتنی بر آن" این گونه و با واقعهای مانند حکم اعدام تتلو رقم زد؟ خبط و خطایی راهبردیتر از این میتوان ترسیم کرد؟ اگر این اولین نقطه تماس این گونه رقم بخورد، قابل اصلاح خواهد بود؟!
فرصتی برای نمایش چهره رحمانی اسلام؛ راهی همسوتر با سیره پیامبر (ص)
راستی ضعف بنیه دینی تتلو و هم نسلهایش تقصیر کیست؟ آیا تقصیر همانهایی نیست که روزگاری به استناد آیه نفر (توبه/۱۲۲) راهی حوزههای علمیه شدند تا بعد از یاد گرفتن دین به سوی مردم بازگردند و عهدهدار تبلیغ دین شوند، ولی به جای ترویج دین، وزیر و وکیل و نماینده مجلس و مدیرکل و رئیس شدند و غرق در دنیا گشتند؟ و ناگهان به خود آمده و میبینند که بسیاری از جوانان حتی معرفت سطحی از دین هم ندارند و یکی هم آن بالا یاوه میگوید؛ حالا چه کنیم؟ اعدامش کنیم تا درس عبرتی باشد؟!
ولی این راهش نیست، آن هم وقتی راه بازگشت و هدایت همواره باز است و اتفاقاً مسیری که با اسلامی که ما یادش گرفتهایم همسوتر است، راه "و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا" (قرآن، نصر/۲) است؛ وقتی دین سهل و دوستداشتنی باشد، مردم دستهجمعی به آن میگروند.
پرونده تتلو میتواند محملی باشد برای آشنایی هر چه بیشتر جوانان با دینی که پیامبرش بر سهله و سمحه (آسانگیری و گذشت) بودنش میبالید و چنان مهربان و دوستداشتنی بود که حتی شمشیرکشان را عفو میکرد.
آیا چنین پیامبری بیشتر شایسته عشقورزی و پیروی است یا دینی که برخی با سختگیری و سختخویی آلودهاش کردهاند؟
حکم اعدام تتلو نباید اولین تصویری باشد که میلیونها نوجوان از دین و حکومت میبینند؛ این پرونده فرصتی است برای نمایش چهره رحمانی اسلام و اثبات انطباق دین با عقلانیت تحولیافته نسلها.