«پیرپسر»: جنجالی که سینمای ایران را تکان داد
ساخته جدید اکتای براهنی با عنوان «پیرپسر» پس از چهار سال توقیف، سرانجام بر پرده سینماها ظاهر شد و بلافاصله موافقان و مخالفان را به بحث و جدل کشاند

ساخته جدید اکتای براهنی با عنوان «پیرپسر» پس از چهار سال توقیف، سرانجام بر پرده سینماها ظاهر شد و بلافاصله موافقان و مخالفان را به بحث و جدل کشاند. این فیلم در شرایطی اکران شد که جامعه ایران همچنان با تبعات جنگ، بحرانهای محیط زیستی مانند بیآبی و تنشهای فرهنگی دستوپنجه نرم میکند.
روایتی خانوادگی با لایههای پنهان سیاسی و اجتماعی
«پیرپسر» در ظاهر داستانی خانوادگی را روایت میکند، اما در لایههای عمیقتر به بحران قدرت، فرسودگی ساختارهای پدرسالار و عصیان نسل جدید میپردازد. این اثر سینمایی با استقبال منتقدان و مخالفتهای برخی گروهها، به نمادی از احیای دوباره سینمای اجتماعی ایران تبدیل شده است؛ سینمایی که سالها در سایه فیلمهای کمدی و غیرسیاسی به حاشیه رانده شده بود.
تحلیل فیلم از نگاه یک پژوهشگر سینما
در گفتوگو بامحمد هاشمی، دکترای فلسفه هنر و پژوهشگر سینما، به بررسی دلایل جلب توجه این فیلم، کیفیت ارجاعات نمادین آن و ارتباطش با وضعیت فرهنگی و اجتماعی امروز پرداختیم.
«پیرپسر»؛ فراتر از یک داستان خانوادگی
محمد هاشمی درباره این فیلم میگوید: «پیرپسر» با اقتباس از چند شاهکار ادبی ساخته شده است. اما آیا میتوان این فیلم را صرفاً یک درام خانوادگی دید یا باید آن را در بستر مسائل اجتماعی و فرهنگی گستردهتر تحلیل کرد؟
نقاط قوت و ضعف روایی
از نظر فنی، فیلم کمی طولانی است و در پرده دوم با افت دراماتیک روبهرو میشود که ممکن است حوصله تماشاگر را سر ببرد. اما این ضعف در پرده سوم جبران میشود؛ جایی که تمام تمرکز داستان در فضای خانه اتفاق میافتد.
دو رویکرد تحلیلی: درونمتنی و بینامتنی
میتوان به این فیلم از دو منظر نگاه کرد:
۱.درونمتنی: تحلیل رابطه پدر و پسر در چارچوب داستان فیلم.
۲.بینامتنی: بررسی فیلم در ارتباط با جامعه، تاریخ و فرهنگ.
در نقدهای مدرن، دیگر اثر هنری بهتنهایی تحلیل نمیشود، بلکه در تعامل با بستر اجتماعیاش معنا پیدا میکند. از این منظر، «پیرپسر» به مسائل عمیقتری مانند مردسالاری، پدرسالاری، زنستیزی و استبداد سیاسی-اجتماعی اشاره دارد.
نمادگرایی در «پیرپسر»: موفقیت یا افراط؟
ارجاعات ادبی و اسطورهای
فیلم بهوضوح از آثار کلاسیک مانند«برادران کارامازوف»،«رستم و سهراب» و«ادیپ شه» الهام گرفته است. اما آیا این ارجاعات نمادین بهدرستی پرداخت شدهاند؟
به گفته هاشمی، برخی نمادها«گلدرشت» هستند و بهزور به فیلم تحمیل شدهاند. مثلاً نمایش مکرر تابلوی«رستم و سهراب» در صحنهها کمی تصنعی به نظر میرسد.
نمادپردازی یا شعارزدگی؟
در برخی سکانسها، مانند صحنهای که«غلام» (با بازی حسن پورشیرازی) با دو مار روی شانههایش ظاهر میشود، نمادگرایی آنقدر آشکار است که مخاطب را از فضای فیلم خارج میکند.
پدرکشی و پسرکشی در سینمای ایران و جهان
سینمای ایران و تابوی پدرسالاری
در فرهنگ ایرانی، پدران معمولاً«قدیس» تصور میشوند و کمتر به خطاهای آنان پرداخته میشود. همین موضوع باعث شده سینمای ایران کمتر به مقوله«پدرکشی» و«پسرکشی» بپردازد.
مقایسه «پیرپسر» و «برادران لیلا»
هر دو فیلم به رابطه پدر و فرزندان میپردازند، اما«پیرپسر» تا انتها پیش میرود و با«قتل پدر» به یک کاتارسیس (تطهیر عاطفی) میرسد. درحالیکه در«برادران لیلا»، حتی پس از سیلی خوردن پدر، تماشاگر همچنان برای او احساس دلسوزی میکند.
تحلیل فلسفی و جامعهشناختی «پیرپسر»
رویکرد فرویدی: جنگ پدر و پسر بر سر تصاحب مادر
فیلم را میتوان با نظریه«عقدۀ ادیپ» فروید تحلیل کرد؛ نبردی نمادین بین پدر و پسر بر سر جایگاه مادر.
دیدگاه فوکویی: نبرد قدرت و مقاومت
از منظرمیشل فوکو، پدر نماینده«قدرت» و پسران نماد«مقاومت» هستند. این تقابل هیچگاه به تعادل نمیرسد و درنهایت به ویرانی میانجامد.
اخلاق نیچهای: روح دیونیزوسی در برابر آپولونی
پسران با«روح دیونیزوسی» (شور زندگی) در برابر پدری با«روح آپولونی» (نظم و کنترل) میایستند. این تقابل، نماد جنگ نسلهاست.
چرا «پیرپسر» دیده شد؟
رکود سینمای اجتماعی و نیاز به بازنمایی واقعیت
سالهاست سینمای ایران درگیر سیاستهای محدودکننده و سلطه سینمای سرگرمیساز بوده است.«پیرپسر» با پرداختن به مسائل واقعی جامعه، توانست توجه مخاطبان را جلب کند.
زمانه مناسب اکران
فیلم در شرایطی اکران شد که جامعه با بحرانهای متعدد روبهرو بود. این همزمانی، به دیدهشدن بیشتر آن کمک کرد.
«پیرپسر» آینه جامعه امروز ایران
اکتای براهنی با این فیلم، نهتنها یک درام خانوادگی خلق کرده، بلکه تصویری از«گسست نسلی» و«بحران قدرت» در ایران معاصر ارائه داده است. آیا این فیلم توانسته بهدرستی این مفاهیم را بازتاب دهد؟ پاسخ به این پرسش، به نگاه هر مخاطب بستگی دارد.