معرفی کتاب «پنجهمخملیها» که به سؤالات ما درباره گربهسانان پاسخ میدهد
نگاهی به دنیای ملوسترین درندگان دنیا
«خدا گربه را آفرید تا لذت نوازش ببر را به بشر بچشاند». این جملهای است که «فیونا سان کوئیست» و «ملوین سان کوئیست»، در مقدمه کتابشان درباره گربهسانان جهان آوردهاند. کتابی با نام اصلی «the wild cat book» که سال گذشته با نام «پنجه مخملیها/همهچیز درباره گربهسانان» و با ترجمه «کاوه فیضاللهی» توسط «نشر نو» به زبان فارسی منتشر شد.
اخبار سبز کشاورزی؛ ملوین سان کوئیست که استاد بازنشسته گروه بومشناسی و حفاظت حیاتوحش دانشگاه فلوریدا و عضو گروه متخصصان گربهسانان اتحادیه جهانی حفاظت طبیعت (IUCN) است، بههمراه همسرش فیونا، در کتاب خود تلاش کردهاند تا ابعادی جالب از زیست و زیستگاه ۳۷ گونه گربهسان جهان را به مخاطبان معرفی کنند. کتاب اگرچه متنی برگرفته از آخرین یافتههای علمی درباره گربهسانان دارد، اما از دشواریها و پیچیدگیهای متون علمی بهدور است و برای همه علاقهمندان مناسب است.
کتاب، علاوه بر نقل مطالبی درباره زیستشناسی گونهها، شرایط زیستگاهی و رفتارشناسی آنها، بهبیان برخی تجربههای دانشمندان جهان در حفاظت از گونههای مختلف گربهسانان نیز میپردازد.
پشت جلد کتاب آمده است: «این کتاب شما را با تمام اعضای این خانواده آشنا میکند؛ از گربههای کوچک دو کیلوگرمی تا غولهای ۲۵۰ کیلوگرمی. خواهید دید که گربهها در چهارگوشه جهان، از مناطق برفگیر گرفته تا بیایانهای داغ، چه راهحلیهایی برای مسائل زندگی یافتهاند؟ چهقدر با هم متفاوت و بااینحال در زیبایی و شکوه و پنهانکاری بسیار به هم شبیهاند. درنهایت اینکه، چه خطراتی آنها و زیستگاهشان را تهدید میکند. ضمناً به برخی از پرسشهای همیشگی شما نیز پاسخ میدهد: چرا شیرهای نر یال دارند؟ آیا ببر سیاه وجود دارد؟ چرا جگوار آدمخوار نداریم؟ چگونه سگها میتوانند به حفاظت از گربهها کمک کنند؟ آیا نگهداری گربه در خانه باعث حساسیت میشود؟ چرا گربهها نمیتوانند گیاهخوار شوند؟ آیا گربهها مزه شیرینی را حس میکنند؟»
این کتاب به برخی پرسشهای همیشگی پاسخ میدهد: چرا شیرهای نر یال دارند؟ آیا ببر سیاه وجود دارد؟ چرا جگوار آدمخوار نداریم؟ آیا نگهداری گربه در خانه باعث حساسیت میشود؟ چرا گربهها نمیتوانند گیاهخوار شوند؟ آیا گربهها مزه شیرینی را حس میکنند؟
«کاوه فیضاللهی»، زیستشناس و روزنامهنگار که از چندی پیش با همکاری نشر نو دست به ترجمه و انتشار آثاری جالبتوجه در حوزه زیستشناسی، طبیعتشناسی و محیطزیست زده است، ترجمه این اثر را نیز عهدهدار بوده است. تسلط او بر مفاهیم و اصطلاحات زیستشناسی از یک سو و شناخت مناسب او از ادبیات فارسی از سوی دیگر، ترجمه این اثر را مانند انتخابهای پیشین او بسیار روان و خواندنی کرده است.
فیضاللهی در این اثر دست به کاری جالب هم زده است. از چند سال قبل درباره نامگذاری فارسی برخی گونههای جانوری حاشیههایی به وجود آمد. از مشهورترین این حاشیهها انتخاب نام برای دو گربهسان ایران یعنی گونههایی که در کتابهای رسمی سازمان حفاظت محیطزیست با نامهای «سیاهگوش» و «کاراکال» معرفی شدهاند.
برخی با مراجعه به متون قدیمی گفتهاند که گربهای که در کتابها کاراکال (با نام انگلیسی caracal) نامیده شده، در واقع سیاهگوش است. ولی آنچه در کتابها بهعنوان سیاهگوش (با نام انگلیسی Lynx) شناخته میشود، نام اصلیاش «وَشَق» است. آنها میگویند امروز باید این اشتباه را جبران کنیم و گونهها را با نامهای اصلی آن بنامیم. برخی نیز چنین کردهاند و در متنهای خود از این نوع نامگذاری استفاده میکنند.
همین موضوع باعث برخی سردرگمیها در میان خوانندگان شده است. حالآنکه، تغییر نام یک گونه باید بر پایه توافق مراجع علمی و تغییر نام این گونهها در کتابهای مرجع علمی باشد تا همگان ناگزیر به پذیرش آن باشند.
اما فیضاللهی در این کتاب دست به حرکتی جسورانه زده است. او پس از تحقیقات خود در متون کهن فارسی دریافته است که نامگذاری صحیح این دو گونه، «سیاهگوش» (برای Caracal) و «وشق» (برای Lynx) است. او حتی در مقدمه کتاب نیز نوشته است که وشق نامی ترکی است و در فارسی به این گونه «رودک» گفته میشده است؛ اما سازمان حفاظت محیطزیست در دهه ۱۳۵۰، نام رودک را معادل «گورکن» قرار داده است.
فیضاللهی توضیح داده است که بهدلیل این اختلاط اسامی، او دو گونه مورد بحث را، سیاهگوش و وشق نامیده است. البته برای چند گونه دیگر گربهسانان که در ایران زندگی نمیکنند نیز، نامهای فارسی پیشنهاد داده است.
بااینحال، پذیرش این نامها در متون مختلف علمی، رسانهای و… منوط به آن است که تمامی مراجع علمی و رسمی از جمله دانشگاهها، سازمان حفاظت محیطزیست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و… به اجماع برسند و این نامگذاری را به رسمیت بشناسند و اشتباه گذشته را در متون جدید و در کتابهای علمی تصحیح کنند.
اما فارغ از حاشیههای نامگذاری فارسی گونههای گربهسانان که فیضاللهی مایل بوده در ترجمه خود به آن بپردازد، کتاب «پنجهمخملیها»، اثری است که برای علاقهمندان به حیاتوحش بسیار جذاب خواهد بود.
«جرج شلر» امریکایی، متخصص نامدار حیاتوحش درباره این کتاب نوشته است: «امروزه گربههای اهلی در میلیونها خانه یکی از اعضای خانواده به شمار میآیند. اما آنها تا چه اندازه هنوز نماینده نیاکان وحشی خود هستند؟ گونههایی که جثهشان از ببر غولپیکر تا گربه شنی کوچکاندام متغیر است؛ این کتاب را بخوانید تا بدانید. این معتبرترین منبع درباره تمام انواع گربهسانان است.»