راههای تربیت و ارتباط با سگها
با زیاد شدن علاقه افرادی از جامعه به حیوانات مشکلاتی نیز بهوجود آمده که متاسفانه کمتر به آنها پرداخته میشود.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ نبود آگاهی و فرهنگسازی باعث شده که افراد جامعه، بدون اطلاعات کافی اقدام به نگهداری یا برخورد با حیوانات نمایند که منجر به اتفاقات ناخوشایند برای آنها و حیاتوحش میشود.
با توجه به این که سگها بخش بزرگی از جامعه حیوانات مرتبط با انسان را تشکیل میدهند دانستن روش برقراری ارتباط با آنها دارای اهمیت بسیار است.
احترام به قوانین حیاتوحش
انسانها به روش و در سطوح مختلف با حیوانات ارتباط برقرار میکنند. در واقع این ما هستیم که در دنیای حیوانات زندگی میکنیم، به این معنا که زندگی جوامع انسانی در میان حیاتوحش بهوجود آمده و لازم است به قوانین آن احترام و از آن پیروی نماییم.
این بدان معنی است که حیوانات، مانند سگهایی که ما معمولاً از آنها بهعنوان حیوانات خانگی یاد میکنیم نیز در "دنیای انسانها" زندگی کنند و ما هستیم که باید تا میزان زیادی چگونگی تعامل با آنها را تعریف و مدیریت کنیم.
از این نظر، رابطه انسان و حیوان موضوعی نیست که ما آن را احساسی تلقی، بلکه این رابطه با اعمال قدرت آشکاری(منظور قدرت فرماندهی سلسله مراتبی صاحب نسبت به سگ) بهدست میآید که روابط را تعریف و در کنار آن مجموعهای از مسئولیتها را برای انسانها به وجود میآورد.
سگها بیش از هر گونه جانور دیگری در طول تاریخ در میان جوامع بشری بوده و به عنوان، «حیوان همراه» معنی بخشیدهاند.
روابط انسان با سگهای خانگی بسیار قوی و گسترده است و اغلب منجر به دلبستگی شدید بین صاحبان و سگها و رفتار با آنها به عنوان اعضای خانواده(اغلب بهعنوان کودک) میشوند. اما این رابطه از منظر سگها چگونه به نظر میرسد؟
آنها چگونه انسانهایی را که با آنها در ارتباط هستند، درک میکنند؟ چه مسئولیتها و وظایفی از این درک متقابل و پیوندهای احساسی که ما با آنها برقرار میکنیم ناشی میشوند؟
مهارتهای شناختی سگها
در دهههای گذشته شاهد افزایش تحقیقات در مورد مهارتهای شناختی و اجتماعی سگهای خانگی، بهویژه در زمینه ارتباط متقابل با انسان بودهایم و سعی بر این بوده که این موضوع را از منظر ارتباطی، اجتماعی و اخلاقی واکاوی کرده و به آنالیز عمل و عکسالعمل انسان و سگ، نسبت به هم پرداخته شود. هدف این است که از این راه، ابعاد اخلاقی رابطه انسان و سگ که تاکنون نادیده گرفته شده است شناسایی گردد.
این پرسش که سگها چگونه انسانها را درک میکنند؟ هم از منظر زیستشناسی و هم از منظر رفتارشناسی دارای اهمیت بسیاری است.
مهمترین بحث در تطبیقپذیری و رفتارشناسی چگونگی سازگاری سگ با محیط اجتماعی خود، کنار آمدن با چالشهای ارتباطی با دیگر اعضای خانواده(انسانها و دیگر حیوانات خانگی) و درنهایت توانایی درک تفاوت همکاری و رقابت و ایجاد موازنه بین این دو است.
زندگی اجتماعی پیچیده(خانوادههای مدرن یا گلههای چندگونهای، با حضور چند جانور در کنار همدیگر) باعث ایجاد تکامل در تواناییهای شناختی بین انسانها و حیوانات شده است و گونههای در ارتباط با هم را مجهز به ابزارهای شناختی قدرتمندتر و ایجاد روابط عمیقتر کرده و این ارتباط به قدری قدرتمند شده که بر احساسات غریزی مثل رابطه شکار و شکارچی غلبه میکند.
در این بین سگها نیز از دیگر گونههای غیرانسانی پیشی گرفتهو ارتباط احساسی عمیقتری با انسان برقرار کردهاند. اما این ارتباط با گونهای کاملا متفاوت(از لحاظ آناتومی، فیزیولوژی و رفتاری) چگونه ممکن شده است؟
رابطه میان انسان و سگ نهتنها در مدت زمان فرآیند اهلیسازی، بلکه در طول زندگی فردی سگ از راه یک سلسله مراتب "تسلط واضح" تعریف میشود. انسانها سگها را اهلی کردهاند. این موضوع بهطور عمده برای استفاده از آنها بهعنوان دستیار هنگام شکار، نگهبانِ خانه یا همراه، صورت گرفته است.
در دهههای اخیر اهداف دیگری به این موضوعات اضافه شدهاند که طیف وسیعی از زمینههای مختلف را شامل میشوند. از سگها بهعنوان نمونه آزمایشی در آزمایشگاه؛ متخصصان جستجو و نجات(هنگام جستجوی افراد مفقود شده)؛ کمک درمانگر در درمانهای با کمک حیوانات؛ یا مدل آرایش مو استفاده میکنیم. برخلاف توجیه برخی از دستاندرکاران این صنایع(آزمایشگاههای پزشکی و پرورشدهندگان صنعتی) بهعنوان کمک گرفتن از حیوانات برای رفع مشکلات جوامع انسانی، در بسیاری از این زمینههای مسائل رفاهی و اخلاقی مورد سوال و اعتراض است.
در مورد سگهای همراه، این عبارت نشان میدهد که بهطور نسبی یک رابطه متقابل برقرار است تا یک رابطه استثماری، اما در واقع سگها چگونه این رابطه را تجربه میکنند؟ آنها چگونه انسانهایی را که با آنها در ارتباط هستند درک میکنند؟ آیا آنها بهطور خاص برای تعامل و ایجاد پیوندهای"ویژه" با انسان سازگار شدهاند؟ بخشی از پاسخ به این سوالات را میتوان در شواهد مربوط به مهارتهای ویژه سگها در درک انسان و رفتار متقابل پیدا کرد. هزاران سال است که انسان به وسیله پرورش انتخابی، مورفولوژی، فیزیولوژی و … رفتار سگها را تغییر داده است و در این سالها بین این دو گونه ارتباط قدرتمندی برقرار شده است.
چگونگی روابط بین گونهای
بهطور کلی روابط بین گونهای (انسان و سگ) بهصورت سیگنالهای شیمیایی برقرار میشود، اما حالتهای صورت نیز گویای بسیاری از جنبههای رفتاری گونهها هستند. میمیک صورت میتواند اطلاعات ارزشمندی در مورد رفتار گونه ارائه دهد.
در مورد سگها این ارتباط تکامل پیدا کرده و نگاه آنها بهصورت انسان و بالعکس راه ارتباطی قدرتمندتری برای ارتباط سگ و انسان فراهم کرده است. سگها بهوسیله تحلیل صورت انسان، اطلاعات زیادی مانند؛ حرکتهای ارتباطی و حالتهای احساسی خاص به دست میآورند.
همچنین، بهوسیله دقت در چشمها کشف میکنند که انسان در حال توجه به چه موضوعی است، به چه کاری علاقهمند شده است یا حتی تصمیم به انجام چه کاری دارد؟ در این زمینه، سگها حتی از «نخستیها» نیز پیشی گرفتهاند.
سگها حتی قادر هستند خط سیر دید انسان را دنبال کنند، همچنین میتوانند میزان توجه انسان به یک موضوع خاص را بسنجند. حتی تعدادی از سگها قادر هستند صورت صاحب خود را در میان انسانهای با ظاهر همشکل و حتی در میان عکسها نیز شناسایی کنند.
با توجه به برنامههای تربیتی که با هدف استفاده از سگها برای یک هدف خاص به کار گرفته شدهاند، آنها میتوانند ژست، دستور یا اخلاق انسان را به رفتار خود ارتباط دهند. در صورتی که این توانایی را شامپانزه، بهعنوان نزدیکترین گونه ژنتیکی به انسان؛ و گرگ بهعنوان نزدیکترین خویشاوند سگ ندارند.
این تکامل اکتسابی در هزاران سال با تکرار دستورات مشابه در طول زندگی نسلهای مختلف سگ به وجود آمده است. همچنین سگها توانایی آن را دارند که در فعالیتهای همکارگونه با انسان(مثل جستجو) از نشانههای راهنمای انسان مانند اشاره کردن، چرخاندن سر، اشاره با پا و اشارههای متفاوت دست، برای راهنمایی گرفتن استفاده کنند.
در میان نژادهای مختلف، آنهایی که برای "استفادههای کاری" به خدمت گرفته شدهاند، بیشتر از نژادهایی که تنها نقش همراه داشتهاند به اشارههای دست، بهتر پاسخ میدهند.